پنجشنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۹۵

روز زن!ا


ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺎﻥ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺭﻭﺯ ﺯﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﻟﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ

 ﻣﯿﺪﺍﻧﻨﺪ !
 ﻫﻤﻨﻮﻉ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﮐﻤﯽ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﺁﯾﺎ ﺭﻭﺯ ﺯﻥ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﺳﺖ ؟
 ﭼﺮﺍ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﺗﻔﮑﺮﺍﺗﯽ ﭘﺎﯾﺒﻨﺪﯼ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﯿﻤﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ !!!
 ﻋﻘﻞ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺎﻗﺺ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ !!!
 ﻗﻀﺎﻭﺕ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﺩ !!!
 ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ !!!
 ﺗﺤﺼﯿﻼﺗﺖ ﺭﺍ ﺍﺭﺝ ﻧﻤﯿﻨﻬﺪ !!!
 ﺗﻮ ﺭﺍ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﺮﺩ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ !!!
 ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﻣﺎﻟﮏ ‌ ﺗﻮ ﻣﯿﮑﻨﺪ !!!
 ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﻟﻤﺲ ﺷﺮﺍﺭﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺭﻭﯼ ﮔﯿﺴﻮﺍﻧﺖ
 ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ !!!
 ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﻋﺸﻘﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭼﻬﻞ ﻭ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﻨﯽ !!!
 ﺩﺭ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻫﺎ ﺩﯾﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺎ ..... ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﻋﺰﯾﺰﺍﻧﺖ ﻣﯿﺪﻫﺪ !!!
 ﺣﺘﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺼﺐ ﻋﮑﺴﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺁﮔﻬﯽ ﺗﺮﺣﯿﻤﺖ ﻧﻤﯿﺪﻫﺪ !!!
 ﺭﻧﮓ ﺭﮊ ، ﻻﮎ ﻭ ﮐﻤﻨﺪ ﻣﻮﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻋﺎﻣﻞ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﻣﺮﺩﺍﻧﺶ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ !!!
 
 
 
 ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺳﺎﻝ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﮐﻤﯽ ﺗﺎﻣﻞ ﮐﻨﯽ !!!!!!
 ﺗﻮﻧﯿﺰ ﺗﺎﺑﻮﺷﮑﻨﯽ ﮐﻦ .
 ﺩﻭﺳﺖ ﻋﺰﯾﺰﻡ ، ﻫﻤﻨﻮﻃﻦ ﺧﻮﺑﻢ ، ﺑﺎﻧﻮﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﻮ ﻭ ﮐﻤﯽ
 ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ﺭﻧﮓ ﺳﺎﻝ ، ﺍﻟﮕﻮ ﺳﺮﯾﺎﻟﻬﺎﯼ ﭘﻮﭺ ﻭ .... ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻦ !!!
 ﻣﺤﺒﺘﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﻋﺮﺿﻪ ﮐﻦ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺟﻮﯼ ﻫﺎﯼ ﺟﺎﺭﯼ
 ﺷﺮﺍﺏ !!!

ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﺖ ﻓﺮﺧﻨﺪﻩ ﺑﺎﺩ ﺑﺎﻧﻮ

سه‌شنبه، فروردین ۱۰، ۱۳۹۵

پدیده‌ی احمدی‌نژاد: محمد رضا نیکفر


این مقاله کمی قدیمی است ولی نظر به اهمیت محتوی آن و بخصوص که هم خود احمدی نژاد و هم افکار او هنوز حضور در صحنه سیاسی ایران دارند باز نشر میشود

عنوان مقاله : پدیده‌ی احمدی‌نژاد
محمد رضا نیکفر
احمدی‌نژاد پدیده‌ی غریب و هم هنگام آشنایی است. رفتار او در چشم بسیار کسان یادآور برخورد خشن و توهین‌آمیز یک جوانک بسیجی تفنگ به دست در برابر شهروندان محترمی است که چنان تحقیر می‌شوند که دیگر جهان را نمی‌فهمند. شان اجتماعی‌شان، ارج فرهنگی‌شان و منش و سلیقه‌ی‌شان لگدکوب می‌شود، به زندگی خصوصی‌شان تجاوز می‌شود، و دستگاه تبلیغاتی مدام از در و دیوار جار می‌زند که باید شکرگزار باشند که در کشورشان این «معجزه‌ی هزاره‌ی سوم» رخ داده است. احمدی‌نژاد حاشیه را بسیج می‌کند تا مرکز قدرت را تقویت کند، مردم مستمند را به دنبال ماشین خود می‌دواند و آنان می‌دوند، در حالی که به عابران دیگر تنه می‌زنند و هیاهو و گرد و خاک می‌کنند. محمود احمدی‌نژاد از تبار آن سلاطینی است که مدام در حال جهاد بوده‌اند. او خزانه‌ی مرکز را تهی می‌کند، تا سرحدات را نه آباد، بلکه از نو تصرف کند و به حلقه‌ی ارادت درآورد. او مهندس نظام است، اما نه از آن مهندسانی که در ابتدای حکومت اسلامی در خدمت ملاها درآمدند تا سازندگی کنند و معجزه‌ی پیوند ایمان و تکنیک را به نمایش بگذارند. در ابتدا تکنیک در خدمت ایمان بود. در مورد احمدی‌نژاد، ایمان خود امری تکنیکی است. او رمالی است که داکتر-مهندس شده است. در ذهن او جن و اتم، معجزه و سانتریفوژ، معراج و موشک در کنار هم ردیف شده‌اند. احمدی‌نژاد به همه درس می‌دهد. او ختم روزگار است... در مجلس آخوندی هم درس دین می‌دهد. پیش لوطی هم عنتربازی می‌کند.

احمدی‌نژاد ترکیبی از رذالت و ساده‌لوحی است. او مجموعه‌ای از بدترین خصلت‌های فرهنگی ما را در خود جمع کرده، به این جهت بسی خودمانی جلوه می‌کند: دروغ می‌گوید و ای بسا صادقانه. غلو می‌کند، زرنگ است و تصور می‌کند هر جا کم آوردی، می‌توانی از زرنگی‌ات مایه بگذاری و جبران کنی.. در وجود همه‌ی ما قدری احمدی‌نژاد وجود دارد و درست این آن بخشی است که وقتی با آزردگی از عقب‌ماند‌گی‌مان حرف می‌زنیم، از آن ابراز نفرت می‌کنیم.اما آن هنگام نیز که لاف می‌زنیم و خودشیفته‌ایم، باز این وجه احمدی‌نژادی وجود ماست که نمود می‌یابد. احمدی‌نژاد تحقیر شد‌ه‌ای است که خود تحقیر می‌کند. سرشار از نفرت است، اما کرامت دارد..به موضوع نفرت اش که می‌نگرد، می‌پندارد مبعوث شده است تا او را از ضلالت نجات دهد.


احمدی‌نژاد نماینده‌ی سنتی است جهش‌کرده به مدرنیت. او مظهر عقب‌ماندگی مدرن ما و مدرنیت عقب‌مانده‌ی ماست. او اعلام ورشکستگی فرهنگ است.احمدی‌نژاد نشان فقدان جدیت ماست. آن زمان که در قم گفت، هاله‌ی نور او را دربرگرفته، حق بود که حجج اسلام این حجت را جدی گیرند، عمامه بر زمین کوبند، سینه چاک کنند و لباس بر تن او بردرند تا تکه‌ای به قصد تبرک به چنگ آورند. آن زمان که از دستیابی به انرژی هسته‌ای در آشپزخانه سخن گفت، حق بود مكتب ‌ها و دانشگاه‌ها تعطیل می‌شدند، حق بود بر سر در آموزش و پرورش می‌نوشتند «این خراب‌شده تا اطلاع ثانوی تعطیل است» و آموزگاران از شرم رو نهان می‌کردند.احمدی‌نژاد از ماست. طرفداران او نیز همولایتی‌های ما هستند. میان احمدی‌نژاد با گروهی از رهبران اپوزیسیون فرق چندانی نیست. در روشنفکری ایرانی هم نوعی احمدی‌نژادیسم وجود دارد، آن جایی که یاوه می‌گوید و در عین غیر جدی بودن، سخت جدی می‌شود. در وجود چپ افراطی ایران، از دیرباز احمدی‌نژادی رخنه کرده است منهای مذهب، یا با مذهبی که گفتار و مناسک دیگری دارد. افسران لوس‌آنجلس همگی مقداری احمدی‌نژاد در درون خود دارند.احمدی‌نژاد نشان‌دهنده‌ی جنبه‌ی «مردمی» جمهوری اسلامی ایران است، جنبه‌ای که اکثر منتقدان آن نمی‌بینند، زیرا هنوز از انتقاد از دولت به انتقاد از جامعه نرسیده‌اند و از همدستی‌ها و همسویی‌های دولت و جامعه غافل‌اند. اکنون همه چیز با تقلب و کودتا توضیح داده می‌شود. تقلبی صورت گرفته، که ابعاد آن را نمی‌دانیم. برای این که نیروی پوپولیسم فاشیستی دینی را نادیده نگیریم، لازم است همه‌ی تحلیل‌ها را بر تقلب و کودتا بنا نکنیم. رای احمدی‌نژاد یک میلیون هم باشد، بایستی ریشه‌ی اجتماعی فاشیسم دینی را جدی بگیریم.

شنبه، فروردین ۰۷، ۱۳۹۵

خودکشی کودکان درحکومت اسلامی - بخش پایانی

مسعود نقره کار٬ خودکشی کودکان درحکومت اسلامی (بخش پایانی)

 http://news.gooya.com/politics/archives/2016/03/210111.php


برگرفته شده از سایت گویا

بخش نخست این مقاله را در آدرس زیر میابید:
http://affune.blogspot.nl/2016/03/blog-post_16.html

هرچند ایران در ﺑﯿﻦ ﮐﺸﻮرﻫﺎی دﻧﯿﺎ در زﻣﯿﻨﻪ ﺧﻮدﮐﺸﻰ ﺗﻮﺳﻂ ﺑﺮﺧﻰ از ارائه دهندﮔﺎن آﻣﺎر رﺗﺒﻪ 48 و ﺑﺮﺧﻰ دﯾﮕﺮ رﺗﺒﻪ 58 را دارد، اﻣﺎ با توجه به وضعیت نظام آماری و ملاحظات سیاسی ومذهبی آمار اعلام شده دقیق نیست ، تعداداقدام کنندگان به خودکشی در برخی از بیمارستان ها و درمانگاه ها علت مراجعه شان خودکشی ذکر نمی شود.



یکی از مهم ترین عوامل خودکشی کودکان در حکومت اسلامی تربیت
پادگانی در خانواده، مدرسه و جامعه است. تربیت پادگانی همراه با
بدآموزی های ویرانگری همچون اجرای مجازات های سبعانۀ اسلامی
و اعدام در ملاعام در ذهن کودک خلاء زیانباری به وجود می آورد
که به مرور کودک را به سوی خودکشی سوق می دهد.


تراژدی ادامه خواهد داشت، تلاش و راهکار بنیادی برای یاری رساندن به کودکان و نوجوانانی که براثر فقر، بیکاری ، گرسنگی و ناهنجاری های اجتماعی وفرهنگی و روانی به فحشاء ، اعتیاد، بیگاری، بیخانمانی و سرانجام خودکشی کشانده می شوند، صورت نگرفته است. خودکشی کودکان و نوجوانان، حتی قربانیان شمارش شده ، که به مراتب کمتر از قربانیان شمارش نشده اند، نشان از عمق فاجعه دارد.

از زبان آمار

در سرزمینی که از هر 4 کودک و نوجوان ، یک نفر به خودکشی فکر می کند و احتمال اقدام به خودکشی در میان آن ها وجود دارد، خودکشی کودکان پدیده ای بی آمار مانده است. نخستین "آمار" در باره خودکشی کودکان در حکومت اسلامی در مهرماه سال 1394 توسط فاطمه دانشور -از اعضای شورای شهر تهران، آنهم با تاخیری یازده ساله، ارائه شد. دراین آمار، که در یک نشست خبری به مناسبت روز جهانی کودک اعلام شد، گفته شد از سال 81 تا 83 تعدادِ 111 کودک در ایران اقدام به خودکشی کردهاند. این کودکان بین 8 تا 13 ساله بودند و خودکشی آن ها به شیوه مسمومیت انجام شد. این آمار که بر اساس پژوهش موسسه ای به نام "مؤسسه رحمان به دست آمده است نشان می دهد خودکشی کنندگان 59 پسر و 52 دختر بودند" .

انعکاس وسیع خبرخودکشی " شوهان هاروی " کودک 10 ساله اهل اشنویه (آذربایجان غربی) و تصویر حلق آویز شده اش، بحث پیرامون مساله اجتماعیِ خودکشی کودکان را به یک ضرورت، و به زنگ خطری در جامعه بدل کرد. پدرو مادری خسته از کارگری و سیب چینی در باغهای سیب حومه شهر وقتی به خانه بر می گردند با پیکر بی جان فرزند شان روبرو می شوند. " اهالی محله تاجالدین که ظرف دو ماه شاهد دومین خودکشی کودکان بودهاند، درباره علت خودکشی شوان میگویند که پدر او در مراسم تشییع فرزندش گفته است: شوهان "صبح روز حادثه، به او و مادرش گفته بود که مدرسه برای خرید تجهیزات از همه دانشآموزان پول خواسته و اگر آنها این پول را ندهند، او خودش را خواهد کشت". مسئولان محل زندگی شوان، فرماندارو مدیرکل روابط عمومی آموزش و پرورش و نماینده مجلس استان آذربایجان غربی و اشنویه ماجرای خودکشی شوان رابه خاطر مشکلات مالی خانواده برای کمک به مدرسه، تکذیب کردند.

درتهران نیز خبر خودکشی پسربچه دبستانی دیگری که با حلقآویزکردن خود با روسری از میله بارفیکس، جان باخته بود، در کنار خبر خودکشی شوان قرار گرفت. این اتفاق که در محله خلیج فارس تهران رخ داد قربانی اش دانش آموز کلاس پنجم ابتدائی بود. زنجیرۀ این خودکشی ها در روستا ها و شهرستان ها و تهران ادامه یافته است: فرشادِ 14 ساله با طنابی متصل به پنکه سقفی اتا ق، خودش را حلق آویز کرد. کسی نمیداند این کودک مدرسهای چرا اینکار را کردهاست. تنها گمانها در مورد مرگ او در نامه مکتوبی قرار دارد که پس از مرگ در دستان او پیدا کردند و...."

خودکشی کودکان در همه جای دنیا وجود داشته و دارد. " طبق آمارسازمان بهداشت جهانی، سالانه بیش از پنج میلیون نفر در جهان اقدام به خودکشی می کنند که تقریبا پانصد هزار مورد آن منجر به مرگ می شود. بخشی از این قربانیان کودکان هستتند. ایران در میان 49 کشور، رتبه چهل و سوم را در مورد نرخ خودکشی به خود اختصاص داده بود، اما به دلیل افزایش میزان خودکشی موقعیت و رتبه ایران تغییر کرده است.":

" به طور متوسط سالانه 3216 نفر اقدام به خودکشی می کنند. به طور تقریبی در سال، از هر صد هزار نفر، شش نفر اقدام به خودکشی می کنند، و 62 درصد از کسانی که دست به چنین کاری می زنند می میرند".

" بر اساس یک گزارش سازمان پزشکی قانونی، از زمستان ۱۳۸۸ تا زمستان ۱۳۸۹ در ایران جسد ۳۵۱۳ نفر که گفته میشود خودکشی کردهاند برای بررسی به مراکز پزشکی قانونی ارجاع شده است (به طور متوسط روزانه ۱۰ نفر). " آمار پزشکی قانونی ایران نشان میدهد که بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۱، بیش از ۳۰ هزار نفر بر اثر خودکشی جان خود را از دست دادهاند...سازمان پزشکی قانونی ایران سال ۱۳۹۲ اعلام کرد که شمار خودکشیها در این کشور طی ۹ ماهه ابتدای این سال نسبت به مدت مشابه سال پیش از آن ۱۴ درصد افزایش یافته است. رئیس سازمان پزشکی قانونی در اینباره گفت: "متأسفانه میزان خودکشی در کشور افزایش یافته و آمار مربوط در این زمینه بسیار نگران کننده است. در سال ۹۲ خودکشیهای منجر به مرگ به چهار هزار و ۵۵ نفر رسیده و این آمار نشان میدهد که سلامت روانی جامعه مطلوب نیست." " سال 92 هر روز بیش از 11 نفر در کشور مرگ مشکوک به خودکشی داشتهاند. بر اساس آمار اعلامشده از سوی سازمان پزشکی قانونی کشور ظرف 9 ماه سه هزار و 125 نفر خودکشی کردهاند. از میان این افراد 982 نفر زن و دو هزار و 143 نفر مرد بودهاند. بر همین اساس در مدت مشابه سال 91 نیز دو هزار و 740 نفر به علت آنچه پزشکی قانونی آن را خودکشی تشخیص داده بود، جان خود را از دست دادهاند."

" میزان اقدام به خودکشی از حدود سه در هر صدهزار نفر جمعیت در سال ۱۳۶۳ به شش در هر صد هزار نفر در سال ۱۳۸۳ و سپس به شش و نیم در صدهزار نفر جمعیت در سال ۱۳۸۶ رسید. به علاوه در برخی شهرهای کشور میزان خودکشی سالهاست از مرز هشدار گذشته و تا سرحد جوامعی با نرخ بالای خودکشی رسیده است.
بیشترین میزان افزایش تعداد خودکشی در جمعیت ۲۵ تا ۳۴ سال گزارش شده است."

" بنا به برخی تخمینها سالانه ۶۰ هزار نفر ایرانی اقدام به خودکشی میکنند. این تخمین با توجه به افزایش آمار افسردگیها و اختلالات روانی ، که به بیش از بیست میلیون نفررسیده، تخمین پایینی بوده و افزایش یافته است."

هرچند ایران در ﺑﯿﻦ ﮐﺸﻮرﻫﺎی دﻧﯿﺎ در زﻣﯿﻨﻪ ﺧﻮدﮐﺸﻰ ﺗﻮﺳﻂ ﺑﺮﺧﻰ از ارائهدهندﮔﺎن آﻣﺎر رﺗﺒﻪ 48 و ﺑﺮﺧﻰ دﯾﮕﺮ رﺗﺒﻪ 58 را دارد، اﻣﺎ با توجه به وضعیت نظام آماری و ملاحظات سیاسی ومذهبی آمار اعلام شده دقیق نیست ، تعداداقدام کنندگان به خودکشی در برخی از بیمارستان ها و درمانگاه ها علت مراجعه شان خودکشی ذکر نمی شود. بسیاری از خانوادهها به ویژه در روستاها و شهرهای کوچک نمیخواهند علت مرگ عزیزان شان خودکشی اعلام شود، چرا که بسیاری از خانوادها خودکشی افراد خانواده را نشانه بی آبرویی و مایه سر افکندگی دانسته و از اعلام نوع مرگ خودداری می کنند. "

در این آمارها خبری از خودکشی کودکان وجود ندارد. فقدان اطلاع رسانی و کتمان رخداد ها سبب شده اند تا میزان خودکشی کودکان نادیده انگاشته شود. آمار های تفکیکی نه فقط درباره خودکشی کودکان و نوجوانان، در مورداقلیتهای جنسیتی، قومی و مذهبی، زنان، کارگران، دانشجویان، و یا در میان روستائیان به طور دقیق وجود ندارد. بررسیهایی تفکیکی استانی از سوی برخی پژوهشگران و محافل غیر حکومتی صورت گرفته است اما کافی و کامل نیستند. برای نمونه ایلام را دارای بالاترین آمار خودکشی و استان سمنان را پایینترین شاخص خودکشی "موفق" اعلام کرده اند.

به گفته صاحب نظران آمار خودکشی در کودکان و نوجوانان و دانشجویان در ایران رو به افزایش است ،" در جهان آمار خودکشی زنان افزایش مییابد و در حال پیشی گرفتن از آمار خودکشی مردان است. رتبههای اول و دوم را در زمینه روند افزایش تعداد خودکشی و پیشی گرفتن از دیگران کشورهای چین و هندوستان دارند و ایران در مقام سوم قرارگرفته است" ، " لیتوانی در رابطه با میزان خودکشی رتبه نخست را در جهان به خود اختصاص داده است " ...در کلیه کشورهای دنیا در برابر هر سه مرد که در اثر خودکشی میمیرند، یک زن از این طریق جان خود را از دست میدهد. زنان بیش از سه برابر مردان اقدام به از بینبردن خود میکنند، هرچند مرگ در اثر این اقدام در میان مردان بیشتر از زنان است، مردان کمتر از زنان دست به خودکشی میزنند، اما خودکشی منجر به مرگ بین آنان سه برابر زنان است."

علل خودکشی کودکان

در بروز خودکشی کودکان عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ، و بیماری های روانی و جسمانی نقش دارند، به همین خاطر سیاست گذاری ها و رفتاراجتماعی حکومت اسلامی را در بروز و افزایش میزان خودکشی نمی توان نادیده گرفت. افزایش میزان خودکشی کودکان درحکومت اسلامی برای این گروه سنی تهدیدآمیز.و نگران کننده است.

علل خودکشی کودکان کدامند و چرا افراد کمسن و سال که هنوز معنا و مفهوم مرگ را نمی دانند و پای به عرصه فعالیت ها و مسؤلیت های اجتماعی نگذاشته اند به خودکشی فکر می کنند و خودکشی را آخرین و تنها راه حل مسائل و مشکلات خود می دانند.؟ برخی از علت ها این ها هستند:

بحران های خانوادگی ( درگیری های میان والدین، از دست دادن والدین و طلاق) ، ابتلای والدین به اختلال های روانی و اعتیاد، آزارهای روانی ( تحقیر یا مسخره کردن )، آزارهای فیزیکی یا جسمی، آزار و سوء استفاده جنسی، خودکشی در میان اقوام و دوستان و افراد مورد علاقه کودکان ( ورزشکاران و هنرمندان )، مشکلات در محیط تحصیلی همچون بدرفتاری در مدارس و فرهنگ قلدرمنشی و آزارکم سالان و ضعیفان و زیردستان (bully )، عدم موفقیت در تحصیل، بیگانگی اجتماعی، بیماری هائی همچون افسردگی، اختلال دو قطبی ( افسردگی – شیدایی )، اسکیزوفرنی و.. استرس های ناشی از تغییرات جسمی و روانی در ارتباط با بلوغ جنسی و جهت گیری جنسی نامشخص به ویژه در ایران ( همچون دو جنس گرایی یا هم جنس گرایی ).

"شاهد خودکشی بودن" به ویژه شاهد خودکشی یکی از افراد خانواده بودن، مشاهده ی اعمال خشونت و اعدام در ملا عام ، و انتشار عکس ها و فیلم های مربوط به اعدام نقش بزرگی در افزایش خودکشی میان کودکان داشته است. رفتارخشونت آمیز و یا شاهد رفتارخشونت آمیز بودن زمینه خودتخریبی یا خودکشی را مهیا می کند. کودکانی که در جنگ حضور داشتند برای اقدام به خودکشی مستعد ترند.

اسعد خضری، فرماندار شهرستان اشنویه در باره خودکشی شوان اظهار داشت:... این کودک دو روز قبل از واقعه فیلمی میبیند که صحنه اعدام داشته و در طول دو روز این طنابی که خودش را سرانجام با آن حلقآویز میکند در دستانش بوده و این حرف را مادرش تأیید میکند..." . محمدپور مدیرکل روابط عمومی آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی میگوید: " این حادثه خارج از محدوده آموزش و پرورش و در خانه دانشآموز رخ داده است و هیچ ربطی به آموزش و پرورش ندارد. این کودک با دیدن یک فیلم دست به اقدامی هیجانیزده است" .

از دیگرعوامل خودکشی در حکومت اسلامی تربیت پادگانی درخانواده ها و مدارس و جامعه است : "خانواده ها و مدیران و معلمان در مدارس با تربیت پادگانی و ویران گر خود خلاء وحشتناکی در ذهن کودک و نوجوان به وجود می آورند و به مرور جامعه را به ورشکستگی روانی مبتلا می کنند تا به بحران برسد." . روش های انضباطی و "قانونی" در مدارس زمینه ساز ایجاد فکر خودکشی در میان دانش آموزان است ."مدارس به قدری در یک سری مسایل افراط می کنند که حس خطر و خستگی در بین بچهها تقویت می شود. یافته ها نشان می دهند نزدیک به ۷۰درصد بچهها هنگام حضور در مدرسه دلواپس هستند"، مدارسی که آموزشگاه خشونت در قالب تقدیس شهادت و جهاد و تنفر و تبعیض شده اند.

افسردگی یکی ازعلت های مهم بروز فکر و اقدام به خودکشی در کودکان است ، تنهایی وبریدگی و ازبین رفتن همبستگی با اطرافیان و کاهش شور و نشاط زمینه ساز خودکشی در کودکان و نوجوانان هستند. فضای مذهبی، پلیسی و پادگانی و خبر چینی در مدارس، فشار های روانی و ذهنی با تدریس درس هائی که با روحیه کودکانه همخوانی ندارد، ایجاد رقابت های تخریبی ، تهدید، تحقیر و تنبیه در سوق کودک به سوی اختلال های روانی و رفتاری نقش تسریع کننده و کمک کننده دارد. کودکی که در بین همکلاسیهای اش به طور مکرر تحقیر و تمسخر می شود به تدریج اعتماد به نفس خود را از دست میدهد. یأس و نومیدی در کنار اضطراب و احساس عدم امنیت همراه با حس تحقیر در نگاه قربانی مرگ اجتماعی جلوه می کند، و قربانی تفاوتی میان این نوع مرک و حذف فیزیکی خود نمی بیند.

خودکشی کودکان و جنایتِ اعدام در ملاعام

کودکان در حکومت اسلامی شاهدان اجرای حکم اعدام و به درآویختن محکومین بودهاند. برخی از این کودکان را خانوادههای مقتول و قاتل به صحنه اعدام آوردهاند و برخی دیگر به این دلیل که حکم در محلهای مسکونی انجام شده، شاهدان اجرای حکم اعدام بودهاند. تماشای مراسم اعدام آسیبهای جبران ناپذیر ذهنی (روانی) به کودکان خواهد زد و روحیه آنها را جریحه دارخواهد کرد. جان کندن بر طناب دار و نوع خشونتی که کودک برای نخستین بار میبیند، و نیز شور واشتیاق تماشای صحنه اعدام توسط بزرگسالان تصاویری ماندگار بر" لوح سفید " ذهن کودک نقش خواهند زد، بیش از آنکه و آنچه چرائی جرم و جنایت و عبرت آموزی دیدن صحنه مراسم اعدام نقش بنشانند.

".... کودکان نابالغ هنوز درک درستی از قانون و اجرای مجازات ندارند و ممکن است در آینده دست به رفتارهای خشونتآمیز بزنند. من خودم از نزدیک با کودکی آشنا شدهام که بعد از دیدن صحنه اعدام بارها عروسکهای خود را حلقآویز کرده و کابوسهای شبانه وحشتناکی دارد ". بسیاری ازکودکانی که شاهد صحنهٔ اعدام در محله خود بودند، ازمحله خود میترسند:

".... آنها دچار ترس و وحشت از محله خودشان شده بودند چراکه تا مدتها نتوانسته بودند صحنه مرگ آن مجرم را در محله خودشان فراموش کنند. ".." ترس و وحشت اعدام در ملاعام را به راحتی میتوان درذهن کودکان و افراد کم سن و سال حاضر در مراسم اعدام مشاهده کرد "..." این کودکان و جوانان شاید در ظاهر دچار آسیب روحی نشوند ولی این رویداد در ذهن آنان به جا میماند و آسیبهای روحی شدیدی در بلند مدت بر آنها وارد میشود. "

دیده شده است کودکانی که شاهد مراسم اعدام بودهاند و یا فیلم و تصویر صحنههای اعدام را دیدهاند فراتر از اعدام عروسکهای شان ، جان همبازی خود را نیز با" اعدام بازی " واقعی گرفتهاند:

"... مهران و چند نفر از همبازیهایش تصمیم میگیرند صحنه اعدامی را که چند روز قبل در شهر کوچکشان دیده بودند در عالم بازیهای کودکانه تکرار کنند؛ "بازی اعدام"، این بازی اما منجر به مرگ مهران هشت ساله میشود. وبسایت کردپا در توضیح بیشتر این خبر نوشته: مهران یوسفی و همبازیهایش اهل روستای کلاش لولم شهرستان جوانرود بوده و خواستەاند صحنە اعدام "رئوف مصطفایی"یکی از اهالی همان شهرستان را بازسازی کنند اما منجر به مرگ این کودک هشت ساله شده است... "

نشانه های هشدار دهنده

حدود 35 درصد از جمعیت فعلی کشور بین سنین ۱۵ تا ۲۰ سال هستند، و تعداد کودکان نیز درصد بالائی را تشکیل می دهند. مهاجرت از روستا نیز سبب شده است که حدود ۶۸ درصد از جمعیت کل کشور در شهرها زندگی کنند. افزایش مهاجرت، مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، افزایش فقر وبیکاری و نابرابری، و ناهنجاری های گونه گون برمیزان خودکشی در میان کودکان و نوجوانان افزوده است .

شناخت نشانه های هشدار دهنده ی فکر و اقدام به خودکشی می توانند سبب پیشگیری از بروز بسیاری از خودکشی ها شوند، برخی از مهم ترین نشانه ها این ها هستند:

درباره خودکشی و مرگ حرف زدن، تهدید به انجام عملِ خودکشی، تمایل نشان دادن به مرگ ومُردن ، سخن گفتن در باره فرار از خانه، بازتاب نومیدی و افسردگی درنوشته ها و نقاشی ها، شاهد خودکشی و اعدام بودن، بی توجهی کودک به هر آنچه در اطراف اش می گذرد، بی توجهی به لباس و نظافت و ظاهر شخصی، بخشیدن پول و وسائل شخصی، دور نگه داشتن خود از خانواده و دوستان، سریع خشمگین شدن همراه با رفتارهای پرخاشگرانه و خصمانه، کاهش فعالیت و از دست دادن انگیزه در رابطه با دیدار افراد خانواده و دوستان، کاهش شور و شادی ، نوسانات در خُلق و خوی (mood) و تغییر از حالت شاد و پرتحرک به حالت اندوه و سکوت و سکون و کم حرفی ، خجالتی و گوشه گیری شدن، غمگین شدن ، از دست دادن تمرکز، تغییر در عادت خوردن ( بی اشتهایی یا پُر خوری) و خوابیدن ( کم خوابی و خوابیدن بیش از اندازه ) ، شکایت از احساس بیماری، سردرد ، دردی مبهم در نقاط مختلف بدن بدون علت فیزیکی وجسمی، احساس و اظهار گناه و تقصیر کردن . افزایش اضطراب ( ناخن خوردن، مکیدن انگشت ، شب ادراری و....)، علائم جسمی اضطراب ( تپش قلب، لرزش دست ، سرخی گونه ها و...) فرافکنی گفتار و رفتار خود به دیگران، خود را سرزنش کردن، رفتارهای خطرناک کردن همچون رانندگی بی ملاحظه و با سرعت ، رفتار مخرب و غیبت های مکرراز مدرسه و...

آموزش

به کودکان و نوجوانان می باید آموزش داده شود که مشکلات و احساسات خود را با والدین و دوستان نزدیک و معلمان خویش در میان بگذارند. برقراری رابطه دوستانه و صمیمانه از سوی والدین اعتماد کودکان را برای بازگوئی احساس و خواست های شان سبب می شود. پدر و مادرو سایر افراد خانواده و دوستان در صورت مشاهده نشانه های افکار و یا اقدام به خودکشی باید سریعاً با پزشک و کادرهای بهداشتی و درمانی و نهادهای اجتماعی و خدماتی تماس بگیرند. بسیاری از کودکان خودکشی را بهترین راه حل مشکلات شان با خانواده، دوستان و مدرسه می پندارند. کودکی که خودکشی می کند معنای مرگ را نمی داند اکثر کودکان تصورشان از مرگ نوعی بازی یا جا به جائیِ محل زندگی ست. این تفکر برای کودکان محدوده سنی تا 10 سال قابل تصور است. با افزایش سن مفهوم مرگ و تصور در مورد مرگ تغییر میکند.کودک هفت هشت ساله فکر میکند پس از خودکشی در محلی دیگر و به گونه ای دیگر به زندگی خود ادامه می دهد.

کودکان راههای مختلفی برای خودکشی انتخاب می کنند. روشن است چرا حلق آویز کردن در میهن اسلام زده شایع ترشده است. در کشورهای دیگر پریدن جلوی وسائل نقلیه یا پرت کردن خود از پنجره و ساختمان های بلند شایع است. دور نگه داشتن وسائل و ابزار خودکشی از دسترس کودکان مستعد خودکشی ( سلاح های گرم و سرد، مواد سمی و داروهای کشنده ) گاه در پیشگیری از بروز خودکشی نقش داشته است.

باید به خانواده ها و مسؤلان مدارس آموزش داده شود که می توان مانع بروز افکار خودکشی شد و خودکشی قابل پیشگیری ست. بهیچوجه کودکان و نوجوانان را به خاطر داشتن چنین افکاری سرزنش نکنند. علت بروز فکرخودکشی را باید یافت و آن را برطرف کرد.نهادهای مختلف آموزشی و پرورشی وظیفه دارند راهکارهائی برای شناخت کودکان و نوجوانان مستعد به خودکشی و کمک به آن ها پیشنهاد و در نظر بگیرند. موارد کودک آزاری روانی، جسمی و جنسی در خانه و محله و مدرسه وجامعه می باید سریعا گزارش شود. تنبیه فیزیکی کودکان می باید جرم تلقی شود.
مواد " پیمان نامه حقوق کودک – کنوانسیون جهانی حقوق کودک " می باید در مدارس و دانشگاه ها آموزش داده شوند، و به عنوان برنامه آموزشی رسانه ها تلقی شوند و به والدین، و به ویژه به رهبران حکومت اسلامی و مسؤلان مملکتی تفهیم شوند، تفهیم به حکومت گرانی که حتی به " حق الولد و حق الصغیر" امام زین العابدین شان هم عمل نکرده اند!
****

منابع و زیر نویس:

1-گفت و گو با فاطمه دانشور روزنامه اعتماد/ تارنمای نظر، شبکه فعالان رسانه 8/8/ 1394/ روزنامه روزان، شماره روز شنبه 19 دی ماه سال 1394/ فاطمه دانشور، عضو شورای شهر تهران، اعتماد، ۸ آبان ۱۳۹۴
2- در این مقاله از پژوهش ها و نظرات سعید معیدفر، محمدامین قانعیراد و مجید محمدی استفاده شده است
3- دکتر حسن عشایری، روانپزشک و عصب شناس ، خبر آنلاین، 4 اسفند 1388.
4- تراژدی خلاقيت، اهل قلم، بيماری های روانی و اعتياد به مواد مخدر، 10 اسفند 1385
5- رئیس انستیتو روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران امروز، ۲۰ مهر ۱۳۹۱
6- گزارش فرارو، 20 آبان ۱۳۹۴
7- رابطه اعدام در ملاءعام تا فرهنگ سازی اجتماعی/ مجید ابهری، افکارنیوز
8-- نیوشا صارمی/ مرگ یک کودک با تقلید از اعدام در ملاءعام، روز آنلاین / سپتامبر 2013

9- سعید پیوندی، تبعیض و عدم تحمل در کتاب های درسی ایران ، انتشارات خانه آزادی

پنجشنبه، فروردین ۰۵، ۱۳۹۵

چهارشنبه، فروردین ۰۴، ۱۳۹۵

هنوز!

هنوز!
درهمين نزديكي ما
مردى گوسفند می کشد و خونش را به ماشين چند صد ميليونى اش ميمالد
پسری پشت ماشینش می نویسد : بیمه قمر بنی هاشم; يا مي نويسد يا جد فلاني اما مثل یابو میراند
هنوز برای ازدواج استخاره می کنند نه تحقیق
هنوز توی چاه پول می ریزند و نامه عربی پست می کنند
هنوز مردم چشم ديدن بوسه عشق را ندارند درحاليكه براي ديدن صحنه اعدام باشوق حاضر مي شوند
هنوز قبل از پدر شدن حتي يك كتاب تربيت كودك پارسی نمي خوانند اما هرشب در مسجد کلمات عربی که معنی آنها را نمیداند در قالب دعا بارها تکرار میکند
درحاليكه تنها نان آور همسايه، بعلت بيماري و بي پولي درحال مرگ است ، فرسنگها مسير را جهت زيارت خدايي ميروند كه خودش گفته از رگ گردنتان به شما نزديكترم...
هنوز بر آزادگی حسین اشک میریزند اما حاضر نیستند یکروز آزاده زندگی کنند
زبانشان پر است از جملات زیبا اما عملشان سرشار از زشتی و ناپاکی است
آری این است بلای تعصب کور کورانه جاهلی! بلای خانمانسوز ایران
بیاد دیالوگی ماندگار از سریال امام‌علی (ع) افتادم
معاویه
قوی‌تر از ذوالفقار علی سراغ داری؟
عمروعاص
آری، جهل مردم

چهارشنبه، اسفند ۲۶، ۱۳۹۴

خودکشی کودکان در حکومت اسلامی

کودکان و"فعلِ حرام و پلیدِ خودکشی" (بخش نخست)، مسعود نقره‌کار
برگرفته شده از سایت گویا نیوز
http://news.gooya.com/politics/archives/2016/03/209775.php#more
پیام دین مبین این است که اگر کسی خودکشی کند به عذاب الیم گرفتار می‌شود و در آتش دوزخ خواهد سوخت، اما علیرغم هراس‌ آفرینی‌های این و آن جهانی، نه فقط جوان و پیر، حتی کودکان سرزمینی که زیر سلطه حاکمیت چنین دینی‌ست، دست به این عمل "حرام و پلید" می‌زنند؟ این مقاله به خودکشی کودکان در حکومت اسلامی می‌پردازد 
خودکشی در اسلام
خودکشی " فعلی حرام و پلید و گناه کبیره" در اسلام است. آیه ها و روایت ها درمذمت و نکوهش این فعل حرام صادره شده است. گروه هائی از اهالی دین مبین خودکشی کننده را کافر دانسته و بر جنازه ی کسی که خودکشی کرده نماز میت جایز ندانسته اند و به این گفته ی پیامبرشان استناد می کنند: «إنَّ رَجُلاً قَتَلَ نَفْسَهُ بِمَشاقِصٍ، فَقالَ رَسُول اللّه صلی الله علیه و آله : اَمّا أَنَا فَلا أُصَلِّی عَلَیْهِ"، یعنی : مردی با نیزه خودکشی کرد و رسول خدا فرمود: من بر این شخص نماز نمی خوانم.
مسلمانان که دنیا را "مزرعه و کشتگاه آخرت"، و همه امور دنیوی را تحت تدبیر قضا و قدر الهی می پندارند، به نقل از پیامبرشان گفته و می گویند "هرکه در دنیا به هر گونه و انگیزه ای اقدام به خودکشی کند و بمیرد در روز قیامت وعالم آخرت گرفتار عذاب دردناک می شود و به همان گونه مشمول عذاب خداوندی خواهد شد."..." مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِحَدیدَةٍ فَحَدیدَته فی یَده یُجاءُ بِها فی بَطْنِه فی نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فیها مُخَلّدا أبدا، ومَنْ شَرِبَ سَمّا وَقَتَلَ نَفْسَهُ، فَسَمُّهُ فی یَدِهِ یَتَحَسّاهُ فی نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فیها أبَدا، وَمَنَ تَرَدّی مِنْ جَبَلٍ، فَقَتَلَ نَفْسَهُ فهو یَتردّی فی نار جهنّم خالدا فیها مُخلّدا أبَدا" ، یعنی " کسی که بوسیله آهن خودکشی کند پس آهن پاره بدست، که قسمتی از آن به شکمش فرو رفته آورده می شود، و وارد آتش جهنم می گردد. ودر آن به طور ابد و همیشگی خواهد سوخت، و کسی که با خوردن سمّ خودکشی کند، پس سمّ در دست به آتش جهنم انداخته می شود و در آن بطور دائم خواهد سوخت، و کسی که خود را با پرت کردن از کوه به قتل برساند، پس به آتش جهنم پرت می شود و در آن تا ابد خواهد ماند.".."مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِسَمٍّ، عُذِّبَ بِهِ"، یعنی" کسی که با خوردن سم خودکشی کند، با همان سمّ معذّب خواهد شد." یا "مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِشَی ءٍ أو ذبِحَ، ذَبَحَهُ اللّه ُ بِهِ فی نارِ جَهَنَّمَ، یعنی کسی که با چیزی یا با ذبح خود، خودکشی کند، خداوند بوسیله همان چیز او را در آتش جهنم ذبح خواهد کرد." و ... "کان فیمن قبْلَکُمْ رَجُلٌ بِهِ جرحٌ فَجَزَعَ فَأَخَذَ سِکّینا فَخَزَّ بِها یَدَهُ فَمارَقَأَ الدَّمُ حَتّی ماتَ، فَقال اللّه ُ: بادَرَنی عَبدی بِنَفْسِهِ؟...قد حَرَّمتُ عَلَیه الجَنَّةَ"، یعنی میان انسان های پیش از شما، مردی جراحتی برداشت و از شدّت بی تابی کاردی برداشت و با آن دستش را قطع کرد و از شدّت خونریزی مُرد، پس خداوند فرمود: بنده ام، در گرفتن جان خود بر من پیشی گرفت... هر آینه بهشت را بر او حرام کردم.". از این نوع فرمایشات بزرگان و کوچکان دین مبین در باره خودکشی فَت وفراوان اند :
ازامام صادق نقل شده است : "هر کس عمداً خودکشی کند همیشه در آتش جهنم خواهد بود" و از امام باقر روایت شده است: "شخص مۆمن به هر بلایی گرفتار می شود و به هر مرگی ممکن است بمیرد ولی خودکشی نخواهد کرد".
" ...چه موردی که انسان قصد جدی برای خود کشی داشته باشد و چه موردی که انسان قصد جدی نداشته باشد، همه قضا و قدر الهی است، اما تبعات و گرفتاری و عذاب اخروی این دو فرق دارد؛ چون تبعات اخروی عمل، بستگی به میزان وابستگی عمل به انسان دارد. جایی که قصد جدی نباشد و عمل هم عادتاً منجر به مرگ نشود، وابستگی عمل به انسان کمتر است، لذا تبعات آن کمتر است .... تظاهر به خودکشی (حتی اگر منجر به مرگ هم نشود)، تظاهر به گناه، تشبه به اهل معاصی و نوعی بی اعتنایی به دستورات خداوند است. اما اگر اقدام او منجر به مرگ گردد، در این جا، عملی که به عنوان تهدید انجام می دهد، اگر عادتاً منتهی به مرگ می شود؛ مثل این که کسی خود را از طبقه چهارم ساختمان به پایین پرتاب کند، در این صورت اگر چه قصد خودکشی نداشته باشد، ولی انجام فعلی که منتهی به مرگ می شود، خودکشی محسوب می شود و حکمش همان حکم خودکشی است. اما اگر آن عملی که به قصد تهدید انجام می دهد، عادتاً منتهی به مرگ نمی شود، در این صورت اگر تصادفاً منجر به مرگ شد و حقیقتاً قصد خودکشی نداشته است، این فرد هر چند از نظر تظاهر به خودکشی به دستورات خداوند بی اعتنایی نموده است، ولی گرفتاری و عذاب اخروی او مانند صورت اول نیست و نمی توان حکم خودکشی را به او نسبت داد و از این جهت، در عذاب او تخفیفی وجود دارد؛ چون هم حقیقتاً قصد خودکشی نداشته و هم عمل او عادتاً منتهی به مرگ نمی شد.....همه موارد و همه امور، تحت تدبیر قضا و قدر الهی است و منافاتی با اراده انسان ندارد؛ یعنی چه موردی که انسان قصد جدی برای خود کشی داشته باشد و چه موردی که انسان قصد جدی نداشته باشد، همه قضا و قدر الهی است، اما تبعات و گرفتاری و عذاب اخروی این دو فرق دارد، چون تبعات اخروی عمل، بستگی به میزان وابستگی عمل به انسان دارد. جایی که قصد، جدی نباشد و عمل هم عادتاً منجر به مرگ نشود، وابستگی عمل به انسان کمتر است، لذا تبعات آن کمتر است...."
ناخوانی و تناقض احکام فوق با پدیده ی "خودکشی های انتحاری " کاررا دچار مشکل کرد. گفته اند که اگر"هر کس به هر انگیزه ای خودکشی کند گناه بزرگی انجام داده و در عالم آخرت گرفتار عذاب دردناک خواهد شد" پس تکلیف " انتحاری ها" ئی که بسیاری از آنان نوجوانان و جوانانی اند که با خودکشی داوطلبانه خود مردمان دیگر حتی نوزاد ان و کودکان به قتل می رسانند، چه خواهد شد. پاسخ البته روشن بود، توجیه هائی که
۱۴۰۰ سالی سابقه دارند، ومعمولا از عالم غیب داده شده اند: چون این خودکشی کنندگان در راه دین مبین خودکشی و دیگرکشی می کنند: فی الفوربه بهشت خواهند رفت، در حالی که دیگر خودکشی کنندگان در آتش دوزخ خواهند سوخت؟
بر بنیان این نوع درک و فهم اسلامی" کارشناسان حکومت اسلامی" خود کشی را به دو نوع خودکشی تقسیم کرده اند، خودکشی عادی و خودکشی انتحاری، این "کارشناسان" خودکشی عادی را ناشی از بیماری روانی فرد، بی دینی و بی اخلاقی، و خودکشی انتحاری را نشان ارزش و ایثار و فداکاری در راه عقیده و سلامتی روان و قوای عاطفی و فکری می پندارند. " در خودکشی عا دی شخص و شخصیت فرد کشته می شود ولی در خودکشی انتحاری شخص و شخصیت فرد زنده و باقی می ماند. اولی ضد ارزش و سبب بی حیثیتی اجتماعی اما دومی نشان از عزت اجتماعی ست" ، حتی اگر سبب قتل کودکان و زنان و مردان بی گناه شود.
علل خودکشی
با آن که در فرهنگ اسلامی " خودکشی به معنای عقب نشینی از نیل به غایت کمال و سقوط به وادی حسرت و ناکامی " دانسته شده است، زیربیرق و سایۀ چنین فرهنگی کودکان ایرانی خود را حلق آویز می کنند، زنان خود را به آتش می کشند، مردان به شکل های مختلف جان خود می گیرند، زیر چرخ های مترو و ماشین خود را له می کنند، دستفروشان خود را می سوزانند و خواهران در کنارهم به استقبال مرگ می روند. " در تاریخ
۱۲ اسفند ۱۳۹۴ رسانه‌های داخل کشور خودکشی همزمان سه خواهر را در خیابان کاووسی در محله نظام آباد تهران گزارش دادند. این سه خواهر ۴۲، ۴۵ و ۵۰سال بودند ". نمونه ای از خودکشی که در میهنمان کم سابقه بوده است.
در حکومت مذهبی" جمهوری اسلامی" یا ام القرای اسلامی، قرار بود خودکشی به عنوان یکی از فعل های حرام اجتماعی از بین برود یا لاقل کاهش پیدا کند اما بیش از پیش دامنگیرحکومت شده است تا آن حد که اعلام کرده اند: "آمار خودکشی به مرحله هشدار رسیده است". و بدیهی ست این سؤال مطرح شود که چرا تحت لوای حکومت اسلامی کودک و نوجوان و جوان و پیر به این " وادی حسرت و ناکامی سقوط می کنند"؟. آمارهای متعددی در مورد خودکشی در ایران منتشر شده است. حتی با اتکا به آمارهای حکومتی گفته شده است: "طی دو دهه میزان خودکشی در ایران دو برابر شده است "، و به گفته ی مدیر کل دفتر آسیب های اجتماعی بهزیستی: "بر اساس آمارهای بهزیستی آمار خودکشی
۷ عدد در ۱۰۰۰ نفر در زیر ۳۰ سال در کشور است.". "این آمار در استان های ایلام، کرمانشاه، خوزستان، لرستان، همدان و کهکیلویه و بویر احمد بسیار بالا بوده و به مرحله هشدار رسیده است." و "در شهرهای دره ‌شهر و ایوان از استان ایلام از مرز بحران هم گذشته است".
ده ها علت و انگیزه برای دست زدن به خودکشی بر شمرده اند، درریشه یابی علل خودکشی نظرات متعدد مطرح شده است.
- مذهبیون عوامل " اخلاقی و دینی" را برجسته کرده اند، همچون: " توجه بیش از حد به خواسته های حیوانی، شهوت رانی افراطی و عشق بازی نامشروع، عشق به مال و ثروت (دنیاطلبی و دنیادوستی) ، زنا، شرابخواری، ورشکستگی روحی، خیانت همسر یا معشوقه به شوهر". این دست از مذهبیون رویگردانی از مذهب و پیامدهای مدنیت و مدرنیزاسیون و شهر نشینی و اضطراب های ناشی از آن، افزایش انحرافات اجتماعی " را مسبب خودکشی می دانند. صاحب نظران مسلمان ضعف ایمان و اعتقاد دینی را نیزازمهمترین عوامل خودکشی دانسته و تاکید کرده اند: احساس پوچی، یأس و ناامیدی نسبت به آینده و بن بست فکری، بی صبری و ناشکیبائی ناشی از ضعف اعتقاد و نداشتن شناخت کافی از خداوند متعال و عدم شناخت جایگاه انسان و فلسفه آفرینش اوست. اگر کسی ایمان عمیق و اعتقاد جازم به خداوند داشته باشد، و بداند که خدا جهان هستی و بخصوص انسان را که اشرف مخلوقات این عالم است، هدفمند و غایتمند آفریده، هیچ گاه احساس پوچی و یأس و ناامیدی بر زندگی وی سایه نمی افکند. و اگر به قدرت مطلقه خداوند باور داشته باشد و بداند که همه چیز در برابر قدرت او ناتوان و هیچ است، با توکل به خداوند و دعا به درگاه باری تعالی و با یاد و نام او که آرامبخش دله است، می تواند مشکلات را یکی پس ازدیگری پشت سر بگذارد و موجبات آرامش روحی و قوت قلب و عزت نفس را فراهم سازد...انسان واقعا عاجز از دانستن فلسفه پیش آمدها و ناملایمات زندگی است، چرا که علم انسان در برابر این کارها خیلی ناچیز و کم است. خیلی از کارها به نظر انسان خوب است و از آنها احساس خوشحالی می کند، ولی نمی داند که آن اعمال به ضرر اوست، یا بالعکس، از برخی چیزها ناراحت و غمگین می شود و احساس بدی نسبت به آنها دارد و آن را شر و بدبختی می داند، در حالی که ممکن است همان ها خیر و صلاحش باشند. طبق بیان امام امیرالمؤمنین خداوند کارها را مطابق مقتضای مصالح جاری می کند، نه بر طبق میل و رضایت انسان.". " حسادت، کینه توزی، لجاجت، خشم و غضب، خیانت، غرور، قماربازی، حب مقام، انتقام جویی، بارداری نامشروع، و امثال اینها ناشی از ضعف معنویت و رعایت نکردن مسائل اخلاقی و دینی است. در فرهنگ اسلامی طبق بیان آیات و روایات تمام اعمال انسان بخصوص گناهان کبیره دارای آثار و پیامدهایی است."
- برخی از روانشناسانِ باورمند به پسیکولوژیسم، عوامل روانی و بیماری های روانی را دلائلِ مهم و اساسی بروز خودکشی معرفی کرده اند، در حالیکه جامعه شناسانِ سوسیولوژیست نقش عوامل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی را مهمترین انگیزه های روی آوردن به خودکشی دانسته اند.
- علل خودکشی در ایران، بسان همه کشورهای جهان اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بیماری های روانی و پاره ای بیماری ها و ناتوانی های جسمی هستند. نابسامانی های اقتصادی (بیکاری و فقر)، سیاسی (نقض حقوق فردی و اجتماعی و رفتارسرکوبگرانه ) و اجتماعی مهمترین عوامل اند. مشکلات و بن بست ها و بحران های خانوادگی (ازدواج های اجباری، ناسازگاری های خانوادگی و طلاق)، شکست در زندگی خصوصی، سرخوردگی های فرهنگی و سیاسی، تنهایی، انفکاک و انزوای اجتماعی، بحران های عاطفی و رخدادهای ناگوار (ازدست دادن فرزند، عشق های ناکام)، حساسیت های حسی وعاطفی و آستانه ی تحمل پذیری در رابطه با رنج های فردی و اجتماعی، ستمگری های مرد سالارانه و پدر سالارانه درمحیط خانواده و جامعه، عدم موفقیت در تحصیل، نبود یا کمبود شادی و تفریح و امکانات ارتباطی و مشارکتی درجامعه، جابجایی های ناخواسته مثل تبعید وگسست هویتی (آنومی)، شوک فرهنگی، ناخوانی ذهنیت و فردیتِ فرد با باورها و مناسبات غالب در جامعه، اعتياد به مواد مخدر، اختلال های روانی و عصبی ( افسردگی و ...)، اختلال های ژنتیک ( نقش ژن خودکشی)، اختلال های بيولوژيک و بيو شيميايی، آسيب های بافتی مغز و پاره ای عوامل روانی و اجتماعی و... دیگر دلائل و انگیزه های خودکشی هستند. بیماریهای درمان ناپذیرو غیرقابل تحمل، ناتوانی جسمی ، اختلالات روانی و شخصیتی والدین، اعتیاد یکی از والدین یا هر دو، ترویج و آموزش خشونت وبدآموزی های رسانه های جمعی، یأس و ناامیدی نسبت به آینده، ، و" تراژدی هيجان های حسی وعاطفی، توهم، هذيان، هراس، اضطراب، و ناسازگاری و عدم انطباق با مسايل اجتماعی " دیگر دلائل خودکشی ست.
در میان علل و انگیزه های بروزخودکشی، اعتياد به مواد مخدر و داروها و مواد توهم زا جایگاه ویژه ای دارد، پدیده ای که در حکومت اسلامی گسترش یافته است. ناسازگاری ها و ناهنجاری ها و بی عدالتی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، و بازار پر رونق و سود آور تجارت مواد مخدر و داروهای وابستگی آور عوامل گسترش اعتیاد اند. ويژگی های شخصيتی فرد برای غلطيدن به ورطه اعتياد نيز نقش پر اهميتی دارد.دررابطه با اعتیاد گروهی عوامل اجتماعی و اقتصادی را تعيين کننده می دانند، گروهی جنبه های فردی و ويژگی های روانی فرد را، و دسته ای ديگر التقاط اين دو عامل را.
بخشی از آن گروهی که جنبه های فردی،و ويژگی ها و اختلال های روانی فرد را تعيين کنند ه می دانند علت اعتياد را بيش از هر چيزدر اختلال های شخصيتی و ناکامی های جنسی و وقفه در رشد " من " و" ابرمن"، تمايلات واپس زد ه و اختلال وتثبيت در مراحل روانی کودکی ( دهانی و...) و واکنش های دفاعی می دانند. ناتوانی فرد در سازش وانطباق با محيط زندگی وجامعه، گريز از واقعيت های عذاب آور و جستجوی تکیه گاه و پناهگاهی برای به دست آوردن آرامش،ارضای نياز ها و خواست ها ی لذت جويانه، فقدان يا کاهش احساس مسئوليت، عدم ثبات عاطفی، خود خواهی و...عوامل دیگرند.
اعتياد به الکل و الکليسم به دليل در دسترس و ارزان بودن در زمره شايع ترين ها ست. در ابتلا به الکليسم، الکل چهره ی مرگ آفرين اش را با پيامد روانی ی افسردگی و خود کشی نشان می دهد. درکنار الکل،مواد افيونی نيز در سطح گسترده ای در حکومت اسلامی استعمال می شوند، به ویژه تریاک که مورد علاقه بسیاری از آخوندها و مذهبیون نیزبوده و هست، و " منع شرعی" ندارد.
زشت و زننده پنداشتن و " جرم" تلقی کردن اعتياد به مواد مخدر در جامعه ی ما پنهان نگه داشتن " ظاهری " اين بيماری را سبب شده است. فقدان بيوگرافی های دقيق، هراس اطرافيان از طرح ابتلا به اعتياد، نبود گزارش های دقيق پزشکی ، برخی از دلايل فقدان پژوهش و آمار دقيق و قابل استناد است.
خودکشی های آگاهانه و هدفمند
انواعی از خودکشی ها آگاهانه و هدفمند جلوه کرده است، که خودکشی های مذهبی یا فی سبیل الله و خودکشی در راه ایدئولوژی و وطن، و خودکشی های اعتراضی نمونه اند. این نوع خودکشی ها که پیشینه تاریخی و نمونه های بسیار دارند، به اشکال مختلف از خودسوزی تا انفجارخود و دیگران ( انتحاری) صورت گرفته اند. در نمونه هائی شخص اقدام کننده به خودکشی فقط به خود آسیب رسانده و خود را کشته است ( مثل خودسوزی های اعتراضی یا خودکشی در جبهه های جنگ) ، در مواری خودکشی با هدف دیگرکشی انجام شده است ( خودکشی های انتحاری).
گروهی می پندارند خودکشی در نزد هنرمندان نیزاقدامی آگاهانه و هدفمند است، هنرمند از جنون تخريب خود – به عنوان پاره ای از ناهنجاری و بيماری اش- اثری هنرمندانه و زيبايی شناسانه خلق می کند و با کشتن خويش واقعه ای حیرت انگیز و پایدار بوجود می آورد. هنرمند با این نوع خودکشی عينيتی هنری و زيبايی شناسانه به حضورش، و به مرگش می دهد. برای اثبات اينگونه تعابير و تفاسيرنيز به خودکشی هنرمندانی نیز اشاره می شود که از افسردگی و اعتياد رنج نمی بردند و خود را در بهترين شرايط و موقعيت "روانی"، هنری و اجتماعی کشتند.
خودکشی زنان در حکومت اسلامی
پیامد آپارتاید جنسی یا فرودستی جنسیتی و قوانین و رفتار اسلامی علیه زنان را در افزایش میزان فحشاء، اعتیاد، خودکشی، طلاق و ناهنجاری ها اجتماعی و رفتارهای ضد اجتماعی در میان زنان می توان بازیافت. تجربه نزدیک به چهار دهه حکومت اسلامی در میهنمان متکی بر این اصل است که حکومت اسلامی، حکومت فریب و دروغ است، و بدیهی ست نظام آماری چنین حکومتی، به ویژه در حوزه هائی که احتمال می دهند " اسلام عزیز" شان لطمه بخورد، بربنای دواصل گفته شده استوار شود. بنابراین آمارهای حکومتی، آمارهائی قابل اعتماد و اتکا در رابطه با عمل" فعل حرام و پلید " خودکشی نیستند.
کارشناسان مستقل با اتکا به پژوهش های شان اعلام کرده اند میزان خودکشی زنان در ایران افزایش یافته است. قربانیان خودکشی در میان زنان جوان در گروه سنی
۱۸ تا ۲۴ سال ، زنان خانه دار- که ۴۴ درصد زنانی که اقدام به خود کشی می کنند را در بر می گیرد- و زنان بی سوادند. در میان زنان متاهل خودکشی متداول تر از زنان مجرد است و " زنان در جوامعی که بیشتر نقش خانه داری داشته و تحرک اجتماعی کمتری دارند، بیشتر دست به خودکشی می زنند."
پیامدهای روانی مردسالاری ( و پدر و برادر سالاری ) و روابط و ضوابط ایلی و قبیله ای و عشیره ای ، که تحقیر، محدود سازی، ضرب و شتم پاره ای از این سالارمنشی ست، از مهمترین عوامل بروز خودکشی در میان زنانی ست که "
۶۶ درصد شان در معرض انواع خشونت ها هستند. میزانی که در برخی استان های کشور به ۸۸ درصد می رسد". مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ( به ویژه بیکاری و فقر) ، فقدان اختیار و کنترل برزندگی فردی و اجتماعی، احساس تنهایی و بی قدرتی در خانواده و جامعه، فقدان حس مفید بودن و مسؤلیت داشتن، احساس ناتوانی در رفع مشکلات، بی توجهی به حق انتخاب و خواست دختر برای انتخاب همسر، اختلافات و بن بست ها و خشونت های خانوادگی ، ازدواج های اجباری، به ویژه ازدواج دختران جوان با مردان مسن، مذموم دانستن طلاق، اختلال ها و بیماری های عصبی و روانی ( افسردگی) در زمره ی عوامل خودکشی در میان زنان اند. اصلی ترین علت خودکشی ها، به ویژه خودسوزی ها در میهنمان را خشونت های خانگی علیه زنان می دانند ، خشونت هایی که سرانجام پس از تحمل و سکوت و بی پناهی در برابر آن ها گریزگاهی جز خودکشی نمی یابند.
فقدان حمایت های اجتماعی مناسب و موانع قانونی ، حقوقی ومذهبی بر سرراه زندگی ای عادلانه برای زنان و حل مشکلاتشان یکی دیگر از علل روی‌آوری آنان به خودکشی است.
گرایش غالب در انتخاب نوع خودکشی زنان نیز نوعی اعتراض به ستم هائی ست که بر آنان روا داشته شده است. بیش از
۵۰ درصد زنان با به آتش کشیدن خود، یعنی با دردناک ترین روش، خودکشی می کنند. "خودسوزی در میان زنان چهار برابر مردان و بیشتر در سنین جوانی ست"، خودکشی هائی که اعتراض به سرکوب و ستمگری های خانگی و اجتماعی ، و جلب توجه به خواسته هائی انسانی و عادلانه هستند.
ادامه دارد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
۱- پایگاه اطلاع رسانی حوزه، حرمت خودکشی، علل وعواقب آن/ مهر و آبان ۱۳۸۳، شماره ۵۹
۲-. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۹۵
۳- کلینی، الکافی، ج ۳، ص ۱۱۲/ ج ۷، ص ۴۵
۴- پروین بختیارنژاد، "زنان خودسوخته" سال ۱۳۸۲، تهران
۵- افزایش آمار خودکشی زنان ایرانی،نشست دانشکده علوم اجتماعی دانشکاه تهران، تارنمای عرصه سوم، خرداد۱۳۹۴
۶- بازتاب ( نشریه روانشناسی و روانپزشکی)، و مقاله ا.ح. آریان پور، اعتیاد در دانشگاه های ما، بازتاب ( نشریه روانشناسی و روانپزشکی)، ویژه اعتیاد، شماره ۳، پاییز ۱۳۵۹
۷- اروین استنکل، خودکشی، ترجمه حمید صاحب جمع، تهران
۸- روان شناسى جنايى، مهدى كى نيا، انتشارات رشد
۹- علی رضا محسنی تبریزی، ملاحظاتی در باب نظریۀ خودکشی دورکهایم، نامه علوم اجتماعی، شماره ۷ ، دوره جدید، جلد ۳، تهران ، سال ۱۳۷۳
۱۰- ر.ک به ویکیپیدیای فارسی، " در باره نطریه امیل دورکیم( دورکهایم) در خصوص خودکشی".
۱۱- ژن خودکشی، گویا نیوز، دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۸۹
http://news.gooya.com/society/archives/2010/04/102946print.php