نسخه سوم لطیفه های مربوط به جمهوری کثافت المنش اسلامی

نسخه سوم لطیفه های مربوط به جمهوری کثافت المنش اسلامی 

برای نسخه چهارم اینجا کلیک کنید http://affune.blogspot.com/2014/12/blog-post_8.html

این نسخه مجموعه لطیفه ها بمروز زمان بروز میشود

 پیرزنه به بسیجیه میگه: ننه ازدواج کردی؟

بسیجیه با بد اخلاقی میگه:نه!

پیرزنه میگه:آفرین ننه، ازدواج نکن بذار نسلتون 

منقرض شه به حق علی!

پدر عروس : نظرتون برای مهریه چیه؟ داماد: با اجازه بزرگترها و حکومت خدمتگزار و بانک مرکزی و استعانت از ائمه دو تا ربع سکه به نیت دو طفلان مسلم!!!!ا

لره تو سفر حج نماز نمیخوند، بهش میگن چرا نمیخونی؟ گفت: اون موقع که پول ریختیم به حساب به ما گفتن همه چیز با خود کاروانه!ا

الان تازه ميفهميم كه اصحاب كهف چه حالي داشتن وقتي بيدارشدن ديدن پولشون ديگه ارزش نداره،فقط فرقش اينه كه اونا بعدازسيصدسال بیدار شدن ولي ماهر روزصبح که بیدارمیشیم اين حس بهمون دست ميده!!

ﯾﻪ ﻣﺎﺭﻣﻮﻟﻜﻪ ﻣﯿﺮﻩ ﻣﺸﻬﺪ ﻣﯿﺸﻪ : « ﻣﺶﻣﻮﻟﻚ » ، ﻣﯿﺮﻩ ﻣﻜﻪ
ﻣﯿﺸﻪ : « ﺣﺎﺝﻣﻮﻟﻚ » ، ﻣﯿﺮﻩ
ﺷﺎﻩﻋﺒﺪﺍﻟﻌﻈﯿﻢ ﻣﯿﺸﻪ : «ﺷﺎﻣﺒﻮﻟﻚ » ، ﻣﯿﺮﻩ ﻗﻢ ﻣﯿﺸﻪ :
«ﻗﻤﺒﻮﻟﻚ » ، الان رفته ﻗﺰﻭﯾﻦ شده :

« ﺍﻧﮕﻮﻟﻚ!«

با هر نیتی در عزاداری ها شرکت میکنید !!

لطفاً ظروف یک بار مصرف رو داخل سطل زباله بندازید ؟؟؟

رفتگر محله شما جزو لشگریان یزید نبود ....!؟

ﺩﺧﺘﺮﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻭﺳﺘﺎﺷﻮﻥ ﺻﺪﺍﺷﻮﻥ ﻣﻴﻜﻨﻦ

ﭘﺎﺭﻣﻴﺲ، ﻫﻠﻤﻴﺪﺍ، ﺳﻴﺴﻲ، ﭘﺎﺭﻣﻴﺪﺍ، ﺷﺎﭘﺮﻙ،

ﻧﺎﻧﺎ ....

ﺣﺎﻻ ﺳﺮ ﻛﻼﺱ ﻣﻮﻗﻊ ﺣﻀﻮﺭ ﻏﻴﺎﺏ ﺍﺳﺘﺎﺩ:

ﻃﺎﻫﺮﻩ، ﺍﻡ ﮐﻠﺜﻮﻣ ، ام البنین، زکیه سادات، ﻋﻈﻴﻤﻪ،

خیرالنساء

ﭼﻠﺴﻮﻣﻪ , ﺻﻠَﺒﺎﻁ

بوسه از لبهای پروتز شده از نظر شرعی اشکالی ندارد 
چون خوردن میوه بیرون زده از باغ حق عابر است

ومن الله توفیق 

اصن یه وضعیه...

مملکته که داریم ؟

تورو خدا اینو بخونید ببینید تو قرن 21 ما داریم هنوز با کیا زندگی میکنیم ...آدم روده بر میشه ازخنده

ﯾﺎﺭﻭﺍﻭﻣﺪﻩ تو سایت مکارم شیرازی سوال ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ :

ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺷﻴﺮ ﻫﻤﺴﺮ ﭼﻪ ﺣﮑﻤﻲ ﺩﺍﺭﺩ؟

پاسخ:

ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺷﻴﺮ ﻫﻤﺴﺮ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺷﻴﺮ ﻭﻱ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻳﺪ،

ﺯﻧﺘﺎﻥ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺣﺮﺍﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺣﻜﻢ ﻣﺎﺩﺭﺗﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ .

ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺁﻥ، ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺗﺎﻥ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﻴﺸﻮﻳﺪ .

ﺩﺭ ﻛﻞ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺴﺘﻠﺰﻡ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺧﺎﺹ ﻭ ﺩﻗﯿﻖ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ

ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﺑﻬﻢ ﺭﻳﺨﺘﻦ ﻛﺎﻧﻮﻥ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﻴﺸﻮﺩ، ﺟﺪﺍً ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻱ

ﻛﻨﻴﺪ ...

ﯾﮑﯽ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺯﯾﺮﺵ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ :

ﺍﯼ ﺑﻪ ﻗﺒﺮ ﭘﺪﺭﺕ ﻟﻌﻨﺖ ﮐﻪ ﺭﯾﺪﯼ ﺑﻪ ﮐﻞ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺧﻮﻧﻮﺍﺩﮔﯽ ! ((:

ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺷﯿﺮ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺰﺭﮔﻤﻮ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﺑﺸﻢ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﯾﮑﻢ ﺍﻣﺮ ﻭ ﻧﻬﯽ

ﺍﺵ ﮐﻨﻢ !

ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺸﻢ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﭽﻢ ﺑﻌﺪ ﺯﻧﻢ ﻣﯿﺸﻪ ﻋﺮﻭﺳﻢ !

ﺍﺻﻦ ﭼﯽ ﺷﺪ؟

آمریکا و متحدانش بدانند که با همه ی تحریمها
اگه دلار بشه ١٠ هزار تومن
پراید بشه ٥٠ میلیون تومن
آب و برق بشه ٨ برابر
*
ما همچنان ایستاده ایم
*
چون با کون پاره که نمیشه نشست

از لره میــپرسن برادرت چی کاره  است؟

خجالت میکشه بگه آخونده میگه والا، کمربندمشکی قرآن داره ولی اوسكوله میبنده به سرش!ا

ﺍﻋﻼﻣﯿﻪ ﻓﺮﻭﺵ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺍﺣﻤﺪﯼ ﻧﮋﺍﺩ

.

.

.

.

.

.

.

ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﺎﻝ ﯾﻪ ﺩﮐﺘﺮﯼ ﺑﻮﺩﻩ ﻓﻘﻂ ﺻﺒﺢ ﻫﺎ ﻣﯿﺮﻓﺘﻪ

ﺗﻮ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻣﯿﺮﯾﺪﻩ و برمیگشته

اي کساني كه انقلاب کردین

لطفا به سوالات زیر پاسخ دهید.

1- تفاوت "حضرت والا" و "حضرت آقا" را توضیح دهید!

2- دو کلمه "مقام عظمای ولایت" و "شاهنشاه آریا مهر" را تعریف کنید!

3- معنی عبارتهای " جانم فدای رهبر" و " جان نثار" را به طور خلاصه شرح دهید!

4- دو کلمهء "بیت" و "کاخ" چه تفاوتهایی دارند؟!

5- تفاوت دو گروه "عاشق ولایت" و "فدوی" را در چند سطر توضیح دهید!

6- "بنیاد پهلوی" و "بنیاد علوی" چه تفاوتی دارند؟

7- جمله " سلطنت عطیه ای است الهی " چه رابطه ای با عبارذت "مقام عظمای ولایت جانشین امام زمان" دارد ؟

8- تفاوت "رای ملوکانه " با "حکم حکومتی" کدام است؟

تو مصاحبه گزینش از لره می پرسن در قرآن از حضرت هود چه مطلبی آمده؟ میگه دقیقا به یاد نمیارم ولی فکر کنم ایشون قدرت مکش بالایی داشت.

 از عارفی پرسیدند اگر شخصی مست باشد و مست بمیرد و مست در محشر حاضر شود حکمش چیست؟ عارف گفت به خدا که برای آن مشروب قیمت نتوان معین کرد!

وقتی در آمار های رسمی میخوانیم که شمار امامزاده های ایران به بیش از ده هزار تا رسیده است، فقط میتوان گفت: "یا کمر بنی هاشم

خدایا؟... یک سوال ازت دارم...اصلا...

Can you speak Persian?

بهشت اونقدام که میگن خوب نیست ها!

فکر کن این همه ائمه اطهار دور تا دورت نشستن! اصن روت نمیشه پاتو دراز کنی!

'والا'

یکی از دوستام که خیلی مذهبیه میگفت: پیامبر ساده زیست بود، شیر بز میخورد...

انگار ردبول و دلستر هم توی منو بوده ولی نمی خورده!!!!!!

 سربرگ انشای یک لره فرهیخته : "به نام خدایی که هرچه می کشیم از اوست"!

 

 مناجات یک لر با خدا: ای خدا نه کاری وت دارم نه کاری وم داشته بو!

 

شیخ و جوان

یک جوان خام انگلیسی به شیخنا گفت: یا شیخ ، مسیح مرده زنده می کرد, موسی ید بیضاء داشت و عصا یش را به مار تبدیل می کرد . اما شما و اسلامتان هیچ معجزه ای ندارید. دین که بدون معجزه نمی شود! اکسپلین فور آس پلیز !
شیخنا بفرمود : ای جوانک ، دو یو نو هاو تو اسپیک اسپنیش ؟ جوان انگلیسی بگفت : نو آی دونت .
شیخ کتابی به زبان اسپانیایی به وی داده و گفت: روزی سه بار صبح ظهر و شب , بیست صفحه از این کتاب را بخوان!
جوان انگلیسی بگفت : یا شیخ ما را اسکل کرده ای ؟ آی تلد یو بیفور ، آی دونت آندرستند اسپنیش . مگر دیوانه ام کتابی را که نمی فهمم بخوانم؟
شیخنا بفرمود: خب نادان معجزه ی ما همین است که چهارده قرن تمام مردم کتابی را با ذوق و شوق تمام می خوانند که نمی فهمند و بدون وضو هم به آن دست نمی زنند.

لره زنگ ميزنه 110 ميگه: من توى جاده يه مارمولکو زيرگرفتم مرده چيكارکنم !؟ماموره خندش ميگيره ميگه: بكشيدش كنارجاده و به حرکتتون ادامه بديد.لره ميگه: خب عبا وعمامه شو چيكار کنم!!!

قزوینیه تو زندون به هم سلولیش میگه:

 با بچه بودی؟

میگه:نه

میگه با جوون بودی؟

میگه:نه

میگه: با پیر بودی؟

میگه: بابا من جرمم سیاسیه.

قزوینیه میگه:اووووووف با ظرييييييييف؟؟!!:-P

 .اگر برمسلمانان تکلیف شده

بود که روزانه به جای هفده رکعت نماز؛ هفده دقیقه مطالعه کنند؛

امروزه نه تنها هیچ مسلمان

بی سوادی وجود نداشت؛ که اصلا هیچ مسلمانی وجود نداشت

 صادق هدايت

قبلاً  خانمها می گفتند دکتر محرم آدمه.

بعد گفتن روحانی مسجد محرمه.

 بعدش کم کم عکاس و فیلمبردار و عاقد و پسرخاله و برادر شوهر و شوهر خواهر و همکار و رئیس هم محرم شدن....

 الان که فقط موقع نماز چادر می پوشند ظاهراً فقط خدا نامحرمه!

  

لره توی بهشت عطسه میکنه فورأ یه حوری ظاهرمیشه،میگه اسم من عطسه است طبق قانون بهشت هر وقت عطسه کنی میتونی منو بکنی!

لره حال ميكنه، 
کارش که تموم میشه میگوزه،

یهو یه غول میاد ميگه اسم من گوزه،چون گوزیدی قانونأ باید بکنمت،
لره با گریه میگه خدایا منو ببر جهنم! 
میگن چرا؟ 
میگه: من شاید ماهی یه بار عطسه کنم ولی روزی حداقل ده بار میگوزم!

چندتا شیشه مشروب خریدم برای اینکه کسی نفهمه خالیشون کردم تو شیشه ی گلاب گذاشتمش تو یخچال......دیروز رفتم دیدم همشون خالین....
میگم:پس گلابهای من کو.......؟؟؟؟
مادربزرگم میگه :سفره ابوالفضل داشتم همشو شربت کردم دادم مهمونا....
دستت دردنکنه، مجلسمون یه شوروحالی داشتا....
تا اخر مهمونی همه نعره میزدن!...

بعلت نيازبه افزايش جمعيت سال94سال شهوت ملي وعشوه اسلامي ناميده میشود! طرح تولید10میلیون نوزادشیعه،انقلابی واستکبارستیز..سهم شما5نوزاد! آغازازهمین امشب! لطفأقطع کننده زنجیرنباشید!یکی زنجیرو قطع کرد، شب  اومدن اونجاشو قطع کردند!!! لبخندشمانشانه رضایت شما
درپی سیاست گذاري دولت مبنی برافزایش جمعیت!دوحلقه سی دي سوپربه سبدكالاي مردم اضافه شد

ﺁﺧﻮﻧﺪﻩ ﺗﻮ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ،ﺷﻮﺧﻴﺶ ﮔﻞ ﻣﻴﮑﻨﻪ،ﻣﻴﮕﻪ :
ﺷﻤﺎ ﮐﻪ ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﻳﺪ،ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﻴﺪﻭﻧﻴﺪ ﺑﭽﻪ ﺗﻮﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻪ؟ !
ﺭﺍﻧﻨﺪﻫﻪ ﻳﻪ ﻧﮕﺎﻫﻲ ﻣﻴﻨﺪﺍﺯﻩ ﺑﻪ ﺁﺧﻮﻧﺪﻩ،ﻣﻴﮕﻪ:
ﻳﮑﻲ ﺩﻭﺳﺎﻝ ﺻﺒﺮ ﻣﻴﮑﻨﻴﻢ،ﺍﮔﻪ ﺷﺒﻴﻪ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺷﺪ ﺑﺰﺭﮔﺶ ﻣﻴﮑﻨﻴﻢ، ﺍﮔﻪ ﻧﺸﺪ ﻣﻴﻔﺮﺳﺘﻴﻤﺶ ﺣﻮﺯﻩ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺷﻪ

تفاوت معجزه اسلام بين فارس و عرب

اتومبیل لامبورگینی و اسلام

مردی شیخ را گفت: شیخنا، هزاران سال پیش عرب دختران را زنده بگور می کرد !
الان هم که حق رای و رانندگی به دختران نمی دهد که همانا زنده بگوری است!
این اعراب که هنوز جاهل هستند، پس بگو اسلام چه سودی داشت؟

شیخ گفت:اسلام کاری کرد که پیرزن عجم(فارس) گاو خود را بفروشد و ملتمس ویزای ما شود تا پول خود خرج مکه کند ،
و مرد عرب از شترسواری و چادر نشینی به لامبورگینی و برج نشینی برسد واین معجزه اسلام است!!

مریدان چون سخن شیخ شنیدند، از مسرت رمیدندی وجامه دریدندی و یاهو کنان در علفزار چریدندی تا مردندی!!!ا

ﻣﺴﺠﺪﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﻭﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺁﻥ ﻣﺴﺠﺪ ﺩﺭ ﺧﻄﺒﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﻋﺎ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﺍﯼ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺷﻮﺩ.

ﺭﻭﺯﯼ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﻓﺮﻭ ﺭﯾﺨﺖ ﻭ میخانه ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪ.

ﺻﺎﺣﺐ میخانه ﻧﺰﺩ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﯼ میخانه ﻣﻦ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺷﻮﺩ، ﭘﺲ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺴﺎﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﯽ!

ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﮔﻔﺖ ﻣﮕﺮ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺷﺪﯼ! ﻣﮕﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﻋﺎﯼ ﻣﻦ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﻭ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﻮﺩ! ﭘﺲ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻗﺎﺿﯽ ﺭﻓﺘﻨﺪ.

ﻗﺎﺿﯽ ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭﻋﺠﺒﻢ ﮐﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﺗﻮ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ، ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﯼ!

نویسنده: حکایتی است که پائولو كوئيلو در یکی از کتاب هایش ذکر کرده که از حکایت های عامه مردم افغانستان الهام گرفته است)



 پیر زنه از مکه میاد تو ساکش سه تا شیشه مشروب بوده!
یارو میگه اینا چیه حاج خانوم؟
میگه ننه من که پایه درست و حسابی برا طواف ندارم!
دو تا پیک میزدم کعبه خودش میچرخید

ﮐﺘﺎﺏ ﻣﻌﺎﺩ

ﻧﻮﺷﺘﻪ: ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪﺩﺳﺘﻐﻴﺐ ﺷﻴﺮﺍﺯﻱ

ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﻘﻞ ﻣﻲﮐﻨﻨﺪ،

ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
ﻫﺮ ﻣﺆﻣﻦ ﮐﻪ ﺷﻬﻴﺪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﺩﺭﺑﻬﺸﺖ ﻗﺼﺮﻱ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﻣﻲ ﮐﺸﺪ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻗﺼﺮ ٧٠ﺣﺠﺮﻩ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﻫﺮ ﺣﺠﺮﻩ ﺩﺍﺭﺍﻱ ٧٠ﺗﺨﺖ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﺑﺮ ﻫﺮ ﺗﺨﺘﻲ ٧٠ ﻓﺮﺵﮔﺴﺘﺮﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ
ﻭ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻓﺮﺷﻲ ٧٠ﺣﻮﺭﻱ ﻧﺸﺴﺘﻪ

ﻭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺷﻬﻴﺪ ﺭﺍﻩ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﺍ ﻣﻲﮐﺸﺪ

ﺑﺎ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﻭ ﺑﺎ ﻳﮏ ﺿﺮﺏ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﻳﺎﺿﻲ ﻧﺘﻴﺠﻪ میگیریم:

ﺑﺮ ﻃﺒﻖ گفته ایشان،


70 x 70 x 70 x 70 ﺣﻮﺭﻱ

ﻣﻌﺎﺩﻝ ٢٤ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺣﻮﺭﻱ ﺑﻬﺸﺘﻲ

ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻳﮏ ﺷﻬﻴﺪ ﺍﺳﻼم میباشد.

و ﺑﺎ ﻓﺮﺽ ﺍﻳﻨﻜﻪ
ﻫﺮ ﻛﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﻓﺮﺷﻬﺎ، حداقل ٦ﻣﺘﺮﻣﺮﺑﻊ ﺑﺎﺷﺪ،
ﻣﺴﺎﺣﺖ ﻛﻞ ﻓﺮﺵﻫﺎ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ٠٠٠ ٠٥٨ ٢ ﻣﺘﺮﻣﺮﺑﻊ

ﺑﺎ ﺩﺭﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ ٢٠ ﺩﺭﺻﺪ ﻓﻀﺎ
جهت ﺭﺍﻫﺮﻭ، ﺭﺍﻩ ﭘﻠﻪ ﻭ ﻓﻀﺎﻫﺎﻱ ﺑﺪﻭن فرش،
ﻣﺴﺎﺣﺖ ﻛﺎﺥ ٦٠٠ ٤٦٩ ٢ ﻣﺘﺮ ﻣﺮﺑﻊ ﺑﻪﺩﺳﺖ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ
ﻋﻤﺎﺭﺗﻲ ﺑﺎ ﺯﻳﺮ ﺑﻨﺎﻱ ٠٠٠ ٢٠ﻣﺘﺮ ﺩﺭ ٠٠٠ ٢٠ﻣﺘﺮ
ﻭ ٦٢ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﻔﺎﻉ ١٨٦ ﻣﺘﺮ

ﭘﺮ ﺍﺯ ﺣﻮﺭﻱ!
ﻓﻘﻂﺑﺮﺍﻱ ﻳﻚ ﺷﻬﻴﺪ ﺍﺳﻼﻣﻲ

ﺑﺎ ﻓﺮﺽ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺷﻬﻴﺪ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﻫﺮﺣﻮﺭﻱ
حداقل ﻳﻚ ﺳﺎﻋﺖ ﺳﺮﻭﻳﺲﺩﻫﻲ ﻧﻤﺎﻳﺪ،

((ﺑﻌﺪ ﺍﺯ٧٤٠ ٢ﺳﺎﻝﻛﺎﺭ ﺑﺪﻭﻥ ﻭﻗﻔﻪ))

ﻧﻮﺑﺖ ﺑﻪ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺣﻮﺭﻱ ﻣﻴﺮﺳﺪ'

حالا جوی عسل و حوریانی که در باغ میگردن و... بماند 

 

ما همان نسلی هستیم که سرگذشتمان از درگذشتمان دردناکتره ...

هر وقت رابطمون با آمریکا خوب شد،

می خوام یه دیزی فروشی بزنم اسمشو بذارم واشینگتن دی زی

یارو سره نماز گریه میکرده  بغلیش با بغض میگه: راستشو بگو واسه خدا اتفاقی افتاده؟ اگه صمد رئیس جمهور، عین الله باقرزاده رئیس بانک مرکزی و قوچعلی وزیر اقتصاد بودند الان فوق فوقش دلار 1500 تومان بود . امام جمعه خرم آبادگفت از زنهاخواهش دارم که درخیابان لباس تنگ نپوشن خدا گواهه که دیروز سه نفری نتونستیم شلوار یکیشونو دربیاریم .

ﻧﺼﯿﺤﺖ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﻗﺰﻭﯾﻨﯽ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ:
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺎﺳﻦ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺷﮑﻠﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﭼﺮﺍ ﻧﻤﺎﺯ
ﻧﻤﯿﺨﻮﻧﯽ؟ ﺍﯾﻨﻘﺪ ﺭﮐﻮﻉ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﺎﺩ..

, ,  آیا خروس شیعه است یاسنی؟فرموده اند: گرچه خروس در پنج وعده اذان میگوید و به نظر سنی میرسد ولی چون هرنیم ساعت یكی را صیغه میكند، قطعأ شیعه است..!!  "معاونت دامپزشکی حوزه علمیه قم"

از یک مشهدی پرسیدن با کدوم عبادت بیشترحال می کنی؟
 گفت: نماز میت
 پرسیدن چرا؟
 گفت: وضو که نمخه. رکوع و سجده هم که ندره،

 صفشم که خرتوخره!  کفشاتم در نمییری گم نمره

آخرشم نهار مدن،

ازی بیتر چی مخی

ایرانی بودن آدم وحوا به اثبات رسید

روزی مریدی بر شیخ عیان گشته و پرسش نمود که یا شیخ، آیا در باب ملیت حضرت آدم و حوا تفحص گشته است؟ زیرا برخی آنان را انگلیسی و بعضی فرانسوی میدانند ؟!!!!
شیخ که به تازگی از سفر بازگشته بود، دستی برمحاسن کشید و گفت:
وقتی که نه لباسی برای پوشیدن و نه خانه ای برای سُکنی داشته اند و تنها آذوقه آنان یک سیب بوده که خوردن آن هم جُرم محسوب میشده و با این همه مصیبت باز هم فکر میکردند در" بهشت" ساکن هستند، بطور قطع الیقین" ایرانی" بوده اند.
مرید از این ظرافت سخن گريبان خویش بصورت ضربدری دریده و سر به بیابان نهاد...

ﺭﻭﺯﯼ ﺷﯿﺦ ﺯﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺭﺍ ﺑﺪﯾﺪ،
ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﻮﺷﺶ ﺁﻣﺪ. ﺑﺪﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﺭﻭﺯﯼ ﺧﻠﻮﺕ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﺑﯿﺎ
ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺗﻮ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮﯼ ﯾﺎ ﺯﻥ ﺧﻮﺩﻡ.
ﺯﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ که ﺯﯾﺮﮎ ﺑﻮﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ:
ﺑﺮﻭ ﺍﺯ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺑﭙﺮﺱ ﮐﻪ ﻃﻌﻢ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺭﺍ ﭼﺸﯿﺪﻩ!
ﻭ دهن ﺷﯿﺦ سرويس ﺷﺪ ﻭ ﻻﻟﻤﻮﻧﯽ ﮔﺮﻓﺖ ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ هیز... 

باز هم غضنفر و باز هم  خلاقیت!

سوالی كه مغز تمام جهان را پریشان كرده:

"چه کسی حضرت آدم را ختنه كرد؟!!"

یارو سر نماز گریه میکرده غضنفربغلش میکنه میگه: راستشو بگو برای خدا اتفاقی افتاده؟

 

فتوای علمای لربرای باطل نشدن وضو با گوزیدن:اگر پاچه ی شلوار داخل جوراب باشد گوز در نرفته و وضو باطل نمیشود

یک کتاب مقدس (قرآن، انجیل، تورات) بخرید و اصلا آن را نخوانید، شما یک دیندار خوب خواهید بود.

یک کتاب مقدس بخرید و بخشی از آن را مطالعه کنید، شما یک متدین حرامزاده خواهید شد.

یک کتاب مقدس بخرید و تمام آن را بدقت بخوانید، شما یک خداناباور می شوید که هر دینداری از شما متنفر خواهد بود.
- هل بروک لوسی -

یکی میره جهنم اونجا بهش میگن ا483/53ا  رکعت نماز بدهکاری

میگه اون 483 رکعتش قبول

اما اون ممیز 53 دیگه چیه آخه؟!!!!!!

میگن اون بخاطر تانژانت زاویه انحراف از قبله است که داشتی..

  
 

دو تا قمی با هم ازدواج می کنن اسم بچه شونو میذارن قمقمه

از يک آقايي ميپرسند "ميتوني يک پيامبر زن نام ببري؟"،

طرف يکمي فکر ميکنه، ميگه، بله، پيامبر اکرم

 

يه آقايي رو ميگيرن ميگن پدر سوخته چرا پشت ماشينت نوشتي " امام با سالاد " !

ميگه مگه چيه؟از شما بهتره که مينويسين" خدا با "ماست

به يه آقايي ميگن سه تا اسم بگو آخرش الله باشه، ميگه روح الله، عين الله، سيندرالله

دو تا بسيجي داشتن تو يه ماشين بمب کار ميذاشتن يکيشون به اون يکي ميگه:

اگه اين بمب الان منفجر بشه چي کار کنيم؟

اون يکي ميگه: نگران نباش من يکي ديگه دارم

يه دختره داشته توي حمام دوش ميگرفته ناگهان برق ميره

دختره ميترسه ميگه يا امام حجت ابن الحسن العسگري,

ناگهان امام ظهور ميکنه، ميگه عزيزم اينجور موقع ها ميتوني من رو مهدي جون صدا کني

به يه يارو ميگن تو ميتوني يه آيه مثل قرآن بياري؟!

ميگه آره مشتي! "هل تفکرون نحن خلقناکم بيضه بيضا" ازش ميبپرسند يعني چي؟

ميگه "آيا فکر ميکنيد ما شما را تخمي تخمي آفريديم؟

به يارو ميگن اصول دين رو نام ببر ميگه: توحيد ، نبوت ، امامت ، رسالت ، ونک

ﺍﺯ ﯾﮏ ﻋﺮﺍﻗﯽ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﻋﺮﺍﻕ ﭼﻄﻮﺭﻩ؟ 

ﮔﻔﺖ : ﻭﺍلا ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺮﺍﺑﻪ!
ﺩﺷﺪﺍﺷﻪ ﻣﯿﭙﻮﺷﯽ ﮐﺮﺩﻫﺎ ﻣﯿﮑﺸﻨﺖ! 
ﭼﻔﯿﻪ ﻗﺮﻣﺰ ﻣﯿﭙﻮﺷﯽ ﺷﯿﻌﻪ ﻫﺎ ﻣﯿﮑﺸﻨﺖ! 
ﻋﻤﺎﻣﻪ ﻣﯿﺬﺍﺭﯼ ﺳﻨﯽ ﻫﺎ
ﻣﯿﮑﺸﻨﺖ! 
ﺷﻠﻮﺍﺭ لی ﺑﭙﻮﺷﯽ ﺩﺍﻋﺸﯽ ﻫﺎ ﻣﯿﮑﺸﻨﺖ! 
ﻫﯿﭽﯽ ﻧﭙﻮﺷﯽ ﭘﺸﻪ ﻫﺎﻣﯿﮑﺸﻨﺖ...!!

 
 

   مسلمان ایرانی            

به یه مرد ایرانی میگن : نماز میخونی؟ میگه عادت ندارم
 میگن : روزه میگیری ؟ میگه طاقت ندارم
 میگن : مسجد میری ؟ میگه وقت ندارم
 میگن : خیرات میکنی ؟ میگه درآمد ندارم
 میگن : صیغه میکنی ؟ میگه آره بابا دیگه کافر که نیستم

تو اتوبان تهران قم ترافیک بوده،

یکی از راننده‌ها از یه عابر میپرسه چه خبر شده؟عابر میگه: يه اخونده رو گروگان گرفتن، گفتن یا 3 میلیارد تومن میدین یا بنزین میریزیم روش و آتیشش میزنیم. دولت گفته پول نداریم ولی مردم اومدن واسه کمک کردن...

راننده میگه: خب تا حالا چقدر کمک شده؟

عابر میگه: دیگه هرکی به وسع خودش...

1 لیتر ...2 لیتر

لطفا به سوالات زیر پاسخ دهید:
1- تفاوت "حضرت والا" و "حضرت آقا" را توضیح دهید!
2- دو کلمه "مقام عظمای ولایت" و "شاهنشاه آریا مهر" را تعریف کنید!
3- معنی عبارتهای " جانم فدای رهبر" و " جان نثار" را به طور خلاصه شرح دهید.
4- دو کلمهء "بیت" و "دربار" چه تفاوتهایی دارند؟!
5- تفاوت دو گروه "عاشق ولایت" و "فدوی" را در چند سطر توضیح دهید.
6- "بنیاد پهلوی" و "بنیاد علوی" چه تفاوتی دارند؟
7- جمله " سلطنت عطیه ای است الهی " چه رابطه ای با عبارت "مقام عظمای ولایت جانشین امام زمان" دارد ؟
8- تفاوت "رای ملوکانه " با "حکم حکومتی" کدام است؟
اگر جواب همه سوالات یکی‌ است پس مرض داشتید انقلاب کردید؟؟

فتوای علمای لربرای باطل نشدن وضو با گوزیدن:اگر پاچه ی شلوار داخل جوراب باشد گوز در نرفته و وضو باطل نمیشود

ديد شيخي دختري زيبا و حالش شد خراب
بند تنبان شلش طرحي پليد افكار كرد
در پي دختر فتاد و راه را بر او ببست
دست بر تسبيح برد و اينچنين گفتار كرد
گفت گيسوي تو بيرون است از محدوده اش
گفت شيخا! هيز چشمي، بايدد افسار كرد
گفت چادر زينت زن، موجبات پاكي است!
گفت پاكي را نشايد، چاره با چلوار كرد!
گفت من فرمان به كشور ميدهم! آنگاه تو؟!
گفت بايد گريه بر آن كشور بيمار كرد..
گفت مهرت چند دختر، صيغه فرمان خداست!
گفت سگ ترجيح دارد بر تو تا ديدار كرد
گفت در زير عبايم جاي تو امن است و گرم
گفت بايد برعباي چون توئي ادرار كرد
گفت فرمان ميدهم تا سنگسارانت كنند
گفت بايد مرد، تا اين خلق را بيدار كرد
گفت جاي خواهرم هستي تو بدخلقي مكن
گفت تو با خواهرت هم صيغه را اصرار كرد؟
گفت شیخا جملگی تان را نه از گگردن، کم است
باید از ماتحتتان بر چوبه های دار کرد.
شاعر: شاهکار بینش پژوه

 لره زنگ ميزنه قم ميگه برای روستای ما آخوند بفرستيد؛ میگن يكی فرستاديم چی شد؟ لره ميگه اونو كشتيم امامزاده درست كرديم !!!

ﺧﺮﺑﺰﻩ ﺗَـﺮَﮎ ﺧﻮﺭﺩﻩ

ﺷﺨﺼﯽ ﺩﺭ ﻣﻴﻮﻩ ﻓﺮﻭﺷﻲ ﭼﺸﻤﺶ ﺑﻪ ﺧﺮﺑﺰﻩای ﺗَـﺮَﮎ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺮﮎ ﺧﺮﺑﺰﻩ ﮐﺮﺩ !ﺁﺧﻮﻧﺪﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ،به اقتضای طبع فضول ﺑﺎ ﺗﻨﺪﯼ ﮔﻔﺖ :ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺷﻤﺎ ﻛﻨﻢ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﻤﻴﺸﻮﻳﺪ؟ !ﺷﺨﺺ ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﭼﺸﻴﺪﻥ ﺑﺎﺷﺪ، ﺧﯿﺮ، ﺍﺷﻜﺎﻟﻰ ﻧﺪﺍﺭﺩ.

ﺩﮐﺘﺮﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﭘﯿﺮﺯﻧﻪ 30 ﺗﺎ ﺷﯿﺎﻑ ﻧﻮﺷﺖ !
.ﭘﯿﺮﺯﻧﻪ ﮔﻔﺖ : ﭘﺴﺮﻡ ﺷﻤﺎ ﺟﺰ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺩﻓﺎﻉ ﻣﻘﺪﺱ ﺑﻮﺩﯾﻦ؟
ﺩﮐﺘﺮ ﺑﺎ ﺷﺎﺩﯼ ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ ! ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﯾﻦ؟
ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﮐﻮﻥِ ﻣﻨﻮ ﺑﺎ ﺧﺸﺎﺏِ ﮐﻼﺷﯿﻨﮑﻒ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮔﺮﻓﺘﻴﻦ


زين پس ورود لباس هاي زير زنانه با مارك "ويكتوريا سكرت" غدغن و مارك وطني " اسرار سكينه" جايگزين اين برند صهيونيستي شد!"باشد كه رستگار شويم"



ﺯﻧﯽ پرﯾﺸﺎﻥ ﺣﺎﻝ ﺧﺪﻣﺖ ﺷﯿﺦ ﺭﺳﯿﺪﻭ ﮔﻔﺖ : ﯾﺎﺷﯿﺦ
ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﺳﺖ ﺩﺭﺣﻤﺎﻡ ﺭﺍﺑﺎﺯﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭﻓﺮﺯﻧﺪﺧﻮﺩ
ﺭﺍﺩﺭﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺍﺭﺿﺎﯾﯽ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ؟
.
..
ﺷﯿﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : ﺩﺭ ﺑﺰﻥ ﻻﺷﯽ |:!

یارو گردن آخونده را بوسید. آخونده گفت: همه دست مارو میبوسند تو چرا گردن مارو میبوسی؟ یارو گفت جای شمشیر امام زمان و میبوسم

يكی هست !
يكی نيست !!!

يكی با مشروب فكر خدا....

يكی تو مسجد فكره زنا ،

يكی با مانتو و ذكر خدا ....
يكی با چادر دنبال فحشا ...

يكی موی فر و غيرت !!!
يكی تسبيح به دست به فكر گناه !!!

يکی ريش تيغ زده !!!
يكی با ريشش همه رو تيغ زده !!!

این حقیقت دنیایی ست که ما در آن زندگی میکنیم . !

پروستات سید علی!

با یکی از دوستانم صندلی جلوی تاکسی نشسته بودیم و صندلی عقب کنار در یه آخوند چاق و گنده و مسن و گردن کلفت نشسته بود که تاکسی با شنیدن " ولیعصر " جلوی پای یه خانم سانتی مانتال ! متوقف شد !

در باز شد و ظاهرا چند لحظه ای طول کشید که آخوند گنده خودش رو جابجا کنه ! و شاید هم عمدا جای کمی واسه نشستن خانم باقی گذاشته بود ! که یه دفعه خانم با صدای بلند گفت :

هی .... حاجی بکش کنار بینیم این کون رو !!

ما شکه شدیم ! و به سختی جلو خودمون رو گرفتیم که از خنده نترکیم !

چند دقیقه ای نگذشته بود که حاج آقا ، هوس امر به معروف و نهی از منکر به سرش زد و خطاب به خانم گفت : خواهر محترم ! گمان نمیکنید بهتر بود حداقل در حضور دیگران از واژه بهتر و مناسب تری استفاده میکردید ؟!

خانم بی درنگ جواب داد : واژه مناسب تر یعنی چی ؟! خوب کون ، کونه دیگه حاجی ! تخت طاوس نیست که بگم مطهری !

فقط یادمه که با دوستم سینه خیز از تاکسی پیاده شدیم !! :))

اینجا ایران است!

سالها از انقلاب گذشته است.

منطق، تقلید است؛

کتاب، دکور است؛

روزنامه، تبلیغات است؛

آزادی، میدان است؛

جمهوری، خیابان است؛

استقلال، تیم است؛

شعار، آسان است؛

شعور، نایاب است؛

پینه‌های دست، عار است؛

پینه بر پیشانی، افتخار است؛

دروغ، حلال است؛

شادی، حرام است؛

اعدام، اصلاح است؛

اصلاح، فساد است؛

دانا، افسرده است؛

نادان، کامیاب است؛

درد مردم، بی‌درمان است؛

ایمان، برای نان است؛

روزی شخصی نزد امام رسید و از ایشان پرسید : نزدیکترین راه ملت به آزادی چیست؟ . امام فرمودند : مترو ! . . . . . . . . . . . . هوش و ذکاوت از صفات بارز امام بود!  با توجه به فرمایش آقای خزعلی مبنی بر استفاده از تصویر امام علی به جای چراغ سبز راهنمایی رانندگی و اهمیت ائمه اطهار در فرهنگ اسلامی و در راستای گسترش فرهنگ غنی اسلامی موارد زیر پیشنهاد می گردد: تغییر نامها ارگانها و اشخاص در جمهوری اسلامی**: کمیته امداد امام: گداعلی سازمان محیط زیست: سبزعلی سازمان بهشت زهرا: عروجعلی اداره برق: چراغعلی سازمان آب: آبعلی شرکت سهامی شیر و فرآورداه های لبنی: شیرعلی کمیته بررسی و ارزشیابی وزارت ارشاد: نظرعلی وزارت حج و اوقاف: قربانعلی ستاد امر به معروف و نهی از منکر: شَرَف علی بانک مرکزی جمهوری اسلامی: برات علی وزارت دادگستری: انصافعلی سازمان غله کشور: شاطرعلی سازمان حمایت از ایتام: کَرَمعلی کمیته ازدواجهای دانشجویی: عشقعلی فرمانده سپاه پاسداران جمهوری اسلامی: امیرعلی شورای نگهبان: حفیظ علی رئیس مجلس شورای اسلامی: غلامعلی احمد جنتی: رئیس علی سخنگوی قوه قضائیه: صادق علی(این نام می تواند به صورت مشترک به تمام سخنگویان جمهوری اسلامی اطلاق شود. مثلا" بگویند: صادقعلی وزارت خارجه٬ پایمال شدن حقوق بشر در کشور را تکذیب کرد) ایران: علی آباد شرکت ایران خودرو: مندلی(این نام با توجه به حضور ذهن مردم در مورد ماشین مشدی مندلی که نه بوق دارد نه صندلی٬ پیشنهاد گردیده است)

"روستایی فقیری که از تنگدستی و سختی معیشت جانش به لب رسیده بود، نزد آخوند ده رفت و گفت: آملا، فشار زندگی آنقدر مرا در تنگنا قرار داده که به فکر خودکشی افتاده ام. از روی زن و بچه هایم خجالت می کشم، زیرا حتی قادر به تامین نان خالی برای آنان نیستم. با زن، شش فرزند قد و نیم قد، مادر و خواهرم در یک اتاق کوچک مخروبه زندگی می کنیم، که با هر نم باران آب به داخل آن چکه می کند. این اتاق آنقدر کوچک است که شب وقتی چسبیده به هم در آن می خوابیم، پای یکی دو نفرمان از درگاه بیرون می ماند. دیگر ادامه این وضع برایم قابل تحمل نیست... پیش تو، که مقرب درگاه خدا هستی، آمده ام تا نزد او شفاعت کنی که گشایشی در وضع من و خانواده ام حاصل شود.

آخوند پرسید:

از مال دنیا چه داری؟

روستایی گفت:

همه دار و ندارم یک گاو، یک خر، دو بز، سه گوسفند، چهار مرغ و یک خروس است.

آخوند گفت:

من به یک شرط به تو کمک می کنم و آن این است که قول بدهی هرچه گفتم انجام بدهی.

روستایی که چاره ای نداشت، ناگزیر شرط را پذیرفت و قول داد.

آخوند گفت:

امشب وقتی خواستید بخوابید باید گاو را هم به داخل اتاق ببری. روستایی برآشفت که: آملا، من به تو گفتم که اتاق آنقدر کوچک است که حتی من و خانواده ام نیز در آن جا نمی گیریم. تو چگونه می خواهی که گاو را هم به اتاق ببرم؟!

آخوند گفت: فراموش نکن که قول داده ای هر چه گفتم انجام دهی وگرنه نباید از من انتظار کمک داشته باشی.

صبح روز بعد، روستایی پریشان و نزار نزد آخوند رفت و گفت: دیشب هیچ یک از ما نتوانستیم بخوابیم. سر و صدا و لگداندازی گاو خواب را به چشم همه ما حرام کرد.

آخوند یکبار دیگر قول روستایی را به او یادآوری کرد و گفت:

امشب علاوه بر گاو، باید خر را نیز به داخل اتاق ببری.

چند روز به این ترتیب گذشت و هر بار که روستایی برای شکایت از وضع خود نزد آخوند می رفت، او دستور می داد که یکی دیگر از حیوانات را نیز به داخل اتاق ببرد تا این که همه حیوانات هم خانه روستایی و خانواده اش شدند! روز آخر روستایی با چشمانی گود افتاده، سراپای زخمی و لباس پاره نزد آخوند رفت و گفت که واقعا ادامه این وضع برایش امکان پذیر نیست!

آخوند دستی به ریش خود کشید و گفت: دوره سختی ها به پایان رسیده و به زودی گشایشی که می خواستی حاصل خواهد شد. پس از آن به روستایی گفت که شب گاو را از اتاق بیرون بگذارد!

ماجرا در جهت معکوس تکرار شد و هر روز که روستایی نزد آخوند می رفت، این یک به او می گفت که یکی دیگر از حیوانات را از اتاق خارج کند تا این که آخرین حیوان، خروس نیز بیرون گذاشته شد.

روز بعد وقتی روستایی نزد آخوند رفت، آخوند از وضع او سئوال کرد و روستایی گفت: خدا عمرت را دراز کند آملا، پس از مدتها، دیشب خواب راحتی کردیم. به راستی نمی دانم به چه زبانی از تو تشکر کنم. آه که چه راحت شدیم"!

 

پدر لاریجانیها به مادر لاریجانیها آخرشب: حاج خانم بیا یک قوه به قوای جمهوری اسلامی اضافه کنیم! 

 تاریخ ما ایرانیان: سرزمين آريايی از دو قوم مادها و پارت ها بوجود آمده؛ به  همين دليل، مشکلات اين سرزمين یا از طريق مادی حل ميشود و يا از طريق  پارتی

 بعد از انقلاب نیز مردم سه گروه شدند:

1-اشکانيان: آنانکه در مراسم  عزادارى شرکت ميکنند و اشک ميريزند

2. سامانيان:آنانکه ميلياردى بردند،  خوردند و سر و سامان گرفتند

 3.صفویان : امثال من و شما هميشه درصف مرغ   و تايد وتخم مرغ و غیره هستیم

 

گشادترين آدم دنيا: كفشهايش بندندارد! شلوارش زيپ ندارد! لباسش دكمه ندارد! كار مشخصى هم ندارد! درست حدس زديد،او يك آخوند است 

متن خوشامدگويي جديد در هواپيماهاي ايران:

با سلام و صلوات به روح تمام مسافرين عزيز و با درود به وزير محترم راه و ترابري...
ورود شما را به پرواز لايتناهي هواپيماي جمهوري اسلامي ايران خوشامد مي گوييم...خداوندا مشيت خودت را در رسيدن و لقاء به خود برما قراردادي و بر سرعت آن فزون كن...
مقصد ما به احتمال 99% بهشت موعود و احتمالأ 1% مقصدي كه بر روي بليط درج شده مي باشد
خلبان پرواز كاپيتان بهشت زاده و گروه پروازي بد اخلاق؛ سفري خوش را برايتان آرزمند است..
لطفأ به علامت نكشيدن سيگار اصلأ توجه ننموده و آخرين سيگار زندگيتان را به خوشي و لذت دود نماييد..بستن كمربندها اصلأ ضرورتي ندارد و كاملأ بدرد نخور است.
در صورت بروز اشكال در سيستم هواي كابين ماسكهايي از بالاي سر شما آويزان خواهد شد كه شما قبل از آن رايحه خوش ملائک را احساس خواهيد كرد.
اين هواپيما مربوط به دهه ی سی بوده و داراي دو درب اضطراري در جلو، دو در كنارين و يك درب عقب مي باشد كه چندين سال است اهرم هاي آن كار نمي كند.
ارتفاع پرواز به احتمال قريب به يقين تا آسمان هفتم بوده و هواي بهشت بسيار عالي گزارش شده است.

 به دليل سه برابر شدن قيمت آب و برق حوزه علميه اعلام كرد:
اول- نظافت ربطي به ايمان ندارد!
دوم- رمضان به شش ماه افزايش يافت!
سوم- مهمان دشمن خداست!
چهار- وضو به هيچ وجه باطل نمي­شود!
پنج- آب ريختن پشت سر مسافر حرام است, همان تف كافيست!

فتواي جديد:
چنانكه سال جديد مومني در اثر گراني, فقر و گرسنگي ناشي از اجراي مرحله دوم هدفمندي  يارانه بميرد شهيد اقتصادي محسوب شده و در بهشت در قسمت انبار آذوقه جاي دارد.

 فیلم همه پیامبرا رو ساختن بجز حضرت لوط. جامعه بشری هنوز به این درجه از ظرفیت فکری نرسیدهی نرسیده

روی دیواری نوشته بود :اگر بی‌حجابی تمدن است، حیوانات متمدن‌ترند

رندی زیرش نوشته بود: اگر ریش نشان اسلام است، بزغاله هم حجت‌الاسلام است

ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﭘﺮﺳﻴﺪ : ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻌﺪ ﻣﻦ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ؟ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﻉ ﻭ ﺟﻨﺘﯽ ﺩﺳﺘﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﺩﻧﺪ !! ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺹ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺟﻨﺘﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﺣﻤﺪ ﺟﻮﻥ ﻣﻮﻗﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ،ﻧﻪ ﺩﺍﺋﻢ

شخصی را بجرم تجاوز به 60 زن مختلف دستگیر کردن و متوجه شدند که آدم مومن و نماز خوان و روزه بگیری است. بهش گفتن چرا دست به این کار زدی گفت موقعی که روزه گرفته بودم دیگه نتوانستم دوام بیاورم و روزه خود را شکستم و بعد برخورد کردم به روایتی که نوشته بود برای جبران آن باید 60 نفر را سیر بکنی

یه آخوندی را که سه نفر بقصد کشت زده بودن بردن کلانتری. اولی را گفتند تو چرا او را کتک زدی بهانه آورد که او را اشتباهی بجای کس دیگری زده. دومی گفت که اصلا او را کتک نزده فقط قصد جدا کردن آن دو داشته. سومی که لر بود گفت من فکر کردم انقلاب شده   

 ﻣﻨﺎﺟﺎﺕ ﯾﻚ شیرازی : ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻣﺎﻩ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺟﺎﻡ ﺟﻬﺎﻧﻰ ﻫﺮ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻝ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻭ ﻫﺮ ﺑﺎﺭﺩﺭ ﯾﻚ ﻛﺸﻮﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ ﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻣﻘﺪﻣﺎﺗﻰ ﺣﺬﻑ ﺑﻔﺮﻣﺎ

حضرت آدم یه روز بعد از اینکه دوش گرفت متوجه شد برگش نیست. داد زد، حوا باز ناهار دلمه درست کردی؟

 

یك آقاى اهل دلى ، به رحمت خدا رفته بود و راهى آن دنیا شده بود . در آن دنیا ، در پیشگاه عدل الهى ، اعمال خوب و بدش را در ترازوى نقد گذاشتند و او را به سبب اهل دل بودنش شایسته ى آن دانستند كه به بهشت برود و فرشته اى از فرشتگان بارگاه كبریایى ، دستش را گرفت تا او را به بهشت ببرد  این آقاى اهل دل ، وقتیكه مى خواست وارد بهشت بشود ، متوجه شد كه یك آقاى پیر مرد سپید مویى ، دم دروازه ى بهشت نشسته است و شباهت غریبى به رضا شاه دارد . با خودش گفت : این آقا چقدر شبیه رضا شاه است ! فرشته گفت : خود رضا شاه اس  پرسید : مى توانم چند كلمه اى با او حرف بزنم  فرشته گفت : چرا كه نه ؟  آقاى اهل دل ، خودش را به رضا شاه رساند و سلامى كرد و گفت :  -ببخشید كه مزاحم تان میشوم قربان ! شما توى بهشت چیكار میكنید ؟  رضا شاه گفت : والله ! ما تا همین چند سال پیش توى جهنم بودیم ، اما از بس ملت ایران گفته اند ' خدا پدر شاه را بیامرزد ' به امر الهى ما را به بهشت آورده اند .  آقاى اهل دل پرسید : خب ، چرا دم در نشسته اید ؟  رضا شاه گفت : والله ! از خدا كه پنهان نیست ، از شما چه پنهان ، بیست سال پیش وقتیكه ما وارد بهشت شدیم ، یك دل نه صد دل عاشق یكى از فرشتگان بهشتى شدیم ، اما قانون بهشت این است كه بدون ازدواج نمى توان به وصال هیچ فرشته اى رسید . حالا بیست سال است كه من اینجا ، دم در ، نشسته ام ، و هیچ آخوندى وارد بهشت نمى شود كه صیغه ى عقد مان را جارى كند اهل دل داشت می رفت که یهو چیزی یادش آمد به فرشته گفت یک سوال دیگر بپرسم ؟ فرشته گفت بپرس ، از رضا شاه پرسید : چه چیز برایت تاَمل برانگیز تر بوده است؟ رضا شاه گفت : وقتی ماَمور انگلیسی مرا به جزیره موریس تبعید میکرد در راه از من پرسید نگرانی ؟ به او گفتم :من نگران تبعیدم نیستم چون جایی را ساختم (دانشگاه تهران ) که مردم ایران با دانش و علوم خود مانع سلطه استعمار شما بشن ...بعد ماَمور انگلیسی گفت : ما هم نگران ساخت دانشگاه شما نیستیم چون ما هم در قم حوزه ای ساخته ایم که هر چه ببافید آنها رشته می کنند رضا شاه گفت هر روز به آن فکر می کنم

 

ﺍﮔﺮ ﺗﺎﺟﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻣﻨﺰﻝ ﺩﻭﺭ ﺷﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺘﻮﺍﻧﯿﺪ ﺑﻪ ﻭﺍﯾﺮﻟﺲ ﻣﻨﺰﻟﺘﺎﻥ ﻭﺻﻞ

ﺷﻮﯾﺪ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﻴﺸﻮﻳﺪ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺮﺷﻤﺎ ﻭﺍﺟﺐ ﻧﯿﺴﺖ

این قصـــــه همیشـــــه قهــــــــــرمان داشت، نداشـــــت؟

مــــــــــداح و گـــــدا و روضـــــه خــوان داشت، نداشـــــت؟

این قــــــــدر نگـــــــــــــو کـــــربُ و بـــــــلا آب نداشـــــت

ای شـــــیخ! بــــرای تـــو که نان داشـــــت، نداشـــــت؟!

خانم مومنی از دنیا میره بعد چند روز میاد به خواب دخترش،

دختره ازش میپرسه از اون دنیا چه خبر ؟؟

میگه یه عمر بدون گناه زندگی کردیم اینجا شدیم حوری بهشتی فرصت نمیکنیم شرتمونو بالا بکشیم لشکر ذوالفقارتموم میشه تیپ محمد رسول الله میاد اونا میرن سپاه انصار میاد اخر شبم لشکر 28 قزوین میاد

آخونده به زنش میگه بیا زیر پتو کارت دارم. زنش خوشحال میشه سریع میره. آخونده میگه ببین تسبیح شب نما خریدم

بالاخره حکمت " آی سی یو " رو در بیمارستان دریافتم !

جمله ای حکیمانه از جناب عزرائیل خطاب به بیمار : "I See You"

استاد خارجیم ازم پرسید: شما تو ایران چایی بیشتر می‌خورید یا قهوه؟

گفتم: چایی بیشتر می‌خوریم ولی یه کتاب در مورد طرز تهیۀ قهوه تو کشورمون

داریم که 4 جلده هر جلدش به چه کلفتی برق از سه فازش پرید گفت: وَوو! اسم

کتابش چیه؟

گفتم: اصول کافی!

یک هیئت از خبرنگاران خارجی به بازدید دبستانی در تهران رفته بودند.

از قبل به بچه ها یاد داده بودند که در جواب همه سووال ها بگویند:« در ایران همه چیز از همه جای دنیا بهتر است»
بازدید کنندگان سووالاتشان را شروع کردند:
« بچه ها، آیا دبستان تان را دوست دارید؟»
« در ایران همه چیز از همه جای دنیا بهتر است»
« غذایی که می خورید، خوشمزه است؟»
« در ایران غذاها از همه جای دنیا خوشمزه تر است»
« آیا پدر و مادرهایتان با شما مهربان هستند؟»
« در ایران پدر و مادرها از همه جای دنیا مهربانتر هستند.»
«اسباب بازی هایتان خوب است؟»
« در ایران همه اسباب بازی ها از همه جای دنیا بهتر است»
درهمین لحظه یکی از بچه ها زد زیر گریه و یکی از بازدیدکننده ها پرسید:« این بچه چرا گریه می کنه؟»
بچه ای که گریه می کرد،

گفت: « من نمی خوام اینجا باشم، می خواهم برم ایران!

تبليغات حجاب به زبان آخوند ها :

-ای بی غیرت که فقط به فکر روکش موبایلت هستی؛ آیا دکمه های گوشی ات مهمتر است یا دکمه های همسرت؟!

-شکلات زيادی شیرین است، اگر پوسته اش را در بیاوریم دورش مگس جمع میشود؛

خواهرم تو خودت قند و نباتی، شکلاتی، آبنباتی...

-برنج و لپه ی دلمه خوشمزه ترند، زیرا که خود را در برگ مو پیچیده اند؛ خواهرم دلمه باش نه کوفـته!

-ای برادر! روی ماشینت را برزنت میکشی تا خط نیفتد، همسرت را نگاه نامحرمان خط خطی کرد...

-درِ کنسرو ماهی یک روز باز بماند، از درون میگندد؛ خواهرم درت را بگذار!

-برادر! دور ساندویچت کاغذ میپیچی تا دستمالی نشود و میکروب آلوده اش نکند؛ همسرت ساندویچ توست...

  فرعون خواب دید رود نیل خشکیده است گاوها مرده اند  گوسفندها ریده اند  پرندگان شاشیده اند دخترها چند قلو زاییده اند   و  قحطی آمده است .  فرعون یوسف را نزدخویش خواند وخواب رابه اوگفت .  یوسف برسرخود زد وگفت  مادرتان گاییده است  احمدی نژاد بعد از ایران به مصر می آید

خانوم 45 ساله حمله ی قلبی داشت و در بیمارستان بستری بود.
در اتاق جراحی کم مونده بود مرگ را تجربه کند که خدارو دید و پرسید:
ایا وقت من تمام است؟
خدا گفت: نه شما 23 سال و 3 ماه 8 روز عمر میکنید............
بنابراین پس از بهبود یافتن خانوم تصمیم گرفت در بیمارستان بماند و عمل های زیر را انجام دهد :
1_کشیدن پوست صورت
2_تخلیه چربیها (لیپوساکشن)
3_جمع جور کردن شکم.
وصد البته به فکر رنگ کردن موهاش وسفید کردن دندوناش هم بود !!!
از اونجایی که او زمان بیشتری برای زندگی داشت از این رو اون تصمیم گرفت که بتواند بیشترین استفاده را از این موقعیت (زندگی) ببرد..
یکی 2 ماه بعد پس از اتمام اخرین عمل زیبایی بعد از مرخص شدن از بیمارستان در حالی که میخواست از خیابان رد بشه با یه ماشین تصادف کرد وکشته شد.!!!! وقتی با خدا روبرو شد از او پرسید:
من فکر کردم شما فرمودید من 23 سال دیگه فرصت دارم چرا مرا از زیر ماشین بیرون نکشیدید؟
خدا جواب داد:
.
.
.
.
إ إ إ شما بووووودی ؟؟؟؟؟
چقدر عوض شدی .. نشناختمتون !!!!!


ﺟﻨﺘﻲ : ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﻗﺮﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻗﺮﻥ 21 ﺑﻪ ﻣﻦ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻧﺸﺪ

لره جنتی رو میبینه میگه:
سلام خدا
میگه: كفر نگو، من كه خدا نیستم.
لره میگه:
خو،نه معلومه ننت كیه،
نه معلومه بوآت كیه،
نه كسی زورش وت مرسه،
نه مريض مويى،
نه بازنشسته مویی،
نه میمیري.....
په دیه خدا چجوریه ؟!

 
خدایش بیامرزاد
هنگام ورود جنتی به نماز جمعه:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
صل الله محمد،فسیل زنده آمد....
  
 

 یارو تو محرم سيگار میکشید و مشروب میخورد بهش میگن نکن گناه داره. 
ميگه من که مثل شما نمیتونم بيخيال باشم اعصابم از دست يزيد خورده!

شيخ را گفتند دختران در امارات خريد و فروش مي شوند. 
فرمود: شيوخ آنجا برادران مايند و تجارت با انان حلال!
خبر دادند سن فحشا به دوازده سال رسيد، فرمودند : سن تكليف نه سال است!
گفتند فقرا كليه هاشان تمام شد، قلب ها را می فروشند.
فرمودند : فقط ايمان را نفروشند!
ناگهان يكي داد زد وا اسلامـا...! 
تار مويي بيرون زد، آقايون خشمگين شدند، رگ گردنشان باد كرد، خفاش ها را برداشتند و به خيابان زدند...

من شنیدم که خانه‌ی ملا
چکه می‌کرد موقع باران
سقف سوراخ بود از دو سه جا
هم خلا هم اتاق هم دالان
تا کند بام خانه را تعمیر
روزی از روزهای تابستان
بر خرش بار کرد ابزارش
ماله و بیل و ماسه و سیمان
خر قدم روی راه پله گذاشت
رفت تا بام راحت و آسان
لیک هنگام بازگشت از بام
ترس شد چیره بر خر حیران
هرچه ملا کشید افسارش
هیچ از جای خود نخورد تکان
چوب و شلاق زد، نشد که نشد
عاقبت خسته و عرق ریزان
خر رها کرد و خود به تنهایی
رفت پایین ناسزا گویان
آخر این نکته را نمی‌دانست
شیخ بی مغز ابله نادان
که خر از پله می‌رود بالا
لیک پایین نمی‌رود حیوان
الغرض، شد غروب و ملا رفت
سوی مسجد پیاده بهر اذان

بشنو از خر، همین که تنها شد
خوش به حالش شد و گشود دهان
عرعری کرد از ته سینه
عرّ شکرانه ای به رسم خران
نه کسی که نهد بر او باری
نه کسی که دهد بر او فرمان
بعد از آن هم به جفتک اندازی
چون کاتای کاراته‌ی شوتوکان
خیز از این سوی بام تا آن ور
دست افشان و دم و سم کوبان
کرده افسار خود رها یک سو
سوی دیگر رها جل و پالان
آن قدر جست و خیز و جفتک زد
تا فرو ریخت سقف آن ایوان
خانه آوار و خر سقط، یعنی
آیه‌ی کل من علیها فان

این حدیث از برای آن گفتم
تا کنم این نتیجه را اعلان
خر اگر بر بلند بنشانی
یا به بالا دهیش جا و مکان
هم خودش را دهد به باد فنا
هم کند خانه‌ی تو را ویران
هالو آخر به جرم این اشعار
با طنابی کنندت آویزان

محمدرضا عالی پیام - هالو

آیا می دانید کرایه هر الاغ در امامزاده داوود ساعتی بیست هزار تومان است؟!

ضمنا ، حق التدریس یک استادیار دانشگاه ساعتی ده هزارتومان بیش نیست!؟

یارانه هر ایرانی در یک ماه برابر کرایه دو ساعت یک الاغ است؟!

پیدا کنید الاغ واقعی را

سالروز مرگی امام

پیشاپیش، دلهایمان را روانه مرقد مطهر امام میکنیم تا در سالروز رحلت جانگدار و جانسوزش سهمی داشته باشیم و خودمان با کوله باری از عشق راهی شمال میشویم شاید آب دریا مرهمی باشد بر سوز دلهایمان ...ا



به شیطون میگن داری چیکار میکنی؟

میگه: سه روز در هفته تو امریکا و اروپا درس میدم

میگن: خب بقیه روزا کجایی؟

میگه: میام ایران! کلاس دارم، دارم ادامه تحصیل میدم

ﺩﻭﺗﺎ ﻟﺮ ﺍﺯﺟﻠﻮ ﻣﺴﺠﺪ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﺪﻥ ﺩﯾﺪﻥ ﻣﺮﺗﺐ ﺻﺪﺍﯼ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻣﯿﺎﺩ ﺍﻭﻟﯽ

          ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﮕﻢ ﺳﯿﭽﻪ ﻫﯽ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺍﯾﻔﺮﺳﺘﻦ؟ ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ : 

ﺣﺘﻤﺄ ﺑﺮﻕ ﻫﯽ          ﺍﯾﺮﻩ ﻫﯽ ﺍﯾﺎ !!!!

روایت داریم همینطور که ما تو این دنیا منتظر امام زمانیم
.

.

.

.

.
اون دنیا همه منتظر جنتی هستن! شبای جمعه که میشه همش میگن شايد اين جمعه بيايد ، 

شايد ... ا

لره داشته نماز مى خونده يوهو يه پرنده مى خوره تو پنجره ! لره ميگه : خدايا مثلا داريم باهات راز و نیاز مى كنيما!اونوقت تو دارى angry bird بازى مى كنى !!؟؟

مهریه جدید عروس خانم های مدل بالا بمناسبت رونق اقتصادی خیره کننده و آزادی های بیش از حد 1393 لیتر بنزین سوپر.......آیا وکیلم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ عروس رفته بشکه بیاره....

از يك لوله كش دوره دیده اروپایی پرسيدند: فرق بين يك رهبر شرقی ويك رهبر غربى چيست؟

او گفت : مانند توالت شرقى وغربي است...

 پاسخ دادند منظورت چيست ؟

 گفت: چنانچه بخواهى توالت غربى را عوض كنى...  مستلزم اين است كه فقط چهار پیچ آنرا باز كنى...

 ولى اگر بخواهى توالت شرقى را تغيير دهى...

بايد كل توالت را بشكنى وكاشى و سرامیک هاى دور ور آن...

وسيمان زير آنرا هم خرد كنى...

 تا بتوانى آنرا تغيير دهى...!!!

 
طرف زنگ ميزنه110 ميگه طوطيم گمشده، افسره ميگه به ماچه؟ ميگه خواستم  بدونين اگه پيداش کردين هر چي درباره آخوندا میگه اعتقادات شخصی خودشه


دختره می پرسه: نزديكي چيه؟

 آخونده ميگه: اولئك الذين دمرو و چسبانك الكمرو و لنگانك في السماء و يدانك في الارض و لبانه على لبانك و دستانه علي پستانك و هو جون جون و أنت آخ آخ و هو سعي فی الفشار و أنت سعي فی الفرار و هو خندان و أنت نالان و فى الاخر راهى الي الحمام!

خنگول ﺧﻔﺎﺵ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻪ ﺗﻮ ﺁﺳﻤﻮﻥ

,

,

,

ﻣﯿﮕﻪ ﺩﻫﻦ ﺁﺧﻮﻧﺪﺍ ﺳﺮﻭﯾﺲ

,

,

,

ﮔﻨﺠﯿﺸﮑﺎﺭﻡ ﭼﺎﺩﺭﯼ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﺎ 

پیامبراسلام محمد و پیرزن یهودی

  پیامبر اسلام محمد، از کوچه ائی می گذشت . پیرزنی یهودی از پشت بام خانه اش خاک و خاشاک بر سرِ محمد می ریزد . پی...امبر اسلام با فروتنی و وقار بدون اینکه اعتراضی کند و چیزی بگوید راه خود را ادامه داده و به مسجد میرود .

بعد از چند روزی دوباره پیامبر از آن کوچه گذشت ولی پیرزن را ندید. از صحابه حال پیرزن را جویا می شود. صحابه می گویند: پیرزن یهودی چند
 روزیست که شدید بیمار گشته و در منزل بستری است.
 پیامبر به بازار مدینه رفته و قدری خرما خریده و به عیادت پیرزن می رود .
 پیرزن یهودی وقتی این عمل بزرگوارانه و انسانی پیامبر را می بیند شرمنده
 شده و همانجا شهادتین را گفته و به دین اسلام مشرف می شود .
 وقتی محمد از خانه پیرزن خارج می شود صحابه اش از وی می پرسند: یا رسولالله این چه کاری بود او بر سر شما خاک ریخته ولی شما به عیادتش می روید.
پیامبر اسلام لبخندی زده و می گوید . آن پیرزن یهودی یک بار خاک بر سر من ریخت ولی من با مسلمان کردنش تا آخر عمر خاک بر سرش کردم

امام جمعه و شراب کهنه
میرزا آقاخان کرمانی حکایتی در خصوص امام جمعه تهران سید زین الدین نقل کرده است که ذکر آن خالی از لطف نیست :
امام جمعه تهران به بیماری عظیم افتاده بود و دکتر تولوزان پزشک مخصوص ناصرالدین شاه را به عیادت وی آوردند. بعد از معاینه دکتر خوردن شراب کهنه تجویز کرد. امام جمعه گفت :
اگر بخورم به جهنم خواهم رفت. دکتر گفت:
اگر نخورید زودتر خواهید رفت.

باده را خوانی حرام و خون مردم را حلال
با چنین حالت عجب کز حق بهشتت آرزوست
بس شگفتی دارم از این رای و روی تیره، من
کز وصال حور عین با روی زشتت آرزوست

بابام داشت نماز میخوند
 ،یهو داد زد : الله اکبر ! الله
 اکبر !
 دویدم گفتم:
 - چیه بابا در
 میزنن؟ میگه : الله اکبر !
 - گوشیت زنگ خورد؟
 میگه : الله اکبر !
 - شام واست نگه
 داریم؟ میگه : الله اکبر !
 - کسی طوریش شده ؟
 میگه : الله اکبر !
 - بو سوختگی میاد؟
 میگه : الله اکبر !
 - جک و جونور دیدی
 ؟ میگه : الله اکبر !
 گفتم بابا خوب یکم
 راهنمایی کن !!
 با عصبانیت داد زد
 : الله اکبر ! ( دستشو هم به علامت
 خاک بر سرت تکون داد !)
 نمازش تموم شده
 میگه : یه ساعته میگم بزن کانال 36
 ببینم امشب خرم سلطان داره یا نه،

 چقدر تو خری آخه ؟

ننهء بسیجی ازکيسهء برنج براش شورت دوخته بود.

شب عروسى وقتی عروس و داماد به حجله رفتند، عروس فریادی زد و غش کرد؛ به هوشش آوردند و پرسیدند چى شد؟

گفت: وقتي داماد شلوارشو درآورد، رو شورتش نوشته بود "دمسياه شمشيرى، وزن خالص ٢٠ کيلو"ا

ﻳﺎﺩﺵ ﺑﺨﻴﺮ ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺭﻓﺘﻴﻢ ﻣﺸﻬﺪ ﺣﺮﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ

ﭘﺴﺮ داییم ﮐﺮﻣﺵ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﺸﻴﻨﻴﻢ ﺭﻭ ﻭﻳﻠﭽﺮ 

ﻫﻤﻴﻦ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺑﺎﺯﻱ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻭﺭﺩﻳﻢ ﺭﻓﺘﻴﻢ ﺳﻤﺖ ﺣﺮﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ

ﭼﺸﻤﺘﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺪ ﻧﺒﻴﻨﻪ ﺣﻮﺍﺳﺵ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﺠﺎﺱ

ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﻭﻳﻠﭽﺮ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﯾﺎﺩ ﭘﯿﺶ ﺑﻘﻴﻪ ﮐﻪ ﺩﻳﺪ ﻣﻠﺖ ﻳﺠﻮﺭﻱ ﻧﮕﺎﺵ ﻣﻴﮑﻨﻦ 

ﻳﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻳﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﻭﻳﻠﭽﺮ ! ﺗﺎﺯﻩ ﻓﻬﻤﻴﺪ ﺟﻪ ﻏﻠﻄﻲ ﮐﺮﺩﻩ 

ﻧﺎﻣﺮﺩﺍ ﺍﻣﻮﻥ ﻧﺪﺍﺩﻥ ﺩﺭ ﺑﺮﻩ ﻓﻘﻂ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻣﻴﮑﺮﺩ ﺑﺎ ﺷﻠﻮﺍﺭﺵ

ﮐﺎﺭﻱ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺷﻔﺎ ﮔﺮﻓﺘﻩ

ﭘﻴﺮﻫﻨﺷﻮ ﺗﻴﮑﻪ ﺗﻴﮑﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﺧﺮﺵ ﻃﻮﺭﻱ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻭﻳﻠﭽﺮ ﺗﺎ ﻫﺘﻞ ﺭﻓﺘﻴﻢ ...

--------------------------------------------------------------------

پرچم ايران كه باشد از سه رنگ

آن سه رنگش را زهم وا كرده اند

قرمزش را وقف بنياد شهيد

سبز را هم وقف آقا كرده اند

از سفيدش ساختند عمامه ها

بر سر اين كون گشادا كرده اند

ميله اش را هم بدون وازلين

كون ما مستضعفان جا كرده اند.

وانت نیسان از تپه بالا نمی رفت راننده اش گفت یا امامزاده داوود یه بسته خرما نذرت میکنم .وقتی بالای تپه رسید گفت :بیخیال نذر.! تو سرازیری برگشت ترمزش برید .گفت:یا امام رضا به دادم برس داوود واسه یه بسته خرما داره خون بپا میکنه.

Ahhhhh……The Wisdom of the Ages........

A female CNN journalist heard about a very old Jewish man who had been going to the Western Wall to pray, twice a day, every day, for a long, long time.

She went to the Western Wall and there he was, walking slowly up to the holy site.

She watched him pray and after about 45 minutes, when he turned to leave, using a cane and moving very slowly, she approached him for an interview.

"Pardon me, sir, I'm Rebecca Smith from CNN. What's your name?

"Morris Feinberg," he replied.

"Sir, how long have you been coming to the Western Wall and praying?"

"For about 60 years."

"60 years! That's amazing! What do you pray for?"

"I pray for peace between the Christians, Jews and the Muslims."

"I pray for all the wars and all the hatred to stop."

"I pray for all our children to grow up safely as responsible adults and to love their fellow man."

"I pray that politicians tell us the truth and put the interests of the people ahead of their own interests."

"How do you feel after doing this for 60 years?"

"Like I'm talking to a fuckin' wall."