شنبه، خرداد ۰۶، ۱۳۹۶

مضرات روزه

روزه نه تنها برای بدن مفید نیست بلکه بسیار مضر است

نوشته زیر قبلا نیز منتشر شده ولی با توجه به اهمیت آن و شروع ماه رمضان دوباره منتشر میشود



نوشته‌شده در اوت 24, 2009 توسط بهروز



بر خلاف آنچه آخوندها و پزشک نماهای فرصت طلب می گویند روزه نه تنها برای بدن مفید نیست بلکه بسیار مضر است و گاه منجر به مرگ می شود.

زیانهای روزه:

1- مرگ سلولهای مغز در اثر کمبود گلوکز در بدن

2- به هم خوردن سیستم کنتزل هوشمند بدن، سیستم هومونی عصبی، به دلیل پرخوری و گرسنگی مداوم در طول یک ماه

3- زخم معده و زخم روده دوازدهه

4- ابتلا به بیماری دیابت برای کسانی که لوزالمعده حساس دارند

5- سنگ کیسه صفرا که یکی از وحشتناکترین دردهای جهان است

6- پانکرانیت حاد که منجر به مرگ می شود

7- از کار افتادن و یا نارسایی کلیه ها برای کسانی که کلیه های آنها در شرایط مرزی کار می کند.


1- مرگ سلولهای مغز در اثر کمبود گلوکز در بدن

:

زمانی که بدنی گرسنه میماند، شروع به استفاده از چربیها میپردازد و چربیهای ذخیره شده را به نوعی کتون (cetone) تبدیل میکند. ( بوی بدی که از دهان روزه دار میآید، از همین کتون است)
بیشتر سلولهای بدن این کتون را بعنوان ماده مغذی بکار میبرند.
بغیر از مغز!
مغز فقط از گلوکز برای تهیه انرژی جهت فعالیتهای خود بهره میبرد.با توجه به اینکه گلوکز در بدن وجود ندارد مغز ماده مغذی ندارد که کمبود ماده مصرفی مغز باعث مرگ سلولهای مغزی به خصوص در مغز دختربچه ها می گردد.

گاهی اسلامگراها در باره تعداد سلولهایی سخن میگویند که در اثر استفاده از الکل از بین میرود.

2- به هم خوردن سیستم کنتزل هوشمند بدن، سیستم هومونی عصبی، به دلیل پرخوری و گرسنگی مداوم در طول یک ماه


دستگاه گوارش انسان دارای هورمونهای بخصوصی است که بشکل سیستم پیچیده و بسیار دقیقی دستورات لازمه را برای کل بدن صادر میکند.
وقتی بدنی گرسنه میماند، بدن خود را به حالت شبیه کشوری (البته با مدیریت خردمندانه) در معرض قحطی میبیند. به همه سلولهای بدن دستور میرسد که کمتر مصرف کنند، میزان انتقال مواد مغذی به سلولها هم کاهش مییابد.
یعنی متابولیسم بدن کند میگردد.
حالا تصور کنید که معده فردی با خوردن سحری تا خرخره پر شود. هورمونهای بدن دستور مصرف بیشتر می دهند و متابولیسم بدن تند می گردد.
بعد این بدن 16 ساعت گرسنگی بکشد، هورمونها دستور کاهش مصرف می دهند و سپس سر افطار تا خرخره پر شود. هورمونهای بدن دوباره دستور مصرف بیشتر می دهند و متابولیسم بدن تند می گردد.
رسماً هورمونها به حالتی مانند دیوانگی خواهند رسید.
نهایتاً در آخر چند روز متابولیسم بدن فلج میشود.

در طب بهترین نوع غذا خوردن اینست که “بمقدار کم” و به “فواصل کم” خورده شود.

هر کس خلاف این مسئله را بگوید یا از متابولیسم بدن زنده خبر ندارد یا انگیزه های دیگری دارد.
تصفیه خون و پاکسازی بدن در اثر روزه و… حرف های نادرستی ست که پایه ی علمی ندارد و یا از جانب پزشکان بی مسئولیتی گفته میشود که مصلحت و سودجویی خود را به حقیقت می فروشند.

نگاهی بیندازید به روزه داران:

موجود باد کرده و پف آلود
تنی چون پنبه، بی شکل
و ضعیف!


زخم معده و زخم دوازدهه (اثنی العشر):

یکی از کارهای قسمتی از این هورمونها، تنظیم میزان ترشح اسید معده، همچنین باز و بسته کردن دروازه خروجی معده است.
با زیاد غذا خوردن در سحر و بعد گرسنگی طولانی در روز و سپس غذای زیاد خوردن در افطار این هورمونها را دیوانه کردیم
چه اتفاقی میافتد؟
میزان ترشح اسید معده از کنترل خارج میشود، مخاط دوازدهه حساس میگردد و خروجی معده گاهی محتویات اسیدی را بداخل دوازدهه میریزد که باعث زخم معده، زخم دوازدهه می گردد و استفراغ های شدید آغاز می شود.
هفته اول رمضان، مراجعات به بخش اتفاقات نسبتاً کم است.
اما در هفته های بعدی استفراغهای جهنده خونی کف و دیوارهای سفید اورژانش را رنگین میکند.



ابتلا به بیماری دیابت برای کسانی که لوزالمعده حساس دارند

یکی از هورمونهایی که ستون فقرات تنظیم متابولیسم است، انسولین میباشد. انسولین در لوزالمعده ساخته می شود. هنگامی که انسولین به اندازه کافی در بدن تهیه نمی شود یا بافت های بدن به آن دسترسی پاسخ نمی دهند فرد دچار بیماری دیابت می گردد. انسولین میزان قند خون را تنظیم میکند. اگر قند زیاد در دست و بال باشد، انسولین بداخل خون ترشح شده،میزان مصرف قند توسط سلولها را افزایش میدهد. از طرفی دیگر به کبد دستور میدهد که قند را گرفته و بچربی تبدیل سازد. 
برعکس همین مسائل در هنگام گرسنگی پدید میآید.
حالا سی روز، به تواتر چند ساعت، تا خرخره بخوریم و بعد گرسنه بمانیم.
چه بلایی بر سر تنظیم انسولین میآید؟ تنظیم انسولین بدن کاملا به هم می خورد. 
برخی از لوزالمعده ها بشکلی در ساختن انسولین تنبل هستند (حالا بعلت ژنتیکی یا به سایر دلایل دیگر تا بحال بشکل کجدار مریضی، میزان انسولین بدن را تأمین میکردند اما در برخورد با این فراز و نشیب های ناگهانی در ماه رمضان به ورشکستگی خواهند رسید. این افراد دچار بیماری دیابت می گردند. 
آیا کسی خبر دارد که یک ماه رمضان چند بیمار دیابتی به جامعه هدیه میدهد؟
آیا عوارض نهایی دیابت را میدانید؟ (کوری، از دست دادن کلیه ها، التیام نیافتن زخمها، که حتی گاهی به قطع اندامها میانجامد و…)
آیا میدانید که هزینه یک بیمار دیابتی برای جامعه چقدر است؟


سنگ کیسه صفرا که یکی از وحشتناکترین دردهای جهان است

صفرا ماده ایست که برای هضم غذا از طرف کبد تولید و در کیسه ای به همین نام ذخیره میگردد.
وقتی که یکباره غذای چربی میخوریم، به این کیسه دستوری صادر میشود که محتویات خود را در داخل دوازدهه خالی کند. در مدت زمانی که بدن روزه است و غذایی نمی خوریم، صفرا در درون کیسه میماند و ته نشین شده و تشکیل سنگهای ریز و درشتی را میدهد.
حالا باز تصور کنید که سر افطار، فرد روزه دار غذای چرب و نرمی را بعد از مدت مدیدی گرسنگی شدید می خورد. این سنگها به طرف دوازده راه میافتند و چون اغلب ضخامت این سنگها از مجراها بزرگترند، در وسط آنان گیر میکنند.

آری فرد به بیماری سنگ کیسه صفرا دچار می گردد که درد آن یکی از وحشتناک ترین دردهای جهان است. 
فقط محض امتحان بروید و نگاهی به لیست عمل بخش جراحی عمومی در هفته های پایانی رمضان بیاندازید


پانکرانیت حاد که سبب مرگ روزه دار می شود

بدن برای هضم پروتئینها از آنزیمهایی بسیار قوی استفاده میبرد.این آنزیمها بشکلی است که در خارج از دوازدهه بی اثرند اما زمانی که با صفرا مخلوط شدند، صفرا چون چاشنی عمل کرده و به آنان قدرت می بخشد. پروتین ها در داخل روده دوازدهه توسط مخلوط آنزیم و صفرا هضم می شود. این مخلوط قدرت حل کنندگی بسیار  زیاد دارد و حتی می تواند اعضای بدن انسان را در خود حل کرده و نابود کند. تنها مکانی از بدن که در مقابل این اسید قوی مقاوم است دوازده ه است زیرا دارای روکش مخاطی خاصی است که این اسید قوی بر آن بی اثر است.
عموماً مجرای این آنزیمهای لوزالمعده با صفرا جداگانه بوده اما هنگام نزدیک شدن به دوازدهه بهم ارتباط مییابند. این ورودی که میگویم بسیار ظریف و کوچک است.
حالا تصور بفرمائید که مخاط دوازدهه ملتهب باشد یا اینکه سنگی که از کیسه صفرا براه افتاده و اتفاقاً سر دوراهی ایندو مجرا گیر کند
این آنزیمی قوی در جایی خارج از دوازدهه به صفرا می رسد. اسید بسیار قوی خطرناک خارج از دوازدهه تشکیل می شود و بدن شروع به هضم کردن خود میکند!! و درنهایت موجب مرگ فرد می شود. 
علیرغم پیشرفت طب هنوز هم شانس مرگ برای پانکراتیت حاد بسیار بالاست.
آیا کسی حق یا بهتر بگویم “جرأت” آمار گیری تعداد پانکراتیتهای حاد ماه رمضان را دارد؟

از کار افتادن و یا نارسایی کلیه ها برای کسانی که کلیه های آنها در شرایط مرزی کار می کند.

میدانیم که بیشتر بدن انسان را آب تشکیل میدهد.
آب حلال و محیط واسط فعالیتهای شیمیایی بدن است.
انتقال مواد به سلول و همچنین بعکس، توسط آب صورت میگیرد.

حال واقعاً مانده ام که فردی که متأسفانه از عنوان مقدس پزشک هم سوءاستفاده میکند، به چه منطق و چه آگاهی پیش زمینه ای، ادعا میکند که روزه یکماهه برای تصفیه بدن مناسب است؟

بدن انسان روزانه به دو و نیم لیتر آب احتیاج دارد.
البته این میزان بدون در نظر گرفتن تب و میزان تعریق (کلاً دفع آب) در نظر گرفته میشود.
متأسفانه بدن آدمی هم بگونه ای نیست که این میزان آب را به یکباره نوشیده و برای تمام روزش ذخیره کند.
دو عضو کوچک و نازنین بنام کلیه هست که علاوه بر دفع برخی از سموم از بدن، میزان آب بدن را هم تنظیم مینماید. یعنی وقتی احساس می کنند آب کمتری در بدن وجود دارد مقدار آب کمتری را ترشح می کنند و وقتی آب زیادتر در دسترس باشد، آب زیادتری ترشح می گردد.
این تنظیمات هم مانند آنچه در باره گوارش گفتم، به یک سیستم دقیق نوروهورمونال(عصبی-غددی) تکیه دارد.

حالا در نظر بگیرید که فردی در وسط تابستان، آنهم در منطقه ای بیابانی از نوشیدن آب خودداری کند. جدا از جریان سحری و افطار که و سپس تشنگی طولانی که باز سیستم نوروهورمونال را بحالت سردرگمی درمیآورد، ساده ترین حالت اینست که کلیه ها میزان کمتری آب ترشح خواهند کرد.
اما کلیه ها تا یک حدی میتوانند با خساست آب از دست رفته بدن را جبران کنند.
بعد از آن چه میشود؟
میزان آب موجود در رگها کاسته میگردد و به حالتی منجر میشود که مجراهای کلیه بسته می شود. و به بدن شوک وارد می شود اگر این شوک درمان نگردد، باعث خطرات شدید جسمی، نهایتاً مرگ میگردد.(مثلاً در وبا، انسانها از کمبود آب و شوک است که تلف میشوند ونه از میکروب.)


هنگامی که فردي، بهردلیلی مایع از دست دهد و دچار شوک شود، اگر این شوک بلافاصله درمان نگردد، سلولهای موجود در مجراهای ظریفی که در درون کلیه ادرار را جمع میکنند، میمیرند. جسد این سلولها بداخل این مجراهای ظریف میریزد و نهایتا باعث بسته شدن آنها میگردد که موجب آسیب رسیدن به کلیه ها و گاه از کار افتادن دائمی آنها می گردد. 


این هم یک اظهار نظر دیگر در مورد روزه گرفتن

روزه داران عزیز بهتر است بدانید :

انسان شتر نیست. کوهان ندارد. بنابراین بدن انسان نمی تواند آب را ذخیره کند. بدن ما آب اضافی را از طریق ادرار دفع می کند . در نتیجه برای سلامتی خود نیاز داریم که آب را به صورت پیوسته و متوالی بنوشیم.

70 درصد بدن ما از آب تشکیل شده است. همه واکنش های حیاتی بدن ما به بوجود آب بستگی دارد. کمبود آب در بدن باعث سردرد ، سر گیجه ، بی حالی ، کم حوصلگی و خوابالودگی و عدم عملکرد صحیح مغز می شود. چیزی که روزه داران اکثر در ساعت های پایانی این عبادت به آن دچار می شوند.

روزه گرفتن یک رژیم غذایی برای کاهش وزن نیست!
نخوردن آب برای ساعتها ، آن هم در فصل گرما مورد تایید هیچ پزشک و متخصص تعذیه ای نیست. پس بیش از یک عبادت اجباری به آن نگاه نکنید.

کلیه و مغز انسان بیشترین آسیب ممکن را از کمبود آب می بینند.
آمار مراجعه بالای مردم به مراکز پزشکی به سبب سنگ کلیه و نارسایی ، خود شاهدی آشکار بر صحت این موضوع است. موضوعی که سال گذشته وزارت بهداشت دولت احمدی نژاد را مجبور کرد که مراکز درمانی کشور را از دادن هرگونه آمار از میزان مراجعه مردم به این مراکز در ماه رمضان برحذر دارد

و حرف آخر که نظر خودم می باشد اینکه کاش جمهوری اسلامی جرات میکرد و آمار های گورستان های کشور و بیمارستان ها و درمانگهای مملکت را بصورت مقایسه زمانی در اختیار ملت قرار میداد. مثلا، در گورستان بهشت زهرا روز قبل از شروع ماه رمضان چند نفر بخاک سپرده شده اند و روز اول ماه رمضان چند نفر بخاک سپرده شده اند. یا تعداد مراجعین به بیمارستان ها و بخصوص بخش ارژانس آنها در قبل از شروع و بعد از شروع ماه رمضان مقایسه میشد.  کاش جرات میکردند و این آمار ها را بصورت نمودار در اختیار مردم قرار میدادند. لعنت بر شما که این کار را نمیکنید تا مردم بفهمند چه بلائی توی 

چهارشنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۹۶

سه دلیل عمده برای گرایش انسانها به مذهب

مهم ترین علل گرایش به مذهب و خرافات ...

سه دلیل عمده را میتوان برای گرایش انسانها به مذهب و خرافات در طول تاریخ عنوان کرد :
 -1 ترس از طبیعت
 -2 ترس از مرگ
 -3 فقدان امنیت رفاهی و اقتصادی

 -1  ترس از طبیعت ...

انسان همواره در برابر حوادث طبیعی از قبیل زلزله ، سیل ، طوفان ، ساعقه و غیره خود را بی دفاع و ضعیف دیده است. از این رو برای خود نیرویی فراتر از طبیعت متخیل شده است تا به او پناه ببرد . حال انکه این نیروی خیالی هیچ تاثیری بر روند کار طبیعت ندارد و تمام قوانین فیزیکی و طبیعی دنیا بر انسان و تخیلات او حاکم است. همچون قانون گرانش زمین که بدون توجه به نوع اعتقادات انسانها ، او را به سمت خود میکشد ...
فرض کنید دو انسان بی خدا و با خدا را از لبه پشت بامی به پایین پرتاب کنیم ... مسلما هر دوی آنها به سمت زمین کشیده خواهند شد و این قانون فیزیکی هیچ گونه احترامی برای نوع اعتقاد انها قایل نیست ...
در مورد حوادث طبیعی نیز اینگونه است و طبیعت، حوادث خود را تجلی خواهد داد بدون انکه به آن نیروی تخیلی ذهن انسان ها توجهی نشان دهد . همچون زلزله بم در ایران که در عرض 11 ثانیه، شهری مسلمان نشین را با خاک یکسان کرد یا حوادثی مشابه در کشورهای مختلف با اعتقادات گونه گون. در این جاست که مذهب وارد عمل شده و از ان نیروی خیالی مافوق طبیعت سخن میگوید که خشمگین شده است و اینگونه خشم خود را بروز داده است و چون مذهب خود را با دلایلی نماینده ان نیروی مافوق طبیعت به مردم معرفی کرده است، مردم میپیذیرند و گمان میکنند بهتر است حرفهای این نماینده قدرت برتر را بپذیرند تا از تندباد حوادث ایمن بمانند ...
قدر مسلم در برابر جلوگیری از حوادث طبیعی کاری از نوع بشر ساخته نیست. انسانها باید حدود قدرت خود را بشناسند و با اگاهی و شناخت از حوادث طبیعی برای خود ماوایی ایمن انتخاب کنند تا از گزند بلاهای طبیعی ایمن بمانند ...

 -2 ترس از مرگ ...

مرگ وسیله اییست که همواره ذهن انسان ها را در طول تاریخ به خود مشغول کرده است . از انسان معاصر گرفته تا انسان ما قبل تاریخ ...
عموم انسانها این را نمیپذیرند که بخشی از طبیعت هستند و همینطور که مرگ پایان کار حیوانات است، کار آنان نیز تمام است. مذهب این وعده را داده که پس از مرگ ، حیات در دنیایی دیگر ادامه پیدا خواهد کرد و برای این دنیای فرضی، بصورت مدون اطلاعاتی را در اختیار انسانها قرار میدهد. این اطلاعات شامل تصویرگری آن دنیا ، یعنی کشاندن تخیل انسانها برای تصور آن و همچنین قوانین و خصوصیات آن است. از این رو انسانهای نااگاه براحتی جذب این اطلاعات ساختگی میشوند. یکی از خصوصیات این دنیای فرضی این است که عدل در انجا جاریست و مظلومان در ان دنیا به حقوق پایمال شده خود خواهند رسید. به این دلیل است که عموما انسانهای مورد ظلم واقع شده تلاش چندانی برای احقاق حقوق خود نمیکنند و منتظرند تا در دنیایی دیگر انتقام بستانند و یا منتظرند از جانب ان نیروی مافوق طبیعیت فردی بیاید تا انتقام مظلومیت انها را در این دنیا بستاند. اوشو در اینباره میگوید : عبادت مردم از روی بدبختی شان است. مردم به این دلیل عبادت می كنند كه بدبخت هستند و گمان می كنند از راه عبادت می توانند از بدبختی نجات یابند.عبادت فقط می تواند آنان را تسلی دهد اما نمی تواند به آنان كمك كند تا از بدبختی نجات یابند. آنان با بدبختی خود انس خواهند گرفت و این بسیار خطرناك است.
به همین دلیل است كه در شرق مردم را می بینی در انواع بدبختی ها به سر می برند بدون اینكه عصیان كنند، بدون اینكه هیچگونه تلاشی برای بهبود زندگی اشان انجام دهند! آنان به همه چیز خو گرفته اند و كاملا فراموش كرده اند كه زندگی می تواند چیزی متفاوت باشد. زندگی اشان را همانگونه كه هست پذیرفته اند. این وضعیت خوب نیست. جلوی تحول را می گیرد...
بقول ریچارد داوکنیز : بزرگ ترین خیانت ادیان به انسان این است که به انها اموخته مرگ پایان زندگی نیست....
اگر انسانها میدانسند که تنها یکبار فرصت زندگی دارند و این یک هدیه به آنها از جانب طبیعت است، از روزهای عمر خود نهایت بهره را میبردند و فلسفه زندگی خود را بر مبنای شادی بنا میکردند و زندگی خود را به بیهودگی و بطالت نمیگذراندند. در این نوع زندگی جایی برای جنگ و تباهی زندگی دیگر انسانها بخاطر نوع اعتقاد آنها نیست. در این نوع زندگی همه انسانها با هر نوع دیدگاه محترم هستند و دیگر کسی به تخریب دنیا نمیکوشد تا حقانیت خود را اثبات کند ...

 -فقدان امنیت رفاهی و اقتصادی ...

فقر، نداری و ناچاری با اعتقاد به خرافات و باورهای مذهبی رابطه ای تنگاتنگ دارد . هر چه افراد از امنیت رفاه کمتری برخوردار باشند اعتقاد انها به یک نیروی برتر که میتواند زندگی آنان را متحول کند بیشتر است . کمتر میتوانید ببینید که جمله ای نظیر یا ابالفضل بر روی شیشه یک خودرو لوکس همچون مرسدس بنز ، فراری ، لامبورگینی ، پورشه و ماشین هایی در این سطح در ایران دیده شود اما به وفور میتوان نظیر این جملات را در بر روی ماشین های پراید و پیکان و ماشین هایی از این دست که معمولا طبقه ضعیف و متوسط جامعه خریدار انها هستند، ببینید ...
بقول راسل در کتاب جهانی که من میشناسم : اعتقاد و ایمان نسبت به لطف پروردگار؛ با شواهد و آثاری که از آن مشاهده می شود، نسبت معکوس دارد!
یعنی وقتی که هیچ گونه آثاری از لطف پرودگار دیده نشود (یعنی مردم در بدبختی باشند) مردم به آن معتقد می شوند و هنگامی که اوضاع رو به بهبودی می گذارد یعنی وقتی که موقعیتِ مناسب برای اعتقاد به پروردگار بدست می آید آن وقت از او غافل می شوند و به دستِ فراموشی اش می سپارند...
این موضوع مرا بدین فکر می اندازد که اگر مسایلِ اجتماعی حل شوند، مذهب از بین می رود و برعکس ...
همانطور که راسل میگوید، این در واقع فقدان امنیت اقتصادی و رفاه است که از دلایل عمده گرایش انسانها به مذهب و خرافات است . اگر مشکلات اقتصادی رفع شود و امنیت رفاهی برای انسانها فراهم شود ، بسیاری از انسانها از پرستیدن نیروی خیالی مافوق طبیعت که گاه خود را در غالبی نامریی ارایه میدهد و در جایی دیگر در غالب سنگ و چوب و فلز و گاو و الت و غیره دست خواهند کشید و ظرفیت خود را مصروف کارهای مفید تری خواهند کرد . در این حالت دنیای بهتری در انتظار تمام انسانها خواهد بود تا در کنار یکدیگر بدون جنگ و نفاق و خونریزی های برخواسته از مذهب زندگی کنند و دنیای بهتری را برای خود و انسانهای پس از خود خلق کنند .

رضا ادبیان

دوشنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۹۶

دو شعر از عطار نیشابوری





از كنار دجله روزی بایزید
میگذشت او جمله با خیل مرید
ناگهان از بام عرش كبریا
خورد بر گوشش كه ای شیخ ریا
میل آن داری كه بنمایم به خلق
تا چه پنهان كرده ای در زیر دَلق
تا خلایق سنگبارانت كنند؟
دست بسته بر سر دارت كنند؟
گفت یا رب میل آن داری تو هم
شمه ای از رحمتت سازم رقم
تا خلایق از ستایش كم كنند
از نماز و روزه و حج رم كنند؟
پس ندا آمد كه ای شیخ فتن (فتنه)
نی ز ما و نی ز تو، رو دم مزن
عطار نیشابوری


و گفت: 
بیزارم از آن خدای که به طاعت من، از من خشنود شود و به معصیت من، از من خشم گیرد. پس او خود در بند من است تا من چه کنم! 

تذکرةالأولیاء/عطار