چهارشنبه، مهر ۱۸، ۱۴۰۳

ویدیو: عبدالجبار کاکایی: گمنامی از نام آوری بهتر

 

برای دیدن ویدیو کلیک کنید

 

مسلمانی اگر این است، ذوق کافری بهتر 

به انکار خدا اقرار با لفظ دری بهتر 


 چه دریابند از آیات رحمت این تبهکاران؟!

 جزای مردگانِ زنده، کوری و کری بهتر  


تبر، تنها زبان رایج جهل است و نادانی 

که این بت‌های سنگی را خلیل آزری بهتر 


 محاسن‌های پر آفت، شمایل‌های بی‌حرمت 

چه انسانند این اشکال بی‌حاصل، خری بهتر!ا


 زبان فلسفی با جهل بی‌معنی چه می‌لافد 

جهان از لوث این آلوده دامانان، بر بهتری  

 

ندارد دار دنیا حسن روز افزون خوشنامی 

در این عبرت سرا گمنامی از نام آوری بهتر

عبدالجبار کاکایی ( شاعر معاصر)  

  #تاریخ_معاصرایران 👇


سه‌شنبه، مهر ۱۷، ۱۴۰۳

۳ مورد ضرر و زیان فیزیکی اسلام و پرهیز رژیم ار اطلاع رسانی

آیا تا بحال هیچ فکر کرده ای که اسلام به ما،
  یعنی به جسم و بدن ما، فیزیک ما، و  نه فقط روح و روان ما،ا
 تا بحال چه آسیب هائی زده؟
 بزرگترین، فجیع ترین و خونین ترین لطمه ای که اسلام به فرد فرد مردان مسلمان میزند خطنه یا قطع عضوی از بدن است. به چه حسابی و بر مبنای چه مدرک علمی یک تکه گوشت بدن از حساس ترین قسمت بدن را در کودکی میکَنَند و دور میاندازند. خود یهودی ها از کجا و بر چه مبنایی علمی این عمل اندام بُری را یاد گرفتند که مسلمانان آنرا تقلید کنند؟  عوارض آن را کِی و کجا تحت مطالعه قرار دادند؟ کدام کتاب علمی که جوانب مثبت و منفی این مطلب مهم را بحث کرده باشد در اختیار عام است؟

 میگویند دانشمندان عصر تجدد هم خطنه را تائید کرده اند. در صورتیکه  چنین نیست. اگر درست بود که الان میلیاردها انسانهای مدرن همین کار را میکردند.ا
 
اصلا فرض کنیم که کندن تیکه ای از بدن ممکن است کار  مفیدی باشد!  آیا نباید از خود شخص، خود فرد اجازه چنین کاری را بگیرند؟ 

 سَر کردن چادر و بخصوص چادر مشکی مسائل جانبی فیزیکی روی بدن زنها دارد. از همه مهمتر جلوگیری آنان از در معرض قرار گرفتن در جلوی نور آفتاب است. نور خورشید تولید کننده اصلی ویتامین «دی»  در بدن است که کمبود آن عوارض جدی . بخصوص برای سیستم ایمنی بدن دارد.ا 

ضرر و زیان چادر، بخصوص نوع سیاه آن، همچنین یکی از عوامل قتل خانم ها در خیابان ها در شب هنگام است که البته دولت اسلامی اجازه نشر آمار آنرا نمیدهد.ا


مورد دیگر که جسم مسلمانان را هدف دارد، و یکی دیگر از آسیب های مرگبار که جمهوری اسلامی از نشر آمار آن جلوگیری میکند، اثرات مضر روزه گرفتن است. تعداد مراجعین به بیمارستان ها در ماه رمضان 
بدون شک شدیداً بالا میرود همانطور  تعداد ورودی  قبرستان ها. حکومت به راحتی میتواند آمار تعداد بیماران و فوتی ها را در دسترس مردم بگذارد ولی البته که چنین کاری نمیکند چرا که کل اصول اسلام تحت سئوال قرار میگیرد.ا

در ظرفیت این نویسنده نیست که وارد جزئیات بیشتری از این مطالب شود ولی امیدوارم که اشخاصی با تبحر بیشتری که در بیان مطالب دارند و وقت و منابع پژوهش آن را دارند هرچه زودتر در روشنگری پیش قدم شوند.ا


توجه کنید که در تمام طول حکومت رژیم اسلامی رژیم اجازه نشر بسیاری از آمار خطیر را نداده!ا

... جای بحث زیاد است
 آریو دادمهر


 

دکتر محمد فاضلی: دیدگاه‌های دوقطبی

در ستایش رنگی دیدن جهان


یادداشتی از دکتر محمد فاضلی


می‌خواهم چیزی بنویسم که بسیاری را می‌آزارد و خوشایند بسیاری نیست، و این بسیاری، از همه جناح‌ها و تفکرات سیاسی هستند، در داخل و خارج، از راست و چپ، ارزشی و سکولار؛ اما خب باید نوشت.


سال‌هاست دنبال آدم‌ها و نگاه‌هایی می‌گردم که قادر باشند موضوعات مهم و متفاوتی را تحلیل کنند بدون آن‌که در یکدیگر مخلوط کنند، و گاه بی‌دلیل به هم ربط دهند. 

بگذارید خیلی ساده و با مثال روشن به‌روز بگویم چنین نگاهی، روی زمین واقعیت به چه معناست.


می‌شود منتقد نظام جمهوری اسلامی (ج.ا) بود، و اقداماتش در نقض حقوق زنان، تخریب محیط‌زیست، توسعه نامتوازن منطقه‌ای، اعمال تبعیض در گزینش نیروی انسانی، نقض استقلال دانشگاه، و داشتن زندانی سیاسی را نقد کرد؛

و هم‌زمان با ایده جمهوری اسلامی درباره «سلطه‌گر بودن و خوی استعماری داشتن نظام بین‌المللی غرب‌محور» موافق بود؛ 

و در همان حال با برخی شیوه‌های جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با این نظام سلطه‌گر استعماری مخالف بود و آن‌ها را نقد کرد.


می‌شود اشغال‌گر بودن اسرائیل در فلسطین، لبنان و سوریه را تأیید کرد، منتقد آن بود، و نقد آن‌را به مواضع ج.ا هم ربط نداد (این اشغال‌گری قبل از پیدایش ج.ا رخ داده است)، حق ملت‌های اشغال‌شده در تلاش برای احقاق حقوق‌شان را به رسمیت شناخت، و هم‌زمان راهبردهای ج.ا در این زمینه را نقد کرد؛

و با بخش‌هایی از راهبردها که تأمین‌کننده منافع ملی ایران است، همراهی کرد.


می‌شود از درک کلیشه‌ای از شخصیتی نظیر سیدحسن نصراله بیرون آمد و او را به‌مثابه یک لبنانی که پس از تهاجم سال ۱۹۸۲ اسرائیل به لبنان و اشغال بخشی از کشورش توسط اسرائیل، به حزب‌الله پیوسته و با مبارزه به ۱۸ سال اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل پایان داده، احترام قائل شد؛

و هم‌زمان منتقد برخی سیاست‌های راهبردی ج.ا یا حزب‌الله لبنان در عرصه خاورمیانه بود. 


می‌شود از جنگ متنفر بود، سیاست‌های منجر به توسعه‌نیافتگی و فقر را نقد کرد، خواهان عقلانیت بیشتر بود، تجاوز را به رسمیت نشناخت و حقوق ملت‌ها برای دفاع از خودشان در برابر تجاوز را هم پذیرفت.


می‌شود منتقد برخی یا حتی همه سیاست‌های ج.ا در مواجهه با اسرائیل بود، اما مسأله اسرائیل و خاورمیانه را که حداقل دو برابر کل سال‌های تأسیس ج.ا عمر دارد، صرفاً در رابطه ایران و اسرائیل خلاصه نکرد. 

مسأله فلسطین و اعراب-اسرائیل، قبل از تأسیس ج.ا هم وجود داشته و انقلاب ایران ابعادی به آن افزوده است. اما مسأله فراتر از نسبت ج.ا با اسرائیل است.


می‌شود منتقد جدی ماجرای ۷ اکتبر و حمله حماس به اسرائیل بود و درباره این‌که دست‌آورد چنین عملی چیست، هزار نقد و چون و چرا داشت. من از روز اول چنین موضعی داشتم و هنوز هم نمی‌فهمم حاصل آن برای فلسطینیان، لبنان و ایران جز خسارت و زیان چه بوده است. 

اما هم‌زمان می‌شود منتقد شیوه مواجهه اسرائیل و جهان غرب با پاسخ اسرائیل به ۷ اکتبر بود و خشونت و وحشی‌گری را تطهیر نکرد.


می‌شود منتقد سیاست داخلی و سیاست خارجی ج.ا بود، و آن‌را مسبب بسیاری از مسائل و مشکلات کشور دانست که سبب گرفتاری و فقر مردم شده است؛ 

و می‌شود هم‌زمان تأیید کرد که در دنیایی زندگی می‌کنیم که بدون قدرت نظامی و امنیتی، قدرتمندان کشورهای ضعیف را له می‌کنند؛ 

و باز می‌توان هم‌زمان منتقد ج.ا بود که چرا به اندازه کافی از سایر ابزارهای تأمین منافع ملی – از دیپلماسی گرفته تا جایابی در زنجیره‌های ارزش جهانی – استفاده نکرده است.


چرا برخی فکر می‌کنند دنیای پیچیده اطراف ما، سیاه یا سفید، صفر یا یک، بدون وضعیت‌های بینابینی و ترکیبی از درستی و نادرستی است؟ دنیای ما ترکیبی است، تحلیل فازی بیشتر به درد آن می‌خورد تا تحلیل‌های سفید سیاه؛ نگاه رنگی را باید ستایش کرد.


یاد روح‌الله رمضانی محقق بزرگ تاریخ سیاست خارجی ایران می‌افتم که معتقد بود اگر در جنگ جهانی اول، نفرت شدید مشروطه‌خواهان از روسیه و انگلیس نبود، و هر کسی که صحبت از همکاری با این دو قدرت برای تأمین منافع ایران می‌کرد، برچسب خیانت و وطن‌فروشی نمی‌خورد، ایران با اشغال ویران نمی‌شد و تخریب ناشی از جنگ بسیار کمتر بود. همین وضعیت در جنگ جهانی دوم هم به شیوه دیگری تکرار شد. 

کاش ایرانیان، جهان آن روزگار را هم جهان را رنگی می‌دیدند.


اگر جهان را سفید و سیاه ببینیم و درگیر دیدگاه‌های دوقطبی شویم، واقعیت جهان را نخواهیم دید و خسران بیشتری را تجربه خواهیم کرد. جهان‌بینی سفید و سیاه، ما را می‌فرساید.