مهم ترین علل گرایش
به مذهب و خرافات ...
سه دلیل عمده را
میتوان برای گرایش انسانها به مذهب و خرافات در طول تاریخ عنوان کرد :
-1 ترس از طبیعت
-2 ترس از مرگ
-3 فقدان امنیت رفاهی
و اقتصادی
-1 ترس از طبیعت ...
انسان همواره در
برابر حوادث طبیعی از قبیل زلزله ، سیل ، طوفان ، ساعقه و غیره خود را بی دفاع و ضعیف
دیده است. از این رو برای خود نیرویی فراتر از طبیعت متخیل شده است تا به او پناه ببرد
. حال انکه این نیروی خیالی هیچ تاثیری بر روند کار طبیعت ندارد و تمام قوانین فیزیکی
و طبیعی دنیا بر انسان و تخیلات او حاکم است. همچون قانون گرانش زمین که بدون توجه
به نوع اعتقادات انسانها ، او را به سمت خود میکشد ...
فرض کنید دو انسان
بی خدا و با خدا را از لبه پشت بامی به پایین پرتاب کنیم ... مسلما هر دوی آنها به
سمت زمین کشیده خواهند شد و این قانون فیزیکی هیچ گونه احترامی برای نوع اعتقاد انها
قایل نیست
...
در مورد حوادث طبیعی
نیز اینگونه است و طبیعت، حوادث خود را تجلی خواهد داد بدون انکه به آن نیروی تخیلی
ذهن انسان ها توجهی نشان دهد . همچون زلزله بم در ایران که در عرض 11 ثانیه، شهری مسلمان
نشین را با خاک یکسان کرد یا حوادثی مشابه در کشورهای مختلف با اعتقادات گونه گون.
در این جاست که مذهب وارد عمل شده و از ان نیروی خیالی مافوق طبیعت سخن میگوید که خشمگین
شده است و اینگونه خشم خود را بروز داده است و چون مذهب خود را با دلایلی نماینده ان
نیروی مافوق طبیعت به مردم معرفی کرده است، مردم میپیذیرند و گمان میکنند بهتر است
حرفهای این نماینده قدرت برتر را بپذیرند تا از تندباد حوادث ایمن بمانند ...
قدر مسلم در برابر
جلوگیری از حوادث طبیعی کاری از نوع بشر ساخته نیست. انسانها باید حدود قدرت خود را
بشناسند و با اگاهی و شناخت از حوادث طبیعی برای خود ماوایی ایمن انتخاب کنند تا از
گزند بلاهای طبیعی ایمن بمانند ...
-2 ترس از مرگ ...
مرگ وسیله اییست
که همواره ذهن انسان ها را در طول تاریخ به خود مشغول کرده است . از انسان معاصر گرفته
تا انسان ما قبل تاریخ ...
عموم انسانها این
را نمیپذیرند که بخشی از طبیعت هستند و همینطور که مرگ پایان کار حیوانات است، کار
آنان نیز تمام است. مذهب این وعده را داده که پس از مرگ ، حیات در دنیایی دیگر ادامه
پیدا خواهد کرد و برای این دنیای فرضی، بصورت مدون اطلاعاتی را در اختیار انسانها قرار
میدهد. این اطلاعات شامل تصویرگری آن دنیا ، یعنی کشاندن تخیل انسانها برای تصور آن
و همچنین قوانین و خصوصیات آن است. از این رو انسانهای نااگاه براحتی جذب این اطلاعات
ساختگی میشوند. یکی از خصوصیات این دنیای فرضی این است که عدل در انجا جاریست و مظلومان
در ان دنیا به حقوق پایمال شده خود خواهند رسید. به این دلیل است که عموما انسانهای
مورد ظلم واقع شده تلاش چندانی برای احقاق حقوق خود نمیکنند و منتظرند تا در دنیایی
دیگر انتقام بستانند و یا منتظرند از جانب ان نیروی مافوق طبیعیت فردی بیاید تا انتقام
مظلومیت انها را در این دنیا بستاند. اوشو در اینباره میگوید : عبادت مردم از روی بدبختی
شان است. مردم به این دلیل عبادت می كنند كه بدبخت هستند و گمان می كنند از راه عبادت
می توانند از بدبختی نجات یابند.عبادت فقط می تواند آنان را تسلی دهد اما نمی تواند
به آنان كمك كند تا از بدبختی نجات یابند. آنان با بدبختی خود انس خواهند گرفت و این
بسیار خطرناك است.
به همین دلیل است
كه در شرق مردم را می بینی در انواع بدبختی ها به سر می برند بدون اینكه عصیان كنند،
بدون اینكه هیچگونه تلاشی برای بهبود زندگی اشان انجام دهند! آنان به همه چیز خو گرفته
اند و كاملا فراموش كرده اند كه زندگی می تواند چیزی متفاوت باشد. زندگی اشان را همانگونه
كه هست پذیرفته اند. این وضعیت خوب نیست. جلوی تحول را می گیرد...
بقول ریچارد داوکنیز
: بزرگ ترین خیانت ادیان به انسان این است که به انها اموخته مرگ پایان زندگی نیست....
اگر انسانها میدانسند
که تنها یکبار فرصت زندگی دارند و این یک هدیه به آنها از جانب طبیعت است، از روزهای
عمر خود نهایت بهره را میبردند و فلسفه زندگی خود را بر مبنای شادی بنا میکردند و زندگی
خود را به بیهودگی و بطالت نمیگذراندند. در این نوع زندگی جایی برای جنگ و تباهی زندگی
دیگر انسانها بخاطر نوع اعتقاد آنها نیست. در این نوع زندگی همه انسانها با هر نوع
دیدگاه محترم هستند و دیگر کسی به تخریب دنیا نمیکوشد تا حقانیت خود را اثبات کند ...
-3 فقدان امنیت رفاهی
و اقتصادی
...
فقر، نداری و ناچاری
با اعتقاد به خرافات و باورهای مذهبی رابطه ای تنگاتنگ دارد . هر چه افراد از امنیت
رفاه کمتری برخوردار باشند اعتقاد انها به یک نیروی برتر که میتواند زندگی آنان را
متحول کند بیشتر است . کمتر میتوانید ببینید که جمله ای نظیر یا ابالفضل بر روی شیشه
یک خودرو لوکس همچون مرسدس بنز ، فراری ، لامبورگینی ، پورشه و ماشین هایی در این سطح
در ایران دیده شود اما به وفور میتوان نظیر این جملات را در بر روی ماشین های پراید
و پیکان و ماشین هایی از این دست که معمولا طبقه ضعیف و متوسط جامعه خریدار انها هستند،
ببینید
...
بقول راسل در کتاب
جهانی که من میشناسم : اعتقاد و ایمان نسبت به لطف پروردگار؛ با شواهد و آثاری که از
آن مشاهده می شود، نسبت معکوس دارد!
یعنی وقتی که هیچ
گونه آثاری از لطف پرودگار دیده نشود (یعنی مردم در بدبختی باشند) مردم به آن معتقد
می شوند و هنگامی که اوضاع رو به بهبودی می گذارد یعنی وقتی که موقعیتِ مناسب برای
اعتقاد به پروردگار بدست می آید آن وقت از او غافل می شوند و به دستِ فراموشی اش می
سپارند...
این موضوع مرا بدین
فکر می اندازد که اگر مسایلِ اجتماعی حل شوند، مذهب از بین می رود و برعکس ...
همانطور که راسل
میگوید، این در واقع فقدان امنیت اقتصادی و رفاه است که از دلایل عمده گرایش انسانها
به مذهب و خرافات است . اگر مشکلات اقتصادی رفع شود و امنیت رفاهی برای انسانها فراهم
شود ، بسیاری از انسانها از پرستیدن نیروی خیالی مافوق طبیعت که گاه خود را در غالبی
نامریی ارایه میدهد و در جایی دیگر در غالب سنگ و چوب و فلز و گاو و الت و غیره دست
خواهند کشید و ظرفیت خود را مصروف کارهای مفید تری خواهند کرد . در این حالت دنیای
بهتری در انتظار تمام انسانها خواهد بود تا در کنار یکدیگر بدون جنگ و نفاق و خونریزی
های برخواسته از مذهب زندگی کنند و دنیای بهتری را برای خود و انسانهای پس از خود خلق
کنند
.
رضا ادبیان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر