شنبه، مرداد ۰۶، ۱۴۰۳

مائو با یک حرکت ۷۰۰ ملیون چینی را نجات داد

 

مائوتسه تونگ
او مُرد، همین!آ

عبدالله بن ابی سرح اولین مرتد تاریخ اسلام

 

Abdullah ibn Saad ibn Abi Sarh

عبدالله بن ابی سرح از جمله معدود افرادی بود که در دوران محمد، سواد خواندن و نوشتن داشت. هنگامی که او به اسلام گروید، محمد او را به عنوان کاتب وحی انتخاب نمود.

محمد آیاتی از سورهٔ مؤمنون را که خداوند بر او نازل کرده بود می‌خواند و عبدالله بن ابی سرح نیز آیات نازل شده را می‌نوشت، هنگامی که آیه چهاردهم سوره مؤمنون به بخش «ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ» رسید و توسط ابی سرح این بخش املاء شد، ابی سرح با گفتن جمله «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» (به معنای؛ پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است) اظهار شگفتی خود را ابراز کرد، بلافاصله محمد گفت: «این [آخرین بیان عبدالله] که خودت گفتی به من نازل شد همان را بنویس!» پس از این واقعه ابی سرح در پیامبری محمد شک کرد و گفت: «اگر حقیقتاً این وحی است، پس بر من هم وحی می‌شود. اگر دروغ است پس محمد هم دروغ می‌گوید» و سپس به مکه رفت و از اسلام خارج شد و به مردم مکه گفت که توانسته قرآن را تحریف کند. وی در مکه زندگی می‌کرد تا این که مکه توسط سپاهیان محمد فتح شد.[۳]

هنگامی که محمد لشکر کافی برای یورش به مکه جمع کرد، به پیروان خود دستور داد که عبدالله بن ابی سرح یکی از کسانی است که باید حتماً کشته شود (پیامبر حکم مرگ ۱۳[۴]نفر از جمله چند زن شاعر را نیز صادر کرد)، حکم محمد این بود که این افراد هر چند در حرم امن (کعبه)، یا حتی زیر پرده کعبه پنهان شده باشند باید کشته شوند. اما ابی سرح نزد برادر رضاعی خود عثمان بن عفان رفت و از او کمک خواست، پس از مدتی به همراه عثمان برادرش نزد محمد رفت تا طلب آمرزش کند. هنگامی که محمد، ابی سرح و عثمان را دید سکوت طولانی مدتی کرد در این مدت عثمان پیوسته شفاعت ابی سرح را می‌کرد تا محمد پس از سکوت طولانی گفت چنین باشد (به معنای بخشش). اما پس از رفتن آن دو، محمد به یاران خود گفت: من سکوت کردم تا یکی از شما بلند شود و سرش را بزند. یکی از انصار به نام عباد بن بشر گفت: یا رسول‌الله پس چرا به من اشاره‌ای نکردی تا سرش را قطع کنم؟ محمد پاسخ داد که پیامبر با اشاره کسی را نمی‌کشد![۵]

حدیثی در سنن ابوداود نیز به همین ترتیب برخورد عبدالله بن ابی سرح با محمد را در مکه ثبت کرده‌است.[۶] طبری در این باره نوشته‌است که «عبدالله بن سعد بن ابی سرح برای او می‌نوشت. او از اسلام مرتد شد و بعداً در روز فتح مکه به اسلام بازگشت.»l

منبع: ویکی پیدیا

دوشنبه، مرداد ۰۱، ۱۴۰۳

طبقۂ حاکم .. به گند کشیده اند!

ساختار جهل و جنون و فساد ما، دکتر دارد!!ا



دکتر رئیسی ...ا»

دکتر جلیلی،... 

دکتر روحانی،.. ا

دکتر قالیباف،..ا

دکتر احمدی نژاد،.. ا

دکتر ولایتی،.. ا

دکتر محسن رضایی،..ا 

دکتر  دکتر   دکتر...»ا


میخواهید دلیل این امر را بدانید؟!ا

👇👇👇


اوایل انقلاب، مسئولان، خاکی و متواضع  بودند،ا 

و به هم خواهر و برادر میگفتند.ا

و عناوین «دکتر و مهندس»  را متعلّق به طاغوتیها، یا مذهبیهای لیبرال و غربزده، میدانستند.ا


یعنی عنوان دکتر،در رشته های غیر پزشکی، چیزی مثل کت و شلوار و کراوات بود!ا


مسئولان انقلابی کمی که جا افتادند، شدند حاج آقا و حاج خانم!ا

 چون سهمیۀ حج را هم قرق کرده بودند.ا


امّا بعد از جنگ،  "حاجی"  کم کم از مد افتاد! ا


به لطف دانشگاه آزاد و بعضی دانشگاههای وابسته به حکومت، حاج آقاها و حاج خانمهای سابق مدرک گرفتند، . . . ا

و یکدفعه شدند دکتر!!ا



همزمان، مسئولان اُورکتها را در آوردند، و کت و شلوار پوشیدند 

و یقه آخوندی و  ریشهای انبوه قبلی، آنکادره و کوتاه شد!ا


در تحوّلی دیگر، مسئولان از محلّات فقیر و متوسّط نشین شهرها، ا

به محلّات اعیان نشین، مانند خیابان آفریقا، سعادت آباد، زعفرانیّه، فرمانیه و نیاوران (مثلا تهران) کوچ کردند!ا


عنوان دکتری، حالا دیگر جزو لوازم اصلی پیشرفت در هرم سیاسی شد!ا


یک عدّه با رانتِ سیاسی و بده - بستان، بدون کنکور و حضور در کلاس،ا 

و بدون زحمتِ درس خواندن و کلاس رفتن، شدند دکتر!! ا


لذا وقتی صحبت میکنند طرز گویش لبوفروش و باقالی فروش و آب حوضی را میشنویم نه گویش یک دکتر...ا


ابتذال مدرک از همینجا شروع شد.ا

آبروی این مدرک دانشگاه‌های  معتبر را بر باد داد!ا


یک عدّه زرنگ، رفتند بکمک دلّالها، ازدانشگاههای درِپیتیِ  آذربایجان، تاجیکستان، بلاروس، هند، هاوایی و فیلیپین، با چند صد دلار مدرک اصلی خریدند!ا


یک عدّه هم با شعارِ «کی به کیه؟» همینجا مدرک جعلی از اکسفورد و ...ا

 با دو سه هزار دلار خریدند . . . . ا

و از مزایای مادّی و معنوی آن برخوردار شدند!ا


فعلاً عضویّت در هیأت علمی دانشگاهها هم بین مسئولان  تبدیل به یک ارزش سیاسی شده است، 

که لازمۂ آن علاوه بر داشتن مدرک دکترا، و استفاده از پارتی برای ورود،ا

«مقاله سازی و کتابسازی» بمنظور ارتقاء رتبه است!ا


تهیّۂ مقاله و کتابسازی، خودش تبدیل به یک صنعت شده است!ا


عدّه ای هم با معادلسازیِ مدرکِ حوزوی و شش کلاس آکادمیک، آخوندِی دکتر شدند!!ا


شما وزیر که باشی یا نمایندۂ مجلس، میتوانی یک عدّه را اجیر کنی تا برایت مقاله بسازند، و کتاب سرهم بندی کنند،ا

 و مزدشان را هم از کیسۂ دستگاه خلافت بگیرند!ا


چقدر رسواست که فردی با مدرک جعلی مهندسی عمران، رئیس سازمان نظام مهندسی، و نیز رئیس کمیسیون عمران مجلس میشود!!ا



معمولاً در دعواهای جناحی برخی از این مسائل عنوان میشوند.ا


همین حالا اگر مدارک فوق لیسانس و دکترای نمایندگان مجلس «راستی آزمائی» شوند، باید انتخابات را مجدّد برگزار کرد!!ا


وضع طوری شده که افراد با سواد و دارای مدرک واقعی، که با کوشش علمی بعنوان دکترا دست یافته اند، از اینکه به آنها«دکتر» بگویند، خجالت میکشند!ا


دکترهای قلّابی و رانتی، به «آلاف و الوف» میرسند،ا 


در حالیکه دکترهای واقعی، مخصوصاً در رشته های علوم انسانی، که اهل ریا و تظاهر نیستند، برای پیدا کردن کار به«این در و آن در» میزنند، ا

و به نتیجه هم نمیرسند. و اگر هم کاری پیدا کنند، حقوقشان تناسبی با سواد و تخصّصشان ندارد!ا

حتّی برخی مجبورند که برای بقاء، خودشان را به خنگی بزنند، و از تخصّصشان استفاده نکنند!ا



ما با یک طبقۂ حاکم روبرو هستیم که همۂ ارزشهای واقعی، از سواد و مدرک و تحقیق تا استادی دانشگاه و مقاله نویسی و تألیف کتاب  را به گند کشیده اند!..ا


بر گرفته از نوشتۀ شیرزاد عبدالهی .ا

پنجشنبه، تیر ۲۸، ۱۴۰۳

نامه محسن رنانی به فرمانده انتظامی استان البرز

به پیشواز عزاداری دختران نسل زد برویم


جناب سردار حمید هداوند

فرمانده محترم انتظامی استان البرز

سلام بر شما


پیرو دستور شما مبنی بر احضار دختران عزادار کرج که بدون روسری، در دسته عزاداری شرکت کردند و زنجیر زدند، این سوالات برای من و دانشجویانم پیش آمده است؛  به آنها قول داده‌ام از شما بپرسم:ا


فرموده اید به علت «هنجار شکنی و خدشه‌دار شدن احساسات عزاداران حسینی» دستور احضار آن دختران داده شده است؛ لطفا بفرمایید معیار هنجارشکنی چیست؟ قانون ملاک است یا قضاوت افکار عمومی؟ 


اگر قانون ملاک است؛ آیا عنوان مجرمانه‌ای در قوانین جزایی تحت عنوان «هنجارشکنی» یا «خدشه‌دار شدن احساسات عزاداران حسینی» وجود دارد؟ اگر آری، احضار این دختران بر اساس دستور کدام مرجع قضایی بوده است؟


 اگر افکار عمومی ملاک است، منظور افکار عمومی کدام یک از بخش‌ها یا قشرهای جامعه است؟ مثلا اگر از نتایج انتخابات اخیر کمک بگیریم، اکنون جامعه دارای سه گروه جمعیتی بزرگ است (۵۱ درصدی‌، ۲۷ درصدی‌، و ۲۲ درصدی) که این‌ها قضاوتشان نسبت به یک چنین پدیده‌ای متفاوت است، معیار شما برای تبعیت از افکار عمومی، کدام بخش‌های جامعه است؟


اگر خدشه‌دار شدن احساسات عزاداران، ملاک است، اولا بفرمایید این خدشه‌دار شدن چگونه اندازه‌گیری می‌شود؟  و آیا در پدیده‌ها و ناهنجاری‌های دیگر هم خدشه‌دار شدن احساسات مومنان و عزاداران ملاک است؟


مثلا وقتی در برخی هیئت‌های عزاداری مردان تا کمر لخت می‌شوند و در حضور زنان سینه می‌زنند یا فیلم‌های‌شان را در فضای مجازی بازپخش می‌کنند و احساسات بسیاری از مومنان و عزاداران از این وضعیت خدشه‌دار می‌شود، شما اقدام به احضار می‌کنید؟


یا وقتی در برخی هیئت‌ها به جای عزاداری، خود را سگان حسین می‌نامند و عوعو می‌کنند و فیلم آن را نیز پخش‌ می‌کنند و این عمل احساسات بسیاری از مومنان را مخدوش می‌کند (چرا که ایمان نیز نمی‌تواند ما را از مقام انسانی خلع کند)، آیا نیروی انتظامی احضار می‌کند؟


در برخی عزاداریهای شبانه در کل ایام محرم و صفَر، برخی مداحان، حتی در ساعات نیمه شب،  با فریادهای ناهنجار خود پشت بلندگو، تا چند صد متر آسایش شبانه را از شهروندان می‌گیرند و موجب شرمندگی مومنان و عزاداران ساکن محل می‌شوند، به نظر شما این مورد هم هنجارشکنی است و لازم است برخورد شود؟


به نظر شما قمه‌زدن و انتشار تصاویر خون آلود قمه‌زنان در فضای مجازی هنجارشکنی هست یا نه؟ آیا لازم است قمه زنان احضار شوند و با انتشار دهندگان آن فیلم‌ها برخورد شود؟


آیا اگر امام جمعه‌ای روی منبر دروغ گفت و فسادی را انکار کرد و بعدا اسناد دروغ او آشکار شد و میلیون‌ها نفر از مومنان این کشور از این رفتار شرمنده و سرافکنده شدند و احساساتشان جریحه‌دار شد، او را هم احضار می‌کنید؟ 


آیا وقتی عده‌ای با هر نیتی،‌ خیابان را می‌بندند تا چای و شربت و آش نذری توزیع کنند، و وقت و برنامه هزاران شهروند را ضایع می‌کنند، این هم ناهنجاری محسوب می شود یا نه؟


و البته خوب است نیروی محترم انتظامی یک‌بار برای همیشه و با شفافیت اعلام کند که برای عزیزان آن نیرو هنگام انجام وظیفه، قانون ملاک است یا هنجار یا افکار عمومی یا میل مجری قانون؟


و البته یادمان نرود که هنجار یعنی یک الگوی رفتاری جمعی، یعنی چیزی که خودِ جامعه مراقبت می‌کند که مراعات شود و نیازی به مداخله نیروهای دیگر ندارد. اگر نیاز به مداخله‌ای از بیرون بود، پس هنجار نیست.ا


و خوب است نیروی محترم انتظامی بیش از آن که نگران رعایت هنجارها باشد نگران حفظ حریم و حرمت خویش باشد. در سال ۱۳۸۷ در رسانه‌های کانادایی خواندم که پلیس کانادا با حضور در مجلس آن کشور، با لایحه دولت برای ممنوع کردن صحبت با تلفن‌همراه هنگام رانندگی، مخالفت کرد. استدلال پلیس این بود: این کاری نیست که پلیس اکنون بتواند انجام دهد، با چنین قانونی، هم قانون را بی‌حرمت می‌کنید و هم پلیس را. ا


سردار هداوند عزیز

من از دیدن دین‌ورزی آزادانه نسل زد بسیار خوشحالم. آنان با دین مشکلی ندارند،‌ آنان با فسیل شدگی ما به‌نام دین مشکل دارند. و بسیار از شما متشکرم که با خبررسانی در این مورد، فضای این گفت‌وگو را فراهم آوردید.ا


 امید که نیروی محترم انتظامی در همه حوزه‌ها بویژه هنجارگریزی در رعایت استانداردهای تولید خودرو و نیز هنجار‌شکنی و قانون‌گریزی در رانندگی که زندگی روزمره کل ملت ایران را ناامن کرده است (و فقط در سال گذشته بیست‌هزار کشته و حدود چهارصد هزار مصدوم برجای گذاشته است)، وظایف خود را به صورت کارآمد و شایسته انجام دهد.ا


مطمئن باشیم اگر نیروی محترم انتظامی رویه‌ها وقواعد ثابت و شفافی را در برخورد با همه انواع هنجارشکنی و قانون‌گریزی داشته باشد، مردم ایران به‌طور قاطع از فعالیت آن نیرو حمایت خواهند کرد.ا


با احترام – محسن رنانی 

 استاد دانشگاه اصفهان

۲۸ تیر ۱۴۰۳


دوشنبه، تیر ۱۸، ۱۴۰۳

این حکومت باید برود: تنفس مصنوعی به جنازه راه حل نیست!

چرا پزشکیان را از صندوق بیرون آوردند؟ 


۱.با اینهمه آمار و گزارش و شاهد که پخش شده، حتی خود حکومت قبول کرده که این انتخابات از نظر تحریم کردن مردم، تاریخی ترین مضحکه انتخاباتی عمر این نظام است. پس فرضیه اینکه پزشکیان در نتیجه رای پیروز شده را کنار بگذارید تا صدای مرغ پخته از خنده بلند نشده است. 


۲.اگر پزشکیان را خودشان از صندوق بیرون آوردند که قدر مسلم چنین است، هدفشان چیست؟ چرا پزشکیان؟ جلیلی و قالیباف که به خامنه ای نزدیکترند. اصلاحات هم که الان کله پاچه مورچه محسوب میشود. عددی نیستند که فشار سیاسی بیاورند. پزشکیان را طی سالهای اخیر اصلن با رد صلاحیت به جدال بر سر قدرت راه ندادند، چی شد که الان واردش کردند و از صندوق بیرون آوردند. آنهم در مقابل مهره های مهر به پیشانی علی خامنه ای؟ 


۳.به اعتقاد من پزشکیان اینبار انتخاب شخص خود خامنه ای است. با افکار عمومی بوسیله قالیباف و جلیلی بازی کردند تا ملت سرگرم شوند. پزشکیان از همان اول انتخاب خود رهبر جمهوری اسلامی بوده و هست. گیریم که رئیس جمهور در این نظام همان آبدارچی باشد. اما با انتخاب پزشکیان دیگر جای هیچ شک و تردیدی باقی نمی ماند که انداختن هلی کوپتر رئیسی پروژه درون نظام بود. میخواستند مهره عوض کنند. چرا؟ چه خاصیتی پزشکیان برای خامنه ای دارد در قیاس با رئیسی؟ 


۴.⁠ ⁠انتخاب پزشکیان یک ایستگاه مهم در عمر جمهوری اسلامی است که شبیه به انتخاب شریف امامی و سپس حتی بختیار در آخرین دقایق حکومت شاه است. بختیار سلطنت طلب نبود، ولی شاه وقتی دید قدرت سرکوب انقلاب و عقب راندن مردم را ندارد، وقتی دید حتی شریف امامی هم موفق نشد، به جای تکیه به مهره های حافظ سلطنت، به بختیار رضایت داد تا سلطنت را نجات بدهد. علی خامنه ای دقیقن در همین نقطه به لحاظ سیاسی قرار دارد. دیر دیرش بعد از انقلاب ژینا خامنه ای پذیرفته که مردم مصممند حکومت را بیندازند. پذیرفته که امکان شکست دادن و عقب راندن مردم ایران را ندارد. اما برخلاف شاه، خامنه ای امکان عقب نشینی یا فرار ندارد. وضع اقتصادی بسیار بسیار خراب است. تحریم ها خرد کننده و کمرشکنند. اسرائیل شبکه تروریستی حاکمیت را در نوار غزه و لبنان زیر ضربات خرد کننده قرار داده، با زدن نقطه ای نطنز علامت داد که تا زیر پنجره خامنه ای رسیده اند. بایدن در امریکا در معرض باخت است. برجام و کلیه مذاکرات زیر میزی شکست خورده اند و چشم انداز آمدن ترامپ علی خامنه ای را بیش از پیش نگران سقوطی همه جانبه کرده است. درون نظام آش و لاش است. ریزش ایدئولوژیکی و امنیتی در بالاترین سطح در اسناد لو رفته خودشان نیز منتشر شده است. خامنه ای با مذاکره و سازش با خاتمی، بر سر پزشکیان توافق کرده است. پزشکیان آخوند نیست ولو اینکه به سپاه نزدیک است. خامنه ای انتخاب پزشکیان را به آمریکا و دول غربی به عنوان عقب نشینی میفروشد. چون به ضرس قاطع بایدن در آمریکا خواهان یک عقب نشینی آشکار برای زنده کردن برجام و اعتماد به مذاکرات شده است. اکنون در غرب با کمک نایاک و رسانه های زرد، پزشکیان را به عنوان عقب نشینی میفروشند. همین الان خبر را اینجوری اعلام کردند که میانه روها پیروز شدند. خامنه ای همین را میخواهد. جواد ظریف الان هیچی نشده جای امیر عبدالهیان را گرفته تا سور و سات سازش را برقرار و با کمک برجامی دیگر زیر بغل حاکمیت را بگیرند که نیفتد. در داخل کشور هم خامنه ای قدرت اینکه جلیلی یا قالیباف را جلو مردم بگذارد نداشت. پزشکیان را انداختند جلو تا قدری نفس بکشند. تا اندک امیدی به نجات داشته باشند.


۵.آیا تاکتیک خامنه ای با کمک خاتمی میگیرد؟ نع! به هیچ وجه من الوجوه! برنده این انتخابات مردم بودند که در سراسر ایران بصورت میلیونی به حاکمیت پشت کردند. بین مردم و این حکومت دریای خون، گرسنگی و فقر و زن ستیزی قرار دارد. جمهوری اسلامی را حتی دیگر مذاکرات برجام هم نمیتواند نجات بدهد. همانگونه که نه شریف امامی و نه حتی بختیار برگ برنده شاه نشدند. در حالیکه خودمانیم سگ بختیار به پزشکیان شرف داشت. 

چونکه انقلاب غولی است که وقتی از شیشه خارج شد، امکان برگرداندن آن صفر است. اقتصاد داغان، اسلام شکست خورده، حکومت درهم پاشیده و یک مملکت جوان ۸۸ میلیونی که حاضر نیست با هیچ ورژنی از این نظام کنار بیاید چشم انداز بهبود اوضاع را برای حکومت صفر میکند. در ثانی کسی که قرار است زیر بغل حکومت را بگیرد خودش در امریکا در حال رفتن است. بیرون اوردن پزشکیان از صندوق، اعلام شکست تام و تمام علی خامنه ای و تصویر ایستادن همگی آنها با هم، با همه جناحهایشان لبه پرتگاه سقوط است. برای همین، علی خامنه ای دور اول مضحکه انتخابات با دیدن تحریم میلیونی مردم شوکه و ساکت شد. دیدن اقتدار مردم باعث سکته سیاسی او شد. این حکومت باید برود. شانسی برای ماندن ندارد. تنفس مصنوعی به جنازه راه حل نیست.


#سرنگون#خط پایان#فرقه تبهکار


#پاینده ایران

ویدیو: صحبت های صدیقه وسمقی در باره انتخابات ۱۴۰۳

 



صدیقه وسمقی، اسلام شناس و مخالف حجاب اجباری
انتخابات (رئیس جمهوری ۱۴۰۳) مهندسی شده بیراهه است
کلیک روی فلش برای دانلود ویدیو