جمعه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۹۳

دیدی چه خبر شد؟


از ماست که برماست
شاعر: ناشناخته             تاریخ سرودن شعر احتمالا بلافاصله بعد از انقلاب 57
اوضاع دگرگون و احوال دگر شد

این بر شد و ایوان کهن زیر و زبر شد
آشوب شد و کشور ما محشر خر شد

بازیچۀ یک عده عمامه بسر شد

دیدی چه خبر شد؟

بدنام نمودند مهین میهن ما را

در بند کشیدند من و ما و شما را
نازم ید بیضای عمو سام و سیا را

بستند بریش من و تو شیخ  دعا را

تندیس ریا را

بیگانه زما خواست کشد باز سواری

بگرفت ز اسلام در این مرحله یاری
فرمان امامت ز سوی حضرت باری

شد صادر و شه گشت بصد زاری و خاری

زین ملک فراری

شاهی که سیه مست شد از کبر و غرورش

خود بینی و آز از همگان کرد بدورش
نبود زر و زور فزون سرکش و کورش

زورش ز زر افزون شد و زر بیش ز زورش

این کرد شرورش

گر شاه نمیبود بدینسان نه چنین بود

آخوند نه اینگونه سوار خر دین بود
با حربه دین با همگی بر سر کین بود

اوضاع من و ما و شما بهتر از این بود

شک نیست یقین بود

امروز اگر دوره شاهی بسر آمد

تاریکی شب رفت و شبی تیره تر آمد
ضحاک شد اما نه یکی کاوه بر آمد

یک شاه بدر رفت و دو صد شاه بر آمد

از بد بدتر آمد

روز من و تو باز چو دیروز سیاه است

این راه که رفتیم سرانجام ته چاه است
این ظلم و ستم نیز ز گمراهی شاه است

خونی که فروریخت تبه گشت و تباه است

تاریخ گواه است

از آن همه کوشش که نمودیم چه حاصل

شد باز وطن دستخوش دست ارازل
کی میکند از مسند دین شیح گدا دل

همچون شپشک سخت چو چسبید سافل

دیگر نکند ول

این گونه که آخوند بود طامع و خودخواه

صد گل به جمال پدر شاه و خود شاه
ز آن چاله برو آمده رفتیم بدین چاه

زین قوم دغل پیشه و گمراه

صد آقا و دو صد آه

اوضاع وطن گشت بر آشفته و نابود

بحث است سر مساله چادر و چاقچور
هر شیخ به نحوی بدهد فتوی و دستور

گاهی اهل انگشت رساند ز ره دور

شده نور علی نور

اوضاع خراب است و خراب است و خراب است

صحبت همه از حیض و نفاس است و صحاب است
امید من و ما و شما نقش بر آب است

سرتاسر کشور همه جا در تب و تاب است
دولت که بخواب است
امروز بهر گوشه دو صد فتنه و غوغاست

هر جا بامیدی شر و شوری دوسه بر پاست
هر قطعه از این مرز کهن مورد دعواست

کوتاه اگر ضربه خوریم از چپ و ز راست
از ماست که برماست

هیچ نظری موجود نیست: