جمعه، اسفند ۱۶، ۱۳۹۲

،کسانی که در زندان شاه بودند اگر به دست شما بیفتند با آنها چه میکنید؟






ای کسانی که هنوز ایمان نیاورده میگویید شاه هم زندان داشت،کسانی که در زندان شاه بودند اگر به دست شما بیفتند با آنها چه میکنید؟
........................................................
من نه شاهی ام نه حزب الهی ام
نه مجاهد نه پِیِ هر راهی ام

نه چپی نه راستی نه ملی ام
نه طرفدار نظام فعلی ام

مردمم ،تنها و بی هیچ ادعا
نیستم اهل شعار و مدعا

لیک از حق هم نمیباید گذشت
بالاخص از آنچه که برماگذشت

چند روز پیش یک شخص پریش
همچو روشنفکرها باصد قمیش

گفت:خوب شاه هم مگرزندان نداشت؟
مردها را اندر آن زندان نذاشت؟

آن زمان هم حبس یا تبعید بود
گاهگاه اعدام وهم تهدید بود

هر مخالف را مخرب نام داد
گاه گاهی حکم قتل وعام داد

گرچه من هم ضد این جمهوری ام
دشمن و خصم رژیم زوری ام

لیک شاهم کشت و در زندان نمود
کرد تبعید و بسی پنهان نمود

...............

پس چنین پرسیدمش:ای ای نیکخو
هان ،چه کس بود اندر آن زندان،بگو؟

غیر رفسنجانی و شخص عمام؟
رهبر عظمی و افراد نظام؟

غیر خلخالی و صد ملا چو او؟
کیست غیر از این حقیران؟خودبگو

پس چه کس آن عده را آزاد کرد؟
هرچه قبرستان که بود آباد کرد؟

چون رها کردند آنها را زبند
اینچنین گردید برما روز،تنگ

گر خرابی کار آن پستان نبود
یا زمکر کار همدستان نبود

این همه مخروبه ها از چیست،هان؟
این خرابیها زدست کیست ،هان؟

حال دارم از تو دیگر پرسشی
گرچه میدانم کمی هم.....کشی

گرکه شاه این عده را زندان نمود
یا زبان از شکوه بر ایشان گشود

تو خودت گر هاشمی یا که عمام
اختیارش دستت افتد یک کلام

صادق خلخالی و امثال او
خود چه خواهی کرد با ایشان؟بگو

گفت آنها را بسوزانم همه
تکّه تکّه میکنم با یک قمه

پس به اوگفتم :که باشد دیکتاتور؟
شاه؟یا تو که بسوزاندی موتور؟

ادعای عدل و دادت ای بشر
پاره کرده کون صدها گاو و خر

لیک در فعلت چو ملا بوده ای
برشتر دولّا و دولّا بوده ای

..............

باز می گویم که شاهی نیستم
در پی بیراه و راهی نیستم

لیک از افراد پر حرف و شعار
دور باید بود و قدری در کنار

این دلم از دست اینها خون شده
سینه ام از خون بسی گلگون شده

عمرمان برفاک رفت از دستشان
کودکی درخاک رفت از دستشان

انقلاب عمر مرا برباد داد
جای فکر هرلحظه بر فریاد داد

از چنان روزی چنین بیچاره ام

غرق در غربت همش آواره ام

ای دوصد لعنت به روشنفکر خر
جاده سازان نظام بی هنر

کون گشادان دهان مانند کون
هر شعارش همچوگوز آید برون

پابلیشر بس که خونت شد بجوش
کم بگو از این کثافتها ،خموش

شاعر:اشکان, معروف به پابلیشر

برای دریافت اشعار دیگر به صفحه اصلی پابلیشر روفته و آن را لایک کنید!
███████████████████
Rajab Publisherمشنگ الشعرا
███████████████████

هیچ نظری موجود نیست: