شنبه، آبان ۲۹، ۱۳۸۹

گفتم خدا کجائی



گفتم خدا کجائی گفتا که خود ندانم

گفتم که نا توانم گفتا که ان بدانم

گفتم چه بایدم کرد گفتا که من ندانم

گفتم که روح پاکت گفتا ربوده ملا

گفتم که دین و ایمان گفتا اسیر ملا

گفتم چه شد عدالت گفتا فنا زملا

گـفـتم کـه نـایـب تــو گفتا نبوده ملا

گفتم نماز و روزه گفتا ریای ملا

گفتم که عدل وانصاف گفتا نداره ملا

گفتم که شرم و عفت گفتا نجو زملا

گفتم حسین و طفلان گفتا دکان ملا

گفتم روان بشد خون گفتا زریش ملا

گفتم که مکر و حیله گفتا عیان زملا

گفتم که اشک و ناله گفتا فزوده ملا

گفتم که ریش وتسبیح گفتا تفو به ملا

گفتم که گاز خردل گفتا عطای ملا

گفتم چماق و نیزه گفتا عصای ملا

گفتم لباس شخصی گفتا اجــیــر ملا

گفتم که خون سهراب گفتا غذای ملا

گفـتم که خـون ملـت گفتا شراب ملا

گفتم که خاک ایران گفتا نجس زملا

گفـتــم دلار نـفـتی گفتا به جیب ملا

گفتم که مهر ورزی گفتا خطای ملا

گفتم عزا و شیون گفتا ســـرود ملا

گفتم که قصر شاهان گفتا طـویـله مـلا

گفتم که تاج کورش گفتا به چنگ ملا

گفتم که ننگ ونفرین گفــتا نـثـار مـلا

گفتم که تیر نا حق گفتا به قلب ملا

گفتم عذاب و آتش گفتا به گور ملا

گفتم که روز محشر گـفـتا عذاب ملا

گفتم که گرز رستم گفتا به کون ملا

گفتم که رهبر ما گـفتا چلاق مـلا

گفتم که بنگ وشیره گـفـتا رفیق ملا

گفتم جنون وشهوت گـفـتا مـرام ملا

گـفتم سـیه عـمامه گـفـتا سـلاح ملا

گفتم چه بایدم کرد گفتا حذر زملا

گفتم براگ اوباما گفتا که نوچه ملا

گفتم که روس ملعون گـفـتا رئیس ملا

گفتم که چین و ماچین گفتا شـریک ملا

گفتم که بانو مرکل گفتا عروس ملا

گفتم که پیر لندن گفتا که مام ملا

گفتم که بانک مونی گفتا غلام ملا

گفـتم که آرزویـت گفتا زوال مـلا

گفتم به دین وایمان گفتا که ریده ملا


هیچ نظری موجود نیست: