نام شاعر این شعر هنوز مشخص نیست. ویدیو شعر خوانی او در فیس بوک موجود است
نام شاعر این شعر هنوز مشخص نیست. ویدیو شعر خوانی او در فیس بوک موجود است
جلال متینی
پژوهشگر تاریخ
خیانت های توده ای ها و نقش ویرانگر جبهه ملی مهندس بازرگان
برای دیدن ویدیو روی آیکون زیر کلیک کنید
زندهیاد «ایرج میرزا» یکی از بزرگترین اندیشمندان و شاعران و اسلامشناسان ایران زمین است که از زوایای مختلف به اسلام پرداخته نمونه اش شعر بسیار زیبای او هست که در زیر میخوانید
زنی عابد که خوب و بهترین بود
همیشه در جوارِ صالحین بود
تمام شب فقط غرق دعا بود
بجای پا ، دو دستانش هوا بود
به چادر آنچنان پوشیده رویش
که هرگز کس ندیده تارِ مویش
بهچشم مردمان قدیس بودی
بشدت دشمنِ ابلیس بودی
ولی پیکِ اجل ناگه بیامد
بهارِ عمرِ او آخر سر آمد
شبی درخواب ، دختر ، مادرش دید
سلامی کرد و احوالش بپرسید
بگفتا بعد یک عمری عبادت
تو حتما بردهای گویِ سعادت
بگفتا مادرش با حالتی زار :
که ای دختر شدم از خویش بیزار
بیابشنو تو اکنون سرنوشتم
چو من مُردم ، بدیدم در بهشتم
بگفتا یک مّلَک ، تو اهل نوری
مبدّل می شوی اکنون به حوری
چومن حوری شدم ، رفتم به داخل
بیامد یک بهشتی از مقابل
مرا بگرفت و پاهایم هوا کرد
نمیدانی که با من ، او چِها کرد
چو آن مومن ز کارِ خود بپرداخت
یکی دیگر بیامد ، کارِ من ساخت
و بعد از او صفی گردید تشکیل
یکایک آمدند و گشت تکمیل
خلاصه دخترم ، فرصت نباشد
که این حوری رَوَد کُنجی بشاشد !ا
چو پایم را زدند آن روز بالا
کماکان پای من بالاست حالا
اگر لطف خدا گردد فراهم
بگیرم غرفه ای اندر جهنم
فراری گردم از این باغِ جنت
رَوَم دوزخ ، برای استراحت
تو ای دختر ، مبادا خام گردی
گرفتار و اسیرِ دام گردی
مبادا چشمِ عقلت ، کور گردد
امید و آرزویت ، حور گردد
اگر حوری شوی اینجا بیایی
تمام روز و شب ، پا در هوایی😜ا
*ایرج میرزا
شاه اسماعیل صفوی بنیانگذار تشیع در ایران
شاه اسماعیل صفوی مانند دیگر حکام جنایت کار و خونخوار تاریخ، خود را نمایندهی خدا بر روی زمین و همچنین منسوب و جانشین امامان شیعه میدانست و در پاسخ به امرای قزلباش که گفته بودند بیشتر مردم ایران سنی مذهب هستند و نمی خواهند شیعه شوند گفته بود:ا
"خداوند و امامان من را یاری خواهند کرد و اگر کسی در مقابلم اعتراض کند کمترین پاسخم به او شمشیر خواهد بود"ا
شاه اسماعیل پس از فتح شیراز و شهرهای اطراف در 882، دستور قتل عام صادر میکند.ا
مداحان در رسای فتوحات این شاه شریعت پناه نوشتهاند که قزلباشان حتی سگها و گربههای این شهرها را هم به اتهام ناصبی بودن و دشمنی با اهل بیت قتل عام کردند.ا
در اواخر همان سال، شاه به سمت سمنان حرکت میکند و قزلباشان جلودار، قتل عام را از ولایات اطراف شروع میکنند.ا
غیاث الدین خواندمیر مینویسد:ا
مردم این آبادیها تماما از صغیر و کبیر، پیر و جوان از دم تیغ رد شدند و در آن دیار کسی زنده نماند."ا
شاه اسماعیل سپس راهی سوادکوه میشود.حاکم سوادکوه حسین کیای چلاوی به قلعهای در کوهستان پناه میبرد.پس از محاصره و قطع آب ورودی قلعه، حسین کیا حدود 50 روز مقاومت میکند و سرانجام به سبب کمبود آب تسلیم میشود.ا
شاه اسماعیل دستور میدهد حسینکیا را درون قفس بگذارند.سپس زن و دختر و پسر و نزدیکانش را در برابر قفس او برهنه میکنند و بدستور شاه، قزلباشان با وحشیگری به تمام اعضای خانواده و نزدیکان وی تجاوز می کنند.در پایان به دستور شاه، سیخ بلندی را از بدن آنان عبور میدهند. بطوریکه یک سرش از زیر پوست آخرین مهره ستون فقرات عبور کرده و سر دیگر ان از پشت گردن بیرون میآمد، سپس آن بیچارگان را که از درد و خونریزی به خود میپیچیدند را بر فراز آتش گرفتند تا اندک اندک و در میان ضجههای جان خراششان بریان شوند.ا
حسینکیا که شاهد تجاوز و به سیخ کشیدن عزیزانش است، گردن خود را به چوب قفس میسابد تا رگ او پاره شود و بیش از این شاهد ضجههای عزیزانش نباشد اما قزلباشان متوجه شده و مانع از خودکشی او میشوند. سپس قزلباشان به دستور شاه، گوشت کباب شدهی لاشه این افراد را خورده و استخوانهایشان را به آتش انداخته و خاکسترشان را بر باد دادند.ا
در آخر و به دستور شاه، بدن حسینکیا را خراشیدند و بر زخمها و خراشها شیره مالیدند و قفس او را پُر از مورچه و حشرات کردند. وی چند روزی به سختی زیست. پس از آن درون زخمها کرم ایجاد شد و از شدت هجوم حشرات و عفونت زیاد، درگذشت. جسد او را نیز سوزاندند و خاکسترش را بر باد دادند.ا
و بدین ترتیب مردم ایران شیعه گشتند تاریخ بخوانیم ملتی که از تاریخ مردمش خبر نداشته باشد راحت فریب می خورد
منبع:ا
تاریخ شاه اسماعیل صفوی
امیرحسین خنجی.ا
مصطفی رحیمی
تنها روشنفکری که سال 57 در نامه اش به آیت الله خمینی گوشزد کرد تاسیس جمهوری اسلامی به حکومت استبدادی منجر خواهد شد..
تاریخ ایران از دکتر مصطفی رحیمی بهعنوان "روشنفکر مسئولی" یاد میکند که در دفاع جانانه از حقوق ملت در طوفان احساسات انقلابی سال 57، بر اصول خود ایستادگی کرد..!
اهمیت نامه دکتر مصطفی رحیمی به این بود که او یک ماه قبل از پیروزی انقلاب در دیماه سال 57 و قبل از رفتن شاه به آیت الله خمینی نوشته است که اضافه کردن هر گونه پسوندی به حکومت جمهوری باعث استبداد خواهد شد و چون اکثریت ملت ایران مسلمان هستند ، نیازی به اضافه کردن پسوند اسلامی نیست
اضافه کردن پسوند اسلامی به حکومت جمهوری ، باعث استبداد و حکومت روحانیون خواهد شد و با دموکراسی منافات دارد..
پیام تاریخی دکتر مصطفی رحیمی برای نسلهای بعد توجه به اصول زیر است :
۱.آزادی بدون آگاهی ممکن نیست!
۲.هیچ قدرتی نباید فراتر از نقد باشد،
و هر جا که نقد سرکوب شود، فساد و استبداد رشد میکند!
۳.استقلال فکری از هر نوع ایدئولوژی،
نه شیفتگی به غرب یا شرق و نه اسیر تفکرات سنتی
یک نمونه خوب از «روشنفکران» قبل از انقلاب
نادر ابراهیمی، نویسنده و عضو کانون نویسندگان و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران[۴] پس از انقلاب ۱۳۵۷ مأمور تصفیه و تجدید کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شد. او آنجا را تبدیل به یک اردوگاه بازپروری و شکنجهگاه کرد. او در یکی از مصاحبههای خود به تجربهای اشاره کرده که در آن به موضوع پوشش و اخلاق اجتماعی پرداخته است. وی در این روایت به اهمیت رعایت حجاب و تأثیر آن بر طهارت اخلاقی اشاره میکند:
ویدیو رسمی سخنان او را ببینید
فلسفه تقلید در مذهب تشیع چیست؟
شخصی از آیتاله بروجردی پرسید : امام جعفر صادق از چه نظر در شیعه اهمیت دارد به جز امامت ایشان ؟
ایشان فرمودند : آن بزرگوار ، بنيانگذار فقه شيعه و از عالمترين امامان شيعه هستند .ا
شخص پرسید : شکی نیست که ایشان عالم و امام بودند ، امّا آيا كتابی كه نگارش ايشان باشد و ميزان "علم" وی را آشكار سازد موجود است ؟
.آیتالله گفتند : نه ، خودشان كتابی ننوشتهاند ، ولی بيش از شش هزار دانشجو داشته اند ا
شخص پرسید : پس چرا كتابی ننوشته اند ؟ زیرا از ارسطو كه بيش از دو هزار سال پيشتر می زيسته ، كتاب ارغنون ، و از افلاطون كتاب ١٢ جلدی جمهوريت به جا مانده كه ميزان علم آنها را آشكار می سازد . چطور در مورد ايشان اينگونه نيست ؟
آیت الله گفتند : خلفای ظالم هیچوقت اجازه ی نگارش به ايشان نمی داده اند .ا
شخص پرسیدند : پس با اين جو اختناق ، چگونه شش هزار دانشجو داشته اند ؟
و خلفای ظالم جلوی ارتباط ایشان با مردم را نمیگرفتند ؟
آیت الله گفتند : من هم نمی دانم ! ولی از امام صادق احاديث بسياری به جا مانده است !ا
شخص پرسید : در كجا مانده ؟
آیت الله جواب دادند : در كتاب بحارالانوار شیخ الاسلام علامه محمد باقر مجلسی رضوان الله تعالی و چند كتاب ديگر...ا
شخص پرسید : علامه مجلسی در چه قرنی می زيسته ؟
آیت الله گفتند : حدودا ٤ قرن پيش(یعنی حدود ۹ قرن پس از امام جعفر صادق) !ا
شخص پرسید : او از كجا به "علم" امام رسيده ؟ در حالی که از ایشان هیچ نوشته ای به جای نمانده .ا
چگونه گفته هایش را جمع آوری کرده ؟ در حالی كه حدود ٩ قرن بينشان فاصله زمانی بوده و كتابی از امام هم در دسترس ایشان و دیگران نبوده ؟
یا مثلا نهجالبلاغه که گفته میشود گفتار حضرت امیرالمومنین علی علیهالسلام (ع) است و نگارنده آن محمدبن حسین بنموسی معروف به سید رضی است ، درحالیکه ایشان چهارصد سال بعد از حضرت علی (ع) میزیسته ؟
بدون هیچ منبع صحیح و مکتوبی از کجا فرمایشات ایشان را جمع آوری کردهاند ؟
ایت الله گفتند : نمیدانم !ا
***
+ خرافه پرستان ِ دین باور ، همیشه در اینگونه موارد پاسخی ندارند و فقط سفارش میکنند که زيادی كنجكاوی نكنید .ا
هرکسی هم که زیاد سوال کند و بخواهد در این مورد حرف خلاف میل علما بزند بلافاصله تکفیر میشود . او را ملحد و کافر و زندیق اعلام میکنند و مسلمین ساده دل را بجان او می اندازند و خونش را میریزند و ....ا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
در زمانه ای زندگی میکنیم که در آنسوی زمین ؛ دانشمندان ناسا با استفاده از تلسکوپ جیمز وب در حال رصد پیدایش آفرینش در ۱۳ هزارمیلیارد سال قبل هستند .ا
اما در این سو ممد قلی و حسنعلی دارقوزآبادی از قم ؛ با انگشت شصت و تراز ِ بنّایی ماه را نمی بینند و تاریخ و تقویم را دگرگون می کنند !ا
جهل همیشه هم قند در چای زدن برای حلال شدن آن ، یا اختراع غسل ترتیبی جایگزین غسل ارتماسی نیست !ا
بسته به رشد دانش انسان ها ؛ جهالت ایشان هم آپدیت می شود . چرا که نمیخواهند چیزی را که تمام عمر باور داشته اند کنار بگذارند .ا
فلسفه تقلید در مذهب صفوی، انگلیسی تشیع همین نپرسیدن و نادانی است.ا
تقلید یعنی مخ تعطیل . یعنی پیروی کورکورانه
حال تـــــوی خواننده درکدام طرف قصه هستی
تقلیدکورکورانه
یابکاربردن عقل
عزت زیاد
🔴. خلافت سفاكيان
هر حملهای که در دوران تاریخ طولانی ما 'ا
به کشورمان شده در این نزدیک به
نیم قرن اخیر به شکل دیگری ; ا
تکرار شده و یا میشود. ا
در سال ۵۷ همهی ما ،ا
وقتی میگویم همه ما منظور
من همه گروهها از منتها الیه
چپ تا منتهی الیه راست
با هم ' چنان " متحد " شدیم که در تاریخ ما سابقه ندارد ;ا
و به خودمان دومین حمله اعراب را
آغاز کردیم !!! ا
البته انصافاً باید یادآور شوم که ;ا
همهی گروهها " دنبال اسلام ناب محمدی نبودند " ' ا
ولی سادهلوحی سبب شد که ;ا
عملاً در حملهی دوم اعراب به ایران
شرکت کنند.
در این حمله ، اعراب اصلاً با ما کاری نداشتند و ما نیابتاً از طرف آنها
به خودمان حمله کردیم
و بعداً فهمیدیم رهبرانی که دنبالشان افتاده بودیم از عربها، عربترند
و اصلا از بیخ عربند !!!
انگار دلمان برای اسلام ناب محمدی که ;
نمیدانستیم چیست
تنگ شده بود ،
مانند ارشمیدس از خزینه بیرون پریدیم و گفتیم یافتیم ، یافتیم.
خلاصه سعی کردیم پس ازخلافت امویان و عباسیان "خلافت علویان "را روی کار بیاوریم ' ولی به جایش
" خلافت سَفّاکیان "
را روی کار آوردیم. ا
هنوز چند ماهی از خلافت خلیفه اول
نگذشته بود که ;ا
" تشیع سرخ علوی "
سرخی خود را در پشتبام مدرسهی رفاه
نشان داد
و در چهل و اندی سال گذشته نیز
سرخی خود را
در زندانها و خیابانها به رخ مردم کشید. ا
خلیفه اول را اولین بار در ماه دیدیم !!! ، بعداً او را از زیر درخت سیب به ایران آوردیم و خیلی خیلی رمانتیک شدیم ، حتی جبهه ملی هم رمانتیک شد
و با سرود ; ا
"دیو چو بیرون رود فرشته درآید"
به پیشواز خلیفهی اول رفت و بیچاره مصدق از این قیاس به قول شاملو ;ا
در گور , گُرده تعویض کرد.!!!ا
همهی کسانی که روزشان بدون یک چتول عرق و دو پر خیارشور نمیگذشت ' به ناگهان دهانشان را ' آب کشیدند و به جمع سپاهیان خلیفهی اول پیوستند و برایش ;ا
" از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزا "
خواندند!!!.ا
خیلیها با آفتابه، بر سر خودشان
" آب توبه " ریختند
و در صف نماز جمعه ایستادند.ا
این جوک روسی
مصداق کامل حال روز ماست ؛
از بلشویک پیری پرسیدند
چرا لنین کفش میپوشید
و استالین چکمه؟
گفت ; برای اینکه در زمان لنین گندی که به مملکت زده بودند تا پاشنه پا بیشتر نبود و لزومی نداشت کسی چکمه بپوشد !!!ا
نتیجهی اخلاقیِ این جوک روسی
این است که ;ا
در دوران خلیفه دوم
همه باید چکمهپوش شویم.ا
در کمال ناباوری در حالی که خلیفهی دوم اعلام کرد روسیهی مقتدر را دوست دارد و پوتین را سیاستمداری برجسته میداند و پوتین نیز متقابلاً در وجنات خلیفه دوم عیسی مسیح را دید!!! ،ا
روسها ناجوانمردانه و بدون شلیک یک گلوله توپ ، دوباره ما را در دریای مازندران ترکمنچای کردند و ۴۰ درصد از سهم ما را مانند گوشت قربانی بین رفقای سابق کمونیست تقسیم کردند
و وزیر خارجهشان دستور داد که هرچه زودتر جدا شدن رسمی بخش وسیعی از مملکت را درانقلابیترین مجلس پس از انقلاب تصویب کنیم.ا
خلیفهی دوم گرفتار اندوه لبنان و فلسطین و بخصوص غم غَزه است و فرصت ندارد به جدا شدن دریایی که به قول آن شاه قجری آبش به درد قلیان هم نمیخورد واکنش نشان دهد.ا
داستان در این جا تمام نشده است ،ا
عدهای از مجلس و دارالخلافه از روسها خواهش میکنند که بیایید با ما قرارداد امضا کنید و " ما را زیر سایه حمایتتان قراردهید"
" و هرچقدر که میخواهید ما را ترکمانچای کنید."
مدتهای مدید از دارالخلافه برای چینیها پیغام و پسغام میفرستادند که بیایید ;ا
" ما را دوستانه تاراج کنید "
و "حقالبوق ما را بدهید.!!! "
چینیها که مشغول صدور کرونا به سرتاسر دنیا بودند فرصت جواب دادن نداشتند . سرانجام امسال با کلی منت پذیرفتند که دست به یک غارت دوستانه بزنند و حملهایا شبیه حمله مغولها را البته بدون خونریزی شروع کنند ، مشروط بر آن که "میزان غارت مخفی بماند.!!! "ا
"تنها حملهی مهمی" که هنوز اتفاق نیفتاده است "حمله اسکندر مقدونی است" که من مطمئن هستم ;ا
در دارالخلافهی خلیفه دوم
" دنبال یک اسکندر مناسب "
میگردند تا با او نیز قرارداد امضا کنند.ا
آری این چنین شد ای برادر ... ا
چاپنده جامگان
در لباس عمامه جامگان
اگر قرآن را بشکل یک کتاب کاملا فارسی چاپ کنند، مانند یک رمان با جلد معمولی و روی آن ننویسند قرآن ... و با صحافی و اعراب گذاری و ترجمه و تفسیر و نظرشخصی یا بهتر است بگوییم ماله کشی مترجم همراه نباشد و آنرا به شخص مسلمانی بدهند بگویند این کتاب را بخوان و نظرت را بگو از هر ۱۰ نفر حتما ۹ نفر آنرا کتابی بی سروته و بدونه محتوا و بار علمی یا تجربی میدانند ....ا
داستان سلیمان و خبرچینی هدهد و آوردن تخت ملکه صبا توسط جن و حرف زدن با مورچگان یا شتر صالح که از دل صخرهها بیرون آمد و باید نصف آب چشمه سهم شتر میشد و نصف آب برای بقیه مردم و این بیعدالتی باعث شد مردم شتر صالح را پی کنند و خدا آنان را دچار عذاب ساخت یا لوط که مردم شهر بر در خانهاش رفتند که این دو مرد مهمانت که فرشتگانی در لباس انسان بودند را باید بدهی ما با آنان لواط کنیم، لوط گفت من دو دختر باکره دارم دخترانم را میدهم با آنها جماع کنید ولی با مهمانان من لواط نکنید و خدا همه را سنگ کرد حتی زن لوط را ......ا
یا رفتن ذوالقرنین در مغرب زمین به غروبگاه خورشید و فهمیدن اینکه خورشید شب هنگام در چشمهی آب تیرهای فرو میرود و در مشرق از جایی بیرون میآید که مردمانش پوششی ندارند و ساختن سد آهنی که یاجوج و ماجوج پشت آن ماندهاند و الله وعده داده تا قیامت پابرجاست .....ا
و یا خبرچینی بین زنان محمد، تهدید زنان محمد، و اینکه محمد میتواند نوبت همخوابگی زنانش را جابجا کند و بر او گناهی نیست و اینکه محمد هر زنی و به هر تعدادی که خواست میتواند بگیرد و یا اینکه پشت خانه محمد بلند حرف نزنند و محمد را با صدای بلند نخوانند ... بهتر است صبر کنند محمد خود بیرون بیاید، بدون دعوت خانه محمد نروند و اگر برای صرف غذا دعوت شدند زودتر از وقت غذا نروند و بعد از غذا خوردن به صحبت مشغول نشوند یا با زنان محمد پشت پرده سخن بگویند و بعد از محمد با زنانش ازدواج نکنند و .....ا
اینها چیست که حرف خالق بینهایت کهکشان و سیاهچالهها و ستارگان باشد، به چه درد زندگی امروز بشر حتی بشر ۱۴۰۰ سال پیش بخورد ...ا
لوط، یونس، یوسف، هود، صالح، یعقوب، موسی و ... اینها به چه دردی میخورند. ا
در جایی دیگر میگوید ما اسب و شتر و الاغ را آفریدیم تا وسیله زینت شما باشند و بارهای سنگین خود را که جز با سختی و مشقت نتوانید ببرید برای شما جابجا کنند، این آیه به چه درد بشر امروز میخورد ... ؟؟!! عرب ۱۴۰۰ سال پیش الله هم نمیگفت میدانست با شتر و الاغ میتواند بار ببرد و امروزه هم که کسی با شتر و الاغ کسی بار نمیبرد ....ا
چند تا شتر و الاغ میتوانند یک بار ترافیکی یا محموله نفتکش چند صد هزار تنی را و یا هواپیمای ۱۰۰ تنی را حمل کنند .... ؟؟!!
داستان اصحاب کهف به چه درد ما میخورد؟؟
چطور الله جلوی خراب شدن مکه توسط قرامطه را نتوانست بگیرد ؟؟
چرا جلوی ویروس کرونا را نگرفت که خانهاش را تعطیل کرد؟
چرا هم اکنون که همجنسگرایان رسما ازدواج میکنند هیچ همجنسگرایی سنگ نشد یا شهرهای همجنسگرایان ویران نشدند؟؟
اینکه یونس در شکم ماهی زندگی کرد به چه درد ما میخورد؟؟
اگر کسی قرآن را یکبار بطور کامل به فارسی خواند و باز هم مسلمان ماند حتما سود و منفعتی در این کتاب و این دین دارد و یا نمیخواهد حقیقت را بپذیرد ....ا
می گن؛ یک روز صبح که حیوانات ساکن در کشتی نوح بیدار شدند؛ گرگ رو کرد به گوسفند و گفت: پدر سوخته! امروز خیلی گرد و خاک می کنی!ا
میخوام بخورمت!ا
گوسفند گفت: عمو! انگار وسط آبیم ها!ا
همه جا خیسه؛ گرد و خاک کجا بود؟
میخوای بخوری، بیا بخورم!ا
چرا بهانه ی الکی می گیری؟
ترانهی تن نمیخواند؛ روضهی وطن میخواند و حسابی از چشمها اشک میگرفت. قریب بیست سال خواند و دویست آهنگ غریبهوار داد بیرون که یکی از یکی بهتر دلبری میکرد از دلها. او که خود با شنیدن صدای دلکش از رادیو دلدلی شدی بود، اینک داشت با صدا بر قلبهای بیصدا حکومت میکرد. شده بود ملکهی آواز ایران؛ نمیشد نشنیدش. احکام شرعی جلودار لطافت حنجرهش نبود و زور فتواها به قدرت صدایش نمیرسید. کسی میتواند ادعا کند هایده گوش نکرده؟ کدام مستی حلالتر از شنیدن صدای خواهر بزرگتر مهستی؟ حرام هم اگر باشد؛ تا باشد از این حرامها!
یک اذان خوانده؛ هنوز هم هیچ مؤذنی به گرد اللهاکبر هایده نرسیده. با آن اذان خدا حتی نماز شیطان را هم قبول میکند. گیر سهپیچ داده بودند بهش که بیا و از علی بخوان. میدانستند بانو چقدر عاشق امیرالمؤمنین است. از مسجدهای تهران تا دیسکوهای سانفرانسیسکو همه میدانستند که این زن دلباختهی ابوتراب است. گفت امشب نمیخوانم، مشروب خوردهام! گذاشت برای فرداشب تا با شکستهترین دل ممکن از همای رحمت بپرسد تو چه آیتی خدا را؟ هایده بود دیگر! کاری نداشت بهش میخورد یا نمیخورد؛ به علی به چشم بهشت نگاه میکرد.