پنجشنبه، بهمن ۲۶، ۱۴۰۲

عناوین و القاب روحانیون

عناوین  و القاب  روحانیون 

در حوزه علمیه به هرکس بر مبنای مدارج علمی که طی می کند
عناوین و القابی داده می شود. مانند  
حجت الاسلام 
آیت الله 
آیت الله العظمی 
ثقه الاسلام 
علامه و...

این القاب و عناوین از درون حوزه ها به جامعه نیز سرایت می کند و مردم نیز از چنین القاب و عناوینی برای روحانیون  استفاده می کنند.

بعضی از این القاب و عناوین همچون علامه اشاره به مقام علمی فرد دارد.

اما غالب این القاب،  اوصافی را به فرد نسبت می دهد که در شأن وی نیست و شاید گزافه گویی در حق وی می باشد.
مثلا حجت الاسلام!!! وقتی کسی را "حجت الاسلام"  خطاب می کنیم باید از خود بپرسیم این فرد حجت بر چه چیز و چه کس است؟!
اصلا این فرد کیست که مردم   به وی حجیت می دهند؟ حجیتّش را از کجا آورده؟!

یا وقتی کسی را "آیت الله" خطاب می کنیم باید از خود سوال کنیم آیا تنها این فرد، نشانه ٔخداوند است؟!
آیا طبیعت و سایر مخلوقات نشانهٔ  خداوند نیستند؟!
یعنی بقیه موجودات عالم  نشانهٔ شیطان هستند؟!
چه صفتی در این فرد وجود دارد که نشانه خدوند قلمداد می شود؟!
حالا چه برسد به "آیت الله العظمی یعنی "نشانه بشود،  خداوند".

حتی وقتی یک حوزوی، "روحانی" خطاب می شود باز هم باید پرسیده شود  چه تناسبی میان این فرد با این عنوان وجود دارد؟!

وقتی این القاب و عناوین که همه از یک جایگاه قدسی حکایت دارند، برای هر کسی  به کار می رود چه وضعی پیش می آید؟!
ریشه بیشتر این القاب و عناوین به عصر قاجاریه بر می گردد. عصری که حاکمان آن برای نگهداشتن قدرت در دست خود به جهل و بی سوادی مردم دامن می زدند و از باسواد شدن مردم که خطری بالقوه برای سلطنتشان بود، جلوگیری می کردند.
وقتی چنین مردم ساده اندیشی  در جامعه ای وجود دارد و از طرفی علوم طبیعی نیز در جامعه نیست و هر چه که بتوان "علم" نامیدش، در حوزه های علمیه خوانده میشود؛

کسانی که اندک علمی نیز دارند، در چشم مردم ، "عالم دهر" قلمداد می شوند و از آن جا که میل مردم  ساده  همیشه به قداست آفرینی برای این طور شخصیت ها بوده،  این القاب و عناوین چون قارچ بر سر زبان ها زیاد می شود.
این عناوین را خدا و رسولش به این صنف اطلاق نکرده اند، بلکه این گزافه گویی ها، یا اظهار ارادت های جاهلانهٔ برخی عوام بوده یا چاپلوسی اطرافیانِ  فرصت طلب بکار بردن چنین القاب و عناوین گزافه ای که بجای ناظر بودن بر رتبه علمی فرد، مدّعی مقاماتِ قدسی برایش می شود، دو آفت دارد:
چشم و گوش مردم  را می بندد و عقلانیت را به انزوا می کشد و  عادتشان می دهد به این که هر چَرندی را از زبان صاحبانِ این القاب و عناوین بپذیرند.
صاحبان این عناوین را به خیالِ خام می اندازد که شاید واقعاً همان  چیزی اند که مردم می گویند!
و "بافته های "  خود را به عنوان "یافته هایشان"  از شریعت، به خوردِ افکار عمومی می دهند.

هیچ نظری موجود نیست: