شنبه، آذر ۰۳، ۱۳۹۷

محض ازدیاد بصیرت، یکی از حدیث های مهم بحارالانوار - میرزا آقاخان کرمانی


میرزا آقاخان کرمانی میگوید اگر یک جلد کتاب از ۲۴ جلد کتاب بحار الانوار علامه مجلسی را در هر کشوری انتشار بدهند، دیگر امید نجات برای آن ملت کم است.
حالا تصور کن که هرگاه ۲۴ جلد از این کتاب در میان ملتی منتشر شود!
محض ازدیاد بصیرت، یکی از حدیث های مهم این بحارالانوار را نقل میکنم که مُشت نمونه خروار باشد.
علی علیه السلام در غزوه صفین، قصد عبور از نهر فرات را داشت ولی معبرش معلوم نبود.
به نصیر بن هلال فرمود برود کنار فرات، و از طرف من ماهی ای به نام کرکره را صدا کن، و از او محل عبور را بپرس.
نصیر اطاعت نمود و بر کنار فرات آمد و فریاد برآورد که یا کرکره، بالفور هفتاد هزار ماهی سر از آب بیرون آوردند، لبیک لبیک، چه میگویی؟
نصیر جواب داد، مولایم معبر فرات را میخواهد،
هفتاد هزار ماهی آواز برآوردند که ما همه کرکره نام داریم، بگو این شرف در حق کدامیک مرحمت شده است تا اطاعت کنیم.
نصیر برگشت و ماجرا را به عرض مولایش علی رسانید.
فرمود، برو کرکرة بن صرصره را بخوان.
برگشت و ندا داد.
این بار شصت هزار ماهی سر برآوردند که ما کرکرة بن صرصره هستیم،
این عنایت در حق کدام شده است؟
نصیر برگشت و پرسید.
فرمودند، برو کرکرة بن صرصرة بن غرغره را بخوان.
نصیر بازگشت و چنین کرد.
این بار پنجاه هزار ماهی و ماجرای پیشین تکرار شد.
برگشت و مولا گفت:
برو کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن دردرة را بخوان.
تا اینکه در دفعه هشتم که فریاد برآورد،
ای کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن دردرة بن جرجرة بن عرعرة بن مرمرة بن فرفرة!
آن وقت ماهی بسیار بزرگی سر از آب برآورد و قاه قاه خندید که ای نصیر، به درستی که علی ابن ابیطالب با تو مزاح فرموده است،
زیرا او خودش همه راه های دریا و معبر ها و دجله ها را از ماهیان بهتر میداند، ولی اینک به او بگو که معبر فرات آنجا است.
نصیر برگشت و صورت حال را عرض کرد.
حضرت فرمودند، آری من به همه راه های آسمانها و زمین آگاهم.
پس نصیر صیحه زده غش کرد.
و چون به هوش آمد فریاد برآورد،
شهادت میدهم که تو همان خدای واحد قهاری.
و آنگاه حضرت فرمود:
چون نصیر کافر به خدا شده، قتلش واجب است.
آنگاه شمشیر از غلاف کشید و گردنش را بزد.
(حدیثی در بحارالانوار علامه مجلسی معتبرترین و بزرگترین منبع مذهبی شیعیان)

خردمند کاین داستان بشنود
به دانش گراید ز دین بگسلد

یکشنبه، آبان ۲۰، ۱۳۹۷

دین یک صنعت است.


دین چیست؟

عده اى فکر میکنند دین اعتقادات مردم است
 اینطور نیست!
دین یک صنعت است.
 صاحبى دارد.
به نفع عده اى است و باعث ثروت مادى و قدرت سیاسى طیف معینى در جامعه میشود و به یک حاکمیت سیاسى و طبقاتى در جامعه خدمت میکند.
مذهب صنعتى است که میلیاردها دلار پول در آن جابجا میشود. هزینه تبلیغاتش توسط این پولها پرداخت میشود. این پولها را با کلاهبردارى و اخّاذى از جیب مردم بیرون میکشند. در ایران این پولها را از طریق دولت از جیب مردم درمی آورند.
این یک دستگاه نشر اکاذیب است. دروغ تحویل مردم میدهند. مردم را میترسانند. مردم را در این دنیا از خشونت میترسانند و در آن دنیا از عقوبت. این درست مثل مافیا است.
نهاد مذهبى، چه مسیحیت باشد، چه اسلام چه یهودیت، قبل از اینکه مجموعه اى از باورهاى اجتماعى باشد، یک ساختمان و عمارت بزرگ اجتماعى است که روى پاى خودش ایستاده، مالیات میگیرد
پول میگیرد و خرج بقا و حاکمیت خودش میکند
 دین شراب ناب نیست.،
اتانول است که مستی میدهد،
اما به قیمت کوري

🌹ژان پل راشل🌹

انتقاد از مردم ایران در یک روزنامه ایتالیایی





اين مقاله را روزنامه‌نگار ایتالیایى «اناکاندا» هم‌زمان با سفر حسن روحانی به ایتالیا در روزنامه پرتیراژ، کوریه دلاسرا، منتشر کرد. انتقاد دوستانه‌ای از مردم ایران
نیتن آناکاندا در مقاله‌ای می‌نویسد:

ایرانیان نمونه بارز داشتن الگوهای ذهنی مخرب هستند.
آن‌ها در درازای تاریخ ویژگی جالبی از خود نشان داده‌اند.

زمانی که کشورشان در مسیر رشد و ثروت قرار می‌گیرد گویا نمی‌توانند بپذیرند که این پیشرفت از آن آن‌هاست.
به هر شکلی دست به تخریب ناخودآگاه آن می‌زنند.
تقریباً بسیاری از دودمان‌های پادشاهی ایران به همین شکل ازمیان‌رفته‌اند.
ایرانیان یا خود شورش کرده‌اند و یا در برابر دشمن بیگانه دست به سازش زده‌اند.
حتی پس از رشد اجتماعی و اطلاعاتی معاصر بازهم این ویژگی حفظ‌شده است.
در سال ۱۹۷۹ ایرانیان در حالی شورش کردند که کشورشان در مسیر رشدی بسیار سریع از هر نظر قرار داشت.
رفاه جامعه ایرانی بسیار بالا رفته بود، رشد اقتصادی ایران رکورد جهانی را شکسته بود، رشد هنر و فرهنگ و ورزش ایران در مسابقات جهانی نمایان شده بود، ایران محلی برای گردهمایی توریست‌ها شده بود و این کشور همیشه در صدر اخبار جهان به‌عنوان یک کشور کهن اما متمدن بود. به‌طوری‌که رسانه‌های مهم جهان هرروز مصاحبه‌هایی با مقامات ایرانی پخش می‌کردند.
متخصصین این کشور در سازمان‌های جهانی دارای پست‌های مهمی بودند و سازمان‌هایی نیز به دست ایران راه‌اندازی شده بود ازجمله گات (تجارت جهانی امروزی)، اوپک و یا سازمان حمایت از گردشگری که مقر همه این سازمان‌ها قرار بود در ایران باشد که به دلیل انقلاب اتفاق نیفتاد.
طرح‌های اقتصادی ایران آن‌چنان بود که اکنون پس از نزدیک چهل سال هنوز از آن‌ها استفاده می‌شود. برای نمونه متروی تهران و یا برج مخابراتی میلاد تاور و خیلی از طرح‌های دیگر برجای‌مانده از دوران پیش از ۱۹۷۹ می‌باشد.
استادیوم ورزشی صدهزارنفری که قرار بود میزبان المپیک ۱۹۸۴ باشد به دلیل تجملی دانستن این بازی‌ها از سوی روحانیون، برای همیشه از برگزاری المپیک محروم شد.
تقریباً می‌توان گفت رشد چشمگیر در همه زمینه‌ها وجود داشت. درزمینهٔ سیاست نیز شاه ایران از سال ۱۹۷۷ فضای سیاسی ایران را با آزادی همراه کرد که به شورش مذهبیان انجامید.
آنچه از این اتفاقات برمی‌آید نشانگر خودکشی دسته‌جمعی ملتی است که نمی‌تواند رفاه خود را ببیند. ایرانیان در میان خودشان معتقدند که انگلستان می‌گوید برای تسلط بر اعراب آن‌ها را سیر نگهدار و برای تسلط بر ایرانیان آن‌ها را گرسنه.
اگر این درست باشد ایرانیان باید بدانند که حکومت فعلی هیچ‌گاه برای آنان رفاهی فراهم نخواهد کرد. چراکه ادامه حاکمیتش به ادامه روند فعلی بستگی دارد
بررسی شرایط ایران در ۳۷ سال گذشته نیز نشان می‌دهد حکومت هیچ تلاشی برای افزایش سطح رفاه مردم نکرده است. ممکن است فرازهایی در این دوره وجود داشته باشد اما به‌طورکلی هیچ‌گاه مردم ایران از مشکلات اقتصادی‌‌‌‌ رها نخواهند شد.
اما آنان هنوز امیدوارند با برداشتن تحریم‌های اخیر کشورشان متحول شود.

چیزی که آنان درک نمی‌کنند این است که حاکمیت نمی‌خواهد مردمش روی رفاه و خوشبختی را ببینند.
خاتمی اگر ده درصد اوضاع را درست کرد احمدی‌نژاد ۴۰ درصد خراب کرد.
این سیاست حکومتی ست که کشورش را هرروز به شرایط صدر اسلام نزدیک‌تر کند. فساد در ایران به حدی در حال فوران است که به نظر می‌رسد واقعاً هیچ‌یک از مسئولان نمی‌خواهند جلوی آن را بگیرند. اگر در اروپای ما چنین اتفاقاتی می‌افتاد حکومت به‌طور دسته‌جمعی استعفا می‌داد و به‌گونه‌ای گم می‌شد که اثری از هیچ‌یک از آن‌ها پیدا نباشد اما مردم ایران برای فسادهای مسئولان کشورشان جوک می‌سازند و می‌خندند.
به نظر می‌رسد مردم ایران پس از چهار دهه هنوز به روحانیون امید دارند.
با این اوصاف به  نظر نمی‌رسد تا دو نسل آینده شرایط جامعه ایرانی به‌ویژه ازنظر اقتصادی تغییری کند. باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.

روزنامه دلاسرا.