شنبه، تیر ۰۹، ۱۴۰۳
کمپین عدم برگذاری مراسم ختم در مساجد
جمعه، تیر ۰۸، ۱۴۰۳
ویدیو: سعید لیلاز: احادیث و روایات جعلی
وقتی ابن ابی العوجاء را پای چوبه دار می بردن با خنده میگفت ۴۰ هزار حدیث را چپوندم در متونتون که تا قیامت متوجه نخواهید شد ( ملاحظه فرمایید مخصوصا ً ۳۰ ثانیه آخرش !!! ). لطفا اینو بفرستین برای اون دوستان و آشنایان و فامیلهاتون که با تمسک به احادیث و روایات اکثرا(99%) جعلی، هنوز مقید به خرافات و اعمال عبادی غیر معقول و بعضا مضحک هستند
توانا بود هرکه ملا بود !!
علیمحمد وزیری
توانا بود هرکه ملا بود !!ا
از جمله آثار خطّی و ارزندهٔ مرحوم علیمحمد وزیری ( موسس كتابخانه وزیری يزد ) که تاکنون در جایی منتشر نشده، شعری طنز در قالب «مسمّط» و در بحر «تقارب»، با مضمون سیاسی/اجتماعی است که آقای وزیری، آن را در سال ۱۳۵۷ و در اعتراض به برخی از قضایای آن دوران! سروده است
این شعر در کتابخانه وزیری یزد با دستخط مرحوم وزیری که برای نوه خود محمد سروده بودند نگه داری میشود
🔹 بیا ای"محمد" نصیحت شنو
دو روزی به راه بزرگان برو
🔸 بنه بر سر خویش چِلوار نو
تو هم جزو ارباب عمامه شو
▫️ که عمامه امروز آقا بود
توانا بود هر که ملّا بود!ا
🔹 ز ملّا شدن میشوی معتبر
شوی صاحب زور و ارباب زر
🔸 خرت میرود بهتر از هرچه خر
خودت میروی از خرت تندتر..!ا
▫️ همهچیز بهرت مهیّا بود
توانا بود هر که ملّا بود!ا
🔹 ز عمامه، گردی مسلّط به کار
به تو ملّتی میکند افتخار
🔸 شوی ظرف یک شب سیاستمدار
شوی ظرف یک روز قانونگذار
▫️ به مجلس مقام تو والا بود
توانا بود هر که ملّا بود!ا
🔹 چو ملّا شوی فتنه برپا کنی
خودت را به هر معرکه جا کنی
🔸 همه عقدهها را تو ارضا کنی
بسا حکم قتلی که امضا کنی
▫️ همه کار تو مهر و امضا بود
توانا بود هر که ملّا بود!ا
🔹 تو آنی که طیّ ِ مدارج کنی
عبا را پر از وجه رایج کنی
🔸 کنی ارز تبدیل و خارج کنی
توکّل به باب الحوائج کنی
▫️ که این بهترین کار دنیا بود
توانا بود هر که ملّا بود!ا
🔹 گر آخوند خوبی شوی از قضا
نمازی بخوانی علیالاقتضا !ا
🔸 خوری توی بشقاب اشرف غذا
شوی ساکن کاخ عبدالرّضا
▫️ عصایت عصای هویدا بود
توانا بود هر که ملّا بود!ا
🔹 بیا "ممدآقا" بشو روضهخوان
بشو یار و دمساز مستضعفان
🔸 بخور خونشان استکان استکان!ا
بزن تکیه بر کرسی پارلمان
▫️ که این کار لازم به شورا بود
توانا بود هر که ملا بود..!ا
یکشنبه، تیر ۰۳، ۱۴۰۳
رییس جمهور دلخواه
رییس جمهور دلخواه من کیست؟
به قلم : نعمت الله فاضلی
دوستی ارجمندی از من پرسید : اگر حکومتی دموکراتیک و انتخاباتی آزاد ، رقابتی و حزبی داشتیم ، رییس جمهور دلخواهت چه ویژگی هایی داشت ؟
گفتم : حال که نه حکومت دموکراتیک داریم نه انتخابات رقابتی است . گفت با این فرض که دموکراتیک و رقابتی باشد رییس جمهور دلخواه شما چه ویژگی هایی خواهد داشت ؟
پاسخ دادم: سیاستمدار و فعال سیاسی نیستم اما در مقام و از جایگاه یک شهروند ایرانی ، ویژگی های رییس جمهور دلخواهم را برایت می گویم !
و پاسخم را اینگونه آغاز کردم : رئیس جمهور مطلوب من کسی ست که ایران را عاشقانه دوست بدارد و در عمل و نظر اولویت اول و آخرش آبادی و آزادی ایران و خوشبختی ایرانیان باشد . مساله اش ایران باشد نه هیچ آرمان ایدیولوژیک دیگری . کسی که مفهوم منافع ملی ایران را خوب بشناسد .
انتخاب من برای ریاست جمهوری کسی ست که شایستگی های اساسی سیاستمدار تمام عیار ایرانی را داشته باشد . به زبان و ادبیات فارسی به نحو عالی تسلط داشته و بتواند به این زبان با درستی و بلاغت و خلاقیت کامل بیندیشد ، سخن بگوید و مهم تر از اینها بنویسد .
رئیس جمهور محبوب من کسی ست که افتخارش این است که شایستگی هایش اکتسابی اند نه وراثتی و انتسابی . سید بودن افتخارش نیست ، بلکه روی باسواد بودن و اندیشمند بودن خود افتخار میکند . سواد سیاسی ، سواد اقتصادی ، سواد فرهنگی ، سواد اجتماعی ، سواد ارتباطی ، سواد هنری و دیگر سواد ها را به حد کفایت مقام رییس جمهور ایران دارد . کسی که آگاهی ملی دارد و می داند آگاهی ملی یعنی چه !
رئیس جمهور مطلوب من کسی که افتخار می کند در مقام رییس جمهور و برگزیده ملت ایران « اندیشه ای مستقل » دارد نه اندیشه ای منقاد و مقلد و مطیع . افتخارش خلاقیت ها و شهامت هایش باشد نه تبعیت و بله قربان گویی هایش !
گزینش من برای ریاست جمهوری کسی ست که افتخار کند به مدیریت عالی خود آنچنانکه وقت کافی برای استراحت ، مطالعه و تفکر دارد ؛ نه این که خسته و آشفته و مدام در حال دوندگی باشد . در یک کلام افتخارش دانایی اش باشد نه دوندگی اش .
کسی که افتخار کند در کارنامه و زندگی اش فکر و اندیشه ای را پی گرفته و کتابی ارزشمند یا اثر هنری قابل و ماندگاری را خلق کرده است ؛ نه این که به شعار های ساده زیستی و خوی صوفیانه و زهد مآبی اش ببالد .
کسی که در حکمرانی ، الفبای حکمرانی خوب را بشناسد و عمیقا درک و درونی کرده باشد و در عمل آن را نشان دهد. نه این که معیار حکمرانی اش جلب رضایت عده ای خاص باشد. عقلانیت هدایت کننده اش باشد نه تعصبات سیاسی و دینی و فرقه ای.
کسی که عمیقا باور دارد و افتخار می کند نماینده و برگزیده همه شهروندان ایران است ، چه مسلمان یا غیر مسلمان ، چه شیعه یا غیر شیعه ، چه مومن یا غیر مومن نه این که افتخارش تندرویی و افراط گرایی باشد. ساده بگویم انتخاب مطلوب من کسی ست که متفکران به او افتخار کنند نه مداحان !
کسی که احتمال بدهم دهه ها و حتی سده های آینده، مردم ایران به او افتخار کنند و به نیکی یاد کنند . کسی مثل کوروش ، شاهان آل بویه یا میرزا تقی خان امیرکبیر .
کسی که افتخار کند در کارنامه اش تلاش خستگی ناپذیر برای گسترش عدالت ، آزادی ، مدارا و عقلانیت هست نه سرکوب و تحقیر و دوختن دهان آزاد اندیشان و دگر اندیشان و اندیشمندان!
کسی که در پایان دوره ریاستش ، ایران را چند قدم به نظام سیاسی دموکراتیک و جامعه ای توسعه یافته نزدیک تر کند نه دورتر. کسی که قرن ها ستایش خردمندان را برانگیزد.
در یک کلام کسی که در کل مردم ایران او را قلبا دوست بدارند و صداقت، صلاحیت و صلابت و سرمایه های وجودی و فکری و سیاسی اش را در مقام رییس جمهور کشور ایران ستایش کنند.
دوستم کمی تعجب کرد و گفت : چنین آدمی با این ویژگی ها را می شناسی؟
گفتم شما پرسیدید رییس جمهور مطلوبم کیست و منم پاسخ دادم. امیدوارم روزی روزگاری چنین آدمی سکاندار دولت ایران شود.
گفت چنین روزی می آید ؟ گفتم اگر همگان بخواهند و برایش بکوشند و بجوشند و منتظر قسمت و تقدیر یا دست روزگار نمانند قطعا چنین روزی خواهد آمد.
نویسنده : نعمت الله فاضلی
چهاردهم / خرداد / هزار و چهار صد و سه
دکتر نعمت الله فاضلی متولد شهریور سال چهل و سه در اراک است . یک نویسنده با قلمی بسیار توانمند . دکترای خود را در رشته انسانشناسی اجتماعی از مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن اخذ کرده است . دکتر فاضلی در حال حاضر استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی میباشد .
لینک گروه فعالان اجتماعی نهبندان در تلگرام:
https://t.me/nehnama1
سهشنبه، خرداد ۲۹، ۱۴۰۳
شعر ابتهاج: آنانی که انسان بودن خود را در پای دین کشتند
شعرخوانی هوشنگ ابتهاج
این ویدیو را همچنین در آدرس زیر میابید
https://www.instagram.com/reel/C68zJvTKnWL/?utm_source=ig_web_copy_link&igsh=MzRlODBiNWFlZA==
به ضحاکی که ویران می کند ... من توهین میکنم
... من توهین میکنم
هر کسی اندیشه اش نیک و بدش پای خودش
من نه بر عاقل نه بر دیوانه توهین میکنم
اما بر دینی که قانونش بود گردن زدن
از شما یاران چه پنهان بنده توهین میکنم
آری من برکیش ظلم و جور توهین میکنم
بر شعور زاهد بی مایه توهین میکنم
با زبان تیز خود چون خنجری بر قلب او
با قلم با شعر خود رندانه توهین میکنم
بر کتابی که زنان را ناقص العقل خوانده است
بر کتاب و کاتبش همواره توهین میکنم
من به هر کیشی که حکم سر بریدن می دهد
بر رسول و با نی اش البته توهین میکنم
بر حدیث کشتن و کشته شدن در راه او
بر جهاد و بر شهادت بنده توهین میکنم
من به هر فتوا که حکم سنگسار است و قصاص
با کمال افتخار بی وقفه توهین میکنم
من به هر که می زند بر سینه و بر سر قمه
زانکه لب تشنه حسین شد کشته توهین میکنم
من به ریش روضه خوانی که بشد یک شب امام
بر عبا و منبر و عمامه توهین می کنم
از امام راحلت تا سید علی و خاتمی
من به آن روحانی چون بوزینه توهین میکنم
من به هر که زورکی دین را کند بر من فرو
یا به شمشیر دین به من آموخته توهین میکنم
بر سکوت روشن اندیشی که در دنیای ظلم
بی تفاوت گوشه ای کز کرده توهین میکنم
آه یاران آنچه می گویم نه از خشم من است
من کجا از روی خشم و کینه توهین میکنم
من به ضحاکی که ویران می کند با نام دین
با خردمندى و با انديشه توهين ميكنم
سهشنبه، خرداد ۲۲، ۱۴۰۳
مگر مسئله مرگ بازی لاتاریه
شما هم صندوقهای صدقات کمیته امداد امام را دیدهاید که روی آن از قول پیامبر نوشته شده؛
👈 "صدقه عمر را زیاد میکند...ا"
مدتی پیش با یکی از دفاتری که سوالات فقهی پاسخ میدهند، تماس گرفتم. ابتدا پرسیدم این عبارت که روی این جعبهها از قول پیامبر نوشته شده صحت دارد؟!ا
ایشون جواب دادند: بله...ا
پرسیدم: من میخوام ۲ سال به عمرم اضافه کنم، حکمش چیه؟!ا
چه مبلغی باید توی این صندوق بریزم؟!ا
جواب داد: من رو مسخره میکنی؟!ا
این رو گفت و گوشی را قطع کرد...!ا
مجددا تماس گرفتم و گفتم؛ من مسخره میکنم؟!ا
شما را؟!ا
من که اول صحبت این عبارت را از شما پرسیدم؛ بعد که شما تائید کردید سوال خودم را پرسیدم این یک مطلب.ا
دوم اینکه شما چرا تماس را قطع کردید؟! میتونستید بفرمائید بعداً زنگ بزنم و یا اینکه به فلان مرجع رجوع کنم...ا
گفت: من پاسخی ندارم!ا
گفتم: این دفتر برای پاسخ به سوالات است چرا پاسخی ندارید؟!ا
چند لحظه سکوت بین ما برقرار شد، بعد من گفتم: حاجآقا اجازه هست من جواب سوالم را خودم بدهم؟!ا
گفت: بفرمائید!ا
گفتم: در یکی از سورههای قرآن این آیه ذکر شده است: فَاِذا جایَ اجلهم لا یستئاخرون ساعت ولا یستقدمون (پس هنگامیکه مرگ شما فرا میرسد، نه یکساعت عقب، و نه یکساعت جلو) درست راس ساعت مقرر، خداحافظ...ا
بعد ادامه دادم مگر مسئله مرگ بازی لاتاریه که هر کس بیشتر پول توی صندوق بریزه برنده میشه...؟!ا
از طرفی این حق برای مستمندان قابل اجرا نیست چون پول ندارند.ا
مضافاً اینکه این آیه بر پیامبر نازل شده است و پیامبر این آیه را بهخوبی میداند.ا
آنوقت پیامبر این حق را دارد که بگوید فرمان خدا را ول کنید آنچه که من میگویم را قبول کنید و برای عمر زیاد پول بریزید توی این صندوق، و گذشته از اون حداکثر سقف این درخواست عمر چهقدر هست؟!ا
و از چه مبلغ کمتر را خدا قبول نمیکنه؟!ا
بعد از کمی مکث، خیلی راحت گفت:ا
دیگه به من زنگ نزن! تمام!..ا
*وای بر اکثر الناس که هنوز نفهمیدند...!ا