دوشنبه، آبان ۰۷، ۱۴۰۳

رهایی از این زنگوله خرافات

 



آقا محمد خان قاجار

که از ساعت ۴ صبح تا طلوع آفتاب نماز میخواند

کیلو کیلو چشم در می‌آورد … !!!ا

و برای سرگرمی هم

علاقه زیادی به شکار روباه داشت...ا

تمام روز را درپی یک روباه با اسبش می تاخت تا زمانیکه حیوان از فرط خستگی نقش بر زمین شود !ا

بعد روباه را میگرفت و بر گردنش زنگوله ای می بست و در نهایت رهایش می‌کرد...!!!ا


تا اینجای داستان مشکلی نیست!!ا


درست است ، روباه مسافت زیادی را دویده و وحشت کرده ولی حداقل هنوز زنده و سالم است 

و هم دُمش را دارد، هم سرش را و هم پوستش را نکنده اند.ا


فقط می‌ماند آن زنگوله


که ظاهراً مشکل بزرگی نیست !!ا

ولی از همین جای داستان است که مصیبت روباه شروع می‌شود.ا


هرجا که می‌رود یک زنگوله برگردنش صدا می‌کند..ا

و دیگر نمی‌تواند شکار کند ، چون مرغ و خروس ها و ...  با شنیدن صدای زنگوله فرار می‌کنند.ا


صدای زنگوله جفتش را هم می ترساند و فراری می‌دهد.ا


از همه اینها بدتر ، صدای زنگوله ، خودش را هم پریشان و عصبی و آرامشش را مختل می‌کند.ا


روباه بیچاره درنهایت حتی اگر به زنگوله اُخت بگیرد و به آن عادت کند ولی عاقبت کار ، گرسنه و تنها درگوشه ای می‌میرد…..!!!ا


خوب که دقت کنیم 

متأسفانه درمی یابیم این همان بلائیست

که بر سر ما مردم آمده است!ا


از چهارده قرن پیش ما در بُرهه ای از تاریخ پر فراز و نشیب مان ، به سختی شکست خوردیم و اسیر شدیم ...ا


صیاد (اعراب وحشی) فاتح جمعی را کُشت ،ا

جمعی را به بردگی بُرد و برگردن بازماندگان زنگوله ای از خرافات، توهمات، باورها و عقاید غلط خود را آویزان کرد ….!!ا


صیاد ما را رها کرد ولی قرنهاست که این زنگوله با ماست دیگر به وجود آن عادت کرده ایم 


با تک تک لحظات زندگی مان عجین شده و گاهاً به کیفیت آن نیز می‌بالیم و با افتخار هرجا که می‌رویم آنرا با خود می‌بریم…!!ا

فکر می کنیم آزادیم ، ولی نیستیم ، در بندیم ، در بند خرافات


خرافاتی که قرنهاست هیچ حاصلی نداشته ..!ا


برده افکار منفی و غلط خود شده ایم و آنها را به همراهمان اینطرف و آنطرف می بریم آنهم با چه سر و صدایی...ا


ما توی آسمون دنبال خدا می گردیم ،ا

درون چاه دنبال امام 

توی امام زاده دنبال شفا...!ا 


تمام مصیبت های این سرزمین دلیلش زنگوله ای است که نامش، خرافات است و همواره همراه و در افکار ماست و همانند ماده مخدر با خون ما عجین شده است……!!ا


برای رهایی از این زنگوله باید از  خرافات دل بکنیم و 

خرد و اندیشه و عقل را جایگزین آن کنیم 


در غیر اینصورت، در 

حصار جهل و نادانی

خواهیم مُرد ….ا


درود بر شما رهروان راه خِرَد و تفکر

هیچ نظری موجود نیست: