توی یک جمع نشسته بودم، بیحوصله بودم. مجلهای برداشتم ورق زدم،مداد لای
آن را برداشتم همینکه توی دلم خواندم سه عمودی
یکی گفت: بلند بگو، ما هم کمک کنیم
گفتم یک واژهی سه حرفیه،که از همه چیز برتره
حاج آقا گفت: پول
تازه عروس مجلس گفت: عشق
شوهرش گفت: یار
کودک دبستانی گفت: علم
حاج آقا پشت سر هم گفت: پول اگه نمیشه طلا، سکه > > گفتم: حاج آقا اینها نمیشه
گفت: پس بنویس مال
گفتم: حاج آقا بازم نمیشه
گفت: جاه
خسته شدم با تلخی گفتم : نه نمیشه
دیدم ساکت شد
مادر بزرگ پیر گفت: عمر
سیاوش که تازه از سربازی آمده بود، گفت: کار
محسن خندید و گفت: وام
یکی از آن میان بلند گفت: وقت
یکی گفت: آدم
دوباره یکی گفت: خدا
خنده تلخی کردم و مداد را گذاشتم سرجایش. دریافتم، هرکس جدول زندگی خود
را دارد. تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی حتی یک واژهی سه حرفی آن
هم درست در نمیآید
شاید کودک پابرهنه بگوید کفش
کشاورز بگوید برف
لال بگوید سخن
ناشنوا بگوید آوا
نابینا بگوید نور
ومن هنوز در اندیشهام
واژهی سه حرفی جدول زندگی هر کداممان چه مي تواند باشد ؟
........................................................................................................
مذهبی، با دیوار راز و نیاز می کند و مذهب دیگربه دیوار سنگ می زند....
در اورشلیم دیواری هست باستانی که یهودیان اعتقاد دارند از بقایای کاخ حضرت سلیمان است و نام ان کتل است.
هر سال هزاران نفر از یهودی و مسیحی به زیارت آن می روند با آن راز و نیاز می کنند و در جرز آن عریضه می گذارند.
در مکه دیواری هست که مسلمانان آن را جمره می نامند و اعتقاد دارند خانه شیطان درون آن است و هر سال تعداد بیشماری از مسلمانان به ان سنگ می زنند.
هر سال تعداد زیارت کنندگان کتل رو به فزون است و هر سال تعداد سنگ زنندگان به جمره....
هیچ خردمندی در جهان با دیوار راز و نیاز نمی کند و هیچ عاقلی به دیوار، به خاطر نفرت، سنگ نمی زند.
تنها، مذهب است که خرد را زائل کرده که آدمی را وادار به عشق و تنفر از یک دیوار می کند.
به راهی که اکثر مردم می روند بیشتر شک کن !
مردم فقط تقلید کورکورانه می کنند...
از متمایز بودن نترس، انگشت نما بودن بهتر از احمق بودن است !!!
(صادق هدایت)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر