شنبه، اسفند ۰۲، ۱۳۹۳

منم مخلوق آن ربم که تو هر دم ستایش می کنی

تفنگت را زمین بگذار ، برایم تکه ای نان آر ، که شاید سینه ام پر شیر گردد ، که شاید بچه من سیر گردد . تفنگت را زمین بگذار . منم هستم ، منم مخلوق آن ربم که تو هر دم ستایش می کنی او را . بیا با من مدارا کن بیا من را تو پیدا کن . مگر جز تکه ای خاک و کمی نان و یه جرعه آب چه می خواهم . تفنگت را زمین بگذار ...




 

هیچ نظری موجود نیست: