دوشنبه، آبان ۱۵، ۱۳۸۵

كارنامه 28 ساله جمهوري اسلامي‍




حقايق قابل لمس و مختص رژيم


پوشش سياه زنان
كشته شدن صدها هزار جوان درجنگ با عراق
ادامه هشت سال جنگ با عراق و تقبل ميلياردها دلار ضرر
انزواي سياسي در سطح جهان
حصار حفاظي بلند ساخته شده بروي ديوارهاي بلند
اپيدمي موش درسراسر شهر تهران


بالاترین نرخ رسمی نزول پول دردنیا بوسیله تمام بانک ها


جدائی زنان از مردان در بسیاری از اماکن عمومی از جمله اتوبوس ها مدارس و دانشگاه ها غیره

کشوري است با 20ميليون فقير، 7 ميليون بيكار، 4 ميليون معتاد، 300 هزار زن تن فروش ؛ 14 ميليون بيمار روانى ، 600 هزار كودك كارگر ،يك و نيم ميليون محروم از تحصيل،8 ميليون بيسواد، 180 هزار نابغه فرارى با 30 تريليون و400 ميليارد تومان خسارت ناشى از فرارمغز ها، 450 هزار تصادف در سال، 40 هزار بيمار ايدزي، سن بزهکاري زير 10 سال، کف سني فحشا 14 سال، و کف سني اعتياد 13 سال و... اين ويرانه ايران است.....ولي اين ويرانه ايران توست

شنبه، آبان ۱۳، ۱۳۸۵

نوشته های روی در و ديوار تهران

"خواهرم حجابت را - برادرم نگاهت را نگهدار"
رستوران سنتي پارك شهر تهران - 1383

"گوش دادن با فراغت؛ توضيح با متانت؛ بررسي با دقت؛ تصميم با عدالت"

""گشتم گشتي گشت _______ نبود نگرد نيست

دوشنبه، آبان ۰۸، ۱۳۸۵

ملك الشعرا بهار: در محرّم، اهل ری خود را دگرگون مي كنند

به مناسبت يکصد و بيستمين سالگرد تولد ملک الشعرای بهار
”در محرّم، اهل ری خود را دگرگون مي كنند“

از ملك الشعرای بهار

در محرم اهل ری خود را دگرگون می‌کنند

از زمین آه و فغان را زیب گردون می کنند

گاه عریان کشته با زنجیر می‌کوبند پشت

گه کفن پوشیده فرق خویش پر خون می‌کنند

گاه بگشوده گریبان‌، روز تا شب سینه را

در معابر با شرق دست‌، گلگون می کنند

گه به یاد تشنه کامان زمین کربلا

جویبار دیده را از گریه جیحون می کنند

وز دروغ گندهٔ «‌یا لیتنا کنا معک‌»

شاه دین را کوک و زینب را جگرخون می کنند

صبح برجسته جنب تا ظهر می‌ریزند اشگ

ظهر تا شب نوحه می‌خوانند و شب ... می کنند

خادم شمر کنونی گشته وانگه ناله‌ها

با دوصد لعنت‌، ز دست شمر ملعون می کنند

بر یزید زنده می‌‎گویند، هردم صد مجیز

پس شماتت بر یزید مردهٔ دون می کنند

پیش ایشان صد عبیدالله سرپا، وین گروه

ناله از دست عبیدالله مدفون می کنند

حق گواه است ار محمد زنده گردد ور علی

هر دو را تسلیم نواب همایون می کنند

آید از دروازهٔ شمران اگر روزی حسین

شامش از دروازهٔ دولاب بیرون می کنند

حضرت عباس اگر آید پی یک جرعه آب

مشگ او را در دم دروازه وارون می کنند

قائم آل محمد، گر کند ناگه ظهور

کله‌اش داغون‌، به ضرب چوب قانون می کنند

گر علی‌اصغر بیاید بر در دکانشان

در دو پول آن طفل را یک پول مغبون می کنند

ور علی‌اکبر بخواهد یاری از این کوفیان

روز پنهان گشته شب بر وی شبیخون می کنند

لیک اگر زین ناکسان خانم بخواهد ابن‌سعد

خانم ار پیدا نشد، دعوت ز خاتون می کنند

گر یزید مقتدر پا بر سر ایشان نهد

خاک پایش را به آب دیده معجون می کنند

ور بساید دستشان با دست اولاد علی

دست خود را شستشو با سدر و صابون می کنند

جمله مجنونند و لیلای وطن در دست غیر

هی لمیده صحبت از لیلی و مجنون می کنند

سندی شاهک بر زِهادشان پیغمبر است

هی نشسته لعن بر هارون و مامون می کنند

خود اسیرانند در بند جفای ظالمان

بر اسیران عرب‌این نوحه‌ها چون می کنند؟

تا خرند این قوم‌، رندان خرسواری می کنند

وین خران در زیر ایشان آه و زاری می کنند