چهارشنبه، فروردین ۱۰، ۱۳۹۰

شیوانا

در تاریخ مشرق زمین شیوانا کشاورزی بود که او را استاد عشق و معرفت ودانایی می دانستند

بچه ای نزد شیوانا رفت و گفت : " مادرم قصد دارد برای راضی ساختن خدای معبد و به خاطر محبتی که به کاهن معبد دارد، خواهر کوچکم را قربانی کند. لطفا خواهر بی گناهم را نجات دهید ." شیوانا سراسیمه به سراغ زن رفت و با حیرت دید که زن دست و پای دخترخردسالش را بسته و در مقابل در معبد قصد دارد با چاقو سر دختر را ببرد. جمعیت زیادی زن بخت برگشته را دوره کرده بودندو کاهن معبد نیز با غرور وخونسردی روی سنگ بزرگی کنار در معبد نشسته و شاهد ماجرا بود. شیوانا به سراغ زن رفت و دید که زن به شدت دخترش را دوست دارد و چندین بار او را درآغوش می گیرد و می بوسد. اما در عین حال می خواهد کودکش را بکشد. تا بت اعظم معبد او را ببخشد و برکت و فراوانی را به زندگی او ارزانی دارد. شیوانا از زن پرسید که چرا دخترش را قربانی می کند. زن پاسخ داد که کاهن معبد گفته است که باید عزیزترین پاره وجود خود را قربانی کند، تا بت اعظم او را ببخشد و به زندگی اش برکت جاودانه ارزانی دارد. شیوانا تبسمی کرد و گفت : " اما این دختر که عزیزترین بخش وجود تو نیست. چون تصمیم به هلا کش گرفته ای. عزیزترین بخش زندگی تو همین کاهن معبد است که به خاطر حرف او تصمیم گرفته ای دختر نازنین ات را بکشی. بت اعظم که احمق نیست. او به تو گفته است که باید عزیزترین بخش زندگی ات را از بین ببری و اگر تو اشتباهی به جای کاهن دخترت را قربانی کنی . هیچ اتفاقی نمی افتد و شاید به خاطرسرپیچی از دستور بت اعظم بلا و بدبختی هم گریبانت را بگیرد ! " زن لختی مکث کرد. دست و پای دخترک را باز کرد. او را در آغوش گرفت و آنگاه درحالی که چاقو را محکم در دست گرفته بود، به سمت پله سنگی معبد دوید.اماهیچ اثری از کاهن معبد نبود! می گویند از آن روز به بعد دیگر کسی کاهن معبد را در آن اطراف ندید!!

پنجشنبه، اسفند ۲۶، ۱۳۸۹

زیر سوال بردن، روشن‌فکری مذهبی



۰۳ اسفند ۱۳۸۹ خودنویس

دکتر محمود مرادخانی(تهرانی)، خواهرزاده آیت‌الله خامنه‌ای که از مخالفین دایی خود محسوب می‌شود، امروز به نامه سرگشاده دکتر سروش واکنش نشان داد. پسر شیخ علی تهرانی، ضمن زیر سوال بردن «روشن‌فکری مذهبی» از سروش می‌پرسد: «همواره از خود می‌پرسم چرا امثال شـما ظلم رژيم جنايتکار جمهوری اسلامی را تنها امروز به اين وضوح می‌بينيد؟ مگر ظلم‌های رفته بر ديگران در طی سی و دو سال عمر نکبت‌بارجمهوری اسلامی، که خارج از محدوده خانواد‌گی شما بوده‌اند، ظلم نبودند؟»

متن نامه دکتر محمود مرادخانی که به خودنویس ارسال شده به شرح زیر است:

جناب آقای عبدالکريم سروش

بسيار مسرورم که بالاخره شما و امثال شما به ماهيت خبيث سردمداران رژيم جمهوری اسلامی واقف آمديد. نامه اخير شما را خواندم. چه خوب که پس از انتظارها، خواست ما بر شديد الحن شدن نوشته‌های شما تا مقداری برآورده شد.

آن موقع که ما جنـگ‌طلبی‌ها و آدم کشی‌های خـمينی و سـپس نـوچه‌های بازمانده‌اش را به باد انتـقاد قـرار می‌داديم ، تنها بوديـم و امثال شـما در جبـهه مقابل هنوز به فرهنگ خرافات به قول خودتان کافرپرور حضرات اعتقاد داشـتيد.

در اين مختصر می خواستم تنهـا به دو نکته خلاصه وار اشاره کنم و اميدوارم که به آنها شما توجه و تفکر عميق بنماييد.

نکته يکم اين اسـت که همواره از خود می‌پرسم چرا امثال شـما ظلم رژيم جنايتکار جمهوری اسلامی را تنها امروز به اين وضوح می‌بينيد؟ مگر ظلمهای رفته بر ديگران در طی سی و دو سال عمر نکبت بارجمهوری اسلامی، که خارج از محدوده خانواده گی شما بوده‌اند، ظلم نبودند؟

هنگامی که ثريا مهريزی برای خبرگيری از شوهر بی‌گناهش به زندان وکيل آباد مشهد می‌رود ، او را نيز می‌گيرند و به همراه شوهرش اعدام می کنند . سال ۱۳۵۹ بود. بسياری در خواب خوش و اما ما، هر چند که از خانواده ما نبود، هر آنچه را توانستيم انجام داديم. علی خامنه‌ای در جريان بود ولی هيچ نکرد! قاسم فردی بود که علی خامنه‌ای در جلسه‌ای (قبل از انقلاب ۵۷) در موردش گفت: اگر دختر می داشتم به قاسم می دادم! هم ثريا را و هم شوهرش قاسم را علی خامنه ای شکنجه کرد و کشـت.

هنگامی که دانستيم که سينما رکس آبادان را برای اسلام و برای خدا به آتش کشيده‌اند، بسياری باز هم در خواب بودند و نديدند و نشنيدند، ولی ما بوديم و فرياد برآورديم، هر چند فرياد ما آنزمان جيغی تنها در اقيانوس سکوت به اصطلاح روشنفکران اکثرا مذهب‌گرا بود! و .... و هنگام‌های بسياری ديگر را می‌توان برشمرد.

نکته دوم اينکه مناسب است اشاره‌ای کنم به جمله زيبا و بسيار درست ديپلمات جدا شده از رژيم، آقای احمد ملکی که می‌گويد: اولين راه مبارزه با ظلم، ترک ظالم است. آيا زمان آن نرسيده است که شما نيز ترک ظالم به معنای واقعی آن را بکنيـد؟ آيا روشنفکر مذهبی می‌تـواند وجود داشته باشـد؟

به باور من در مذهب و مخصوصا در اسلام، روشنفکر معنا و مفهوم نـدارد. چرا که روشنفکر نوآور است، به امروز علم دارد و تلاش در ساختن فردايی نوين را دارد. اما در مذهب تلاش تنها در توجيه نقل قول‌هايی است که حتی صحت نـقل قولی آنها مشخص و معلوم نيسـت. چگونه يک روشـنفکر مذهبی می‌تواند فلسفه‌ای نوين را ارائه بدهد؟ مگر آنکه روايـت و يا حديثی جديد را بسازد!؟ ترجمه‌ای من درآوردی از آيات قرآن بکند و يا روايتی را در مقابل روايتی ديگر بگذارد!؟

من بر اين باورم که زنجير مذهب بر هر پايی که باشد، گوش را کر، چشم را نابينا و زبان را آلوده می‌کند. شما در جمله‌ای آورده‌ايد که دين به مانند شراب است که حيوان را حيوان‌تر و انسان را انسان‌تر می‌کند! جمله زيباست و قافيه‌دار ولی اما من هيچ گاه نديده‌ام که شراب انسان را انسان‌تر کرده باشد‌! مگر در اشعار عرفانی‌! دين نيز هرگز انسانی را انسان‌تر ننموده است. چرا که اصل دين بر پايه انسانيت نيست. در دين هر آنچه بر روی زمين و آسمان است، بـنده و برده پروردگار می‌باشد. به پروردگار است که بايد سـود رساند و نه به بنده و برده! اگـر هم اين اصل را بر شما تقيه کردند، ولی در عمل آن را انجام دادند. کدامين آخوند را شما سراغ داريد که سودی برای جامعه و انسان‌ها داشته است؟ حتی علی تـهرانی‌ها و علی شريعتی ها هم مگرسودی به‌جز هموار نمودن راه برای خمينی را داشتند؟ اگر هم در اينجا و يا در آنجا و مخصوصا در ميان مذهبيون مسيحی فردی را سراغ داريد که به انسانيت و به انسان‌ها خدمت کرده است، آن فرد فعاليت انسان دوستانه خود را از روی عشق و خارج از حوزه سنتی مذهب و کليسا انجام داده است.


جناب آقای سروش، نکته‌های بسيار ديگری نيز به نظرم می‌آيند و اگر آنها را نمی‌نگارم نه به خاطر نداشتن جوهر در قلم که بر اين باورم که ... يک کلام بس باشد!

به باور من زمان آن رسيده که روشن و محکم نادرستی و بی‌سودی افکار آخوندی را برملا کنيم، خود را از آنها مبرا و جامعه را به مبارزه فعال با اين جانيان انگل دعوت نماييم. لعنت و نفرين برازنده و شايسته انسان روشن‌فکر نيست. اينها همه خرافاتی آخوندی بيش نيسـتند. تنها کنش‌ـهای سودمـند من و شماســت که ديروز را تـرميم و فـردا را می‌توانند بسـازند.

شاد و سلامت باشي د دکتر محمود تهرانی / فرانسه ـ ۳ اسفند ماه

چهارشنبه، اسفند ۲۵، ۱۳۸۹

افرادی که خواهان برقراری حکومت اسلامی هستند

در یکی از روزهای بهار سال 1331 که نوجوانی 9ساله بودم، گروهی از طلبه‌های جوان و سیاسی از تهران عازم قم شده بودند تا با آیت‌الله بروجردی دیدار کنند. طلبه‌ی جوانی که بعدها فهمیدم نواب صفوی بود سخنان تندی ایراد می‌کرد که هیچ چیز ازآن در خاطرم نمانده است. بعدها خبردار شدم که نواب و یارانش قصد دیدار با آیت‌الله بروجردی را داشتند که ایشان آن ها را نپذیرفته بودند. من از پدرم شنیدم که چند روز بعد که اصحاب آیت‌الله بروجردی، از جمله پدرم در محضر ایشان بودند، یکی ازبزرگان و از مدرسین حوزه (ظاهرا پدر آیت‌الله فاضل لنکرانی، مرجع معاصر) علت این رفتار را از آقای بروجردی سوال کرده و می‌پرسد چرا این افراد را که خواهان برقراری حکومت اسلامی هستند، نپذیرفتید؟
ایشان در جواب می‌گویند: این آقایان می‌خواهند شاه را بردارند ولی امثال شما را به جای او بگذارند. شخص دیگری (ظاهرا مرحوم آیت‌الله کبیر) از علمای بزرگ و فقهای برجسته بوده است می‌پرسد، مگر چه اشکالی دارد؟آیت‌الله بروجردی در جواب می‌گویند:
اشکال بزرگ این امر در این جا است که شاه با اسلحه و تفنگ به جان مردم می‌افتد،با این اسلحه می‌شود مقابله کرد ولی اگر شما به جای او نشستید،اسلحه شما ایمان و عقاید مردم است که به جان مردم می‌اندازید. با این اسلحه نمی‌توان به راحتی مقابله کرد و لذا دین و ایمان مردم به بازی گرفته می‌شود.
منبع:
دکترصادق طباطبایی - خاطرات سیاسی اجتماعی (1) - نشر عروج (وابسته به موسسه نشر و تنظیم آثار امام)-تهران - 1387 -صفحه 27

یکشنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۹

ویروس، نوع سرسفید و سرسیاه



اخطار سازمان بهداشت جهانی


آنفولانزای آخوندی! عامل بیماری: ویروس، نوع سرسفید و سرسیاه


میزان خطر: مسری وکشنده، ویرانگرتر ازحمله اسکندر و اعراب و مغول



علائم بیماری: خفقان، سانسور، حبس، شکنجه، اعدام، سنگسار


کشورمحل ظهور: ایران


کشورهای آلوده: عراق، لبنان، غزه، سودان، افغانستان، پاکستان، عربستان، مصرو..


ریخت شناسی ویروس: معمولا فربه و پشمالوهستند اما ریخت کوسه هم در بین آنها وجود دارد.


ساختمان ویروس: این ویروسها اشکال انحطاط یافته انگلهای داخل سلولی هستند.


ناقل بیماری: عنکبوت پا کوتای استبداد


دوران نهفتگی: این ویروس سالیان متوالی،ازظهورادیان تاکنون،می تواند نهفته بماند.


واکسیناسیون، طریق پیشگیری، وپادزهر: دمکراسی
تاریخچه: ویروس این بیماری دردوران معاصر اولین بارتوسط انگلیسی ها درانقلاب مشروطه برای مقابله با آزادیخواهان فعال شد. سپس برعلیه مصدق بکار گرفته شد. بعدها آمریکایی ها برای مقابله با کمونیسم از آن استفاده کردند. طریق تشخیص: این ویروس با فریب عموم درظاهربا آنتی ژنهای نوع آ مریکایی وانگلیسی جنگ دارد اما درعمل و پشت پرده با آنها مذاکره ومعامله تجاری می کند.


طریق فعال شدن: این بیماری در کشورهایی که دچار بیماری مزمن دیکتاتوری هستند به منظوراشاعه جهل وعقب ماندگی درسلولهای میزبان فعال میشودوهمزمان درخلاء نبود گلبولهای سفید مترقی وآگاه که به حبس افتاده اند دریک فرصت شش ماهه به شدت رشد کرده به تدریج کنترل اندامهای بیمار را به دست می گیرد.


طریق تکثیر: پس ازفعال شدن، فرمانده ویروسها خود را ولی و قیم اندام آلوده شده اعلام کرده، با کمک عامل ژنتیکی انصارحزب الله اقدام به ایجاد رعب و وحشت می کند. سپس برای قلع وقمع سلولهای آزادیخواه احکام مرتد سلولی ومفسد فی اندام را ابداع کرده پس ازبستن گلبولهای روزنامه ای وسرکوب ژنهایاحزاب و سازمانها وتشکلهای مقاوم، ازگله حقوق بگیران خود امت درصحنه بوجود می آ ورد.


خصوصیات آنتی ژنی ویروس: پس ازکنترل اندامهای حیاتی بیمار، ویروس ازیک طرف برای تداوم بقای خود اقدام به نظارت دائمی بر کلیه امورات سلولها میکند وهرگونه ژنهای مقاوم را به جرم محاربه با ویروس یا اقدام به براندازی ویروس نابود میکند. سپس ویروس ولی یا قیم برای فریب سلولها هر چهارسال یکبار ازمیان ویروسهای مورد اعتماد خود چند تایی را مأمور کرده تا در دادن وعده و وعیدهای خررنگ کن به سلولها با یکدیگر رقابت کنند. گماشته ای که در گول زدن سلولها رای بیشتری آورد به عنوان رئیس سلولها منصوب میشود.
از طرف دیگرویروس می کوشد بیماری خود را به بقیه جهان صادرکند. به این منظور دست به سازماندهی و کمک مالی به ویروسها در دیگر نقاط جهان میکند تا برای خود سپر ایمنی درست کند. علاوه بر آن ازهمان ابتدای فعال شدن، اقدام به گروگانگیری دیپلمات یا سلولهای خارجی از نوع رکسانا میکند تا برسرآنها با اندامهای فرنگی برسر ویروسهای اسیر خود معامله و اخاذی کند


این ویروس در اندامهای فرنگی ارگانیسمهای بیشماررسانه ای بوجود آورده ودر کنترل افکارسلولهای مهاجر کوشا است. ویروس می کوشد جو ناامیدی و بی تفاوتی میان سلولهای تبعیدی بوجود آورد و آنها را ازعفونت بیماری منحرف کرده و به کسب و کاروزندگی خویش مشغول سازد. این ویروس سلولهای ماده را نصف سلولهای نر به حساب می آورد.


کد ژنتیکی کروموزوم ویروس: اطلاعات ژنتیکی لازم جهت تکثیر ویروسها را رمز گذاری می‌کند که عبارت است از: بین سلولها تفرقه انداز وحکومت کن!



طریق کنترل بیماری: مسکن ندارد. التیام پذیرواصلاح پذیرنیست.


انواع ویروس: یاخته‌های اجنبی به منظورپیشبرد سیاست زدوبند ومماشات، این ویروس را به دو نوع آ : میانه رو و ب: تند رو، و یا خندان و اخمو تقسیم بندی کرده اند. اوایل ویروس نوع ب را ویروس بنیادگرا مینامیدند. سپس نظرشان عوض شد و آن را ویروس اصولگرا یا محافظه کار نامیدند. درمقابلِ، ویروس نوع آ را ویروس اصلاح طلب نامیدند. در سال ۱۳۷۶که این ویروس پس ازدادگاه میکونوس درشرف مرگ بود، یاخته‌های فرنگی تحت پوشش حمایت از ویروس نوع آ. یا خندان، منافع سرشارنفتی وگازی به جیب زدند. بخاطرآ ن حمایتها اکنون این ویروس به شدت به طریق انترگونه ای در دیگر کشورها تکثیر شده و درشرف مسلح شدن به میکروارگانیسم های اتمی است.


پادزهر وکشنده ویروس: گلبولهای سفید ستارخانی و باقرخانی



طریق درمان و ریشه کنی: پیوستن گلبولهای دانشجویی و کارگری و معلمی به گلبولهای ستارخانی وقیام عمومی و جمعی علیه ویروس.


مکانیزم عمل ویروس: بر سه پایه حلقوی زر و زور و تزویرعمل میکند. ابتدا گلبولهای سفید ضعیف را به استخدام خود درمی آورد. سپس بقیه گلبولهای مقاوم را با خشونت منکوب میکند. آنگاه عوامل خود را به شکل ضد ویروس جا می زند و شروع به انحراف یا جذب سایرگلبولهای فعال ضد خود می کند به گونه ای که خود سلولها هم در تفکیک گلبولهای ضد ویروس از گلبولهای ویروسی گیچ شوند.


رمزشناخت گلبولهای ویروسی این است که آنها مثل جن از قیام سلولها وریشه کنی میترسند. ماموریت این گلبولهای ویروسی دوچیزاست: اول مخالفت ظاهری با ویروس، ودوم مخالفت واقعی با گلبولهای سفید ستارخانی. گلبولهای ویروسی مدام سایرگلبولها را ازریشه کنی وقیام می ترسانند. ویروس مرتب تبلیغ می کند که اگرریشه کن شود ویروسی به مراتب بدترشیوع پیدا خواهد کرد. گلبولهای ویروسی مدام سایرسلولها را به مدارا، مصالحه، عدم خشونت وپذیرش حاکمیت ویروس فرا می خوانند. این گلبولها سعی دارند سلولها به روزمره گی و خوردوخوراک سلولی خود مشغول باشند و عفونت ویروس را از یاد ببرند.


اخطار سازمان بهداشت جهانی: اگر ویروسی سوارغشای سلولی خری شد دیگرپایین بیا نیست! یا باید خربمیرد یا ویروس

شش پارادوکس در کشور ايران:

شش پارادوکس در کشور ايران:


1-هيچ کس کار نمی کند، اما تمام برنامه ها اجرا می شود.

2-تمام برنامه ها اجرا می شوند، اما بازار راکد است.

3-بازار راکد است، اما هيچ کس گرسنه نيست.

4- هيچ کس گرسنه نيست، اما همه نا خوشنودند.

5-همه ناخوشنودند، اما هيچ کس شکايتی ندارد.

6-هيچ کس شکايتی ندارد، اما زندان ها پر است.

جمعه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۹

Letter to Imam Reza

Dear Imam Reza,
Al-salam-o- alyk, ya Ali ebne- Musa-Al-Reza.
I tried to come to Mash'had moghadas, but you know, gasoline is selling by Houshmand Card and my card is empty.

I tried to come there for kissing your foot by airplane, but you know well, it is dangerous. I am still young and Idon't like to die in an air crash.
I tried to come there for ziarat by riding a horse or donkey, but you know, most of them are slaughtered to provide meat for restaurants as Kabab Kubideh.
So, I am writing this email for you, but you know, your web site is filtered by the
Mehrvarz government.

Please tell me what kind of soil, should I pour on my head from these akhonds' hands!
Please adrekni,
Sincerely yours

سه‌شنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۹

کتک زدن زنان سوره النساء




یکشنبه, مارس ۶, ۲۰۱۱
در آستانه روز جهانی زن برای کسانی که هنوز قرآن را با چشمانی "بسته" میبوسند
کتک زدن زنان سوره النساء (زنان) آیه ۳۴... وَ اللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا .... و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید، اندرز دهید و از خوابگاهشان دوری کنید و بزنیدشان. اگر فرمانبرداری کردند، از آن پس دیگر راه بیداد پیش مگیرید. و خدا بلند پایه و بزرگ است


در این آیه (1) مردان برتر از زنان خوانده شده اند (2) یک دلیل برتری مردان به زنان برتری ذاتی آنها است که خداوند به آنها داده است (3) دلیل دیگر این برتری آن است که مردان به زنان نفقه (پول) میدهند (4) رابطه زن و مرد رابطه ای نابرابر است که به رابطه بین فرمانده و فرمانبردار تشبیه شده است و زنان مجبورند از مردان فرمانبرداری کنند (5) مردان درصورتی که "بیم" نافرمانی (و نه حتی در حالتی که این نافرمانی واقعاً رخ دهد) باید زنان را با سه روشی که آمده است تنبیه کنند، یکی از این تنبیهات این است که باید آنها را کتک بزنند. (6) بعد از آن نباید به آنها ظلم کنند، یعنی در صورتی که بیم نافرمانی دارند، مردها باید به آنها ظلم کنند. کتک زدن زنان مجازاتی ظالمانه است و در تضاد با اصل 5 ام اعلامیه جهانشمول حقوق بشر سازمان ملل متحد است. همچنین ماده 11 ام اعلامیه جهانشمول حقوق بشر سازمان ملل متحد اعلام میدارد که هیچکس را نمیتوان بدون حضور در دادگاه دارای صلاحیت محکوم و مجازات کرد، لذا تصمیم گیری خودسرانه در مورد زن و تنبیه فیزیکی او از طرف مرد کاملا محکوم است.

سوره نساء (زنان) آیه 15
وَاللاَّتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِن نِّسَآئِكُمْ فَاسْتَشْهِدُواْ عَلَيْهِنَّ أَرْبَعةً مِّنكُمْ فَإِن شَهِدُواْ فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّىَ يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً .

و از زنان شما آنان که مرتکب فحشا میشوند، از چهار تن از خودتان بر ضد آنها شهادت بخواهید. اگر شهادت دادند آنها را در خانه محبوس کنید تا مرگشان فرا رسد یا خدا راهی در پیش پایشان نهد.

این آیه در آیات دیگر قرآن منسوخ شده است، زنان متاهلی که مرتکب زنا میشوند در تمامی مکاتب فقهی اسلامی شیعه و سنی محکوم به سنگسار هستند

سوره بقره آیه ۲۸۲
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإن كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لاَ يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِيدَيْنِ من رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى وَلاَ يَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْأَمُوْاْ أَن تَكْتُبُوْهُ صَغِيرًا أَو كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللّهِ وَأَقْومُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلاَّ تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوْاْ إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلاَ يُضَآرَّ كَاتِبٌ وَلاَ شَهِيدٌ وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ.

ای کسانی که ایمان آورده اید، چون وامی تا مدتی معین به یکدیگر دهید، آنرا بنویسید. و باید در بین شما کاتبی باشد که آن را به درستی بنویسید. و کاتب نباید که در نوشتن از آنچه خدا به او آموخته است سرپیچی کند. و مدیون باید که بر کاتب املاء کند و از الله، پروردگار خود بترسد و از آن هیچ نکاهد. اگر مدیون سفیه یا صغیر بود یا خود املاء کردن نمیتوانست، ولی او از روی عدالت املاء کند. و دو شاهد مرد به شهدات گیرید. اگر دو مرد نبود، یک مرد و دو زن که به آنها رضایت دهید شهادت بدهند، تا اگر یکی فراموش کردد دیگری به یادش بیاورد. و شاهدان چون به شهادت دعوت شوند، نباید از شهادت خود داری کنند. و از نوشتن مدت دین خود، چه کوچک و چه بزرگ، ملول نشوید. این روش در نزد خدا عادلانه تر است، و شهادت را استوار دارنده تر و شک و تردید را زایل کننده تر. و هرگاه معامله نقدی باشد اگر برای آن سندی ننویسند مرتکب گناهی نشده اید. و چون معامله ای کنید، شاهدی گیرید. و نباید به کاتب و شاهد زیانی برسد، که اگر چنین کنید نافرمانی کرده اید. از خدای بترسید. خدا شما را تعلیم میدهد و او بر هر چیزی آگاه است.

شبهه: با توجه به این آیه شهادت زنان نصف شهادت مردان حساب میشود. برخی از اسلامگرایان میگویند این مسئله برای آن است که پای زنان کمتر به دادگاه برسد. این درحالی است که این آیه دقیقا نتیجه ای عکس میدهد، یعنی بجای یک زن دو زن باید برای شهادت دادن به دادگاه بروند

شنبه، اسفند ۱۴، ۱۳۸۹

Circumcision is genital mutilation

Jewish groups oppose circumcision ban in US city

by Hannah Dreier Hannah Dreier

SAN FRANCISCO (AFP) – Jewish groups and others are up at arms over an attempt to outlaw male circumcision in San Francisco by putting the issue to a popular vote.

Self-described "intactivist" Lloyd Schofield has been collecting signatures for a voter initiative that would criminalize infant circumcision in the Californian city.

After two months of collecting names, he claims to be more than half way toward getting the 7,168 signatures he needs by late April to put the matter on the November ballot.

Schofield and a growing community of anti-circumcision activists say that infants should not be forced to participate in what is essentially culturally accepted genital mutilation.

They claim that the procedure can cause health risks and diminished sexual function and compare it to the clitoridectomies performed on girls in parts of Africa.

"This is a human rights issue," he said. "What you're doing is you're taking an infant and removing the most sensitive part of their body."

Jewish organizations have pledged to fight the measure should it be placed on the ballot. Anti-Defamation League director Daniel Sandman called Schofield's effort discriminatory and misguided.

"This is hurtful and offensive to people in the community who consider this a coveted ritual," he said.

Abby Porth of the Jewish Community Relations Council charged Schofield with wasting city resources for an inappropriate political stunt that was unlikely to become law.

"This is one of the most fundamental practices to our tradition of over 3,000 years," she said. "It's symbolic of our covenant with God."

Porth said the Jewish community would form a coalition against the initiative with medical professionals and Muslims, who also practice circumcision.

"It's very similar to those of the Jewish faith," said Omar Nawaz of the Bay Area-based Zaytuna College, one of the nation's only Muslim colleges. "It's a religious tradition and it's important for us."

Both pro- and anti-circumcision advocates make health claims, but the medical research does not firmly support either position.

The American Academy of Pediatrics holds that there are both benefits and risks to infant circumcision, and recommends that parents make the choice for themselves.

Several other health bodies are reviewing the evidence on circumcision with an eye to new policy recommendations.

Circumcision rates among US male infants have dropped in recent decades, but more than half of newborns are still circumcised, according to the Center for Disease Control and Prevention.

If the ban is approved, those caught cutting the foreskins of infants and other minors would face up to a year in jail and up to $1,000 in fines.

The ban would certainly face legal challenges, and could be found in violation of the First Amendment right to Freedom of Religion.

However, it would not be subject to legislative amendment.

California's unique voter initiative system allows residents to place virtually anything on the ballot so long as they secure the requisite signatures.

Many of California's most controversial and restrictive policies have been passed this way, among them a drastic reduction in property taxes and a ban on gay marriage.

San Francisco resident Mark Reiss, who grew up in an Orthodox Jewish home, is among a vocal community of circumcised men who say they struggle with the emotional and physical effects of circumcision.

He runs a website that lists rabbis nationwide who will preside over a naming ritual similar to the one performed at Jewish circumcisions but with no cutting.

Schofeld said that the issue is not one of cultural practice, but of individual freedom.

"This is a painful and irreversible surgery," Schofield said. "It's a man's body. It's his right to choose and we're trying to preserve that choice."

آیا صداقت و شجاعت آن را دارید که از اسلام برائت بجوئید؟

میرزاآقا عسگری.مانی

به روشنفکران نقاب‌پوش ایران!

28 فوریه 2011


خانم‌ها وآقایانِ «روشنفکر»!



شما شاعران،نویسندگان،روزنامه‌نگاران،هنرمندان و پژوهشگران!

اگر جنایات اسلام در14قرن گذشته را ندیده‌اید؛ بجایش جنایات انواع حکومت‌هایاسلامی مانند حکومت‌های خمینی، طالبان، پاکستان،سومالی،سودان، عربستان، یمن، مصر، الجزیره، فلسطین، لیبی،غزه، عراق... را درهمین 4 دهه‌ی گذشته و با چشمان خود دیده‌اید. ندیده‌اید؟ نخوانده‌اید؟ نشنیده‌اید؟!!

ما تجربه کردیم که:

حکومتهای اسلامی جنایتکار و سرکوبگرند.

بسیاری ازسازمانهای اسلامی؛ تروریست،ضدبشر، ضدمدرنیته وضد پیشرفت هستند.

حوزههای علمیه، مکتب‌های قرآن ومدارس اسلامی ضد دموکراسی؛ دگراندیشی، و نواندیشیِ فلسفی‌اند .

همهی احزاب راستین اسلامی؛ ضد نواندیشان و ضدِ کَنشگران حقوق بشر هستند.

پیشوایانِ راستینِ مسلمان (روحانیان) آدمیانی خردستیز، دچار فلج فکری و روانی،دشمن علم واندیشه‌ی نو، و اشاعهدهندهی خرافات هستند. آنان بزرگترین دزدان و بزرگترین سرمایه‌دارانِ زمانه‌ی ما هستند.

تمامی پاسداران بیضه‌ی اسلام، شکنجهگران و بازجویانِ مسلمان درهرجای دنیا که باشند متجاوز به روح و جسم مردم هستند. اینان روانپریشانی هستند که با نام «الله» جوی‌های خون در سراسر جهان براه انداخته‌اند.

همهی قوانین شرعی و اسلامی با عبور بشریت از سنت به مدرنیته مخالفاند.

همهی حکام و قاضیان شرع اسلام، آدمکشان حرفهای و دشمنان درجه یک داد و عدالت‌اند.

توده‌های مسلمان درهمه‌ی کشورهای اسلامی درفقر، بیکاری؛ فساد؛ اعتیاد؛ فحشا، بی‌سوادی، خرافه‌پرستی، عقبماندگی و استبداد غرق شدهاند.

اسلام دین سنگسار است، دین انسان‌ستیزان است، دین ضد تحول، ضد آزادی، ضد حقوق بشر و ضد مدرنیته است.

اسلام ایدئولوژی دیوانگان قدرت، ثروت، تجاوز جنسی، سرکوبِ دگرباشان، دگراندیشان و دگردینان است.

برعوامالناس که بخشیشان خود چماقداران نادان اسلام ناب محمدی هستند حرجی نیست.

اما شما «روشنفکران»! شما شاعران! شما نویسندگان! شما فیلمسازان! شما هنرپیشگان! شما روزنامهنگاران! شما پژوهشگران! شما برنامهسازان رادیو و تلویزیون! شما استادان دانشگاه! شما آموزگاران! شما سیاست پیشگان! آیا این جنایات را ندیدهاید؟ نخواندهاید؟ تجربه نکردهاید؟

آیا صداقت و شجاعت آن را دارید که از اسلام برائت بجوئید؟

آیا آنقدر رشد کردهاید که به گونهای شفاف، علنی، رسمی، و با نام و نشان واقعی خودتاناعلام کنید که دیگر مسلمان نیستید؟

شما از ولتر، روسو، خیام، رازی، مونتسکیو، شجاع‌الدین شفا، فرودفولادوند، فریدیش ویلهم نیچه، صادق هدایت، احمد کسروی، میرزاآقاخان کرمانی وسلمان رشدی چه کم دارید(شجاعت؟ آگاهی؟ راستمایگی؟ حقیقت دوستی؟!)

اگر از اسلام عبور کرده‌اید چرا رسما اعلام نمی‌دارید؟! اگر اسلام را ابزار کشتن روح و جان و اندیشه‌ی بشریت می‌دانید پس چرا میترسید از اسلام برائت بجوئید؟!

تا زمانی که صدها نفر از«لشگر» چندصدهزار نفری «نویسنده، شاعر و روشنفکر ایرانی» یکجا، همزمان و با صدای رسا، شفاف و علنی اعلام نکنند که به اسلام، به اسلام سیاسی و به دینِی که همواره ابزار جنایتپیشگان بوده پشت کردهاند، چگونه میتوان انتظار داشت که حکومت اسلامی از ایران برود؟

خانمها! آقایان!

اگر آشکار و رسا با جهل درگیر نشویم، خود از سربازان جهل خواهیم بود.

اگر شجاعانه و رسمی با خرافه نجنگیم؛ خود از اشاعه دهندگان خرافه خواهیم بود.

اگر شفاف و بی‌باکانه با اسلام تسویه حساب نکنیم، خود از سیاهی لشگر آن به شمار خواهیم آمد. اینها را که شما بهتر از من می‌دانید!!

این‌همه اعدام در ایران و درجهان اسلام، این‌همه سنگسار، این‌همه دست و سر بریدن؛ این‌همه شکنجه و زندان، این‌همه تجاوز جنسی به زنان و مردان نوخواه، این‌همه تبعید، ترس وخفت‌زدگی، این‌همه لگدپرانی سران اسلام به جهان متمدن، و به هویت ایرانی ایرانیان کافی نیست تا ازخلسه وخماری «روشنفکری» بیرون بیائید؟! آیا بی‌آبرویی ایرانی درجهان که به دست حکومت اسلامی ببار آمده بسنده نیست تا نقاب اسلام‌پناهی را از سیماهایتان بردارید و روش مضحک «آهسته بیا آهسته برو تا گربه شاخ‌ات نزند» را کنار بگذارید؟!

آیا سکوت دربرابر جنایتکاران مسلمان در اوین،کهریزک؛ گوهردشت، درکشورهای اسلامی و درمیان اسلامگرایان افغانستان، پاکستان، عراق، یمن، سومالی، سودان و هرکشور نکبتزدهی اسلامی دیگر نشانه‌ی جُبن، فرومایگی، بیتفاوتی و بی‌حسی اجتماعی ما نیست؟

درمیان شما پرشماران، هستند کم‌شمارانی که از «روشنفکری» به روشنگری، ازسکوت به ترنم، و ازخفت و خواب به روشن‌اندیشی و گستراندن آگاهی رسیده‌اند. اما شمارشان اندک است. فریاد روشن‌اندیشی ما باید فریاد نسلی از روشنفکران و روشنگران باشد. بسیارانی ازشما دراین زمانه‌ی سیاه، این زمانه‌ی خونین، این زمانه‌ی وهن‌آمیز، کبک‌وار سر در برف فروبرده‌اید تا بگمان خود دیده نشوید، اکنون که به زمانه و ملت پشت کرده‌اید، اگر زمانه و مردم به شما و آثارتان پشت کنند چه خواهید گفت؟

باور کنید خانمها و آقایان نقاب‌پوش!

یکجائی درهمین آینده‌ی نزدیک ؛ نخستین معیار سنجش کارنامه‌ی اهل ادب و اندیشه در ایران؛ نه بازی‌های ادبی و اداهای روشنفکری، بل که میزان پایبندی و عملکردِ شما به روشنگری خواهد بود.

آیا هنگام آن نرسیده که هریک از شما با نام واقعی خود بنویسید که دیگر خرافهپرست و مسلمان نیستید و با هرگونه روایت از دین اسلام و از هرگونه حکومت آن بیزارید؟!

ایرانیان بیدارشده و آگاه!

آیا هنگام آن نرسیده که از امروز با بی‌اعتنایی به آثار کسانی که به سرنوشت میهن و مردم ما بی‌اعتنایند - و پیدا نیست زنگی هستند یا رومی - تکلیف خود را با آنان روشن کنیم. آیا هنگام آن نرسیده که شعرشاعران دروغگو و رمان‌های نویسندگان دوچهره رابدور بریزیم؟ آیا زمان آن نرسیده که فیلمها وسریال‌های کسانی را که پنهان و آشکار با اسلام وحکومتهای برخاسته از آن مدارا و همنوایی میکنند به زبالهدانی بیندازیم؟ برای چه باید زاری‌های پنهان اسلامی را در آوازها و تصانیف و ترانه‌های نوحه‌خوانان زن و مرد را بشنویم؟

آیا هنگام آن نرسیده که سایتها و رسانههای صوتی یا تصویری‌ای را که به بهانه‌ی«احترام به دین تودهها» نواندیشی درباره‌ی اسلام؛ و افشاء خردمندانه و مستدل آن را مانع میشوند بی‌مخاطب بگذاریم؟

ما انسان هستیم. همه چیز از آدمی و برای آدمی آغاز میشود. همه چیز باید درخدمت ارج‌گذاری به جان آدمی؛ و ارجمندی رأی و اندیشهی انسان خردمند باشد. همه چیز باید درخدمت خوشبختی و آزادی و رفاهِ انسان قرار گیرد. اکنون که اسلام بزرگترین توهین به انسان است، نه تنها به آن پشت میکنیم، نه تنها آشکارا با آن رودرو میشویم، به حامیان آشکار و پنهانش هم پشت میکنیم. و ازمدعیان «روشنفکری» در ایران با صدای بلند میپرسیم که شما مسلمانید یا روشنگر و بیدین؟

<><><>

این هم شعری که حدود دهسال پیش سروده‌ام. یکی ازمیان اشعار فراوانم از این دست. پیشکش است به روشنگرانِ شجاعی که می‌دانند ما درمهمترین پیچ تاریخی و فرهنگی ایران و خاورمیانه قرار گرفته‌ایم:

من مفسد فی‌الارض‌ام

مفسد فی‌الارض‌ام

زیرا

خانه‌ام را بدون هیولاها دوست ‌می‌دارم!

در گذرگاه اشتر مست

که سرزمینم را بیابان ‌می‌کند

دشنه ‌می‌کارم.

عاشقم

تغزل وغزل حافظ را

با شراب اسپانیا در معاشقه ‌می‌گنجانم

و به جای بسم‌الله ‌می‌گویم : بسم‌الانسان!

من مفسدفی‌الارض‌ام

چرا که صدای این قناری شکسته دهان را

از گلوی میهنم که ‌می‌شنوم

پرنده‌ها را از تیررس جانوران دور‌می‌کنم.

نیای بزرگوارم فردوسی است

که زیر آسمان شکسته‌‌ی حماسه

داربست و ستون‌های پارسی ‌می‌زد.

حتا کودک هم که بودم

مفسدفی‌الارضی بیش نبودم

چرا که

فواره‌های رنگی را

از فواره‌های خون دوستتر ‌می‌داشتم.

و از مردگان و مقابر «متبرک» ‌می‌ترسیدم.

و آواز مستان نیمشب را

از مویه‌‌ی سیاه واعظان خوشتر ‌می‌داشتم.

‌‌بی‌گمان

مفسدفی‌الارض زاده شدمزیرا

شیر مادرم را

از آب کوثر و

پستان فرشتگان دروغین دوستتر ‌می‌داشتم

ساقی میکده راهم

از ساقی کوثر دوستتر ‌می‌دارم.

حتا پیر هم که شوم

مفسدفی‌الارض خواهم ماند

- زیبا و ایرانی -

و سرانجام

گورستان کافران را

بر همجواری با مقابر«قدیسان» برتری خواهم داد.

به راستی که مفسدفی‌الارض‌ام

چرا که در برابر چکه‌ئی شبنم زانو ‌می‌زنم

امّا در برابر دایناسورهای بیابانی، سرخم ‌‌نمی‌کنم.

به جای سنگ سیاه،

پیکر روان و روان ِپیکر دلبندم را ‌می‌ستایم

و چهره‌‌ی شکفته‌‌ی وی را

بر حوریان بهشتی برتر‌می‌نشانم.

چهارینه‌های حضرت خیام

آیه‌های محبوب من‌‌اند.

کتاب آسمانی من کهکشان است و

کتاب زمینی‌ام موسیقی‌.

به جای سینه زدن، ‌می‌رقصم‌.

مرجع تقلید من، حافظ شیراز است و

خود،مرجع تقلید ِتَنکامگان جهانم!

شاعر اشعار اروتیکی‌ام.

رافضی‌ام، بابکی‌ام، ملحدم

قرمطی‌ام، مانوی‌ام، سرخوشم.

مفسدفی‌الارض‌ام!

حتا عاشق هم که نبودم

مفسدفی‌الارض بودم

چه رسد به هم اکنون

که با کهکشان، رایزنی دارم

تا هماغوشی‌ام با زمین را،

با همگان درمیان بگذارد!

ایرانی‌ام، این‌جهانی‌ام و عاشقم.

اکنون شما بگوئید

من، چیستم

اگر که مفسد فی الارض نیستم؟!

برگرفته از جلد دوم دیوان اشعار مانی: «خوشه‌ای از کهکشان» شرکت کتاب. آمریکا. سال 2008



آزادی های بدون قید و شرط سیاسی، پيش شرط انتخابات آزاد و ضامن تداوم حکومت مردم است