دوشنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۹۹

چهار افسانه ای که ما انقلابیون ۵۷ برساختیم

چهار افسانه   

 

ناصر آملی

 

چهار افسانه ای که ما انقلابیون ۵۷ برساختیم 


۱ - حق بر باطل  پیروز است:

پیامبر در جنگ احد شکست خورد، امـام علی ۲۵ سال خانه نشین شد و سپس از معـاویه شکست خـورد، امـام حسن از معـاویه شکست خـورد و حکـومت را واگـذار کرد، امام حسین از یزید شکست خورد و به شهادت رسید، بقیه ائمه اطهار نیز حصر خانگی بودند و عملا نتوانستند برحکومت باطل پیروز شوند و حکومت حق را برپا سازند.

آری برای پیروزی، صـرف حـق بودن کافی نیست. بلکـه نیاز به امکانات است، هم امکانات سخت (تکنولوژی برتر،منابع مالی و...) وهم امکانات نرم(آگاهی وتربیت توده ها، نظم و انسجام سازمانی، مـدیریت کارامد و...). آن طرفی پیروز است که از امکانات برتری برخوردار باشد. حـق تعالی در کتاب حکیمش وعده فرموده مادامی که شلختگی و تنبلی پیشه می کنیم، زیاد روی امدادهای غیبی حساب نکنیم. (رعد/۱۱

 

۲- ما حقیم و آمریکا و غرب باطل :

احساس ما در دهه  ۶۰ این بود که تمام دنیا را سیاهی و فساد و ظلم در برگرفته است و نوری الـهی در مـا جـلوه گر شده است کـه با آن می توانیـم تمـام دنیـا را روشنی بخشیم. تصور میکردیم که مسئولین ما قدیسانی هستند ساده زیست که تنها وظیفه مـا دفـاع و تایـید آن ها است. ولی به تـدریج مـتوجه شـدیم کـه در این ۴۱ سال تمـامی مسئولین ما یا لیبرال وغربزده ونوکربیگانه یا جزو سران فتنه یا بی بصیرت و یا جریان انحرافی بوده اند.

از زمان احمدی نژاد هم که سران سه قوه مرتبا پرونده های فساد مالی و اخلاقی همدیگر را رو می کـنند و صحـبت از اختلاس ها و زمین خواری های سرسام آور است. آمار اعتیاد و طلاق و بیکاری وفقر و بزهکاری و ...که رشد وحشتناکی داشته است و به نقطه انفجارآمیزی رسیده است

از آن طرف، شناخـت هر چه بیشتر ما با آمریکا وغرب، که یا مستقیم بود (با سفر به آن کشور ها) و یا غیر مستقیم (با کسب اطلاع از کسانی که در آنجـاها زندگی کرده اند) و یا رسانه ای (اینترنت و ماهواره) ، ما را به این نتیجه رساند که آنجاها شر مطلق نیستند. همانطور که مـا حق مطلق نیستیم. آنها هـم بندگان همان خدایی هستند که ما بندگان اوییم. آنها هم همان خوبیهایی را دوست دارند که ما داریم : عدالت ، قانون ، نظم ، معنویت ، پاکدامنی ، اخلاق ، علم و.... گرچه که هنجارها و سبک زندگی شان با مـا ممـکن است متفـاوت باشد. جـامعه آمـریکا یکی از دیندارترین جوامـع دنیا است. سیستم تامین اجتمـاعی،قانون کار، آزادی مطبوعات و رسانه ها ، آزادی بیان و گردش قدرت بدون خونریزی درغرب،این جوامع را به عادلانه ترین جوامع درحال حاضر بشری تبدیل کرده است.

 

۳- ملت های جهان با مایند و حکومت های دیگر کشورها رفتنی:

ما تصور می کردیم که حامل پیام ویژه ای هستیم و با ابلاغ این پیام به ملت ها، آنها کرور کرور به ما خواهند پیوست و حکـومت های خـود را ساقـط خواهند کرد. پس منابع عظیمی را صرف این کار کردیم ولی در عمل شاهد تحکیم هرچه بیشتر هژمونی غرب بر جهان و انزوای روزافزون ایران شدیم.

 

۴- سازش حق با باطل خیانت است :

پیامـبر در حدیبیه با مشرکان سازش کرد ، امـام علی ۲۵ سال با خـلفا سازش کرد، امام حسن با معـاویه سازش کرد ، امام حسین تا آخـرین لحظات با سپاه یزید صحبت از سازش و عـدم جنگ داشت و اصـرار طــرف مقـابل کار را به مقاتله کشاند، بقـیه ائمه اطهار نیز باحکومتهای وقت سازش داشتند.اصولامردان بزرگ درطـول تاریخ سازشکاران بزرگ بوده اند.آنچه اصالت دارد اهداف است نه یک تاکتیک خاص.اهداف بلندی چون برپایی عدالت، معنویت، قانون، اخلاق و ... برای رسیدن به اهداف می توان از تاکتیک های متفـاوتی استفاده کرد کـه البته آن تاکتیکها باید با اهـداف سنخیت داشته باشند. اصرار بر یک تاکتیک خاص نامش لجاجت است نه قاطعیت.

متاسفانه آنزمان همه انقلابیون اعم ازروحانیون وروشنفکران متاثر ازجوکمونیست زده زمانه بودند : این که بدبختی مـا ناشی از غـارت امـپریالیسم است نه جهـل و تنبلی خودمان، اینکه مذاکره با دشمن یعنی خیانت و ... 

 

علیرغم این که تمـام اسطوره های انقلابی آن زمـان چون روسیه لنین و چین مائو و کوبای فیـدل کاسترو و ویتنام هـوشی مینه آن ادبیات کلیشه ای خود را کنار گذاشته اند و ازموضع عزت ومنافع ملی راه تعامل باغرب را پیش گرفته اند و ازمواهـب آن سود می برند،شوربختانه مـا همچنان چون کودکی لجوج بر مواضع واضح البطلان خود پای می فشاریم و ناجوانمردانه این نادانی خودرا به دین ربط میدهیم.



هیچ نظری موجود نیست: