جمعه، دی ۰۴، ۱۳۸۸

باز محمود با کنايه

باز محمود با کنايه

باز محمود با کنايه
اندکی قدّ و يه هاله
سر خوش از وضع زمانه
نفت شصت و نه دلاری
سال
60 مليارد دلاری
با سفرهای فراوان
ساخته از خود یک فسانه
می برد پول از خزانه
می دهد دائم حواله
می خورد از مال مردم
می پَرد بر دوش مردم
می دهد دائم شعارِمهرورزی ، عدل خواهی!
خلق ثروت ، محو نکبت !
دين پناهی ، سادگی ، بی قيد و بندی!
چون به جدّ ، می نگری ، امّا تمامی :
تندخويی ، جنگ خواهی!
پخش فقر و بی نوايی !
لودگی ، مردم فريبی ، بی خيالی!
هسته ای اين طبل خالی!

نامه هايی کودکانه ، سر گشاده ، احمقانه
مملو از پند و عتاب و ادّعا ، پر از کنايه
می نويسد او برای حاکمان اين زمانه !
آخر ای مجنون سر مست
هيچ آيا تا کنون امّا
مروری کرده ای بر وضع و حال اين کرانه ؟
هيچ انديشيده ای آيا
که از روی محبت
گر يکی از آن اجانب
نامه ای بهرِ تو و اين دولتِ جل الخلايق
در بيان درد و رنج و حال و روزِ مردمِ بس مفلسِ اين سرزمينِ پر بلا و مشکلِ خاورميانه
با همان سبک و سياقِ هاديانه
پر غرور و پر اِفاده ، پر زِ ايراد و کنايه
انشا کند ، پخشش کند
در خيلِ انبوه رسانه ، ماهواره ، روزنامه
پاسخی داری برايش ؟
آسمان امروز ديگر نيست نيلی
يادم آمد از فلسطين
از بلندی های جولان
از دلار و پول نفت و نقشِ ايران
اندرون جيب و در کاشانه آن جيره خواران

از هولوکاست وحماس و نقشه بی صهيونيستِ گوشة خاور ميانه
حرف های قلدرانه ، احمقانه ، خود سرانه
پر هزينه ، پر ضرر ، بی فايده ، بَس ناشيانه
از رجايیِ زمانه ،
باورش گشته که هست او :
يک پديده ! معجزه در اين هزاره !
يک دو سه مزدورِ پرگو
در کنارش نيز، هر دم
می روند اين سو و آن سو
می کنند از او ستايش ، همچو ناجیّ ِ زمانه
ليک امّا
اندرون مملکت آنچه نمايان
سايه شوم فساد و نکبت و فقر و فغانِ بينوايان
با دو پای کودکانه می دويدم همچو آهو
گه به اين سو ، گه به آن سو
دور می گشتم زخانه
در ميان مدح و روضه
اندرون بحث و شورا و کلاس و مدرسه، واندر رسانه
می شنيدم دم به دم
از هر فکور و صاحب انديشه و جزئی اراده
داستانهای مخوفی بهر اين ملت فِتاده

می شنيدم
از لب شيرين پيران خردمند
مستمر اين برترين و بهترين پند :
آه ای خوش باوران کم سوادِ پر افاده
اين چنين بی فکر و تدبير و درايه
مرز و بوم و مملکت کردن اداره
آخر ای مستان قدرت ، اين روش تا کی ادامه؟
اندک اندک رفته رفته
تيرگی ، افسردگی ، بيچارگی،درماندگی
بر پهنه اين کشتی در گل نشسته ،
گشته چيره
حيف امّا کز سر خيره سری ، خود محوری ، کوته خيالی
در نگاه اين جماعت
جملگی انديشمندان زمانه
يا که مزدورِ اجانب
يا که اهل پول و مايه، مافيای مسکن و بانک و قاچاق ، تحت الحمايه
هر که باشند ، از برای خيرخواهی
هرچه گويند و نويسند
غير مسموع و زياده !
ای دريغ از يک جواب صادقانه! عالمانه!
آری اينک
جهل او چون تيغِ برّان
می زند از بن
نهالِ جاودانِ اقتصاد و علم و تحصيل و اراده

می شنيدم اندر اين دوران پر رنجی که دانی
رازهای تلخی از آينده اين خاکِ پاکِ باستانی

بشنو از من ، کودکِ من
از زبان مامِ ميهن :
مرز و بوم پاک ايران
پرگهر مهد دليران
خطة يکتاپرستان
سرزمين مهر و ايمان
يک رئيس جمهور نادان
کرد ویران، کرد ویران، کرد ویران

دوشنبه، آذر ۱۶، ۱۳۸۸

تناقضات قران

اما در آخر قرآن واقعا معجزه است چرا؟

1ـ تنها کتاب مذهبی ا ست که توسط ميليون ها مسلمان بدون فهميدن کلمه ای ازآن، بزبان عربی وغالبأ از حقظ قرائت می شود .


2ـ تنها کتابی است که با وجود تعدد تناقضات و خلاف گوئی ها، سخنان تکراری و زائد و غلطهای فاحش، اکثر مسلمانان حتی جرات بزبان آوردن اين کاستی ها را نداشته چرا که بلافاصله گناهکارمحسوب می شوند .


3ـ تنها کتابی است فاقد شرح وقايع به ترتيب زمانی وبخش بندی روشن موضوعات و مطالب .


4ـ تنها کتابی است که اغلب آيه های آن بدون ا رتباط با يکديگرو هيچيک از سوره ها به موضوع ويژه ای اختصاص نيافته بلکه موضوعات مختلفی را برحسب اتفاق شامل می شود .


5ـ تنها کتابی است که ميليون ها مسلمان به غلط براين باورند که درزمان پيامبر تدوين، درحالی که تقريبأ بيست سال پس ازمرگ او گردآوری شده است .


6ـ تنها کتابی است که تعداد زيادی اشتباه گرامری داشته وبارها دستخوش تغيير بوده امــّا مؤمنين متعصب براين باورند که هرگز عوض نشده وخالی از هرگونه اشتباه است .


7ـ تنها کتابی است فاقد هرگونه تئوری واقعی علمی، با وجود اين متعصبين نابينا مدعی پيش بينی تعداد زيادی از تئوريهای علمی توسط آن هستند .


8ـ تنها کتابی است که توسط خشک مغزان متعصب به تمامی به خدای دانا و آگاه و قادر مطلق منسوب می شود درحالی که حتی ده درصد بندگان اين خدا براستی از صددرصد دستورات آن پيروی نمی کنند .


9ـ تنها کتابی است که ادعا می شود به انسانی ترين بودن، درحالی که درآن الله بارها دستورکشتن انسانی توسط انسان ديگر را صادر می کند .


10ـ تنها کتابی است که توسط تيره انديشان مؤمن بعنوان کتابی که بيشترين حقوق زن را در نظرگرفته محسوب می شود، درحالی که زنان توسط احکام خدائی آن مورد بيشترين ستم ها و اجحافات قرار گرفته اند .


11ـ تنها کتابی است که مؤمنين ترجيح می دهند آنرا ترجمه نکرده و بهمان صورت عربی بدون دريافتن مفهوم آن، اغلب با آوازی بلند قرا ئت کنند .


12ـ تنها کتابی است که با استفاده ازآن صدها هزار آخوند، ملا، مفتی، آيت الله وديگر مفت خواران، مسلمانان ساده دل را فريب می دهند و از آن طريق ميليون ها دلار به جيب می زنند .


13ـ تنهاکتابی است که مؤمنين می توانند آيات زيادی درآن بيا بند که نه برای مردم عادی بلکه فقط ويژه ی پيامبرو به منظورحل وفصل مسائل و مشکلات شخصی براو نازل شده است ..


14- ـ تنها کتابی ا ست که تمام مذ اهب ديگر را باطل و دستورجهاد عليه آنها صادرکرده است .


15ـ تنها کتابی است که درابتدا مردم را به اطاعت کورکورانه فرمان می دهد وپس ازآن می گويد که فکر کنند تا حقيقت را دريابند .


16ـ تنها کتابی ا ست که مدعی فرستادن پيامبر به همه ی ملت ها، قبا يل وا قصی نقاط جهان شده اما فقط از پيامبران خاورميانه ياد می کند .


17ـ تنها کتابی است که آنقدر ابهام و ناروشنی دارد که قادراست ازيکطرف قاتلينی مانند طالبان وخمينی ها واز طرف

ديگرمرتجعی مذهبی و صوفی نما مانند امام محمد غزالی را توليد کند .


18-تنها کتابی است که به کمک انسان درحل مسئله ی واگذ اری ارث به موروثان وضرب و تقسيم اعداد محتاج است


19ـ تنها کتابی است که بر مصداق آن شيعه و سنی و ديگر فرق اسلامی يکديگر را به قتل می رسانند تا به بهشت بروند . پروتستان ها و کاتوليک ها همديگر را می کشتند، اما دارای انجيل های متفاوت بودند .


20ـ تنها کتابی است که بروشنی قوانين جزا (قصاص) را بعنوان فرمان خدا صادر می کند اما اين قوانين نا بهنگام بهيچ وجه مناسب با جامعه ی مدنی کنونی نيستند و هرجا که به اجرا در آمده اند (ايران ، افغانستان،…)، مردم (غيرمسلمان و مسلمان) يااز اجرا کنند گان آن انتقاد نموده اند که چرااز قانون قصاص پيروی می کنند يا چرا آنها را درست به اجرا درنمی آورند؟ قابل تعجب نيست که ملايان هرگز منشاء اين قوانين متعلق به جامعه ی بدوی عربستان را مورد سرزنش قرار نمی دهند .


يکی از بزرگترين اشتباهات قرآن را می توانيم درآيات ذيل بيابيم: (سوره 18 آيات 85 و86 )


“او راهی را دنبال کرد تا آنگاه که به محل غروب خورشيد رسيد وخورشيد را ديد که درباتلاقی غروب می کند ونزديک آن مردی رايافت. ما گفتيم ذوالقرنين آيا می خواهی آنان را مجازات کنی ويا نکوئی با آنان پيشه می کنی” (سوره ی الکهف آيه های 85 و86 ).


ازاين بدتراينکه درقرآن درآيات فوق نوشته شده که اين مرد سخنان مورچگان را می شنيده است. واقعيت علمی ثابت شده اين است که مورچگان دارای ارگان های مربوط به توليد صوت نيستند ونبايد هم باشند . چرا که با بجای گذاشتن رد شيميائی وبعبارت ديگر با بو با يکديگر ارتباط برقرار می کنند. البته اين اشتباه بزرگ قابل درک است چرا که اعراب قرن هفتم ميلادی بنا به اطلاعات کمی که از بيولوژی حيوانات داشتند چيزی بجز اين نبايستی فکر می کردند. بهرحال، اين بی اطلاعی يا کم اطلاعی ازعالم حيوانات نشان دهنده ی منشاء انسانی متون قرآن است وآنرا به عنوان وحی که از طرف خدای (الله) دانای مطلق نازل شده مورد سؤال قرار می دهد .


قرآن درچگونگی بوجود آمدن آسمان شرح می دهد که خدا هفت آسمان را طبقه طبقه آفريد وآسمان پائين را با چراغ هائی تزيين داد (سوره ی الملک، آيه های 3 و 5). قرآن در سوره ی الصافات آيه ی 6 می گويد: “ما آسمان پائين را با ستارگان آراستيم” وهمچنين درسوره ی نوح آيه های 5 و 6 تاکيد می کند که ماه نيز دربين اين هفت آسمان ا ست. اگر ستارگان (چراغ ها) درآسمان پائين قرار دارند و ماه نيز دربين اين هفت آسمان، درنتيجه ستارگان يا از ماه به زمين نزديکترند يا مسافتی به اندازه ی آن تا زمين دارند. اين ديدگاه درهردو صورت ازنظر علمی غلط است. همه می دانيم که ستارگان درفاصله های بسيار بسيار دورتر ازماه به زمين قرار دارند .