جمعه، دی ۰۴، ۱۳۸۸

باز محمود با کنايه

باز محمود با کنايه

باز محمود با کنايه
اندکی قدّ و يه هاله
سر خوش از وضع زمانه
نفت شصت و نه دلاری
سال
60 مليارد دلاری
با سفرهای فراوان
ساخته از خود یک فسانه
می برد پول از خزانه
می دهد دائم حواله
می خورد از مال مردم
می پَرد بر دوش مردم
می دهد دائم شعارِمهرورزی ، عدل خواهی!
خلق ثروت ، محو نکبت !
دين پناهی ، سادگی ، بی قيد و بندی!
چون به جدّ ، می نگری ، امّا تمامی :
تندخويی ، جنگ خواهی!
پخش فقر و بی نوايی !
لودگی ، مردم فريبی ، بی خيالی!
هسته ای اين طبل خالی!

نامه هايی کودکانه ، سر گشاده ، احمقانه
مملو از پند و عتاب و ادّعا ، پر از کنايه
می نويسد او برای حاکمان اين زمانه !
آخر ای مجنون سر مست
هيچ آيا تا کنون امّا
مروری کرده ای بر وضع و حال اين کرانه ؟
هيچ انديشيده ای آيا
که از روی محبت
گر يکی از آن اجانب
نامه ای بهرِ تو و اين دولتِ جل الخلايق
در بيان درد و رنج و حال و روزِ مردمِ بس مفلسِ اين سرزمينِ پر بلا و مشکلِ خاورميانه
با همان سبک و سياقِ هاديانه
پر غرور و پر اِفاده ، پر زِ ايراد و کنايه
انشا کند ، پخشش کند
در خيلِ انبوه رسانه ، ماهواره ، روزنامه
پاسخی داری برايش ؟
آسمان امروز ديگر نيست نيلی
يادم آمد از فلسطين
از بلندی های جولان
از دلار و پول نفت و نقشِ ايران
اندرون جيب و در کاشانه آن جيره خواران

از هولوکاست وحماس و نقشه بی صهيونيستِ گوشة خاور ميانه
حرف های قلدرانه ، احمقانه ، خود سرانه
پر هزينه ، پر ضرر ، بی فايده ، بَس ناشيانه
از رجايیِ زمانه ،
باورش گشته که هست او :
يک پديده ! معجزه در اين هزاره !
يک دو سه مزدورِ پرگو
در کنارش نيز، هر دم
می روند اين سو و آن سو
می کنند از او ستايش ، همچو ناجیّ ِ زمانه
ليک امّا
اندرون مملکت آنچه نمايان
سايه شوم فساد و نکبت و فقر و فغانِ بينوايان
با دو پای کودکانه می دويدم همچو آهو
گه به اين سو ، گه به آن سو
دور می گشتم زخانه
در ميان مدح و روضه
اندرون بحث و شورا و کلاس و مدرسه، واندر رسانه
می شنيدم دم به دم
از هر فکور و صاحب انديشه و جزئی اراده
داستانهای مخوفی بهر اين ملت فِتاده

می شنيدم
از لب شيرين پيران خردمند
مستمر اين برترين و بهترين پند :
آه ای خوش باوران کم سوادِ پر افاده
اين چنين بی فکر و تدبير و درايه
مرز و بوم و مملکت کردن اداره
آخر ای مستان قدرت ، اين روش تا کی ادامه؟
اندک اندک رفته رفته
تيرگی ، افسردگی ، بيچارگی،درماندگی
بر پهنه اين کشتی در گل نشسته ،
گشته چيره
حيف امّا کز سر خيره سری ، خود محوری ، کوته خيالی
در نگاه اين جماعت
جملگی انديشمندان زمانه
يا که مزدورِ اجانب
يا که اهل پول و مايه، مافيای مسکن و بانک و قاچاق ، تحت الحمايه
هر که باشند ، از برای خيرخواهی
هرچه گويند و نويسند
غير مسموع و زياده !
ای دريغ از يک جواب صادقانه! عالمانه!
آری اينک
جهل او چون تيغِ برّان
می زند از بن
نهالِ جاودانِ اقتصاد و علم و تحصيل و اراده

می شنيدم اندر اين دوران پر رنجی که دانی
رازهای تلخی از آينده اين خاکِ پاکِ باستانی

بشنو از من ، کودکِ من
از زبان مامِ ميهن :
مرز و بوم پاک ايران
پرگهر مهد دليران
خطة يکتاپرستان
سرزمين مهر و ايمان
يک رئيس جمهور نادان
کرد ویران، کرد ویران، کرد ویران

دوشنبه، آذر ۱۶، ۱۳۸۸

تناقضات قران

اما در آخر قرآن واقعا معجزه است چرا؟

1ـ تنها کتاب مذهبی ا ست که توسط ميليون ها مسلمان بدون فهميدن کلمه ای ازآن، بزبان عربی وغالبأ از حقظ قرائت می شود .


2ـ تنها کتابی است که با وجود تعدد تناقضات و خلاف گوئی ها، سخنان تکراری و زائد و غلطهای فاحش، اکثر مسلمانان حتی جرات بزبان آوردن اين کاستی ها را نداشته چرا که بلافاصله گناهکارمحسوب می شوند .


3ـ تنها کتابی است فاقد شرح وقايع به ترتيب زمانی وبخش بندی روشن موضوعات و مطالب .


4ـ تنها کتابی است که اغلب آيه های آن بدون ا رتباط با يکديگرو هيچيک از سوره ها به موضوع ويژه ای اختصاص نيافته بلکه موضوعات مختلفی را برحسب اتفاق شامل می شود .


5ـ تنها کتابی است که ميليون ها مسلمان به غلط براين باورند که درزمان پيامبر تدوين، درحالی که تقريبأ بيست سال پس ازمرگ او گردآوری شده است .


6ـ تنها کتابی است که تعداد زيادی اشتباه گرامری داشته وبارها دستخوش تغيير بوده امــّا مؤمنين متعصب براين باورند که هرگز عوض نشده وخالی از هرگونه اشتباه است .


7ـ تنها کتابی است فاقد هرگونه تئوری واقعی علمی، با وجود اين متعصبين نابينا مدعی پيش بينی تعداد زيادی از تئوريهای علمی توسط آن هستند .


8ـ تنها کتابی است که توسط خشک مغزان متعصب به تمامی به خدای دانا و آگاه و قادر مطلق منسوب می شود درحالی که حتی ده درصد بندگان اين خدا براستی از صددرصد دستورات آن پيروی نمی کنند .


9ـ تنها کتابی است که ادعا می شود به انسانی ترين بودن، درحالی که درآن الله بارها دستورکشتن انسانی توسط انسان ديگر را صادر می کند .


10ـ تنها کتابی است که توسط تيره انديشان مؤمن بعنوان کتابی که بيشترين حقوق زن را در نظرگرفته محسوب می شود، درحالی که زنان توسط احکام خدائی آن مورد بيشترين ستم ها و اجحافات قرار گرفته اند .


11ـ تنها کتابی است که مؤمنين ترجيح می دهند آنرا ترجمه نکرده و بهمان صورت عربی بدون دريافتن مفهوم آن، اغلب با آوازی بلند قرا ئت کنند .


12ـ تنها کتابی است که با استفاده ازآن صدها هزار آخوند، ملا، مفتی، آيت الله وديگر مفت خواران، مسلمانان ساده دل را فريب می دهند و از آن طريق ميليون ها دلار به جيب می زنند .


13ـ تنهاکتابی است که مؤمنين می توانند آيات زيادی درآن بيا بند که نه برای مردم عادی بلکه فقط ويژه ی پيامبرو به منظورحل وفصل مسائل و مشکلات شخصی براو نازل شده است ..


14- ـ تنها کتابی ا ست که تمام مذ اهب ديگر را باطل و دستورجهاد عليه آنها صادرکرده است .


15ـ تنها کتابی است که درابتدا مردم را به اطاعت کورکورانه فرمان می دهد وپس ازآن می گويد که فکر کنند تا حقيقت را دريابند .


16ـ تنها کتابی ا ست که مدعی فرستادن پيامبر به همه ی ملت ها، قبا يل وا قصی نقاط جهان شده اما فقط از پيامبران خاورميانه ياد می کند .


17ـ تنها کتابی است که آنقدر ابهام و ناروشنی دارد که قادراست ازيکطرف قاتلينی مانند طالبان وخمينی ها واز طرف

ديگرمرتجعی مذهبی و صوفی نما مانند امام محمد غزالی را توليد کند .


18-تنها کتابی است که به کمک انسان درحل مسئله ی واگذ اری ارث به موروثان وضرب و تقسيم اعداد محتاج است


19ـ تنها کتابی است که بر مصداق آن شيعه و سنی و ديگر فرق اسلامی يکديگر را به قتل می رسانند تا به بهشت بروند . پروتستان ها و کاتوليک ها همديگر را می کشتند، اما دارای انجيل های متفاوت بودند .


20ـ تنها کتابی است که بروشنی قوانين جزا (قصاص) را بعنوان فرمان خدا صادر می کند اما اين قوانين نا بهنگام بهيچ وجه مناسب با جامعه ی مدنی کنونی نيستند و هرجا که به اجرا در آمده اند (ايران ، افغانستان،…)، مردم (غيرمسلمان و مسلمان) يااز اجرا کنند گان آن انتقاد نموده اند که چرااز قانون قصاص پيروی می کنند يا چرا آنها را درست به اجرا درنمی آورند؟ قابل تعجب نيست که ملايان هرگز منشاء اين قوانين متعلق به جامعه ی بدوی عربستان را مورد سرزنش قرار نمی دهند .


يکی از بزرگترين اشتباهات قرآن را می توانيم درآيات ذيل بيابيم: (سوره 18 آيات 85 و86 )


“او راهی را دنبال کرد تا آنگاه که به محل غروب خورشيد رسيد وخورشيد را ديد که درباتلاقی غروب می کند ونزديک آن مردی رايافت. ما گفتيم ذوالقرنين آيا می خواهی آنان را مجازات کنی ويا نکوئی با آنان پيشه می کنی” (سوره ی الکهف آيه های 85 و86 ).


ازاين بدتراينکه درقرآن درآيات فوق نوشته شده که اين مرد سخنان مورچگان را می شنيده است. واقعيت علمی ثابت شده اين است که مورچگان دارای ارگان های مربوط به توليد صوت نيستند ونبايد هم باشند . چرا که با بجای گذاشتن رد شيميائی وبعبارت ديگر با بو با يکديگر ارتباط برقرار می کنند. البته اين اشتباه بزرگ قابل درک است چرا که اعراب قرن هفتم ميلادی بنا به اطلاعات کمی که از بيولوژی حيوانات داشتند چيزی بجز اين نبايستی فکر می کردند. بهرحال، اين بی اطلاعی يا کم اطلاعی ازعالم حيوانات نشان دهنده ی منشاء انسانی متون قرآن است وآنرا به عنوان وحی که از طرف خدای (الله) دانای مطلق نازل شده مورد سؤال قرار می دهد .


قرآن درچگونگی بوجود آمدن آسمان شرح می دهد که خدا هفت آسمان را طبقه طبقه آفريد وآسمان پائين را با چراغ هائی تزيين داد (سوره ی الملک، آيه های 3 و 5). قرآن در سوره ی الصافات آيه ی 6 می گويد: “ما آسمان پائين را با ستارگان آراستيم” وهمچنين درسوره ی نوح آيه های 5 و 6 تاکيد می کند که ماه نيز دربين اين هفت آسمان ا ست. اگر ستارگان (چراغ ها) درآسمان پائين قرار دارند و ماه نيز دربين اين هفت آسمان، درنتيجه ستارگان يا از ماه به زمين نزديکترند يا مسافتی به اندازه ی آن تا زمين دارند. اين ديدگاه درهردو صورت ازنظر علمی غلط است. همه می دانيم که ستارگان درفاصله های بسيار بسيار دورتر ازماه به زمين قرار دارند .

سه‌شنبه، آبان ۰۵، ۱۳۸۸

اعمال و نه اتفاق انقلاب در ایران


حماقت شما قدرت آنان است: خود را دانا کنید

در سال 1357 انتقال رژیم از این دست به آن دست بصورت نسبی بسیار صلح آمیز انجام شد. به این معنی که عنصر هائی که یک "انقلاب" را تعریف میکنند غایب بودند. به عبارت دیگر ساختار عوض نشد. مردم همه سر جای خود نشسته بودند. بحران قبل از تغیر رژیم و در حین تغیر رژیم با هیچ معیار تاریخی انقلابی نبود
بعد از به سر انجام رسیدن تغیر رهبری، انقلاب از بالا اعمال شد. اول از همه اعدام ها شروع شد که در داخل نشان دهد که انقلابی انجام شده. سپس سفارت آمریکا اشغال شد که به خارج نشان دهد که انقلاب شده است.
انقلاب به خواسته یک شخص اعمال شد. مردم در پشت میدویدند و حمایت میکردند.

مقایسه فرایند انقلاب در ایران و مثلا در روسیه در 1914 تفاوت عمده ای را نشان میدهد. در روسیه ناهنجاری اجتماعی کامل وجود داشت و از همان اول تمام ساختار سیاسی، اجتماعی، و سیاسی فرو ریخت در حالیکه در ایران بسیاری از ساختار ها حتی استفاده شد مانند پلیس، ارتش و بوروکراسی


Rational arguments don't usually work on religious people. Otherwise, there wouldn't be religious people.
- Doris Egan
مشاجره مستدلانه معمولا روی آدمهای مذهبی موثر نیست. در غیر این صورت آدمهای مذهبی وجود نداشتند

یکشنبه، آبان ۰۳، ۱۳۸۸

اماما !

اماما !

اماما ! من بر آن سيمای همچون عَنترت ريدم

بر آن ريش و سبيل و صورت بد منظرت ريدم

گرچه دورم با تاسف از حضور انورت لیکن،

من مخلص غياباً بر حضور عَن وَرت ريدم

امامی، رهبری، اما بقدر خر نميفهمی

به ريشت ، بر آن فهمِ هم از خر كمترت ريدم

به توضيح المسائل ، آن اراجيفی كه بنوشتی

به تاليفات بی ارج و بهای ديگرت ريدم

به تسبيح و عَبا و جامه ی تقوی كه پوشيدی

بر آن عمامه ی پيچيده بر دور سرت ريدم

شنيدم گفته ای مسجد بُوَد از بهر ما سنگر

به سرتاپای آن مسجد كه باشد سنگرت ريدم

ز حزب اللّهيان تشكيل نيرو دادی و لشكر

به نيرويت، به حزبت، بر تمام لشكرت ! ريدم

نه تنها بر خودت بل بر طرفــدارانت ای خائن

که بر فرق پسر، دختر، برادر، خواهرت ريدم

نداری چون پدر، من از پدر چيزی نمی گويم

ولی ای بی حيا رهبر به روح مادرت ريدم

عيال مهربانت وقت ريدن شد فراموشم

كنون (با عذرخواهی) بر دهان همسرت ريدم

تو ريدی بر تمــام مملکت منهم پی جبران

ز انگشتان پا بگرفته تا فرق سرت ريدم

تو آن جغدی که بال و پر ترا بخشيد آن کوسه

روا باشــد اگـر گـويـم که بر بال و پرت ريدم

بُوَد گوش تو كر، فرياد ملت بی اثر، ای خر

کنون من ای خر مُظطَر، بر آن گوش كرت ريدم

اگر اسلام اهریمن برایت بوده است آیین

بر الله ت، به قرآنت، بر آن دین سراسر نکبتت ریدم

اگراينست ترا دين وَ گر اينست پِيغمبَر،

به آئينت، به دينت، بر سر پيغمبرت ريدم

هادی خرسندی

پنجشنبه، مهر ۳۰، ۱۳۸۸

خدا نامه


شبی آمد خدا در خواب نازم /نشسته با من سر راز و نیازم
شرابی بود و نان سنگکی و نیازم/نشستیم گوشه-ی دنج ته باغ
دو پیمانه و سازی و آواز/به مستی شد خدا گوینده راز
به من گفت از شما من دردمندم /بگو من با شما آخر چه کردم؟
چرا باید ز خود آیین در آرید/به نام من کتاب دین بیارید؟
اگر خواهم به دنیا من نگاهم /بدان موسا و عیسا نخواهم
چرا تیغ محمد را بجویم/اگر خواهم کسی آید بسویم
نه انجیل و اوستا ؛نه تورات و نه قرآن /نبوده دفتر من ناشر آن
همه کار ریاکاران و رندان/به هر دوران ظهور این رسولان
اگر خواب زمان در دست آنان/ستون جاهلان هم پشت آنان

گهی بر من نهادند نام الله/شدیم غارتگر و یاغی صحرا
گهی هم ما شدیم بابای عیسا/بشد مریم به عقد و صیغه-ی ما
گهی در مصر به همراهی موسا /در آوردیم پدر از پیر و برنا
محمد را شدیم زن باره-ی او/رییس درب روسپی خانه او
به هر جا یک زنی را زیر سرکرد/به نام بنده هم یک آیه در کرد
اگر او عاشق 9 ساله ها شد/چرا عقدش به نام من روا شد؟
چرا باید به نام من بجنگید/دهانها به نام من ببندید؟
که بنده گر خدایم و بی نیازم/نه پایان و نه آغاز پیازم
نماز و روزه کی خواهم ز یارم/قمه بر سر زدن کی بوده کارم؟
اگر از تن جدا کردید شما سر/چرا نعره زنید الله اکبر
بدان! آیین من زور و جفا نیست/که این دیوانگی ها کار ما نیست
که راه من بود مهر و سعادت/کجا راه جهاد است و شهادت؟
کجا گفتم من خانه ندارم/سرم را کجا شب ها گذارم؟
خدا را کی سرای و خانه باشد/کنشت و کعبه و بتخانه باشد
بیا از ما در آر این دست آخر/بکش از ما برون جان برادر!!!
غلط کردم که آدم آفریدم/به جان مادرم دیگر بریدم!!
خدا پیمانه-ی آخر به لب بست/سپس خسته دو چشمانش به هم بست!
سکوتی بود از دور ناله-ی زاغ/خدا و من نشته گوشه-ی باغ
به خود گفتم عجب! پس این خدا بود؟/ندانستم چه با من آشنا بود.


اسحاقی

سه‌شنبه، مهر ۱۴، ۱۳۸۸

تهران الگوی جامعه ایمن کلانشهرهای دنیا

این دولت سیه کار واقعا که دوروئی و وقاهتش را به حد اکثر رسانده. توی روزنامه همشهری امروز(سشنبه 14 مهر 1388) خبر میدهد که "تهران، الگوی جامعه ایمن کلانشهر های دنیا می شود". طیق گفته رئیس شورای سیاستگذاری جامعه ایمن شهر تهران (دکتر موذن جامی ) شهرداری با یک نگاه ایرانی و اسلامی طرح ایمنی را در تهران به اجرا گذاشته. من به بسیاری از حوزه های مربوط به ایمنی مانند مثلا ایمنی در محل کار و یا صنعتی کاری ندارم و فقط تمرکز میکنم به دو حوزه واضح و ملموس جلوی چشم. یکی حوادث رانندگی و یکی هم مواد مخدره. وقتی ایران و بخصوص تهران در طور 30 سال اخیر دارای بالاترین رتبه مجروحان و کشته های حوادث رانندگی در دنیا را میباشد شما چطور صحبت از الگو قرار دادن تهران بعنوان کلان شهر جهان میکنید؟ جائی که حتی موتورسیکلت های پلیس در پیاده روها با سرعت عبور و مرور میکنند و مامورین راهنمائی اقتدارشان محدود به صدور جریمه برای پارک خلاف است شما راجع به چه ایمنی صحبت میکنید

بدتر از وجود نا امنی روی جاده ها وجود نا امنی در ارتباط با اپیدمی مواد مخدره است منتها این نوع نا امنی خود را طوری دیگر نشان میدهد. اجازه بدید توضیح بدهم. در کشورهای دیگر جهان بخصوص اروپا و آمریکا ارتکاب جرم و جنایت اکثرا مستقیما مربوط به مواد مخدر است. و این به این دلیل است که قیمت مواد مخدر برای استفاده کننده نسبتا بسیار گران است. احتمالا حدود چندین ده دلار هزینه مصرف متوسط یک شخص معتاد است. کسب چندین ده دلار مبلغی نیست که با خلاف کوچک و یا "آفتابه دزدی" بتوان آنرا کسب کرد. به همین دلیل بصورت نسبی تعداد خلافکاران کشورهای اروپا و آمریکاهم بیشتر به چشم میایند، مثلا در فیلم ها آنها را میبینم، و هم اینکه نسبتا زیاد هستند. در مقابل آن در ایران تعداد معتادین بمراتب بیشتر از آن کشور ها است اما بدلیل پائین بودن قیمت مواد مخدر معتادین خلاف کار مجبور به ارتکاب خلاف بزرگی برای کسب خوراک یک روزشان نیستند و فقط کافیست که پول ناچیزی را بهر وضعیتی کسب کنند و آرام بگیرند. خلاف هم اگر بکنند خلاف چشم گیر نخواهد بود که سروکار آنان را با مامورین مجری قانون بیاندازد. .

یکشنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۸

راه های مبارزه با رژیم سیاه برای ایرانی های مقیم خارج

راه های مبارزه با رژیم سیاه برای ایرانی های مقیم خارج

برای ایران هائی که در خارج از ایران هستند و در صدد کمک بر علیه این رژیم سفاک میباشند راه های زیر پیشنهاد میشود
1- فعالیت های گرافیکی و صفحه آرائی
جستجو و انتخاب متن ها و تصاویری که از نظر شما بار سیاسی دارد و باز سازی آنها بطوری که پیغام آن متون و یا تصاویر قابل ارائه بهتر و موثرتر با دسترسی بیشتری باشد.

نامه اخیر آقای عبدالکریم سروش به رهبر اسلامی از نظر محتوی و نثر یک مثال بسیار خوب است. در داخل ایران بسیاری، به غیر از آنانی که به اینترنت و ماهواره دسترسی دارند، از دیدن و حتی اطلاع داشتن به وجود چنین نامه ای محروم هستند. یک هنرمند گرافیک و صفحه آرا میتواند این نامه شش صفحه ای را طوری حروف چینی و تزئین کند که مثلا تعداد صفحات آن کمترو نوشته آن خوانا و دلپسند باشد. حتی به آن تصاویر اضافه کند. و یا در صورت لزوم مقدار نوشته آنرا کمتر کند و فقط آن قسمت ها که لازم میبیند را استفاده کند. حروف چینی آنرا میتواند درشت کند که اشخاص با ضعف بینائی هم راحت آنرا بخوانند. و یا چنان آنرا کوتاه کند که بشود راحت و با هزینه کمتر آنرا فاکس کرد
2- لازم نیست که حتما یک سازمان بزرگ سیاسی تشکیل داد. بلکه حتی یک نفری و ترجیحا با تیم های دو سه نفری میتوان کار های بسیار مفید و بزرگ انجام داد. برای مثال در یک تیم دو نفره یک نفر میتواند تمرکز بروی محتوی کند و یک نفر بروی شکل و کار آخر.

سه‌شنبه، شهریور ۱۰، ۱۳۸۸

سه آخوند مضحک

شما سه تا چی میگید
اصلا معلوم هست که شما سه تا چی میگید؟ شما میخواهید که رژیم را اصلاح کنید؟ مگه عقلاتان کم است؟ وقتی ما میگیم حفظ نظام "اوجب الواجبات" است نمیفهمید که منظور جان من و تو و باقی آخوندها و باقی همدستانمان است. حفظ نظام یعنی بچه هایمان را جلوی چشمانمان بدار نکشند قبل از اینکه خودمان را تیر باران کنند. پدرمان و مادرمان به بدترین وضعی زنده زنده بدست مردم بگور ریخته نشوند و با بولدزر رویشان خاک بریزند. مگه شما سه تا تماستان را با مردم بکل از دست داده اید؟ اعضا خانواده و دوستانتان بهتان توی این چند ساله نگفته اند که توی اتوبوسها و تاکسی ها مردم چی میگند. چشمانتان را بسته اید که غیر خودیها چه مقاصدی در ذهنشان برای ما دارند؟ کجای کارید شما؟
شما که انقلاب دیده هستید. مثل این جوانها نیستید که ندانید وقتی آشوب شد چه جنایاتی میشود

شنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۸۸

نرده های حفاظتی بالای دیوار ها نشانه ای واضح از برخورد طبقاتی

نرده های حفاظتی بالای دیوار ها
قبل از ظهور رژیم فعلی صحبت از ازبین بردن و یا کوتاه کردن دیوار منازل و کلا ساختمان ها بود. در طی این رژیم نه تنها دیوارها بلند تر شده بلکه یک پدیده جدید بنام "نرده حفاظتی" هم اضافه شده که هم ارتفاع آنها روز بروز بیشتر میشود و هم کیفیت حفاظتی آنها بهتر میشود. این نرده ها تقریبا در اقصا نقاط تهران و احتمالا در سراسر شهر های بزرگ ایران رایج است. احتمالا جوان تر ها بخصوص آنها که به خارج سفر نکرده اند وجود این نرده ها را تحت سئوال قرار نمیدهند و به اصطلاح آنها را "طبیعی" و حتی لازم و احتمالا همه گیر در جهان میدانند. ولی خب حقیقت این است که این نرده ها نه تنها باعث زشتی شهر میشوند بلکه ساختن و نصب آنها هزینه بالائی هم دارند

وظیفه این نرده ها جلوگیری کردن از نفوذ دزد به ساختمان است ولی وقتی وسعت استفاده این نرده ها را در نظر میگیریم متوجه میشویم که این نرده ها جلوگیرنده خلاف و بزهکاری بصورت متعارف نیستند بلکه مانعی هستند برای جلوگیری از برخورد طبقاتی. فراموش نکنیم که نصب این نرده ها از جهتی نشان دهنده آن است که شهروند ها به مامورین انتظامی تکیه نمیکنند و خود مسئولیت امنیتی حریم زندگی خود را در اختیار گرفته اند. احتمالا اگر این بحث را با یک شهروند معمولی در میان بگذارید در مرحله اول خود مامور انتظامی را دزد میداند که این خود نشان دهنده فساد همه گیری است که در این مملکت حاکم است. اما مهمتر از این بحث فساد در سیستم اداری کشور مبحث برخورد طیقاتی است. رژیمی که این همه و برای سی سال تاکید بر گرفتن حق مصطضعفین است چطور است که نتیجه نمایش کاریش میبایست این همه متضاد با شعارهای عدالت خواهانه آن باشد

دوشنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۸۸

علیرضا دلیری: نبايد آنچه با دست خود ساخته ايم را بپرستيم



www.gooya.com


ديروز با پخش قسمتهای اول سريال؛ نويسنده‌ی فيلمنامه و کارگردان آشوبی در

جامعه ايران بپا ساختند که؛ نبايد آنچه با دست خود ساخته ايم را بپرستيم. و

تنها و تنها بايد به خداوند يکتا رجوع کنيم. قبرها و امامان پس از انتقالشان

به جهان آخرت در دنيای پر سعادت و جوار پر مهر الهی از جهان و جهانيان بی

خبرند. و تنها خداوند است که از رگ گردن به بندگانش نزديکتر است و تنها اوست

که ياور و مددکار بندگانش می تواند باشد. اما اين امام زاده ها و اين قبرها

که چون بتکده ها می مانند تماما ساخته و پرداخته‌ی بشرند. و خود امامان از

اين تجملات و قبر ستانيها بيزارند و حضرت مولای متقيان بارها امر کرده اند که

قبرها را بايد با زمين هموار نمود. و در خود روايات صحيحه شيعه آمده است که

تا قرن سوم هيچ ساختمان و گنبد و روضه و حرمی بر قبر هيچ يک از ائمه نبوده و

همه اينها ساخته و پرداخته پادشاهان ظالم و زورگو و ستمگرانی است که ثروتهای

مردم بيچاره را چپاول ميکردند. و با ساختن اين قصرها بر قبرهای امامانی که در

کمال سادگی و بدور از زرق و برق و تجملات می زيسته اند و همواره با کاخ و کاخ

نشينان در ستيز بوده اند مردم ساده لو را بفريبند، و در کنار مکر آن ستمگران

چپاولگر همواره مقدس مآبان ددمنشی بوده اند که برای اينگونه کارها احاديث و

روايات می تراشيده اند. که امام فرموده چون بر در آستان من يا فلان امام رسی

چنين و چنان طقوسی بجای آر... در حاليکه روح امام از اين دروغها خبر نداشت. و

هرگز گمان نمی کرد کسانی بيايند و بر قبرش روضه ای برپا سازند و زيارتی و يا

و تجارتخانه ای بپا کنند و با سوء استفاده از نام او خون مردم جاهل و نادان

را چو زالو بمکند...

اين سخنان مفاد قسمتهای اول سريال بود.. البته با اشاره که عاقلان را بس

است...

اما حالا که سريال در آستانه قسمتهای اخيرش است. پا از گليم درازتر نهاده،

ثابت نموده که پيامبران خدا از غيب و عالم پنهان خبر نداشته اند. يعقوب

پيامبر (ع) خبر ندارد پسرش يوسف پيامبر (ع) در کجاست، چه بلايی بسرش آمده،

پسر نمی تواند ـ طی الأرض ـ کند و به آغوش پدر پريشان خويش درآيد.. يوسف

پيامبر (ع) نمی داند يعقوب پيامبر ـ پدرش ـ در چه حال و هوايی است...

عجب حکايتی است....:

امامان ما که به عقيده خود شيعه از پيامبران درجه يشان پايين تر است و به

آنها وحی نمی شود، علم ما کان و ما يکون ـ علم آنچه بوده و آنچه پيش خواهد

آمد ـ دارند. از همه چيز و همه کس و همه جا خبر دارند، خلاصه ـ العياذ بالله،

زبانم لال ـ پايی در کفش خدايی دارند!!! و اولياء که از امامان باز کمترند طی

الأرض می کنند و در يک چشم بهم زدن از آنسوی دنيا می پرند و سر از کوفه در می

آورند!!!

اين روايت سريال که با تصوير قرآن از پيامبران همخوانی دارد، آشوبی ديگر در

افکار عمومی جامعه بپا خواهد کرد. و علامات استفهام زيادی بر مذهب دروغينی که

آخوندهای صفوی بافته اند خواهد گذاشت. و لطمه بسيار سنگينی بر بازار امام

زاده ها و سجاده نشينان قبرها وارد خواهد کرد...

اگر اين فاجعه بزرگ صورت گيرد، و صاحبان قبرها با رکود بازارشان و با شکست

اقتصادی چشمگيری مواجه شوند، بدون شک امنيت منطقه تأمين خواهد شد!..

دنيا در سايه فقر قبرها چه بسيار زيبا خواهد زيست. عموم مردم ايران از هيچ و

پوچ پرستی بسوی خداپرستی روی خواهند آورد. و قرآن از زير غبار فراموشی بدلها

خواهد نشست، و عقل و منطق بر عاطفه و خرافات پيروز خواهد شد. و ايران زمين

بار دگر در جهان علم و دانش خواهد درخشيد..

آتش سوزان مذهب ستيزی در آتشکده ی اين سجاده نشينان فرو خواهد نشست و روح

همزيستی و ميهن دوستی و برابری و برادری در ايران زمين دميده خواهد شد. ديگر

علیرضا دلیری

شنبه، تیر ۲۷، ۱۳۸۸

پرچم خون آلود جمهوری اسلامی



I have come to believe that the whole world is an enigma, a harmless enigma that is made terrible by our own mad attempt to interpret it as though it had an underlying truth.
- Umberto Eco

پنجشنبه، فروردین ۰۶، ۱۳۸۸

ما که عادت نداشتیم دخترانمان را زنده به گور کنیم







نوشتاری از صادق هدايت
http://religioner.blogspot.com/

ما که عادت نداشتیم دخترانمان را زنده به گور کنیم ، ما برای خودمان تمدن وثروت و آزادی و آبادی داشتیم و فقر را فخر نمیدانستیم همه اینها را از ما گرفتند وبجاش فقرو پشیمانی و مرده پرستی و گریه و گدائی و تأسف واطاعت از خدای غدار و قهار و آداب کونشوئی و خلأ رفتن برایمان آوردند ، همه چیزشان آمیخته با کثافت و پستی و سود پرستی و بی ذوقی و مرگ و بدبختی است.

چرا ریختشان غمناک و موذی است و شعرشان چوس ناله است چونکه با ندبه و زوزه و پرستش اموات همه اَش سرو کار دارند
برای عرب سوسمار خوری که چندین صد سال پیش به طمع خلافت ترکیده، زنده ها باید به سرشان لجن بمالند و مرگ و زاری کنند.

... ، در مسجد مسلمانان اولین برخورد با بوی َگند خَلأست که گویا وسیله تبلیغ برای عبادتشان و جلب کفار است تا به اصول این مذهب خو بگیرند. بعد این حوض کثیفیکه دست و پای چرکین خودشان را در آن می شویند و به آهنگ نعره مؤَذن روی زیلوی خاک آلود خودشان دولا و راست میشوند و برای خدای خونخوارشان ِورد و اَفسون میخوانند

... , عید قربان مسلمانان با کشتار گوسفندان و وحشت و کثافت و شکنجه جانوران برای خدای مهربان و بخشایشگر است خدای جهودی آنها قهار و جبار و کین توز است و همه اش دستور کشتن و چاپیدن مردمان را میدهد وپیش از روز رستاخیز حضرت صاحب را میفرستد تا حسابی دَخل اُمتش را بیاورد و آنقدر از آنها قتل عام بکند که تا زانوی اسبش در خون موج بزند

تازه مسلمان مومن کسی است که به امید لذتهای موهوم شهوانی و شکم پرستی آن دنیا با فقر و فلاکت و بدبختی عمر را بسر برد و وسایل عیش و نوش نمایندگان مذهبش را فراهم بیاورد. همه اَش زیر سلطه اَموات زندگی میکنند و مردمان زنده امروز از قواننین شوم هزار سال پیش تبعیت میکنند کاری که پست ترین جانوران نمیکنند.

عوض اینکه به مسائل فکری و فلسفی وهنری بپردازند ، کارشان این است که از صبح تا شام راجع به شک میان دو و سه استعامنه قلیله و کثیره بحث کنند

این مذهب برای یک وجب پائین تنه از عقب و جلو ساخته و پرداخته شده. انگار که پیش از ظهور اسلام نه کسی تولید مثل میکرد و نه سر قدم میرفت ، خدا آخرین فرستاده خود را مامور اصلاح این امور کرده

تمام فلسفه اسلام روی نجاسات بنا شده اگر پائین تنه را از آن حدف کنیم اسلام روی هم میغلتد و دیگر مفهومی ندارد. بعد هم علمای این دین مجبورند از صبح تا شام با زبان ساختگی عربی سرو کله بزنند سجع و قافیه های بی معنی و پر طمطرق برای اغفال مردم بسازند ویا تحویل بدهند.

سرتا سر ممالکی را که فتح کردند، مردمش را به خاک سیاه نشاندند و به نکبت و جهل و تعصب و فقر و جا سوسی و دوروئی و دزدی و چاپلوسی و کون آخوند لیسی مبتلا کردند و سرزمینش را به شکل صحرای برهوت در آوردند.
...
اما مثل عصای موسی که مبدل به اژدها شد وخود موسی از آن ترسید این اژدهای هفتاد سر هم دارد این دنیا را می بلعد. همین روزی پنج بار دو لا راست شدن جلو قادر متعال که باید بزبان عربی او را هجی کرد، کافی است تا آدم را تو سری خور و ذلیل و پست و بی همه چیز بار بیاورد
مگر برای ما چه آوردند ؟ معجون دل به هم زنی از آرا و عقاید متضادی که از مذاهب و ادیان و خرافات پیشین ، هول هولکی و هضم نکرده استراق و بی تناسب بهم در آمیخته شده است، دشمن ذوقیات حقیقی آدمی، و احکام آن مخالف با هر گونه ترقی و تعالی اقوام ملل است و به ضرب ششمشیر به مردم زوزچپان کرده اند. یعنی شمشیر بران و کا سۀ گدائی است، یا خراج و جزیه به بیت المال مسلمین بپردازید یا سرتان را میبریم هر چه پول و جواهر داشتیم چاپیدند. آثار هنری ما را از میان بردند و هنوز هم دست بردار نیستند؛ هر جا رفتند همین کار را کردند


یکشنبه، بهمن ۰۶، ۱۳۸۷

حکایت آن پادشاه که گوزیدن را ممنوع کرد

حکایت آن پادشاه که گوزیدن را ممنوع کرد


در گذشته های دور پادشاهی بیگانه بر سرزمین مادری مسلط شد. او بد خواه و در عین حال زیرک بود. و وزیری داشت از خودش بسی بد خواه تر و زیرک تر. به او امر کرد که راهی بیاب تا بر روح و جان این مردمان مسلط شوم بدون آنکه بفهمند و اعتراضی بکنند. وزیر تفکری کرد و طوماری بنبشت و به جارچیان داد تا در سراسر شهرها و دیهات ها بخوانند. قوانین جدید اعتقاد به دین قدیم و سواد آموزی را غیر قانونی اعلام کرد. و مالیاتها را به سه برابر افزایش داد. شب زفاف عروس از آن شاه بود و ارزش جان مردمان به اندازه چهارپایان کشور همسایه که موطن اصلی شاه بود اعلام شد. هر گونه اعتراض و مخالفت با این قوانین مجازات مرگ داشت و در نهایت طبق این قوانین گوزیدن و چسیدن هم ممنوع اعلام شد.


پادشاه گفت: ای وزیر این همه فشار آنان را به شورش وا خواهد داشت و مگر قرار نبود انقلاب مخملی کنیم؟ وزیر گفت: نگران نباشید اعلیحضرت. به بند گوزیدن دقت نفرمودید. همان سوپاپ اطمینانیست که انرژی اعتراضشان را خالی کنند.


و چنین شد که وزیر گفت. مردم لب به اعتراض گشودند که این ظلمی آشکار است. این طبیعی است که پادشاه بخواهد مردم را به دین خودش در آورد و یا سواد خواندن آنان را بگیرد. همچنین افزایش مالیات همیشه مطلوب شاهان بوده و مالکیت در شب زفاف هم رسمی قدیمیست. و بی ارزش بودن جان ما در مقابل جان مردمان همسایه هم از وطن پرستی شاه است اما دیگر منع چسیدن و گوزیدن خیلی زور است. و تازه مگر پادشاه می تواند در تمام مستراح های این سرزمین نگهبان بگمارد. آنان که باسواد تر بودند داد سخن دادند که تازه جانم خالی نمودن باد روده برای سلامت مفید است و هیچ قبحی در آن نیست. و اینان متحجرانی بیش نیستند که سرشان را در تنبان خلایق فرو می کنند. با کلی کیف به خاطر این تفسیر علمی و کلمه متحجر سر تکان می دادند و خودشان را روشنفکر می نامیدند. وگفتند تازه مگر خود شاه نمی گوزد. جک های بسیاری ساختند در مورد شاه که از فرط نگوزیدن ترکیده, یا برای کنترل بر روده اش چوب پنبه به ماتحتش فرو کرده, یا مثل سگ بو کشان دماغش را به سوراخ کون مردم می چسباند واینها را برای هم اس ام اس کردند و کلی خندیدند.نگهبانان حکومت در سراسر سرزمین پخش شدند تا اجرای قوانین را تضمین کنند. هر از چند گاهی بی خبر به مستراح ها یورش می بردند و افراد گوزو را دستگیر می کردند و به منکرات می بردند. اما مردم همچنان به چسیدن و گوزیدن در خفا ادامه می دادند و این صداهای بویناک روده شان را اعتراضی عظیم به حکومت می دانستند. مردم به صحراها می رفتند و می گوزیدند. در کوچه های شهر نگاهی به این ور و آنور می انداختند و پیفی می دادند. حتی مهمانی های زیر زمینی می گرفتند لوبیا می خوردند و گروپ گوز راه می نداختند. بعد از مدتی دیگر کسی آن ماجرای منع سواد و دین اجباری و کاپیتولاسیون و عروس دزدی و مالیات را به خاطر نیاورد و همگان سعی کردند از این آخرین حق بدیهی خوشان دفاع کنند. و در همین احوال پادشاه و وزیرش در قصر قهقهه سر می دادند که چه زیرکانه مردمان را در بخارات اسیدی خودشان غرق کرده و همگان را گوزو کرده اند

جمعه، دی ۲۰، ۱۳۸۷

هادی خرسندی: قلم چرخيد و ايران را گرفتند

قلم چرخيد و ايران را گرفتند

هادی خرسندی

قلم چرخید و فرمان را گرفتند
ورق برگشت و ایران را گرفتند

به تیتر «شاه رفت ِ» اطلاعات
توجه کرده کیهان را گرفتند

چپ و مذهب گره خوردند و شیخان
شبانه جای شاهان را گرفتند

همه از حجره‌ها بیرون خزیدند
به سرعت سقف و ایوان را گرفتند

گرفتند و گرفتن کارشان شد
هرآنچه خواستند آن را گرفتند

به هر انگیزه و با هر بهانه
مسلمان نامسلمان را گرفتند

به جرم بدحجابی، بد لباسی
زنان را نیز مردان را گرفتند

سراغ سفره ها نفتی نیامد
ولیکن در عوض نان را گرفتند

یکی نان خواست بردندش به زندان
از آن بیچاره دندان را گرفتند

یکی آفتابه دزدی گشت افشا
به دست آفتابه داشت آن را گرفتند

یکی خان بود از حیث چپاول
دوتا مستخدم خان را گرفتند

فلان ملا مخالف داشت بسیار
مخالف‌های ایشان را گرفتند

بده مژده به دزدان خزانه
که شاکی‌های آنان را گرفتند

چو شد در آستان قدس دزدی
گداهای خراسان را گرفتند

به جرم اختلاس شرکت نفت
برادرهای دربان را گرفتند

نمیخواهند چون خر را بگیرند
محبت کرده پالان را گرفتند

غذا را آشپز چون شور میکرد
سر سفره نمکدان را گرفتند

چو آمد سقف مهمانخانه پائین
به حکم شرع مهمان را گرفتند

به قم از روی توضیح‌المسائل
همه اغلاط قرآن را گرفتند

به جرم ارتداد از دین اسلام
دوباره شیخ صنعان را گرفتند

به این گله دوتا گرگ خودی زد
خدائی شد که چوپان را گرفتند

به ما درد و مرض دادند بسیار
دلیلش اینکه درمان را گرفتند

مقام رهبری هم شعر میگفت
ز دستش بندتنبان را گرفتند

همه این‌ها جهنم، این خلایق
ز مردم دین و ایمان را گرفتند