اسلام یعنی شمشیر براّن و کاسه ی گدایی!
احکام مسلمانان مخالف با هر گونه ترقی و تعالی اقوام و ملل
است و به ضرب شمشیر به مردم زورچپان کرده اند، یا خراج و جزیه به بیت المال مسلمین
بپردازید یا سرتان را می بُریم!
هر چه پول و جواهر داشتیم چاپیدند، آثار هنری ما را از بین
بردند و هنوز هم دست بردار نیستند. هر جا رفتند همین کار را کردند.
مذهب بهانه و افسار دست یک مشت گرگ است که به لباس میش درآمده
اند و جز تخم نفاق و کینه ثمر دیگری به بار نمی آورند.
برخی برای تایید حرص و آز و شهوت و خودپسندی و جاه طلبی خودشان
آمده اند دنیای نامریی و خدای قهاری تصور کرده اند که تمایلات پست آن ها را دارد.
آن ها نماینده و تعزیه گردان همین دستگاهند و برای سود و زیان
خود آیه می آورند و پایش بیفتد با شیطان هم می سازند تا موجودات را تا ابد پست و احمق
و گدا و مطیع نگهدارند و همینکه قوت گرفتند این آقایان زاهد و عابد و مسلمان حتا مدعی
تاج و تخت هم می شوند!
به همین مناسبت یک پا دشمن خونی ما هستند.
این مذهب برای یک وجب پایین تنه از جلو و عقب ساخته و پرداخته
شده، انگار که پیش از اسلام نه کسی تولید مثل می کرده و نه سر قدم می رفته ، خدا آخرین
فرستاده برگزیده ی خود را مامور اصلاح این امور کرده!
ﺗﻤﺎﻡ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﯼ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﻭﯼ ﻧﺠﺎﺳﺎﺕ ﺑﻨﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﮔﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﻨﻪ
ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ، ﺍﺳﻼﻡ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ ﻣﯽ ﻏﻠﺘﺪ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﻦ ﻣﺠﺒﻮﺭﻧﺪ
ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﺷﺎﻡ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺳﺎﺧﺘﮕﯽ ﻋﺮﺑﯽ ﺳﺮ ﻭ ﮐﻠﻪ ﺑﺰﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﺠﻊ ﻭ ﻗﺎﻓﯿﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﻣﻌﻨﯽ
ﻭ ﭘﺮ ﻃﻤﻄﺮﺍﻕ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻏﻔﺎﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪ ﻭ ﯾﺎ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻫﻢ ﺑﺪﻫﻨﺪ .
در مسجد مسلمانان اولین برخورد با بوی گند خلاست که گویا وسیله
ی تبلیغ برای عبادتشان و جلب کفار است تا با اصول این مذهب خو بگیرند. بعد حوض کثیفی که دست و پای چرکین خودشان را در
آن می شویند و به آهنگ نعره ی موذن روی زیلون خاک آلود دولا و راست می شوند و برای
خدای خونخوارشان مثل جادوگران ورد و افسون می خوانند!
همین روزی پنج بار دولا راست
شدن جلو قادر متعال که باید به زبان عربی با او وراجی کرد کافی است تا آدم را توسری
خور و ذلیل و پست و بی همه چیز بار بیاورد.
بدیهی است که این مذهب دشمن بشریت است و فقط برای غارتگران
و استعمارگران جان می دهد.
چون خوشقدم باجی کارش گرفت جمعی دم بریده و پاچه ورمالیده دورش
را گرفتند و مشغول رجزخوانی شدند.
او فرمود الفبای لاتین را در کشور خوشقدم آباد از بیخ و بن
براندازند و شرعیات و فقهیات به اطفال نابالغ در دبستان ها بیاموزند.
همچنین دستور داد در همه ی دانسینگ ها را بستند، پرده های نقاشی
را جر دادند، مجسمه ها را شکستند، آلات موسیقی را سوزانیدند و کتاب ها را در آتش انداختند
و کاخ ها و قصرها و میکده و دانشکده و آتشکده ها را با خاک یکسان کردند و به جایش مسجد
و تکیه و امامزاده و حسینیه ساختند. متخصصین اذان و مناجات و آخوندهای گردن کلفت خواب
و خوراک را به مردم حرام کردند و در رادیو با چسناله ی عربی و روضه مردم را دعوت به
مرده پرستی و روزه و گذشت از دنیا و گریه و غسل در آب روان می کردند و از فشار قبر
می ترسانیدند و به شهوت رانی ها و شکم چرانی های بهشت وعده و وعید می دادند.
شیخ پشم الدین هم کتابی در نجاسات تالیف کرد که حاوی هزار و
پانصد مساله در باب آداب خلا رفتن و کون شویی بود!
خلاصه بازار دعانویس و جن گیر و محلل رونقی بسزا گرفت. متخصصین
روضه و گریه تمام لذت های این دنیا را حواله به دنیای دیگر می کردند و مردم را وادار
به زوزه و روزه و گریه و چسناله می نمودند و خودشان مدام در عیش و نوش مشغول اندوختن
مال و منال بودند و می خواندند: گریه بر هر دردی دواست!
مردم به اندازه ای گریه رو شده بودند که اشکشان دم مشکشان بود. حتا مومنین دوآتشه شیشه ی اشکدان داشتند و اشکی
که در مجالس روضه خوانی برای اولاد علی می ریختند در آن جمع می کردند و بعد از مرگ
این شیشه ها را توی قبرشان می گذاشتند تا در آن دنیا ثابت کنند که روی زمین برای اولاد
علی دلشان سوخته و چشمشان حیض شده است.
شاهنشاه ایران و انیران سلطان محمد خربنده متخلص به عبدالحمار
در زمان جهانداریش یک اقدام مهم میخواست بکند ، بعد هم از سگ پشیمان تر شد!
یعنی از کوری چشم ملک نقاله می خواست تربت مطهر حضرت علی را
از نجف اشرف به پایتخت خودش سلطانیه انتقال بدهد تا مردم کمتر پول و دارایی شان را
ببرند به اماکن مقدسه و به عرب های کون نشور تحویل بدهند و فحش عجمی بشوند!
دوره ی مردانگی و گذشت و هنرنمایی و دلاوری با رستم و هرکول
سپری شد، در اسلام باید از روی پهلوانانی مانند زین العابدین بیمار و امام حسین که
تکیه به نیزه ی غریبی می کند گرده برداشت!