سه‌شنبه، دی ۰۳، ۱۳۹۸

از خاطرات آل احمد



 



جلال آل احمد نویسنده و عضو سابق حزب توده
در خاطراتش می‌نویسد :

تا پیش از حکومت رضاشاه پدرم یک زندگی اشرافی داشت.
از صبح تا شب همه مردم از شهر و روستا با گوسفند و کبک
مرغ و خروس و قرقاول برای دیدن پدرم و دستبوسی پدرم می‌آمدند.

آخر پدر من یک آخوند بود و برای مردم دعا می‌نوشت
و آنها را به عقد و صیغه همدیگر در می‌آورد...

ولی زمانی که رضا شاه آمد و دستور داد
باید ازدواج‌ها به صورت رسمی ثبت و ضبط گردد
و همینطور طلاق‌ها و سندها و قولنامه‌های زمین
پدرم بیکار شد و تنها کارش شد همان مسجد رفتن
و پیش نمازی مسجدو روضه خوانی

دیگر خبری از مرغ و خروس و قرقاول و کبک و خیک‌های پنیر نبود!

پس از آن ما شروع کردیم به فحش دادن و دروغ بستن به رضاشاه و خاندان پهلوی

گفتنی است قتل جهان پهلوان تختی به دستور شاه فقید را جلال آل احمد شایع کرد

هیچ نظری موجود نیست: