دوشنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۹۵

متهم کردن مردم عادی - مورد سثوط ساختمان پلاسکو


نو
شته‌ای از رضا کیانیان در حال دست به دست شدن در شبکه‌های اجتماعی است که ادعا کرده در فاجعه پلاسکو همه ما مقصریم، چرا؟ چون در انتخابات شورای شهر به تخصص آدمها توجه نکردیم! عده‌ای هم کل فاجعه را فراموش کرده‌اند و چسبیده‌اند به آن چند نفری که سلفی گرفته‌اند یا در خیابان ازدحام کرده‌اند. واقعا چقدر فرد باید نادان باشد که ابعاد مساله را نبیند و نتواند میان مسائل اولویت‌بندی کند و مردم عادی را متهم قرار دهد. ابتدا چند نکته:

اول، از نظر قانونی مسئول تام و تمام بروز این فاجعه بنیاد مستضعفان است که مالکیت ساختمان پلاسکو را در دست داشته و در تمام سی و هفت سالی که از مصادره و غصب این ساختمان گذشته سر سوزنی به فکر ایمنی و نوسازی ساختمان نبوده‌است. همه افرادی که در ساختمان مستقر بودند صرفا سرقفلی ملک را اجاره کرده و از نظر قانونی مسئولیتی در قبال نوسازی آن نداشتند.

دوم، شهرداری تهران در پیشگیری از بحران کارنامه سیاهی دارد. حوزه شهرسازی شهرداری تقریبا هیچ فشاری به مالکان ساختمانهای تجاری و قدیمی برای نوسازی و ایمن‌سازی نمی‌آورد چون نمی‌خواهد رابطه مالی خود با آنها را خراب کند و البته شهردار عوام‌فریب هم نمی‌خواهد به عنوان عامل فشار به کسبه در اذهان عمومی شناخته شود. بخش عمده‌ای از مناطق مرکزی و تجاری شهر تهران همین وضعیت را دارند و معاونت شهرسازی شهرداری تهران رویکرد مشخص و قاطعی برای حل این مشکل ندارد. صرفا نامه می‌زنند و اخطار می‌دهند که رفع تکلیف کرده باشند.

سوم، شهرداری و دیگر نهادهای مسئول در مدیریت بحران هم کارنامه سیاهی دارند. مدیریت بحران سه لایه دارد، لایه اول اطلاع رسانی و مدیریت افکار عمومی است که در این بحران تکلیفش معلوم است. هنوز بعد از سه روز معلوم نیست تعداد افراد زیر آوار مانده چند نفر است و انبوهی از اطلاعات ضد و نقیض توسط منابع مختلف منتشر می‌شود. لایه دوم، امداد و نجات است که توسط آتش‌نشانی مدیریت می‌شود سازمانی که نه تنها از نظر تجهیزات و امکانات ضعیف است بلکه از نظر آموزش فرایندها و روالها هم بسیار عقب مانده است. من از نزدیک شاهد بوده‌ام چگونه بسیاری از نیروهای آتش‌نشان در رعایت اصول اولیه ایمنی سهل‌انگارند. حقوق کم و ضعف در آموزش و تمرین را هم به آن اضافه کنید. در همین چند روز می‌توان دید که آتش‌نشانی حتی به پلانهای تاسیسات ساختمان پلاسکو دسترسی ندارد. چگونه ممکن است آتش‌نشانی اسناد فنی ساختمانی که ریسک بالایی داشته را قبلا آرشیو نکرده‌باشد؟ مگر یکی از وظایف آتش‌نشانی شناسایی نقاط مخاطره‌ناک و آمادگی برای مواجهه با بحران در آن نقاط نیست؟ فیلمی از قالیباف در روز حادثه منتشر شده که با ژست مدیریت بحران در حال تقسیم وظایف برای مدیریت بحران است. فردی که کمی با این روالها آشنا باشد با دیدن این فیلم از عملیات امداد و نجات ناامید خواهدشد. در فیلم تنها چیزی که دیده می‌شود رفتار هیأتی و بی‌توجهی به تمام پروتکلها و روالهای متعارف امداد و نجات است. لایه سوم کنترل محدوده بحران و نرمال‌سازی شرایط است. یعنی مثلا فکری به حال خسارتهای مالی مردم زیان‌دیده کرد. خانواده‌های افراد متاثر از بحران را زیر پوشش حمایتهای مددکاری قرار داد، فضای تجاری منطقه را احیا کرد و از این قبیل. تقریبا یقین دارم هیچ کاری از این جهت انجام نشده و نخواهدشد. یعنی مثلا هیچ کسی الان به فکر انبوه کارگران روزمزد شاغل در این ساختمان نیست. حداقل کاری که می‌شد انجام داد شناسایی این افراد و پرداخت کمک بلاعوض (حتی اندک) است.

چهارم، در ساختمان پلاسکو و چند ساختمان مجاور آن در حدود پنج هزار نفر شاغل هستند. در هر زمان از یک روز کاری چند برابر این تعداد هم در معابر اطراف ساختمان در حال تردد هستند. وقتی آتش سوزی رخ داده طبیعی است همین آدمها ازدحام ایجاد می‌کنند. وقتی شهرداری و پلیس و مابقی سازمانها هیچ ساز و کار از پیش طراحی شده برای اطلاع ‌رسانی ندارند خیلی طبیعی است که بسیاری از افراد ذی‌خطر به محل هجوم بیاورند. ضمن اینکه اگر جمعین مانع امداد است پلیس ایران که در متفرق کردن و محدود کردن بیشتر از هر کاری مهارت دارد.

با توجه به این چهار نکته برای من قابل فهم نیست چرا باید مقصران اصلی را فراموش کرد و مردم عادی را هدف انتقاد قرار داد. من مخالف نقد عامه مردم نیستم. ولی در این مورد چنین کاری صرفا تغییر صورت مساله است. ضمن اینکه در این چهل سال، این مردم کجا آدم حساب شدند؟ کجا قدرت داشتند؟ کجا حق انتخاب داشتند؟ کدام رسانه آزاد، کدام نظام آموزشی مستقل و مدرن، کدام نهاد مدنی در این چهل سال به این مردم آگاهی داده، به این مردم اعتماد به نفس داده، به حق این مردم احترام گذاشته که از آنها انتظار رفتار مسئولانه و آگاهانه و قدرتمندانه دارید؟ البته برخی افراد (از جمله همین آقای کیانیان) به خوبی بلدند چگونه در جایی بایستند که نقد بی‌خطر کنند. جرات نقد قدرت ندارند و ترجیح می‌دهند هم ژست منتقد بودن بگیرند هم برای آن هزینه‌ای ندهند. طبعا این ژستها به کار چنین هنرپیشه‌هایی می‌آید. اما برخی هم صرفا برای آنکه موضعی گرفته باشند حرفی را می‌زنند که بسامدش خوشایندتر است. فعلا حمله به موجود بی‌دفاع و بی‌قدرت و منفعلی نظیر عامه مردم ژست قشنگتر و بی‌خطرتری است. بگذریم از اینکه اساسا عامه مردم مفهوم بی‌معنایی است و اغلب آنها که صدایی دارند خود را خارج از عامه می‌دانند و اتفاقا نقد عامه در شبکه‌های اجتماعی خیلی وقتها به انگیزه فاصله گرفتن از برچسب عوام بودن است


برگرفته از فیس‌بوک Nima N

هیچ نظری موجود نیست: