https://www.facebook.com/photo.php?v=10152562710078954&set=vb.75638168953&type=3&video_source=pages_video_set
دوست معتقد من، دلیل باورت چیه؟ - زیرنویس فارسی
دوست معتقد من، تا به حال شده کمی فکر کنی که چرا به دینی که الان داری، معتقدی؟ چرا معتقدی الله تنها خدای یگانه است و محمد فرستاده اوست؟ ولی بودا و سخنان چهارگانه اش فرستاده خدا نیست؟
دوست معتقد من، آیا دینی که بهش معتقدی، دین غالب در فرهنگ کشور تو هست؟ این موضوع حداقل تو رو نگران نمیکنه که تقریبا تمام کسانی که دین دار شناخته میشن فقط چون با اون دین به دنیا اومدن اون رو ادامه میدن؟
آیا میشه گفت که ایمان تقریبا در تمامی موارد فقط یک تصادف جغرافیایی هست؟ آیا واقعا قبول داری که اگر در کشور دیگری متولد میشدی بدون شک همین دین فعلی رو داشتی و ادامه میدادی؟دوست معتقد من، معمولا به من میگن با این اعتقاداتی که من دارم، مطمئنا بهشت رو از دست خواهم داد و سرانجامم در جهنم خواهد بود. ولی بهشت کدوم دین؟ یا جهنم کدوم دین؟
معمولا به
من میگن برای اینکه حاشیه امنیت رو رعایت کنم، باید به وجود خدا اعتقاد داشته باشم،
چون اینطوری حداقل چیزی رو از دست ندادم. ولی خب کدوم خدا؟ خدای کدوم دین؟ !با این
همه گزینه های مختلفی که دارم، خیلی محتمل هست که گمراه بشم. بهتر نیست که کلا روی
هیچ خدایی سرمایه گذاری نکنم تا اینکه روی یک خدای اشتباهی سرمایه گذاری کنم؟ تو به
من میگی: اگه اشتباه کرده باشم چی؟ اما من به تو میگم: اگه تو اشتباه کرده باشی چی؟
اگه به جای یهوه، خدای یهود، الله خدای واقعی بود چی؟ یا شیوا خدای هندو ها و یا بودا؟
!یا خدایی در یک گوشه پرت دنیا که حتی اسمش رو هم نشنیده ای.
دوست معتقد من با خودم
فکر میکنم شاید دین فقط یک سازه قدیمی هست که انسانهای اولیه برای درک و توضیح دنیای
بی نظم اطراف خودشون ساختن. ادیان با اینکه در محتوی غیر منطقی به نظر میرسن ظاهرشون
به طور واضح اینطور نیست. پس ما اجدادمون رو به خاطر ساخت ادیان سرزنش نمیکنیم. وقتی
چشمات نمیبینه، به در و دیوار خوردن خجالت آور نیست. اینکه نتونی در تاریکی یک پازل
رو کامل سر هم کنی خجالت آور نیست.
ولی موضوع اینه که ما دیگه در تاریکی زندگی نمیکنیم! علم یک چراغ روشن در دنیای ماست و راه ما رو روشن میکنه. سایه ها رو از بین میبره و عمیق ترین شکاف ها رو آشکار میکنه.ما دیگه در غار زندگی نمیکنیم. ما از دره گذر کردیم. توهم خود ساخته اگر بیشتر از حقیقت ترسناک نباشه کمتر نیست. فکر کنم زمان این رسیده که الکی به خودمون تلقین نکنیم که جهان فقط به خاطر ما ساخته شده. که فرهنگ ما یه جورایی بهتر از سایر فرهنگ هاست. یا اینکه قوم ما در مقابل سایر اقوام، قوم برگزیده هست. الان زمان اون رسیده که یاد بگیریم دنیا واقعا چطوریه! حتی اگه غرورمون خدشه دار بشه، یا باد غبغبمون از بین بره، یا وادار به تجدید نظر بشیم و مجبورمون کنه اعتراف کنیم که هنوز همه جوابها رو نمیدونیم. همونطور که کارل سیگن میگه: پذیرفتن حقیقت هر چند دردناک خیلی بهتر از پذیرفتن افسانهای اطمینان بخشه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر