ریشهی واژهی سیّد ، پس زمینهی جامعه شناختیاش و اشتباه
جا افتادنش در مورد نسبتشان با قوم قریش ؛
سيّد واژه ای عربی است و معني آن در زبان پارسی " آقا
" و در زبان انگليسی "مستر" است ، اعراب زن را سيّده مینامند ؛
پس از چيرگی تازيان بر ايران که در نيمهی سدهی هفتم ميلادی روی داد بکار بردن واژها و
سرنامهای عربی رواج يافت ؛ مردم به هنگام بانگ زدن اعراب آنها را با سرنام عربی سيّد
بانگ ميزدند ؛ خود اعراب هم يکديگر را با سرنام سيّد بانگ ميزدند ؛ شگفتانگيز اين
بود که اعراب ايرانيان را سيّد نناميدند و خود ايرانيان هم همديگر را سيد نگفتند زيرا اعراب خود را بالاتر از
ايرانيان میدانستند و چنين کاری را روا نمیداشتند که به زیردستان و بندگان خود سیّد
بگویند ؛ امّا آن دسته از اعراب که زنان ايرانی را اغلب به همسری گرفتند ، از آنها
دارای فرزند شدند ؛
اين فرزندان چون پدر عرب داشتند میتوانستند سرنام بکار ببرند
؛ فرزندان اين فرزندان نيز ميتوانستند همين کار را بکنند ؛ از اين رو گروهی ايرانی
پيدا شدند که پدر يا نيای عرب داشتند و سيد ناميده شدند ؛ به ياد داشته باشيد اين گروه فقط عربزاده
بودند ، نه از خاندان ويژهای مانند خاندان محمّد يا قريش يا ديگران ؛ دهها سال گذشت
و چيرگی حکومتی اعراب از ميان رفت ، ولي سيّدها
که از بازماندگان عربزادگان بودند ماندگار شدند ؛
صفویها که در ۱۵۰۱ ترسایی برآمدند شاخه ای
از اسلام را با کشتار گسترده و با زور شمشیر دين رسمی ايرانیان که بیشینهی آنان سنّی
بودند کردند ؛ انگیزهی آنان تنها و تنها سیاسی بود : آنها نمیخواستند از خليفه گری
اسلامی باشند که اینک در دست عثمانیها بود.
ايرانيان از چيرگی تازيان و رفتارهای ددمنشانهی آنها در ميهن
ايرانی ، يادماندههای تاريخی تلخی داشتند ؛ برنامهريزان دوران صفوی همهی جنایتهای
مسلمانها را به پای اعراب و به پای سه خليفه نخستين اسلام (ابوبکر/عمر/عثمان) ، بني
اميّه و سپس بنی عبّاس و گماشتگان آنان نوشتند و مدّعی بودند که خود حضرت محمّد و علی
و زادگان آنان با ايرانيان دوست بودهاند و اگر علی و زادگان او در رهبری میبودند ،
رفتارهای بدی با ايرانيان نمیشد ؛ آخوندهای صفوی نیز برای این دروغها حدیث سازیهای
گسترده کردند ؛ از جمله عروسی دختر یزدگرد با حسین بن علی ، با این همه ، زور شمشیر
و حدیثسازی اثر خود را گذاشت و اين برداشت دروغ کم کم پذيرفته شد و جا افتاد و در
پی آن ايرانيان کين خود را از امامان ، از دل بيرون کردند تا جایی که محمد و آلاش
را ستمزدهی ديگر اعراب نیز ديدند !!!
به همان اندازه که خوبی و دوستی محمّد و زادگانشان درميان ايرانيان
مسلمان تبليغ میشد ، از ديگر رهبران عرب مانند سه خليفهی نخستين اسلام و بنی عبّاس
و بنی اميّه بدی گفته ميشد و يادمانده های تلخ و تاريخی ايرانيان در کارهای آنها ريشهيابی
میشد ؛
در اين ميان سيّدها که برایند عینی تجاوز مسلمانها به ایران
زمین بودند ، در خطر افتادند ، زيرا اينان عربزاده بودند و ايرانيان از عربان دلهای
پرخون و چشمان گريان داشتند ؛ ياری دولت و مجتهدان شيعه که صفویها از لبنان آورده بودند
، سيّدان را از هر گزند رهايی داد ؛
مجتهدان و دولتيان گفتند که سيّدها همه از زادگان محمّد و علی
هستند و نه از ديگر اعراب ، که البتّه این یکی از بزرگترین دروغهای تاریخی بود ؛ از
آن زمان معنی واژهی عربی سيّد در ايران ديگر عوض شد و گفتند سيّد يعنی زادگان پيغمبر
اسلام و امامان ؛ اين برداشت و دروغ هم مانند ديگر برداشتهای دروغ دوران صفوي کم کم
جا افتاد تا جایی که اینها خود را برتر از دیگر ایرانیان میدانند و بر این باور هستند
که چون از نسل محمّد و علی هستند ، از حقّ ویژهای برخوردارند ...
منبع :
کتاب دو قرن سكوت
نویسنده : دكتر زرّين كوب