پنجشنبه، تیر ۳۱، ۱۳۹۵

ازدواج موقت


ما نفهمیدیم مگر می شود بصورت "موقت" هم ازدواج کرد؟د
مگر اساس ازدواج بر عشق نیست!؟ 
مگر عشق موقت و قراردادی هم داریم!؟ 
بعضی از ازدواجها ممکن است به طلاق بیانجامد، ولی موقتی نیست 
مگر هدف از ازدواج باید ارضاء موقت خواسته های يك حاج آقای پولدار باشد!؟ سوءاستفاده از فقر زنی که برای سیرکردن شکم بچه اش باید يك ساعت یا يك روز یا يك هفته برود زیر يك حاج آقای شکم گنده ریشوی کثیف بدبو بخوابد! تا پولی بگیرد و … مگر تن فروشی را هم می شود با خواندن اورادی و دادن پولی، تبدیل به کاری پسندیده کرد!؟ پس عشق کجاست!؟ حاج آقا لذت برد و پول رو هم داد!؟ پس احساسات آن زن درمانده چه می شود!؟ فقط حاج آقا لذت برد و تمام!؟ این هم شد سکس!؟ این تجاوز است. سوءاستفاده است، حقه بازیست. مگر حاج آقا می تواند طبق شرع به زنش خیانت کند!؟ چگونه می شود خیانت را شرعی کرد. آنهم فقط خیانت شوهر به زن!؟ اگر خیانت را می شود با خواندن ورد و دادن پول، شرعی کرد، چرا زن نمی تواند همینگونه به شوهرش خیانت کند و بگوید خوب کردم، حلال کردم!؟ این دیگر چه دینیست!؟؟
ننگتان باد با این دین و شرع تان...
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿

✅خردگرایان
https://telegram.me/kheradgarayanchannel
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
کانالی برای بیداری افکار؛

جمعه، تیر ۱۸، ۱۳۹۵

گزیده ای از توپ مرواری: صادق هدایت


اسلام یعنی شمشیر براّن و کاسه ی گدایی!
احکام مسلمانان مخالف با هر گونه ترقی و تعالی اقوام و ملل است و به ضرب شمشیر به مردم زورچپان کرده اند، یا خراج و جزیه به بیت المال مسلمین بپردازید یا سرتان را می بُریم!
هر چه پول و جواهر داشتیم چاپیدند، آثار هنری ما را از بین بردند و هنوز هم دست بردار نیستند. هر جا رفتند همین کار را کردند.


مذهب بهانه و افسار دست یک مشت گرگ است که به لباس میش درآمده اند و جز تخم نفاق و کینه ثمر دیگری به بار نمی آورند.
برخی برای تایید حرص و آز و شهوت و خودپسندی و جاه طلبی خودشان آمده اند دنیای نامریی و خدای قهاری تصور کرده اند که تمایلات پست آن ها را دارد.
آن ها نماینده و تعزیه گردان همین دستگاهند و برای سود و زیان خود آیه می آورند و پایش بیفتد با شیطان هم می سازند تا موجودات را تا ابد پست و احمق و گدا و مطیع نگهدارند و همینکه قوت گرفتند این آقایان زاهد و عابد و مسلمان حتا مدعی تاج و تخت هم می شوند!
به همین مناسبت یک پا دشمن خونی ما هستند.


این مذهب برای یک وجب پایین تنه از جلو و عقب ساخته و پرداخته شده، انگار که پیش از اسلام نه کسی تولید مثل می کرده و نه سر قدم می رفته ، خدا آخرین فرستاده برگزیده ی خود را مامور اصلاح این امور کرده!


ﺗﻤﺎﻡ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﯼ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﻭﯼ ﻧﺠﺎﺳﺎﺕ ﺑﻨﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﮔﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﻨﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ، ﺍﺳﻼﻡ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ ﻣﯽ ﻏﻠﺘﺪ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﻦ ﻣﺠﺒﻮﺭﻧﺪ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﺷﺎﻡ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺳﺎﺧﺘﮕﯽ ﻋﺮﺑﯽ ﺳﺮ ﻭ ﮐﻠﻪ ﺑﺰﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﺠﻊ ﻭ ﻗﺎﻓﯿﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﻣﻌﻨﯽ
ﻭ ﭘﺮ ﻃﻤﻄﺮﺍﻕ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻏﻔﺎﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪ ﻭ ﯾﺎ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻫﻢ ﺑﺪﻫﻨﺪ .


در مسجد مسلمانان اولین برخورد با بوی گند خلاست که گویا وسیله ی تبلیغ برای عبادتشان و جلب کفار است تا با اصول این مذهب خو بگیرند.   بعد حوض کثیفی که دست و پای چرکین خودشان را در آن می شویند و به آهنگ نعره ی موذن روی زیلون خاک آلود دولا و راست می شوند و برای خدای خونخوارشان مثل جادوگران ورد و افسون می خوانند!


 همین روزی پنج بار دولا راست شدن جلو قادر متعال که باید به زبان عربی با او وراجی کرد کافی است تا آدم را توسری خور و ذلیل و پست و بی همه چیز بار بیاورد.
بدیهی است که این مذهب دشمن بشریت است و فقط برای غارتگران و استعمارگران جان می دهد.


چون خوشقدم باجی کارش گرفت جمعی دم بریده و پاچه ورمالیده دورش را گرفتند و مشغول رجزخوانی شدند.
او فرمود الفبای لاتین را در کشور خوشقدم آباد از بیخ و بن براندازند و شرعیات و فقهیات به اطفال نابالغ در دبستان ها بیاموزند.
همچنین دستور داد در همه ی دانسینگ ها را بستند، پرده های نقاشی را جر دادند، مجسمه ها را شکستند، آلات موسیقی را سوزانیدند و کتاب ها را در آتش انداختند و کاخ ها و قصرها و میکده و دانشکده و آتشکده ها را با خاک یکسان کردند و به جایش مسجد و تکیه و امامزاده و حسینیه ساختند. متخصصین اذان و مناجات و آخوندهای گردن کلفت خواب و خوراک را به مردم حرام کردند و در رادیو با چسناله ی عربی و روضه مردم را دعوت به مرده پرستی و روزه و گذشت از دنیا و گریه و غسل در آب روان می کردند و از فشار قبر می ترسانیدند و به شهوت رانی ها و شکم چرانی های بهشت وعده و وعید می دادند.
شیخ پشم الدین هم کتابی در نجاسات تالیف کرد که حاوی هزار و پانصد مساله در باب آداب خلا رفتن و کون شویی بود!
خلاصه بازار دعانویس و جن گیر و محلل رونقی بسزا گرفت. متخصصین روضه و گریه تمام لذت های این دنیا را حواله به دنیای دیگر می کردند و مردم را وادار به زوزه و روزه و گریه و چسناله می نمودند و خودشان مدام در عیش و نوش مشغول اندوختن مال و منال بودند و می خواندند: گریه بر هر دردی دواست!
مردم به اندازه ای گریه رو شده بودند که اشکشان دم مشکشان بود.   حتا مومنین دوآتشه شیشه ی اشکدان داشتند و اشکی که در مجالس روضه خوانی برای اولاد علی می ریختند در آن جمع می کردند و بعد از مرگ این شیشه ها را توی قبرشان می گذاشتند تا در آن دنیا ثابت کنند که روی زمین برای اولاد علی دلشان سوخته و چشمشان حیض شده است.


 شاهنشاه ایران و انیران سلطان محمد خربنده متخلص به عبدالحمار در زمان جهانداریش یک اقدام مهم میخواست بکند ، بعد هم از سگ پشیمان تر شد!
یعنی از کوری چشم ملک نقاله می خواست تربت مطهر حضرت علی را از نجف اشرف به پایتخت خودش سلطانیه انتقال بدهد تا مردم کمتر پول و دارایی شان را ببرند به اماکن مقدسه و به عرب های کون نشور تحویل بدهند و فحش عجمی بشوند!

  
دوره ی مردانگی و گذشت و هنرنمایی و دلاوری با رستم و هرکول سپری شد، در اسلام باید از روی پهلوانانی مانند زین العابدین بیمار و امام حسین که تکیه به نیزه ی غریبی می کند گرده برداشت! 

موضوع انشا: ماه رمضان را توصیف کنید



به نام خدایی که ظاهرا جز امتحان کردن بنده هایش، کار دیگری ندارد. قلم در دست گرفته و به فرموده معلم تربیتی پرورشی شریفمان، این انشا را می نویسیم. خانم سید حسینی، خیلی زن خوبی است، چرا که هم چادر دارد و هم سید است و هم اسمش هم زهرا است. ما در تلویزیون این ها را یاد گرفته ایم که همه آدم های این جوری خوب هستند. بس که باهوشیم. ( زهره ها هم خوب هستند ولی کمی بازیگوشند!) اما ماه رمضان ماهی است که در آن همه ما به میهمانی خداوند می رویم. البته به خرج خودمان. از بس که خداوند رحمان و رحیم است ولی خرجش هم بالاست. او دوست دارد که ما در سال یک ماه را غذا نخوریم و آب نیاشامیم تا ما را امتحان کند. خیلی هم منطقی. تازه همه می گویند که این کار برای بدن مفید هم هست. ما خودمان در تلویزیون دیدیم که یک آقایی که دکتر بود – چون روپوش سفید پوشیده بود – می گفت اصلا بشریت تازه کشف کرده است که خیلی خوب است آدم در گرمای سگ پز تابستان، آب و غذا نخورد. به خصوص وقتی قرار باشد کار هم بکند یا درس بخواند، این که یک وقت هایی 16 ساعت آب نخورد، از نظر علمی خیلی برای بدن مفید است. برادر بزرگترم می گوید : "آقای دکتر یک تنه جوراب بیولوجی و دانش و پزشکی و شعور را پرچم کرد." ما نمی فهمیم پرچم کردن چیست. خانم سید حسینی به ما گفته است که خدا برای این می خواهد ما روزه بگیریم که به یاد فقیرها باشیم. یکی از دوست های من – که اسمش متاسفانه شراره بود – که همه می دانیم اسم آدم بدها است – از او پرسید "پس چرا خودِ فقرا باید روزه بگیرند؟" یکی دیگر از دوستانم هم پرسید که "چرا نمی توانیم عین آدمیزاد و بدون گشنگی کشیدن در 12 ماه سال یاد فقرا باشیم؟" خانم حسینی هردویشان را از کلاس اخراج کرد چون گفت الان وقت سوال پرسیدن نبوده. خانم حسینی کلا خیلی آدم وقت شناسی است. پدرمان می گوید خوابِ روزه دار عبادت است. برادرم به او می گوید لابد توالت رفتنش هم حج عمره است؟ پدرمان زیر لب فحشی می دهد و به ما می گوید: " لا اقل تو از این داداشت یاد نگیر! " خواهرم که کلاس زبان رفته است می گوید: " داداشمون اتئیست شده." ما نمی دانیم اتئیست چیست، ولی خواهرمان خارجی بلد است. مادرمان می گوید: " خدای محمد همه را به راه راست هدایت کنه." برادرم از خودش صداهایی در می آورد. خواهرم که یک روشنفکرِ اسلامی است می گوید: " به نظرم اشکال از اسلام نیست. اشکال از مسلمونی ماست. " برادرم در حالی که زیر لب هی با خودش می گوید: " ماله کش! ماله کش! ماله کش! " سرش را به دیوار می کوبد. ما می دانیم همه فحش های مهم تاریخ، به کِش ختم شده اند. ماله کِش حتما خیلی بد است. پدرم می گوید: " به حرف های این دیوونه گوش نده. روزه برای بدنت مفیده. این دین و ایمون نداره. به فکر آخرتت باش بچه!" از پدرم می پرسم: " آخه من همش ده سالمه. بچه ام هنوز." مادرم می گوید: " عزیزم شما به سن تکلیف رسیدی دیگه." برادرم می گوید: "راست می گه! همسن های تو، توی دینِ این ها سه شیکم زاییدند خیلیاشون!!!" و من می زنم زیر گریه و می گویم از روزه بدم می آید. اصلا این چه خدای دیوونه ایه؟ خواهرم در حالی که طالع ماهِ تولدش را در روزنامه دنبال می کند می گوید: " بفرما. اینم داره اگنوستیک می شه." گفتم که، خواهرم کلاس زبان رفته است و زبانش خوب است. هرچند ما نمی دانیم اکوستیک چیست. ولی هرچه هست لااقل وسط گرمای تابستان تشنگی نمی کشیم و قبل از دبیرستان رفتن بچه نمی زاییم. ضمنا در پایان ما از این انشا نتیجه می گیریم روزه برای بدن خوب است و آدم را به خدا نزدیک می کند. چون خانم سید حسینی گفته که باید حتما همین نتیجه را بگیریم و هر نتیجه دیگری بگیریم ضدانقلاب هستیم و ضد انقلاب در طبقه ششم جهنم با مار غاشیه زندگی می کند و پوستش را زنده زنده می کنند و بعد از موهایش آویزانش می کنند

و خدا مهربان ترین مهربانان است