![](https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEh7GpoZ2yYtfVLpaPIa83vQBSoftfkOtTeOnzz12OGd46bGeCF3Fk7ubkC-OGYnFooHZStl_7utYShzg4QnDQ1D8vhrUVhJBiCl7s45U1NNucnjbLrBfnp0AyHd_s7IaKm3M2gk_w/s320/%25D8%25A7%25D8%25A8%25D9%2586+%25D9%2587%25D8%25B1%25D9%2585%25D9%2587.png)
این حکایت رو بخونید و ببینید براتون آشنا نیست؟!
"ابن هرمه" شاعر مدح سرای حجازی به نزد منصور، خلیفه عباسی آمد، منصور وی را عزیز داشت و تکریم کرد و پرسید؛ چیزی از من بخواه! ابن هرمه گفت: به کارگزارت در مدینه بنویس که هر گاه مرا مست گرفتند، مرا شلاق نزنند!
منصور گفت: باید حد جاری شود، راهی نیست، چیز دیگری بخواه و اصرار کرد. اما ابن هرمه بیشتر اصرار کرد!
سرانجام منصور گفت به کارگزار مدینه بنویسند: هر گاه "ابن هرمه" را مست نزد تو آورند وی را هشتاد تازیانه بزنید و آورنده اش را صد تازیانه!!
از آن پس ابن هرمه مست در کوچه ها میرفت و کسی از ترس شلاق خوردن معترضش نمیشد!
این حکایت منو یاد نحوه برخورد با افشا کنندگان مفاسد اقتصادی میندازه...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر