📚حکومت دهاتی ها
دکترعلیرضاموثق
✍️اسلام و فقه و آخوند، هر سه محصول دهات اند.
در اینجا وصف «دهاتی» را با ارزش-داوری به کار نمی برم؛ بلکه آن را به عنوان نحوه
ای از زیست و مناسبات و معادلات و معاملات مد نظر دارم.
اسلام و فقه و آخوند، محصول
زیست دهاتی و قبیله ای و استبدادی و سلطانی و نظام «ارباب/رعیتی» است. در کل منظومه-ی
فکری آنها، به طور طبیعی، نه مفهوم «دولت-ملت» وجود دارد و نه مفهوم «شهروند» و نه
مفهوم «بوروکراسی» و نه مفهوم «پارلمان» و نه هیچ مفهومی که برساخته-ی زیست مدرن
است.
انقلاب ۵۷ نیز شورش قبیله-ی دهاتی ها علیه اقلیتی بود که می
خواستند «فرهنگ شهری و مدرن» را بسط دهند و از قضا اکثریت همان اقلیتی که در ظاهر،
«کت و شلوار و کراوات» به تن داشتند و چهار روز بود که از دهات خود دور شده بودند،
در راستای میل شدیدِ بازگشت به اصل خویش و در راستای نوستالژیِ «خانه-ی مادر
بزرگ»، به قبیله-ی آخوندها پیوستند و البته عموم مناطق شهرهای ما، حتی در همین
امروز، همواره «یک دهاتِ بی هویت و زشت و پریشان و آشفته»
بوده است (شهرهای ما را که می بینی، باید بگویی صد رحمت به دهات!).
هضم زیست مدرن (از فرهنگ آپارتمان-نشینی
تا رانندگی)، برای دهاتی هایِ گوسفند-چران و کشاورزی که تا چندی پیش، خودشان یا
پدرشان، سوار بر اسب و الاغ و شتر می شده و با گاو-آهن زمین را شخم می زده، ثقیل
است.
دهاتی ها بعد از پیروزی در
انقلاب ۵۷، اولین کاری که کردند، جمع کردن مظاهر نوعی
از سبک زندگی بود که با زیستِ دهاتی در تضاد بود.
مصادیقی چون تراشیدن ریش،
استفاده از کراوات، نشستن روی صندلی در حضور آیت الله خمینی (یعنی برگزاری مراسم
ملاقات، بر خلاف عرف مسجد)، استفاده از توالتِ فرنگی، ممنوعیت ازدواج کودکان، دادن
حق طلاق به زنان، حجاب اختیاری و ممنوعیت مجازات هایی مثل سنگسار و قطع دست و پا و
شلاق، آنهم در ملاء عام، همگی در تضاد با زیست دهاتی ها بود.
دایر کردن نمازخانه در ادارات دولتی
و نهادهای حکومتی، به نحوی که در آن، بوی گند عرق پا آدمی را به تهوع می اندازد؛
نماد حکومت ولایت مطلقه-ی فقیه و رسوخ ماهیت دهاتی ها در بوروکراسی مدرن و مآلاً
فشل و فلج کردن آن است.
یک دهاتی با فرهنگ قبیله ای،
وقتی در حکومت دهاتی ها، موقعیت و مقام ممتاز و قدرت کسب می کند، تا حد ممکن تمام
ایل و تبارش را دور خودش جمع می کند و به آنها پست و مقام می دهد.
فرهنگ دهاتی در پوشش و ظاهر
مسئولین ما، به درستی با باطن-شان تناسب دارد. تمام مسئولین ریز و درشت ما، از
جمله همان مهندس موسوی که تازه نقاش و معمار است، سواد بصری و شعورِ «ست و هماهنگ
کردنِ» رنگ پیراهن و کت و شلوار و کفش-شان را باهم
ندارند. در از صدر تا ذیلِ این قوم، تنها یک موردِ استثناء وجود دارد و آن شخص،
آقای صادق خرازی است.
◾️در انتها باید تأکید کرد که حکومت ما به این اعتبار، بسیار مردمی است.
حکومت دهاتی های گوسفند-چران است و از باطن تا ظاهرش شبیه به «خودِ خودِ مردمِ ماست».
پیتزای قرمه-سبزی و دموکراسی
اسلامی و علوم انسانی اسلامی و... همگی آشی است که با نوستالژی «دهات» پخته می شود.
ده ها سال صبر و هزینه نیاز است
تا این عزیزان، با اولیات و الفباها آشنا شوند و برای مثال، از دیدن موی زن ها و
یا از شنیدن صدای آنها، تحریک و حشری نشوند و وقتی به ساحل دریا می روند، به جای
خیره شدن به لنگ و پاچه-ی زن و بچه-ی مردم، از آفتاب و دریا و طبیعت لذت ببرند و
یا آشغال در ساحل دریا و طبیعت نریزند و یا روزی یک مرتبه به حمام بروند تا بوی
گندشان دیگران را در فضاهای عمومی اذیت نکند و یا فوایدِ طبیِ استفاده از توالت فرنگی
را تصدیق کنند و یا متوجه شوند که «اسلام» با «دموکراسی و حقوق بشر» جمع نمی شود و یا «علوم انسانی تجربی»، «اسلامی» نمی شود و...
بازنشر: ۱۱ شهریور ۱۳۹۹
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر