در معنای آخوند و "گورزاد"
آخوند، واژهای مغولی ست، که پیدائیاش را عهد تیموریان دانستهاند، دورهای که صفت آخوند به مثابه عنوانی احترامآمیز برای روحانیون دانشمند به کار برده میشد. آخوند معناها شده است و واژگان مترادف بسیاردارد. روحانی، ملا، روضه خوان، دانشمند، پیشوای دینی، معلم علوم شرعیه، منلا، عالم، طالب علوم دینیه، مکتب دار کودکان و معلم کُتّاب نمونهاند. آخوند را برخی کوتاه شدۀ آقا خواند، میدانند، آقا به "آ" و خواند به خوند تبدیل شده است، سپس آقاخواند به آقاخوند و آقا خوند به آخوند تغییر کرده و آخوند "آقایی که میتواند بخواند" معنا شده است. "شاید هم مخففی از آغا+خوندگار، به معنی خداوندگار باشد". درکنار تعاریف واژگانی، آخوند و روحانی و ملای معمم، با شکل و شمایل خاص یعنی با عبا و عمامه و ریش و سبیل شارب زده، و غیرمعمم ومُکلا و کراواتی و غیرکراواتی به دلیل اشتراک درخواستهای دنیوی و اخروی شان صنف آخوند را شکل دادهاند، صنفی که افرادش از راه تبلیع و ترویج و آموزش مذهب تشیع ارتزاق میکنند، افرادی که گفتن درباره فرایض و متعلقات این مذهب حرفه و نان دانیِ شان است و راه و کلام ایجاد ارتباط با عوام الناس را خوب میدانند. این صنف لباس مشترک (یونیفورمی) رسمی نیز برای خود دست و پا کرده است، متحدالشکل درعمامه (در رنگها واندازهها و شکلهای مختلف)، عبا (رنگهای مختلف) و نعلین (رنگهای مختلف و بیشتر زردِ شتری). آخوندها در فن سخنوری وحرافی مهارت داشتهاند، اینان با زبانی عامه فهم در توانائی شان بر جذب مردم افزودهاند. برخی از اینان به عنوان آژیتاتورها و پروپاگاندیستهای قوی با خدعه و تقیه و توریه و تقلید و انواع دیگر نیرنگها حتی اشخاص تحصیلکرده را تحت تاثیر قرار دادهاند. آخوندها اغلب مرد بودهاند. درگذشته به ندرت زنان طلبه و آخوند وجود داشتند، امروز بر تعداد زنان طلبه و آخوند افزوده شده و در سطوح مختلف اجتماعی، به ویژه در سطح رسانهها و نهادها وارگانهای حکومت اسلامی از طریق تبلیغ و ترویج و آموزش و ارشاد مشغولِ کسب و کارند. آخوندیسم روش و منش و اتکا به اصولی ست که در آن مذهب تشیع وسیلهی کسب و کار و سیاست کردن شده است. فکر و رفتاری که سیاست را به عنوان ابزاری برای تامین منافع مالی و معنوی (مذهبی) خود برگزیده است.....( بر گرفته ازکتاب " زنگی های گود قدرت")
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر