چهارشنبه، مهر ۱۸، ۱۴۰۳

ویدیو: عبدالجبار کاکایی: گمنامی از نام آوری بهتر

 

برای دیدن ویدیو کلیک کنید

 

مسلمانی اگر این است، ذوق کافری بهتر 

به انکار خدا اقرار با لفظ دری بهتر 


 چه دریابند از آیات رحمت این تبهکاران؟!

 جزای مردگانِ زنده، کوری و کری بهتر  


تبر، تنها زبان رایج جهل است و نادانی 

که این بت‌های سنگی را خلیل آزری بهتر 


 محاسن‌های پر آفت، شمایل‌های بی‌حرمت 

چه انسانند این اشکال بی‌حاصل، خری بهتر!ا


 زبان فلسفی با جهل بی‌معنی چه می‌لافد 

جهان از لوث این آلوده دامانان، بر بهتری  

 

ندارد دار دنیا حسن روز افزون خوشنامی 

در این عبرت سرا گمنامی از نام آوری بهتر

عبدالجبار کاکایی ( شاعر معاصر)  

  #تاریخ_معاصرایران 👇


سه‌شنبه، مهر ۱۷، ۱۴۰۳

۳ مورد ضرر و زیان فیزیکی اسلام و پرهیز رژیم ار اطلاع رسانی

آیا تا بحال هیچ فکر کرده ای که اسلام به ما،
  یعنی به جسم و بدن ما، فیزیک ما، و  نه فقط روح و روان ما،ا
 تا بحال چه آسیب هائی زده؟
 بزرگترین، فجیع ترین و خونین ترین لطمه ای که اسلام به فرد فرد مردان مسلمان میزند خطنه یا قطع عضوی از بدن است. به چه حسابی و بر مبنای چه مدرک علمی یک تکه گوشت بدن از حساس ترین قسمت بدن را در کودکی میکَنَند و دور میاندازند. خود یهودی ها از کجا و بر چه مبنایی علمی این عمل اندام بُری را یاد گرفتند که مسلمانان آنرا تقلید کنند؟  عوارض آن را کِی و کجا تحت مطالعه قرار دادند؟ کدام کتاب علمی که جوانب مثبت و منفی این مطلب مهم را بحث کرده باشد در اختیار عام است؟

 میگویند دانشمندان عصر تجدد هم خطنه را تائید کرده اند. در صورتیکه  چنین نیست. اگر درست بود که الان میلیاردها انسانهای مدرن همین کار را میکردند.ا
 
اصلا فرض کنیم که کندن تیکه ای از بدن ممکن است کار  مفیدی باشد!  آیا نباید از خود شخص، خود فرد اجازه چنین کاری را بگیرند؟ 

 سَر کردن چادر و بخصوص چادر مشکی مسائل جانبی فیزیکی روی بدن زنها دارد. از همه مهمتر جلوگیری آنان از در معرض قرار گرفتن در جلوی نور آفتاب است. نور خورشید تولید کننده اصلی ویتامین «دی»  در بدن است که کمبود آن عوارض جدی . بخصوص برای سیستم ایمنی بدن دارد.ا 

ضرر و زیان چادر، بخصوص نوع سیاه آن، همچنین یکی از عوامل قتل خانم ها در خیابان ها در شب هنگام است که البته دولت اسلامی اجازه نشر آمار آنرا نمیدهد.ا


مورد دیگر که جسم مسلمانان را هدف دارد، و یکی دیگر از آسیب های مرگبار که جمهوری اسلامی از نشر آمار آن جلوگیری میکند، اثرات مضر روزه گرفتن است. تعداد مراجعین به بیمارستان ها در ماه رمضان 
بدون شک شدیداً بالا میرود همانطور  تعداد ورودی  قبرستان ها. حکومت به راحتی میتواند آمار تعداد بیماران و فوتی ها را در دسترس مردم بگذارد ولی البته که چنین کاری نمیکند چرا که کل اصول اسلام تحت سئوال قرار میگیرد.ا

در ظرفیت این نویسنده نیست که وارد جزئیات بیشتری از این مطالب شود ولی امیدوارم که اشخاصی با تبحر بیشتری که در بیان مطالب دارند و وقت و منابع پژوهش آن را دارند هرچه زودتر در روشنگری پیش قدم شوند.ا


توجه کنید که در تمام طول حکومت رژیم اسلامی رژیم اجازه نشر بسیاری از آمار خطیر را نداده!ا

... جای بحث زیاد است
 آریو دادمهر


 

دکتر محمد فاضلی: دیدگاه‌های دوقطبی

در ستایش رنگی دیدن جهان


یادداشتی از دکتر محمد فاضلی


می‌خواهم چیزی بنویسم که بسیاری را می‌آزارد و خوشایند بسیاری نیست، و این بسیاری، از همه جناح‌ها و تفکرات سیاسی هستند، در داخل و خارج، از راست و چپ، ارزشی و سکولار؛ اما خب باید نوشت.


سال‌هاست دنبال آدم‌ها و نگاه‌هایی می‌گردم که قادر باشند موضوعات مهم و متفاوتی را تحلیل کنند بدون آن‌که در یکدیگر مخلوط کنند، و گاه بی‌دلیل به هم ربط دهند. 

بگذارید خیلی ساده و با مثال روشن به‌روز بگویم چنین نگاهی، روی زمین واقعیت به چه معناست.


می‌شود منتقد نظام جمهوری اسلامی (ج.ا) بود، و اقداماتش در نقض حقوق زنان، تخریب محیط‌زیست، توسعه نامتوازن منطقه‌ای، اعمال تبعیض در گزینش نیروی انسانی، نقض استقلال دانشگاه، و داشتن زندانی سیاسی را نقد کرد؛

و هم‌زمان با ایده جمهوری اسلامی درباره «سلطه‌گر بودن و خوی استعماری داشتن نظام بین‌المللی غرب‌محور» موافق بود؛ 

و در همان حال با برخی شیوه‌های جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با این نظام سلطه‌گر استعماری مخالف بود و آن‌ها را نقد کرد.


می‌شود اشغال‌گر بودن اسرائیل در فلسطین، لبنان و سوریه را تأیید کرد، منتقد آن بود، و نقد آن‌را به مواضع ج.ا هم ربط نداد (این اشغال‌گری قبل از پیدایش ج.ا رخ داده است)، حق ملت‌های اشغال‌شده در تلاش برای احقاق حقوق‌شان را به رسمیت شناخت، و هم‌زمان راهبردهای ج.ا در این زمینه را نقد کرد؛

و با بخش‌هایی از راهبردها که تأمین‌کننده منافع ملی ایران است، همراهی کرد.


می‌شود از درک کلیشه‌ای از شخصیتی نظیر سیدحسن نصراله بیرون آمد و او را به‌مثابه یک لبنانی که پس از تهاجم سال ۱۹۸۲ اسرائیل به لبنان و اشغال بخشی از کشورش توسط اسرائیل، به حزب‌الله پیوسته و با مبارزه به ۱۸ سال اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل پایان داده، احترام قائل شد؛

و هم‌زمان منتقد برخی سیاست‌های راهبردی ج.ا یا حزب‌الله لبنان در عرصه خاورمیانه بود. 


می‌شود از جنگ متنفر بود، سیاست‌های منجر به توسعه‌نیافتگی و فقر را نقد کرد، خواهان عقلانیت بیشتر بود، تجاوز را به رسمیت نشناخت و حقوق ملت‌ها برای دفاع از خودشان در برابر تجاوز را هم پذیرفت.


می‌شود منتقد برخی یا حتی همه سیاست‌های ج.ا در مواجهه با اسرائیل بود، اما مسأله اسرائیل و خاورمیانه را که حداقل دو برابر کل سال‌های تأسیس ج.ا عمر دارد، صرفاً در رابطه ایران و اسرائیل خلاصه نکرد. 

مسأله فلسطین و اعراب-اسرائیل، قبل از تأسیس ج.ا هم وجود داشته و انقلاب ایران ابعادی به آن افزوده است. اما مسأله فراتر از نسبت ج.ا با اسرائیل است.


می‌شود منتقد جدی ماجرای ۷ اکتبر و حمله حماس به اسرائیل بود و درباره این‌که دست‌آورد چنین عملی چیست، هزار نقد و چون و چرا داشت. من از روز اول چنین موضعی داشتم و هنوز هم نمی‌فهمم حاصل آن برای فلسطینیان، لبنان و ایران جز خسارت و زیان چه بوده است. 

اما هم‌زمان می‌شود منتقد شیوه مواجهه اسرائیل و جهان غرب با پاسخ اسرائیل به ۷ اکتبر بود و خشونت و وحشی‌گری را تطهیر نکرد.


می‌شود منتقد سیاست داخلی و سیاست خارجی ج.ا بود، و آن‌را مسبب بسیاری از مسائل و مشکلات کشور دانست که سبب گرفتاری و فقر مردم شده است؛ 

و می‌شود هم‌زمان تأیید کرد که در دنیایی زندگی می‌کنیم که بدون قدرت نظامی و امنیتی، قدرتمندان کشورهای ضعیف را له می‌کنند؛ 

و باز می‌توان هم‌زمان منتقد ج.ا بود که چرا به اندازه کافی از سایر ابزارهای تأمین منافع ملی – از دیپلماسی گرفته تا جایابی در زنجیره‌های ارزش جهانی – استفاده نکرده است.


چرا برخی فکر می‌کنند دنیای پیچیده اطراف ما، سیاه یا سفید، صفر یا یک، بدون وضعیت‌های بینابینی و ترکیبی از درستی و نادرستی است؟ دنیای ما ترکیبی است، تحلیل فازی بیشتر به درد آن می‌خورد تا تحلیل‌های سفید سیاه؛ نگاه رنگی را باید ستایش کرد.


یاد روح‌الله رمضانی محقق بزرگ تاریخ سیاست خارجی ایران می‌افتم که معتقد بود اگر در جنگ جهانی اول، نفرت شدید مشروطه‌خواهان از روسیه و انگلیس نبود، و هر کسی که صحبت از همکاری با این دو قدرت برای تأمین منافع ایران می‌کرد، برچسب خیانت و وطن‌فروشی نمی‌خورد، ایران با اشغال ویران نمی‌شد و تخریب ناشی از جنگ بسیار کمتر بود. همین وضعیت در جنگ جهانی دوم هم به شیوه دیگری تکرار شد. 

کاش ایرانیان، جهان آن روزگار را هم جهان را رنگی می‌دیدند.


اگر جهان را سفید و سیاه ببینیم و درگیر دیدگاه‌های دوقطبی شویم، واقعیت جهان را نخواهیم دید و خسران بیشتری را تجربه خواهیم کرد. جهان‌بینی سفید و سیاه، ما را می‌فرساید.

یکشنبه، مهر ۰۱، ۱۴۰۳

معلم های عزیز، « در کلاس‌های‌تان خدایی کنید نه ناخدایی»

*فردا اول خلقت است!*

شهریور ۱۳۹۶

🖊️دکتر محسن رنانی

*نشر:* گاهنامه مدیر

■فردا اول مهر است. و برای من از وقتی مطالعاتم را به سوی «کودکی و توسعه» برده‌ام، دیگر اولِ مهر، اولِ مهر نیست، اول خلقت است. همه چیز از اول مهر آغاز می‌شود. سرنوشت یک ملت، اقتدار یک ملت، رفاه یک ملت، دین یک ملت، دموکراسی یک ملت، آزادی یک ملت و عدالت یک ملت، از اول مهر آغاز می‌شود. همان‌گونه که در طبیعتِ زمین، همه چیز از مهر آسمان شروع می‌شود و بدون خورشید، طبیعت زمین عقیم خواهد ماند، در جامعه انسانی نیز همه چیز از مهر شروع می‌شود. ماه مهر آغاز کشت‌وکار در مزرعه‌ی وجود کودکانی است که اگر در دلشان مهر بکاریم، سرنوشت‌مان مهر‌آگین خواهد شد.ا

□فردا رئیس جمهور به مدرسه می‌رود و زنگ اول مهر را می‌زند. اما نه رئیس جمهور می‌داند و نه دیگر یارانش، و نه دیگرانی که خود را متولیان این دیار می‌دانند که مدرسه‌ها مان زنگ زده است، که کتابهامان زنگ زده است، که معلمانمان زنگ زده‌اند، که مغزهامان زنگ زده است، و این روزها از دل‌های ما نیز بوی زنگ زدگی می آید. چه حکایتی است! رئیس جمهوری که بیشتر اعضای هیات دولتش زنگ زده‌اند،‌ باید زنگ اول مهر را بزند. ما نسل آدم‌های زنگ زده‌ای هستیم که می‌خواهیم کودکانی را که جنسشان از طلاست، صیقل دهیم و پرداخت کنیم.ا


●از فردا ۱۳ میلیون زندانی را صبح به صبح راهی زندان‌های زنگ زده می‌کنیم و به دست زندان‌بان‌های زنگ زده می‌سپاریم. فقط اقتصاد ما نیست که درمانده‌ی سیاستمداران زنگ زده شده است، کودکان ما نیز زندانی زنگ زدگی‌های ما شد‌ه‌اند. نظام آموزشی ما یک نظام مکانیکی فرسوده و زنگ زده است که هی پیچ و مهره‌هایش را روغن می‌زنیم بلکه چند گام دیگر دوام بیاورد. آن هم در عصری که نظام‌های آموزشی ارگانیک به پایان خود می‌رسند و عصر نظام‌های آموزشی کاتالیک فرا رسیده است.ا

○وقتی برای وزیر پیشین آموزش و پرورش توضیح دادم که چرا می‌گویم عقب‌ماندگی ما ریشه در نظام آموزشی ما دارد و برایش گفتم که چگونه بذر توسعه در مدرسه کاشته می‌شود و اکنون با این شیوه‌های آموزشی، اگر بذری هم در درون کودکان باشد می‌خشکانیم.؛گفت این‌ها حرف‌های مهمی است که باید همه وزرا بشنوند. اما بیچاره هرچه تلاش کرد نشد که این بحث را به هیات دولت ببرد. و بعدها پیام داد که الان دغدغه دولت، آموزش نیست. راست هم می‌گفت دولت الان باید نیمی از انرژی خود را صرف تامین حقوق آخر ماه کارمندان و بازنشستگان و پرداخت یارانه‌ها کند و بقیه انرژی‌اش را هم صرف مراقبت از لنگ پاهایی بکند که برایش می‌بندند، پس دیگر نوبت به نگرانی نسبت به آموزش و پرورش نمی‌رسد.ا

■آی معلم‌های عزیز، ما می‌دانیم که شما در این زنگ زدگی بی تقصیرید. شما هم در دام یک نظام تدبیر زنگ زده، گرفتار شدید و زنگ زدید، اما شما مراقب کودکان ما باشید مبادا آنان زنگ بزنند.ا 

□باور کنید مشق شب شیوه ای زنگ زده است، باور کنید املا مغز کودکان ما را زنگ زده می‌کند، باور کنید ارزیابی کودکان بر اساس نمره، سمی است که شخصیت کودکان ما را زنگ نمی‌زند بلکه متلاشی می‌کند، باور کنید رقابت‌هایی که بر سر نمره ایجاد می‌کنید از ترکش‌های جنگی مخرب‌تر است. لطف کنید دیگر به کودکان ما درس ندهید. ما چهل سال است بخش اعظم جوانانمان را درس دادیم و به دانشگاه فرستادیم، اما همه چیز بدتر شد. تصادفات رانندگی‌مان بیشتر شد، ضایعات نان‌مان بیشتر شد، آلودگی‌ هوای‌‌مان بیشتر شد، شکاف طبقاتی‌مان بیشتر شد، پرونده‌های دادگستری‌مان بیشتر شد، تعداد زندانیان‌مان بیشتر شد و مهاجرت نخبگانمان بیشتر شد. پس دیگر دست از درس دادن بردارید. ا

●آموزش کودکان ما ساده است .ما دیگر به دانشمند نیازی نداریم .ما اکنون دچار کمبود مفرط آدم‌های توانمند هستیم. پس لطفاً به کودکان ما فقط زندگی کردن را یاد بدهید. به آن‌ها گفت‌وگو کردن را، تخیل را، خلاقیت را، مدارا را، صبر را، گذشت را، دوستی با طبیعت را، دوست داشتن حیوان را، لذت بردن از برگ درخت را، دویدن و بازی کردن را، رقصیدن و شاد بودن را، از موسیقی لذت بردن را، آواز خواندن را، بوییدن گل را، سکوت کردن را، شنیدن و گوش دادن را، اعتماد کردن را، دوست داشتن را، راست گفتن را و راست بودن را بیاموزید.ا

○باور کنید اگر بچه‌های ما ندانند که فلان سلسله پادشاهی کی آمد و کی رفت، و ندانند که حاصل ضرب ۱۱۴ در ۱۱۴ چه می شود، و ندانند که با پای چپ وارد دستشویی شوند یا با پای راست، هیچ چیزی از خلقت کم نمی‌شود؛ اما اگر آن‌ها زندگی کردن را و عشق ورزیدن را و عزت نفس را و تاب آوری را تمرین نکنند، زندگی شان خالیِ خالی خواهد بود و بعد برای پر کردن جای این خالی‌ها، خیلی به خودشان و دیگران و طبیعت خسارت خواهند زد.ا

■لطفاً برای بچه‌های ما شعر بخوانید، به آن‌ها موسیقی بیاموزید، بگذارید با هم آواز بخوانند، اجازه بدهید همه با هم فقط یک نقاشی بکشند تا همکاری را بیاموزند، بگذارید وقتی خوابشان می آید بخوابند و وقتی مغزشان نمی‌کشد یاد نگیرند. لطفاً بچگی را از کودکان ما نگیرید. اجازه بدهید خودشان ایمان بیاورند، دین را در مغز آنان تزریق نکنید، فرصت ایمان آزادنه و آگاهانه را از آنان نگیرید، زبان‌شان را برای نقد آزاد بگذارید، آنان را از وحشت آنچه شما مقدس می‌پندارید به لکنت زبان نیندازید. گذارید خودشان باشند و از اکنون نفاق را و ریا را در آن‌ها نهادینه نکنید.ا

□اکنون که شما و ما و فرزندان ما همگی اسیر یک نظام آموزشی فرسوده هستیم، دستکم هوای هم را داشته باشیم، نداشته‌ها و تنگناها و غم‌ها و عقده‌های خود را به کلاس‌ها نبرید. ترا به خدا در کلاس‌های‌تان خدایی کنید نه ناخدایی. شاید خدا به شما و ما رحم کند و از این زندان‌ خودساخته رهایمان سازد.ا

محسن رنانی

ما باید زردشتی می ماندیم و رسالت پیامبر اسلام مختص عربستان بوده

با عرض معذرت به همکاران متعصب بیش از حد به دین اسلام، مکه رفته ها و کربلایی ها وووو👇👇👇

اگر ناراحت شدید تقصیر من ناشر نیست:

اخیرا در فضای مجازی مطلبی نشر شده که جناب دکتر قمشه ای قرآنی ترجمه کرده و گفته ما باید زردشتی می ماندیم و رسالت پیامبر اسلام  مختص عربستان بوده،

در زیر عین مطلب و پاسخ اینجانب برای اطلاع همگان و اهل خرد و اندیشه و آنانکه  جویندگان حق و حقیقت اند می آورم:



*افشاء یک راز بزرگ توسط دکتر قمشه‌ای*


یک نفر خدمتی به ایران و ملت ایران کرد، آن شخص دکتر قمشه‌ای بود که قرآن فارسی را چاپ کرد، ولی متاسفانه چون حقیقت را روشن کرد، رژیم چاپ مجدد را ممنوع کرد، چون دیدند که باید بروند سراغ الاغ‌سواریشون و دیگر دکانی ندارند 

چرا ؟؟؟ 

مگر هر آنچه در کتاب قرآن بوده نگفته؟؟؟ 

حقیقت تلخ است؟؟؟

بخوانید و بدانید این گوشه‌ای از هزاران است ، یعنی مشت نمونه خروار !

بدانید که هزار و چهارصد و پنجاه سال کلاه بر سرمان گذاشته اند، 

*فقط بدانید که محمد پیامبرِ ایران و دیگر کشورهای جهان نیست، بلکه فقط و فقط مال عربستان است* 


ﺍﮔﺮ ﻗﺮﺁﻥ را ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ خدا ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺤﻤﺪﺑﻦﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺭﺳﻮﻝﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ، ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ بر اساس گفته‌ی ﺍﻟﻠﻪ ما ایرانی‌ها باید زرتشتی بمانیم و دیگر کشورها به جز عربستان به آیین خود، یهود و عیسی و... باقی بمانند. ﺍﯾﻦ گفته‌ی آشکار ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺟﺎﯼ ﻫﯿﭻ تردیدی ﻧﺒﺎﺷﺪ ﮐﻪ:

*ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﮐﻪ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺍﺳﺖ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻨﻨﺪ*.


ﺩﺭ زیر ﺁﯾﻪﻫﺎﯼ ﻗﺮﺁﻥ با آدرس  ﺑﺮﺍی شما آورده شده تا باور کنید: 


*ﺳﻮﺭﻩی ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ، ﺁﯾﻪ 4* 

ﻭَﻣَﺎ ﺃَﺭْﺳَﻠْﻨَﺎ ﻣِﻦ ﺭَّﺳُﻮﻝٍ ﺇِﻟَّﺎ ﺑِﻠِﺴَﺎﻥِ ﻗَﻮْﻣِﻪِ ﻟِﻴُﺒَﻴِّﻦَ ﻟَﻬُﻢْ ۖ ﻓَﻴُﻀِﻞُّ ﺍﻟﻠَّـﻪُ ﻣَﻦ ﻳَﺸَﺎﺀُ ﻭَﻳَﻬْﺪِﻱ ﻣَﻦ ﻳَﺸَﺎﺀُ ۚ ﻭَﻫُﻮَ ﺍﻟْﻌَﺰِﻳﺰُ ﺍﻟْﺤَﻜِﻴﻢُ.

*ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﯿﭻ ﻗﻮﻣﯽ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩﯾﻢ ﺑه غیر ﺍﺯ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ خودشان ﺳﺨﻦ ﺑﮕﻮﯾﺪ.*

ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ پارسی‌زبانان ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﭘﺎﺭﺳﯽﺯﺑﺎﻥ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺑﻮﺩ.


# *ﺳﻮﺭﻩی ﺍﻟﻨﺤﻞ ، ﺁﯾﻪ 36*:

 ﻭَﻟَﻘَﺪْ ﺑَﻌَﺜْﻨَﺎ ﻓِﻲ ﻛُﻞِّ ﺃُﻣَّﺔٍ ﺭَّﺳُﻮﻟًﺎ ﺃَﻥِ ﺍﻋْﺒُﺪُﻭﺍ ﺍﻟﻠَّـﻪَ ﻭَﺍﺟْﺘَﻨِﺒُﻮﺍ ﺍﻟﻄَّﺎﻏُﻮﺕَ.

*ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪﺍﯼ ﺭﺳﻮﻟﯽ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ که می‌گفت: ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺘﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺘﯽ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﮐﻨﻴﺪ !*

ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﻡ ﯾﮑﺘﺎﭘﺮﺳﺘﯽ ﺭﺍ هماهنگ ﺑﺎ ﺧﻮﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺁﻭﺭﺩ.


 # *ﺳﻮﺭﻩی ﯾﻮﻧس ، ﺁﯾﻪ 47*

ﻭَﻟِﻜُﻞِّ ﺃُﻣَّﺔٍ ﺭَّﺳُﻮﻝٌ ۖ ﻓَﺈِﺫَﺍ ﺟَﺎﺀَ ﺭَﺳُﻮﻟُﻬُﻢْ ﻗُﻀِﻲَ ﺑَﻴْﻨَﻬُﻢ ﺑِﺎﻟْﻘِﺴْﻂِ ﻭَﻫُﻢْ ﻟَﺎ ﻳُﻈْﻠَﻤُﻮﻥَ ،،،

*ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﺍُﻣﺘﯽ ﺭﺳﻮﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺁﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺁﯾﺪ ﻭ ﺣﺠﺖ ﮐﻨﺪ، ﺣﮑﻢ ﺑﻪ ﻋﺪﻝ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺳﺘﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﯾﺪ.*

ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍن، ﺯﺭﺗﺸﺖ بود.


#  *ﺳﻮﺭﻩی ﺍﻟﺸﻌﺮﺍﺀ ، ﺁﯾﻪهای 195، 198، 199* 

ﺑِﻠِﺴَﺎﻥٍ ﻋَﺮَﺑِﻲٍّ ﻣُّﺒِﻴﻦٍ، ﻭَﻟَﻮْ ﻧَﺰَّﻟْﻨَﺎﻩُ ﻋَﻠَﻰٰ ﺑَﻌْﺾِ ﺍﻟْﺄَﻋْﺠَﻤِﻴﻦَ، ﻓَﻘَﺮَﺃَﻩُ ﻋَﻠَﻴْﻬِﻢ ﻣَّﺎ ﻛَﺎﻧُﻮﺍ ﺑِﻪِ ﻣُﺆْﻣِﻨِﻴﻦَ.

195، ﻭ ﺁﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻋﺮﺑﯽ ﺁﻣﺪ 

198 ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻋﺮﺑﯽ نمی‌دانند ﻧﺎﺯﻝ می‌کردیم ، 

199 ، ﻣﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ.

*ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ آشکارا می‌گوید ؛ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺮﺏزبان‌ها ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﺎﺭﺳﯽزبان‌ها.* 


 # *ﺳﻮﺭﻩی ﺳﺠﺪﻩ، ﺁﯾﻪ 3* 

 ﺃَﻡْ ﻳَﻘُﻮﻟُﻮﻥَ ﺍﻓْﺘَﺮَﺍﻩُ ۚ ﺑَﻞْ ﻫُﻮَ ﺍﻟْﺤَﻖُّ ﻣِﻦ ﺭَّﺑِّﻚَ ﻟِﺘُﻨﺬِﺭَ ﻗَﻮْﻣًﺎ ﻣَّﺎ ﺃَﺗَﺎﻫُﻢ ﻣِّﻦ ﻧَّﺬِﻳﺮٍ ﻣِّﻦ ﻗَﺒْﻠِﻚَ ﻟَﻌَﻠَّﻬُﻢْ ﻳَﻬْﺘَﺪُﻭﻥَ.

*ﺍﯼ ﻣﺤﻤﺪ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ "ﻗﻮﻡ ﺗﻮ" ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﯾﻢ ، ﭼﻮﻥ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺭﺳﻮﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ آن‌ها ﻧﯿﺎﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺳاﻟﺖ ﮐﻨﯽ ، ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺷﻮﻧﺪ.*


ﻣﺎ *ﺯﺭﺗﺸﺖ* ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﮐﺘﺎﺑﺪﺍﺭ ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﻗﺒﻮﻝ *ﺍﻟﻠﻪ* ﻭ *ﻣﺤﻤﺪ* (ص) ﻫﺴﺘﻨﺪ.

ﻫﯿﭻ ﻟﺰﻭﻣﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺁﻥ کشتارها ﻭ ﻏﺎﺭﺕ ﻭ ﺑﺮﺩه‌گیری ﺭﺍ انجام دهند و ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ این داستان ادامه دارد.


 # *ﺳﻮﺭﻩی ﺍﻧﻌﺎﻡ ، ﺁﯾﻪ 92* :

ﻭَﻫَـٰﺬَﺍ ﻛِﺘَﺎﺏٌ ﺃَﻧﺰَﻟْﻨَﺎﻩُ ﻣُﺒَﺎﺭَﻙٌ ﻣُّﺼَﺪِّﻕُ ﺍﻟَّﺬِﻱ ﺑَﻴْﻦَ ﻳَﺪَﻳْﻪِ ﻭَﻟِﺘُﻨﺬِﺭَ ﺃُﻡَّ ﺍﻟْﻘُﺮَﻯٰ ﻭَﻣَﻦْ ﺣَﻮْﻟَﻬَﺎ ۚ ﻭَﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻳُﺆْﻣِﻨُﻮﻥَ ﺑِﺎﻟْﺂﺧِﺮَﺓِ ﻳُﺆْﻣِﻨُﻮﻥَ ﺑِﻪِ ۖ ﻭَﻫُﻢْ ﻋَﻠَﻰٰ ﺻَﻠَﺎﺗِﻬِﻢْ ﻳُﺤَﺎﻓِﻈُﻮﻥَ.

*ﺍﻳﻦ ﻧﯿﺰ ﻛﺘﺎﺏ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽِ ﻣﺒﺎﺭﻛﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻳﻢ و ﺗﺼﺪﯾﻖﮐﻨﻨﺪﻩی ﻛﺘﺐ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﭘﻴﺸﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻬمترﻳﻦ ۱۱۱ ﺟﺎﻣﻌﻪی ﻣﮑﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺁﻥ ام القرا ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺩﻫﯽ؛ آنانکه ﺑﻪ ﺁﺧﺮﺕ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻳﻤﺎﻥ میﺁﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎی ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ بجا میﺁﻭﺭﻧﺪ.*


ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﺛﺎﺑﺖ می‌کند ﮐﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﯼ ﻣﮑﻪ ﻭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺁﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺣﺘﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻋﺮﺏﺯﺑﺎﻥ می‌دﺍﻧﻨﺪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻨﻨﺪ، ﭼﻮﻥ آن‌ها ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ می کنند ﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﻭ ﺣﻮﺍﻟﯽ آن.


 # *ﺳﻮﺭﻩی ﻓﺼﻠﺖ، ﺁﯾﻪ 3* :


ﻛِﺘَﺎﺏٌ ﻓُﺼِّﻠَﺖْ ﺁﻳَﺎﺗُﻪُ ﻗُﺮْﺁﻧًﺎ ﻋَﺮَﺑِﻴًّﺎ ﻟِّﻘَﻮْﻡٍ ﻳَﻌْﻠَﻤُﻮﻥَ.

*ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﺁﻥ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﺰﺋﻴﺎﺕ ﺑﯿﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻧﯽ ﻋﺮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻋﺮﺑﯽ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ.*


ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ،،، 

*ﻗﺮﺁﻥِ ﻋﺮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﻋﺮﺏﺯﺑﺎﻥ است*

*ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﭘﺎﺭﺳﯽﺯﺑﺎﻥ .* 


ﺑﯿﺨﻮﺩ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ حکومت کوشش می‌کند ﮐﻪ ﺯﺑﺎﻥِ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻋﺮﺑﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻧﻮﻥﺧﻮﺭﺩﻥ ﻧﯿﻔﺘﻨﺪ.


*اکنون خود اندیشه کنید*

حجت الاسلام رییسی  گفت. هرکس در انتخابات شرکت نکند، در جبهه دشمن است. مسعود جعفری‌زاده این سخن شنید و قلم از نیام کشید. ببینید چه سرود:

 

‌‌‌ما با دروغ و شعبده منتر نمی‌شویم     

             لوطی‌! نگیر معرکه، عنتر نمی‌شویم

 

دوران خرسواریِ رندان به‌ سر رسید    

             پالان‌‌ ندوز شیخ، که ما خر‌ نمی‌شویم

 

هردو جناح، فاسد و دزدند و بی شرف   

           بینِ سگ‌ و شغال مخیّر نمی‌شویم

 

با حجله‌های سبز و سفید و بنفشِ رأی    

        در‌ یک ‌زمان عروس دو شوهر نمی‌شویم

 

با رأیِ‌ ما جوازِ خیانت گرفته اند          

            دیگر‌ شریکِ این بد و بدتر نمی‌شویم

 

یک عمر توی صحنۀ این بازی کثیف     

         بازیچه بوده‌ایم و دیگر‌ نمی‌شویم

 

چون سوگوارِ داغِ هزاران برادریم  

                   با قاتلان، برادر و خواهر نمی‌شویم

 

بی‌اعتماد و دل‌زده، تلخیم مثل زهر     

            در‌کام شیخ، قند مکرر نمی‌شویم          


هموطن تا قدرت در دستانت داری نشر بده تا این اشغالگران‌ دزدان‌ این بار بفهمند که مردم ایران با اتحاد پیمان نوین بستند .👍

جمعه، شهریور ۲۳، ۱۴۰۳

اگر قرآن را به‌شکل یک کتاب کاملا فارسی چاپ کنند

🔵 مهندس کاویانی کوهپایه نوشته:


اگر قرآن را به‌شکل یک کتاب کاملا فارسی چاپ کنند، مانند یک رمان با جلد معمولی و روی آن ننویسند قرآن و با صحافی و اعراب‌گذاری و ترجمه و تفسیر و نظر شخصی یا بهتر است بگوییم ماله‌کشی مترجم همراه نباشد و آن را به شخص مسلمانی بدهند، بگویند این کتاب را بخوان و نظرت را بگو از هر ۱۰ نفر حتما ۹ نفر آن را کتابی بی سروته و بدون محتوا و بار علمی یا تجربی می‌دانند.ا


داستان سلیمان و خبرچینی هدهد و آوردن تخت ملکه صبا توسط جن و حرف‌زدن با مورچگان یا شتر صالح که از دل صخره‌ها بیرون آمد و باید نصف آب چشمه سهم شتر می‌شد و نصف آب برای بقیه‌ی مردم و این بی‌عدالتی باعث شد مردم شتر صالح را پی کنند و خدا آنان را دچار عذاب ساخت یا لوط که مردم شهر بر در خانه‌اش رفتند که این دو مرد مهمانت که فرشتگانی در لباس انسان بودند، را باید بدهی ما با آنان لواط کنیم، لوط گفت من دو دختر باکره دارم دخترانم را می‌دهم با آنها جماع کنید ولی با مهمانان من لواط نکنید و خدا همه را سنگ کرد حتی زن لوط راا


یا رفتن ذوالقرنین در مغرب زمین به غروبگاه خورشید و فهمیدن اینکه خورشید، شب‌هنگام در چشمه‌ی آب تیره‌ای فرو می‌رود و در مشرق از جایی بیرون می‌آید که مردمانش پوششی ندارند و ساختن سد آهنی که یاجوج و ماجوج پشت آن مانده‌اند و الله وعده داده تا قیامت پابرجاست....ا


و یا خبرچینی بین زنان محمد، تهدید زنان محمد، و اینکه محمد می‌تواند نوبت همخوابگی زنانش را جابجا کند و بر او گناهی نیست و اینکه محمد هر زنی و به هر تعدادی که خواست می‌تواند بگیرد و یا اینکه پشت خانه محمد بلند حرف نزنند و محمد را با صدای بلند نخوانند.... بهتر است صبر کنند محمد خود بیرون بیاید، بدون دعوت، به خانه‌ی محمد نروند و اگر برای صرف غذا دعوت شدند زودتر از وقت غذا نروند و بعد از غذا خوردن به صحبت مشغول نشوند یا با زنان محمد پشت پرده سخن بگویند و بعد از محمد با زنانش ازدواج نکنند و....ا


اینها چیست که حرف خالق بی‌نهایت کهکشان و سیاهچاله‌ها و ستارگان باشد، به چه درد زندگیِ امروز بشر ، حتی بشر ۱۴۰۰ سال پیش بخورد؟!


لوط، یونس، یوسف، هود، صالح، یعقوب، موسی و... اینها به چه دردی می‌خورند؟؟؟!!!ا


در جایی دیگر می‌گوید ما اسب و شتر و الاغ را آفریدیم تا وسیله‌ی زینت شما باشند و بارهای سنگین خود را که جز با سختی و مشقت نتوانید ببرید، برای شما جابجا کنند، این آیه به چه درد بشر امروز می‌خورد؟؟!!ا


عرب ۱۴۰۰ سال پیش، اگر الله هم نمی‌گفت می‌دانست با شتر و الاغ می‌تواند بار ببرد و امروزه هم که کسی با شتر و الاغ کسی بار نمی‌برد..ا


چند تا شتر و الاغ می‌توانند یک بار ترافیکی یا محموله نفتکش چند صد هزار تنی را و یا هواپیمای ۱۰۰ تنی را حمل کنند؟!!ا


داستان اصحاب کهف به چه درد ما می‌خورد؟؟!!ا


چطور الله جلوی خراب شدن مکه توسط قرامطه را نتوانست بگیرد؟!!ا


چرا جلوی ویروس کرونا را نگرفت که خانه‌اش را تعطیل کرد؟!!ا


چرا هم اکنون که همجنسگرایان رسما ازدواج می‌کنند هیچ همجنسگرایی سنگ نشد یا شهرهای همجنسگرایان ویران نشدند؟؟


اینکه یونس در شکم ماهی زندگی کرد به چه درد ما می‌خورد؟؟

   

اگر کسی قرآن را یک‌بار به‌طور کامل به فارسی خواند و باز هم مسلمان ماند حتما سود و منفعتی در این کتاب و این دین دارد و یا نمی‌خواهد حقیقت را بپذیرد.ا

چهارشنبه، شهریور ۱۴، ۱۴۰۳

داستان خری در پوست شیر

داستان زندگی علما شده داستان خری در پوست شیر .ا

خری پوست شیری پیدا کرد وان را به تن کرده و هر کجا که ظاهر می شد همه فرار می کردند و او به راحتی وهر کجا که میل داشت می چرید وخوش بود. بعد از مدتی زندگی خوش و بی دغدغه با خود گفت برای این که مردم بیشتر حساب ببرند بهتر است عربده ای هم بکشم تا خلق خدا بیشتر بترسند. از این رو شروع به عربده کشیدن کرد ،که مردم فهمیدند خری است در لباس شیر !ا

کتک مفصلی بهش زدند وبه کار حمالی که لایقش بود  گماردنش.ا

اخوند ها هم سال ها زندگی بی دغدغه وآرامی داشتند ، مورد احترام و پناه مردم بودند، کسی مورد تمسخر قرارشان نمی داد ویا قصد جانشان را نمی کرد. شاهان مملکت به دست بوسشان می رفتند ،ثروتمندان دو زانو جلویشان می نشستند و خمس و زکات و سهم امام تقدیمشان می کردند .ا

مظفرالدین شاه به دیدار اخوند ممقانی رفت واین اخوند  به زحمت جواب سلامش را داد و دعوت شاه را  هم برای تشریف اوردن به کاخ شاهی نپذیرفت ، در عوض شاه از آب حوضی که ممقانی در آن وضو گرفته بود چندین دبه برای تبرک با خود برد! ا

محمد رضاشاه به دست بوسی بروجردی می رفت . خلاصه علما در اوج بودند .ا

در مورد دروسی که در حوزه ها تدریس می شد کسی کنجکاوی ای نکرده بود و موقعی که از کتابخانه ایت الله نجفی صحبت می شد آن را با کتاب خانه آبراهام لینکلن مقایسه می کردیم!  و نمی دانستیم که چندین قفسه از کُتب خطی ونفیس این کتاب خانه در باره جن است ، ویا نمی دانستیم که شیخ مفید دست خط  مهر شده امام زمان را دارد!یعنی به توهمات این هااصلا شک نمی کردیم و  چون کتاب هایشان با اسامی قلمبه و سلمبه عربی بود فکر می کردیم حتما مهم‌ هستند ، خلاصه  مریدانی بودیم کور و کر و لال!ا

اخوندهاسال هاست که دنبال قدرت بودند ولی باهوش تر هایشان مثل اخوند خراسانی این را با ذکاوت در یافته بودند که مرد این کار نیستند و در صورت به قدرت رسیدن به کل این بنای پوشالی صدمه وارد می شود  به همین خاطر آخوند خراسانی در جواب آخوند نائینی که طرفدار حکومت فقیهان بود ،می نویسد، اگر ما در حکومت باشیم و حکومت به بن بست برسد این بدان معناست که اسلام به بن بست رسیده.ا

خلاصه آخوندهای تشنه قدرت با این اشتباه محاسبه و بی عقلی دودمان خویش را به باد دادند!ا



نویسنده : خودمون