دوشنبه، مهر ۰۶، ۱۳۹۴

دشمن را باید خلق کنیم

پادشاه:
چرا مساله دشمن را آنچنان که باید و شاید جدی نمیگیرید و نگرانی لازم را در مردم ایجاد نمیکنید؟!
_کدام دشمن؟؟
پادشاه:
مردک الاغ اگر دشمن، موجود بود که کار ما به این سختی! نمی شد! مشکل این است که دشمن را باید خلق کنیم. تولید کنیم. آن هم تولید متنوع و رنگارنگ و انبوه.
...
دشمن یعنی کسی که شما میتوانید همه‌ی ضعف ها و کم کاری هایتان را بر گردن او بیندازید.
دشمن یعنی چیزی که شما میتوانید مردم را با آن بترسانید تا ناگزیر به آغوش شما پناه بگیرند.
دشمن یعنی کسی که اگر کاری کردید، با وجود او مهمتر جلوه اش بدهید و اگر نکردید او را مقصر جلوه کنید.
دشمن یعنی کسی که وقت و بی وقت به او فحش دهید، بی آنکه جواب فحش بشنوید.
دشمن یعنی کسی که حواس مردم را پرت او کنید تا هوس نکنند که از شما چیزی بخواهند.
...
بخشی از کتاب دموکراسی یا دموقراضه اثر مهدی شجاعی


یک واژه سه حرفی از همه چیز برتر، صادق هدایت


توی یک جمع نشسته بودم، بی‌حوصله بودم. مجله‌ای برداشتم ورق زدم،مداد لای
آن را برداشتم همینکه توی دلم خواندم سه عمودی
یکی گفت: بلند بگو، ما هم کمک کنیم
گفتم یک واژه‌ی سه حرفیه،که از همه چیز برتره
حاج آقا گفت: پول
تازه عروس مجلس گفت: عشق
شوهرش گفت: یار
کودک دبستانی گفت: علم
حاج آقا پشت سر هم گفت: پول اگه نمی‌شه طلا، سکه > > گفتم: حاج آقا اینها نمی‌شه
گفت: پس بنویس مال
گفتم: حاج آقا بازم نمی‌شه
گفت: جاه
خسته شدم با تلخی گفتم : نه نمی‌شه
دیدم ساکت شد
مادر بزرگ پیر گفت: عمر
سیاوش که تازه از سربازی آمده بود، گفت: کار
محسن خندید و گفت: وام
یکی از آن میان بلند گفت: وقت
یکی گفت: آدم
دوباره یکی گفت: خدا
خنده تلخی کردم و مداد را گذاشتم سرجایش. دریافتم، هرکس جدول زندگی خود
را دارد. تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی حتی یک واژه‌ی سه حرفی آن
هم درست در نمی‌آید
شاید کودک پابرهنه بگوید کفش
کشاورز بگوید برف
لال بگوید سخن
ناشنوا بگوید آوا
نابینا بگوید نور
ومن هنوز در اندیشه‌ام
واژه‌ی سه حرفی جدول زندگی هر کداممان چه مي تواند باشد ؟




........................................................................................................

مذهبی، با دیوار راز و نیاز می کند و مذهب دیگربه دیوار سنگ می زند....


در اورشلیم دیواری هست باستانی که یهودیان اعتقاد دارند از بقایای کاخ حضرت سلیمان است و نام ان کتل است.

هر سال هزاران نفر از یهودی و مسیحی به زیارت آن می روند با آن راز و نیاز می کنند و در جرز آن عریضه می گذارند.

در مکه دیواری هست که مسلمانان آن را جمره می نامند و اعتقاد دارند خانه شیطان درون آن است و هر سال تعداد بیشماری از مسلمانان به ان سنگ می زنند.

هر سال تعداد زیارت کنندگان کتل رو به فزون است و هر سال تعداد سنگ زنندگان به جمره....

هیچ خردمندی در جهان با دیوار راز و نیاز نمی کند و هیچ عاقلی به دیوار، به خاطر نفرت، سنگ نمی زند.

تنها، مذهب است که خرد را زائل کرده که آدمی را وادار به عشق و تنفر از یک دیوار می کند.

به راهی که اکثر مردم می روند بیشتر شک کن !

مردم فقط تقلید کورکورانه می کنند...

از متمایز بودن نترس، انگشت نما بودن بهتر از احمق بودن است !!!



(صادق هدایت)


پنجشنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۹۴

فیلم محمد رسول الله: در این فیلم چيزي نشان داده نميشود غير از ستايش تاريخ عرب!

ﺗﺤﺮﯾﻢ ﻓﯿﻠﻢ
ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺛﺮ ﻣﺠﯿﺪ ﻣﺠﯿﺪﯼ :
ﺧﻮﺍﻫﺸﺎ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﻧﺮﻭﯾﺪ. ﺗﻬﯿﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺑﺎ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺳﺮ
ﺳﺎﻡ ﺁﻭﺭ
ﺣﺪﻭﺩ 100 ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺗﻮﻣﺎﻥ
ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪ . ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻭ
ﺯﻧﺎﻥ ﺷﻮﻫﺮﺩﺍﺭ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻩ ﺗﻮﺳﻂ ﺳﭙﺎﻩ اعراب
ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻫﻨﺪ،


ﻗﺮﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﻭ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪﻥ ايرانيان توسط اعراب ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻫﻨﺪ،وحشیگری اعراب را نشان نمی دهند

در اين فيلم نشان نميدهند كه مردم غيور و وطن پرست ايراني براي دفاع از خود به جنگ اعراب بيرحم و سنگدل رفتند اعرابي كه به بهانه گسترش اسلام به ناموس ايراني تجاوز كردند و دختران ايراني را به كنيزي بردند


ﻫﻤﻪ ﺟنگ ها در اين فيلم تدافعي نشان داده شده

زمانيكه اعراب با چنان خوي وحشي گري و بخاطر هوس راني به ايران حمله كردند ايرانيان يكتا پرست بودند در اين فيلم !!!
چه آمده بر سر ما!!!'
 ﺪ 
ﭘﻮﻝ ﺑﻠﯿﻂ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ 10 ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ است ﭼﺸﻢ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺟﯿﺐ
ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﺩﻭﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻫﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﻋﺮﺍﺏ
ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﺧﺪﻣﺘﯽ
ﺑﻪ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻭ ﺗﻤﺪﻥ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺪﺍﺷﺖ ﺍﺟﺪﺍﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.یک باربرای تاریخ ایران هزینه نکرده اند.يك فيلم از فرهنگ قبل از اسلام وتمدن ايرانى نساختند.حداقل كارى كه از دست ما بر مياد اين كه اين فيلم رو تحريم كنيم،دوست داشتى به ديگران هم اطلاع رسانى كن.
ایرانی...،ايرانى باش.
درودبرمنش پاک ایرانیان

چهارشنبه، شهریور ۱۸، ۱۳۹۴

صدای سوخته‌ شجریان






در پی اهانت امیر عاملی به استاد شجریان توسط انتشار شعری در خبرگزاری فارس، توجه شما را به متن این شعر و همچنین جواب استاد شجریان به این شعر جلب می کنم:

خبرگزاری فارس، سروده امیرعاملی علیه محمدرضا شجریان را منتشر کرد..

در مقدمه این شعر آمده است:
« در پاسخ به منافقانی که می‌خواهند با صدای سوخته‌ شجریان، مردم ایران را تحقیر ‌کنند؛ مردمی که سرافراز و عاشقند، مردمی که از جنس شقایقند..»


گم شدی آوازه خوان پیر ما،
گم شدی آخر به زیر دست و پا،
کرد بیگانه تو را ابزار خویش،
خود شدی تا نور حق دیوار خویش،
ربنایت، چون خودت از یاد رفت،
خیل شاگردان، هلا! استاد رفت..
رفته‌ای از پیش ماها دور، حیف،
در سر پیری شدی مغرور، حیف،
مطرب عهد شبابم بوده‌ای،
مزه نان و کبابم بوده‌ای،
خوب می‌خواندی، صدایت خوب بود،
بعد تاج اصفهان، مطلوب بود..
میزدی چه چه، برای شیخ و شاب،
با نوای تار و تنبور و رباب،
هست ساز اینک، ولی آواز نیست،
یک در گوشی، به سویت باز نیست،
تا نپیوندی عزیزم بر زوال،
کاشکی بودی مرید اعتدال،
مکر آمریکا تو را منفور کرد،
زرق و برق غرب، چشمت کور کرد!
چونکه پیراهن دو تا شد، بد شدی،
مثل آن مطرب که بد می‌زد، شدی،
«سایه»ات فرموده بود، آوازه‌خوان!
که مرید پیر دل باش و بمان..
لیک ‌ای مطرب! دریغا که غرور،
کرد از مردم تو را، صد سال دور..!
وقت پیری ناز کردی با همه،
ناز را آغاز کردی با همه..!
ناز کم کن، سوی ملت باز گرد،
کم بگو از یأس، ای استاد زرد..!


پاسخ استاد شجریان:

مطلع گردیدم که این بنده را مورد خطاب قرار دادید..
با اینکه از فن شعر سرایی، بهره چندانی ندارم..
لیک چند بیتی فی البداهه و بی ویرایش در جوابتان نگاشته شد..
باشد که قضاوت بین ما، واگذار شود به ملت بزرگ ایران..

 خاک پای ملت ایران - محمد رضا شجریان


گم نخواهد شد صدای ِ ناز من،
چونکه از دل می رسد آواز من،

این نه آواز من و ساز من است،
این صدای سالهای میهن است..

ربنا خواندم که ملت روزه بود،
روزه ی دل بود و غمها می فزود..

من صدای شادی این مردمم،
من خودم، آزادی این مردمم..

حیف عمری را که جهل آمد پدید،
حیف ملت! رنگ آزادی ندید...!

من نه پیرم، آنچه را گفتی حسود،
پیر راهم دان، به هر بود و نبود..

مطربم خواندی عزیزا، جاهلی؟
جاهلی؟ نه ،نه، بلکه عاملی..

تاج را قدرش شناس ای بی خرد،
ای که خواندی ملتی را رنگ زرد!

ملتی را گر ندیدی، مرده ای،
چوب رب را بی صدا تو خورده ای!

این نشان است تا روی رو به زوال،
هرکه شد خارج ز مرز اعتدال..

قدر "سایه" می شناسی ای عدو؟
او که هجرت کرد از رفته بر او..

سایه خورشیدست در این آسمان،
گرچه گفته ست او مرا آوازه خوان،

خانه ی من شد دل پیر و جوان،
معبد عشاق دل شد، آستان..

من غرور خود ز ملت یافتم،
نی به زر یا زور، قدری یافتم..

ناز را بازار ملت می خرد،
ملتی نامم به عزت می برد..

من اگر خاشاک باشم بهتر است،
بهتر از آنکس که مخدوم زر است..

خادمش افسوس، نادان است و بس،
کی شناسد فرق زر با جمله خس؟!

من اگر پیرم ولی مستغنیم،
بی نیاز احترامم، دون نیم..

گوشه گوشه، نام من آواز شد،
آگهی شعرت به کین، همساز شد!

جاهلا! زین بیش تو، یاوه مگو،
رو ره عشق مرا ای دل، بپو..!

دنیای جهنمی داشتیم



نسل مزخرفی بودیم ......!!!!ا
نسل انتخاب بین بد و بدتر ......!!!!ا
به ما که رسید رودخانه ها خشکید ، جنگل ها سوخت ،
و ابر ها نبارید .....
دل به هر کس دادیم ، قبل از ما دل داده بود .....ا
نسلی هستیم نه به پدرمان رفتیم و نه به مادرمان !!!!!ا
بلکه به فنا رفتیم .....
نسلی هستیم از بیرون تحریم شدیم !!!!!ا
از داخل فیلتر .....
هم از دزد می ترسیم هم از پلیس !!!!!ا
حیف ؛
نسل دیدن و نداشتن ،
خواستن و نتوانستن ،
رفتن و نرسیدن .....
نسل آرزو های که تا آخرش بر دل ماند !!!!!ا
نسل آهنگ های سوزناک .....
نسل طلاق هفتاد درصد .....
نسل فیس بوک از سر بی کسی .....
نسل درد و دل با هر کسی .....
نسل ماندن سر بی راهی .....
نسلی که ناله های همو فقط لایک می کنیم !!!!!ا
نسل خوابیدن با اس ام اس .....
نسل جمله های کوروش و ..........‌‌‌‌‌‌‌
نسل کادو های یواشکی .....
... یادمان باشد وقتی به جهنم رفتیم ،
بگوییم یادش بخیر آن دنیا هم جهنمی داشتیم ....!!!!!!ا
سگ دو زدیم برای آغاز راهی که قبل از ما هزاران نفر به آخر خطش رسیده بودند ....!!!!!!ا
تنها نسلی هستیم که هرگز نخواهیم گفت جوانی کجایی که یادت بخیر ....!!!!!!ا

یکشنبه، شهریور ۱۵، ۱۳۹۴

سادگی مردم ایران در مورد سگ ها


آیا سگ نجس است؟
در ایران باستان مردم در خانه های خودشان سگ نگه میداشتند. بعد از حمله اعراب به ایران سگها نگهبانهای خانه ها بودند و جلوی تهاجم اعراب به خانه و ناموس مردم را میگرفتند. اعراب از سادگی مردم ایران استفاده کردند و فتوای دادن که سگ نجسه و اگر در خانه باشه تا هفت خانه اینطرف و آنطرف فرشته ای نمیاد و برکت از آن خانه میره و بعد از این فتوا مردم باور کردن و اعراب به جان و مال و ناموس ایرانیها تجاوز کردند و از آن به بعد در ایران باب شد که سگ نجس است. در صورتی که در قرآن در سوره کهف خداوند سگ را همراه انسان نشان داد و فرمود که سگ همراه اصحاب کهف خوابید و بیدار شد و با آنها مرد. بیاید بیدار باشیم و نسبت به خرافات که به ما القا شده با دید بهتر نگاه کنیم و آگاه باشیم. همه آدم ها ظرفیت بزرگ شدن را ندارند، اگر بزرگشان کنیم گم می شوند و دیگر نه شما را می بینند و نه خودشان را. بیاییم به اندازه آدم ها دست نزنیم ...ا
"سیمین بهبهانی"

پنجشنبه، شهریور ۱۲، ۱۳۹۴

یک مقایسه تاریخی جالب بین شاه ایران وامپراطور ژاپن

 

Meiji, in full Meiji Tennō, personal name Mutsuhito
   (Nov. 1852, Kyōto—July , 1912, Tokyo)

Naser al-Din Shah Qajar
 (16 July 1831 – 1 May 1896) 



سوغات این دو مسافر از سفر به اروپا برای کشورهای‌شان چه بود؟


تقارن جالبی است؛ ناصرالدین شاهِ ما و امپراتور مِی‌جیِ ژاپن در یک زمان به اروپا رفتند؛ اروپایِ پیشرفته و صنعتی. قرار بود این سفر، نگرشی تازه برای زمامداران دو کشور به‌وجود بیاورد. مِی‌جی از سفر که بازگشت، سه هیات با سه ماموریت ویژه به اروپا فرستاد. یک گروه مسئول بررسی و کنکاش در نظام آموزش و پرورش چند کشور مثل بلژیک، هلند، آلمان، فرانسه شد. گروه دوم مسئول بررسی قانون اساسی این کشورها و نحوۀ اجرایی شدن آن شد و گروه سوم هم ماموریت یافت تا صنایع جدیدی که در اروپا متداول شده بود را فرا گیرند. به‌هر سه گروه البته ماموریت ویژه «بررسی نظام حکومتداری کشورها» نیز محول شد. اما رهاورد ناصرالدین‌شاه از سفر به اروپا، سه دستور عجیب بود. او سالن نمایش «آلبرت هال» را در لندن دید و دستور داد تا با الگوبرداری از آن، «تکیه دولت» را در تهران احداث کنند و در آن گروه‌های تعزیه هنر خود را به‌نمایش بگذارند! دستور دومش این بود که به‌رسم رقصنده‌های اروپایی، زنان حرمسرا، دامن‌های چین‌دار بپوشند. و سومین دستور این که «سرسره» وارد کشور کنند تا او از بالا به آغوش زنان حرمسرا بیفتد! (احتمالا شما هم از این تفاوت فکر شوکه شده‌اید و بی‌اختیار می‌خندید) امپراتور مِی‌جی با تکیه بر گزارش‌های سه‌هیات، در اولین قدم ژاپن را به‌هشت قسمت تقسیم کرد، در هر قسمت ۲۰۰مدرسه، ۳۰دبیرستان و یک دانشگاه تاسیس کرد و عجیب اینکه در همان‌سال‌ها در ایران، حسن رشدیه برای تاسیس مدرسه به فلاکت و بیچارگی دچار شده بود و مدارسش را تخریب می‌کردند و از ترس، از شهری به‌شهر دیگر پناه می‌برد و نهایتا با این تعقیب و گریزها موفق شد ۱۵مدرسه بسازد.
جالب اینکه تفاوت‌های ژاپن و ایران همچنان ادامه دارد ...
نویسنده: علی عالی