از هادی خرسندی
قلم چرخید وفرمان را گرفتند
ورق برگشت وایران را گرفتند
به تیتر «شاه رفت ِ» اطلاعات
توجه کرده کیهان را گرفتند
توجه کرده کیهان را گرفتند
چپ و
مذهب گره خوردند و شیخان
شبانه جای شاهان را گرفتند
شبانه جای شاهان را گرفتند
همه ازحجرهها بیرون
خزیدند
به سرعت سقف و ایوان را گرفتند
به سرعت سقف و ایوان را گرفتند
گرفتند و گرفتن کارشان شد
هرآنچه خواستند آن را گرفتند
هرآنچه خواستند آن را گرفتند
به هرانگیزه و با هر بهانه
مسلمان، نامسلمان را گرفتند
مسلمان، نامسلمان را گرفتند
به جرم بدحجابی، بد لباسی
زنان را نیز، مردان را گرفتند
زنان را نیز، مردان را گرفتند
سراغ سفره ها، نفتی نیامد
ولیکن در عوض نان راگرفتند
ولیکن در عوض نان راگرفتند
یکی نان خواست بردندش به زندان
از آن بیچاره دندان را گرفتند
از آن بیچاره دندان را گرفتند
یکی آفتابه دزدی گشت افشاء
به دست آفتابه داشت آن را گرفتند
به دست آفتابه داشت آن را گرفتند
یکی خان بود از حیث چپاول
دوتا مستخدم خان را گرفتند
دوتا مستخدم خان را گرفتند
فلان ملا مخالف داشت بسیار
مخالفهای ایشان را گرفتند
مخالفهای ایشان را گرفتند
بده مژده به دزدان خزانه
که شاکیهای آنان را گرفتند
که شاکیهای آنان را گرفتند
چو شد درآستان قدس دزدی
گداهای خراسان را گرفتند
گداهای خراسان را گرفتند
به جرم اختلاس شرکت نفت
برادرهای دربان را گرفتند
برادرهای دربان را گرفتند
نمی خواهند چون خر را بگیرند
محبت کرده پالان را گرفتند
محبت کرده پالان را گرفتند
غذا را آشپز چون شور میکرد
سر سفره نمکدان را گرفتند
سر سفره نمکدان را گرفتند
چو آمد سقف مهمانخانه پائین
به حکم شرع مهمان را گرفتند
به حکم شرع مهمان را گرفتند
به قم از روی توضیحالمسائل
همه اغلاط قرآن را گرفتند
همه اغلاط قرآن را گرفتند
به جرم ارتداد از دین اسلام
دوباره شیخ صنعان را گرفتند
دوباره شیخ صنعان را گرفتند
به این گله دوتا گرگ خودی زد
خدائی شد که چوپان را گرفتند
خدائی شد که چوپان را گرفتند
به ما درد و مرض دادند بسیار
دلیلش اینکه درمان راگرفتند
دلیلش اینکه درمان راگرفتند
مقام رهبری هم شعر میگفت
ز دستش بند تنبان را گرفتند
ز دستش بند تنبان را گرفتند
همه اینها جهنم؛ این خلایق
ز مردم دین و ایمان را گرفتند
ز مردم دین و ایمان را گرفتند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر