چهارشنبه، مرداد ۲۳، ۱۳۹۲

مظهر العجائب


مظهر العجائب

یاد سعيدی سيرجانی بخير؛ 

 

 

سعيدی سيرجانی؛ از ايران به عنوان " مظهر العجائب " ياد ميکرد.

 

در آن اتفاقات نادر روی ميدهد، هيچ چيز سر جای خودش نيست و هيچ آدميزادی در جايگاه واقعی خودش قرار ندارد
.

چريک های فدايی خلقش - که برای مارکس و لنين سينه ميزدند - اغلب شان فرزندان آيت الله ها بودند . کمونيست هايش فرزندان فئودال ها و رهبران حزب کمونيست اش نماز می خواندند و روزه ميگرفتند. مردمانش با دست خود گور خود را می کنند و بعد گناهش را به گردن امريکا و انگلستان و استعمار و امپرياليزم و صهیونیزم می اندازند.

 

مردمانش؛ صبح مصدقی اند؛ عصرش توده ای اند؛ غروبش سلطنت طلب اند؛ و شامگاهش امت اسلام!

 

از ميان خيل عظيم روشنفکران و سياستمداران ودرس خواندگان و اهل تفکرش؛ مردی بنام احمدی نژاد بيرون ميآيد و بر کرسی رياست جمهوری اش می نشيند.

 

مردمش؛ به هوخشتره و خشايارشاه و اردشیر بابکان و شاپور ذوالاکتاف و کمبوجيه و بوعلی سينا و مولانا و زکريای رازی اش مينازند؛ اما يک کلام در باره آنها نميدانند.

 

مردمانش ؛ برای ويران کنندگان ميهن شان وبرای آدمخوارانی که خواهران و مادران شان را به اسارت برده و آنها را دربازار های برده فروشان بصره و بغداد فروخته و پدران شان را از بار شمشيرآبدار سبکبار کرده اند ؛ قمه ميزنند و زنجير ميزنند و گريه ميکنند و نوحه می سرايند.

 

مردمانش هر سال تنها يک دقيقه کتاب می خوانند اما در همه عرصه های علمی و فلسفی و اقتصادی و تاريخی و سياسی ؛نه تنها استاد؛ بلکه فيلسوف اند.

 

 روشنفکرانش ؛ پس از گذشت هشتاد نود سال ؛هنوز بر سر اينکه رضا شاه را انگليسی ها آورده بودند يا نه برای هم شاخ وشانه ميکشند.

 

 مردمانش اگر دو نفر دور هم جمع بشوند حزب

تشکيل ميدهند و اگر تعداد شان به سه نفر رسيد انشعاب ميکنند .

هیچ نظری موجود نیست: