سه‌شنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۹۶

اجبار روزه

خرداد 1396
محمد جواد اکبرین
یادداشت‌های روزانه

مجازاتِ روزه‌خواران به دست روزه‌ داران
(به مناسبت خبر شلاق و جزای ۲۰روزه‌خوار در قزوین)

در بنای حقوقی، روزه‌خواری نه تنها در اسلام مجازات ندارد بلكه در قانون مجازات اسلامى هم ندارد و استناد به قانون مجازات در اين زمينه به كلى غلط است؛ زيرا ماده ۶۳۸ قانون مجازات مى‌گويد "هرکس علنا در انظار عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی نماید". ولى روزه‌خوارى اصلا عمل حرام نيست كه تظاهر به آن مجازات داشته باشد، زيرا روزه‌خوارى در خود قرآن هم مجاز شمرده شده براى كسى كه توانايى‌اش را ندارد يا عذرى دارد. پس كسى كه تظاهر به روزه خوارى مى‌كند تظاهر به عمل مجاز كرده نه عمل حرام. ممكن است بگويند از كجا معلوم متظاهران به روزه‌خوارى عذر داشته باشند؛ اينجا حكومت مجبور مى‌شود پس از بازداشت، هم در توانايى جسمى و پرونده‌هاى پزشكى مردم تجسس كند هم در عقايد آنها كه اين تجسس هم در قانون جمهورى اسلامى ممنوع است هم در اخلاق و عُرف. در واقع تكرار همان كار بيهوده و غيرقانونى و غير شرعى است كه گشت ارشاد مرتكب مى شود در نسبت ميان زن و مردى كه با هم‌اند و تجسس مى‌كند ببيند آنها با هم نسبت شرعى دارند يا نه؛ 
تعبیراتی چون «تظاهر، عمل حرام و جرم» قابل تفسیرند و انطباق آن بر روزه‌خواری کاملا بستگی به کسی دارد که پشت میز صدور حکم نشسته است!
به لحاظ فقهی هم هیچ سند قابل اعتماد و موجّهی برای مجازات تظاهر به روزه‌خواری در ملأ عام وجود ندارد. هیچ جا هم اثبات نشده که پیامبر و ائمه چنین کاری را مجازات کرده باشند. 

و اما مبنای دینی: در آيه‌ى وجوب روزه آمده "لعلكم تتقون" يعنى راهى است براى بالا بردن توان معنوى انسان و ایمانش كه از آن تعبير به "تقوى" شده؛ به محض اينكه پاى معنويت و ایمان به ميان مى‌آيد عنصر "اختيار" اهميت پيدا مى‌كند؛ معنويت و ایمانِ اجبارى نداريم، حكومت اسلامی حداكثر كارى كه مجاز است انجام دهد بسترسازى براى ديندارى و زندگیِ مؤمنانه است و نه اجبار آن. 

در غير اين صورت، حكومت اسلامى امرى مى‌شود پارادوكسيكال، زيرا حكومت يعنى قانون، و قانون يعنى اجبارِ مشروع، و هر شهروندى موظف است حتى به اجبار و اكراه هم كه شده به قانون تن دهد وگرنه مجازات مى‌شود. پس ذات حكومت و قانون، نوعى اجبار در آن نهفته است اما ذات دين، اكراه‌پذير نيست زيرا به گواهى آيه‌ى ٢٥٦ سوره‌ى بقره، نه در ذات دين اكراه و اجبار راه دارد نه در التزام به احكام آن. 

در نتيجه حكومت اسلامى به شيوه‌ى جارى در ايران، يعنى اجبارِ امرى كه اجبارى نيست و اين تناقض، هم در اجبار روزه خود را نشان مى دهد هم در اجبار ساير احكام اسلام. بماند كه شهروندانِ يك حكومت، متكثر و متنوع‌اند و لزوما همه مسلمان نيستند. 

https://t.me/akbarein

هیچ نظری موجود نیست: