نسخه هشتم لطیفه های مربوط به جمهوری کثافت المنش اسلامی
این نسخه مجموعه لطیفه ها بمرور زمان بروز میشود
برای نسخه های دیگر به پست های قبل مراجعه کنید
ابليس را در حال فرار از ایران دیدند. از او پرسيدند: چرا از ايران فرار کردی؟
در پاسخ گفت: مهارتهای دزدی، رباخواری، رياکاری، کلاهبرداری،
حيله گری، دروغ، اختلاس و رشوه خواری را به آنها آموختم و بوسيله اينها کاخ،
ماشين، ویلا و مزرعه و... خريدند و ساختند و بر روی آنها نوشتند: هذا من فضل ربی.
نمک نشناسها از بیخ و بن منکر من شدند.
از يك آخوند حاضر جواب پرسيدند كه آيا تا به حال پيش آمده است كه در پاسخ به متلكي ناتوان شوي: جواب داد يك بار! و آن موقعي بود كه يك سپيدهدم باراني براي پيشنمازي به مسجد مي رفتم و كوچه پر از گل و لاي بود. ناگهان در يك چاه فاضلاب افتادم و تا كمر در مدفوع و ادرار فرو رفتم...💩 در فكر اين بودم كه اگر به منزل برگردم و لباس خود را عوض كنم، ...نماز مومنان قضا خواهد شد و اگر با همين وضع به مسجد بروم كه نميتوانم نماز را اقامه كنم ،كه خانم جواني رسيد و مرا كه در آن حالت ديد با لبخند شيطنت آميزي پرسيد: حاج آقا چرااينقدر تو خودتون فرو رفتين؟!؟
روزي دو مسيحي خسته و تشنه در بيابان گم شدند.ناگهان از دور مسجدي را ديدند.
ديويد به استيو گفت: به مسجد كه رسيديم من ميگويم نامم امين است تو بگو نامم محمد است. استيو گفت: من به خاطر آب نامم را عوض نميكنم.
به مسجد رسيدند. ملا گفت نامتان چيست؟ يكي گفت نامم استيو است و ديگري گفت نامم امين است. ملا گفت: براي استيو آب بياوريد و امين جان، چون ماه رمضونه بايد تا افطار وايسي!!!!
آنکه عمامه سر است از علماست
آنکه پشمینه تن است از فقهاست
کـ ...ر ما هر ۲ صفت را داراست
به گمانم که "فقیه الفقهاست
👤ایرج میرزا
🔳⭕️آموزه های مدیریتی (حقیقتی تلخ )
⭕️◾️معلمی با خواهر فراش مدرسه ازدواج کرد گاهی اوقات معلم غیبت می کرد از فراش که برادر زنش بود می خواست بجایش به کلاس برود اینقدر این کار تکرار شد که فراش تقریبا شده بود آقا معلم.
〰️بعد از مدتی آقا معلم شد رئیس آموزش و پرورش و برادر خانمش را به مدیریت مدرسه منصوب کرد،
✏️بعد از مدتی معلم داستان ما شد مدیر کل استان و برادر خانمش را به ریاست آموزش و پرورش منصوب کرد،
🎓چندی گذشت و از مقام مدیر کلی شد وزیر آموزش و پرورش و برادر خانمش را به مدیر کلی منصوب کرد.
👈چندی گذشت و وزیر آموزش و پرورش دستور تحقیق و تفحص در باره مدارک تحصیلی کارکنان و مدیران را صادر کرد و فراش که مدرک ابتدائی بیشتر نداشت آشفته شد و به شوهر خواهرش زنگ زد و گفت:
چکار می کنی❓
☝️تو که می دانی من چند کلاس ابتدائی بیشتر ندارم و اگر این دستور را اجرا کنی بدبخت می شوم.
💥شوهر خواهر گفت: احمق نگران نباش، من شما را به ریاست هیئت تحقیق و تفحص منصوب کرده ام
👌حكايت اين روزای کشور ما...
یارو با چشم كور و پاى فلج به حج رفت و به شيطان سنگ زد
.
.
شيطان ازش پرسيد: .
چشمت چشه؟
گفت:خدادادى كورم!
شيطان:پات چشه؟
گفت:خدادادى فلجم!
شيطان گفت: پس من چه گوهی خوردم كه به من سنگ ميزنى, خونه خدا اونوره !!😂😂
جَفَر گردن آخونده رو بوسید ...
آخونده گفت : همه دست مارو می بوسند . تو چرا گردن مارو می بوسی ؟
جفر گفت : جای شمشیر امام زمانو ميبوسم 😂😂
فلسفه در يک اتاق سياه به دنبال یک گربه سياه
است.
متافيزيک
در یک اتاق سياه به دنبال گربه سياهيست كه وجود ندارد.
علم
در يك اتاق سياه با چراغ قوه به دنبال یک گربه سياه است.
خرافات
در يك اتاق سياه درحالى كه به دنبال گربه سياهى كه وجود ندارد مىگردد، مرتب فرياد
ميزند: پيدايش كردم !
شیخی ولیمه گرفت وهمه ی طرفدارانش رادعوت کرد
اطعمه فراوان بود که برق رفت.یکی گفت که تا آمدن برق همه مشغول دست زدن شوند تا مبادا کسی سفره را هاپولی کند. صدای کف زدن بلند بود که برق آمد. چشم همه به سفره افتاد که غارت شده بود شیخ گفت ما که همگی دست میزدیم؛ نکند جنیان سفره را غارت کرده اند! رئیس اجنه ظاهر گشت و گفت: شما هریک با یک دستتان به گردنتان میزدید و با دست دیگر غذاها را درشکمتان میریختید آنوقت تقصیرش را میاندازید گردن اجنه ؟! یکی از قلندران فرزانه گفت اینان در این کار ید طولانی دارند.
سالهاست که با یکدست بر سر و سینه میزنند
و با دست دیگر جیب خلایق خالی میکنند و میگویند اجنبی برد!!!!🙈😂
یه آدم مذهبی که میشناختم، عکس اینان رو گذاشته و نوشته؛ اگر اینا نوادگان حسین اند، شک نکنید، حق با یزید بوده!
آقای جا ، چه کردهای با باور این مردم؟
تنها دلیلی که زن نمیتونه پیش نماز بشه😁
ﻧﺎﻣﺴﻠﻤﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﯽ ﮔﻔﺖ :
ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺩﯾﻦ ﺷﻤﺎ ﭼﯿﺴﺖ ؟!
ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﮔﻔﺖ :
ﺁﯾﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﮊﺍﭘﻨﻲ ﺑﻠﺪﯼ ..؟!
ﻧﺎﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﮔﻔﺖ :
ﺧﯿﺮ !…
ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﮊﺍﭘﻨﻲ ﺑﻪ ﻭﯼ ﺩﺍﺩﻩ و ﮔﻔﺖ :
ﺭﻭﺯﯼ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺻﺒﺢ ﻇﻬﺮ ﻭ ﺷﺐ , ﺑﯿﺴﺖ ﺻﻔﺤﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ !..
ﻧﺎﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﮔﻔﺖ :
ﻣﮕﺮ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﻡ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺭﺍ که ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﻢ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ …؟!
ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﮔﻔﺖ :
ﻣﻌﺠﺰﻩ ﯼ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ چهارﺩﻩ ﻗﺮﻥ ﺗﻤﺎﻡ , ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺫﻭﻕ ﻭ ﺷﻮﻕ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﻨﺪ ﻭ بدوﻥ ﻭﺿﻮ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﻨﺪ !!!!!
ﺟﻨﺘﯽ ﻭ ﻣﻮﺳﯽ ﺳﺮ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺗﺎﺱ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻥ؛
ﺟﻨﺘﯽ ﺟﻔﺖ ﺷﯿﺶ ﻣﯿﺎﺭﻩ
ﻣﻮﺳﯽ ﺗﺎﺱ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻩ ﺟﻔﺖ ﻫﺸﺖ ﻣﯿﺎﺭﻩ!!!
ﺟﻨﺘﯽ ﻣﯿﮕﻪ:
آﺧﻪ ﺑﺪ ﺑﺨﺘﻪ ﺑﯽ ﺟﻨﺒﻪ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺭﺯﺵ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺩﺍﺷﺖ؟؟
کوفتت بشه بی جنبه !
طرح پیش فروش خودرو های شرکت سایپای قم آغاز شد‼️
ﺍﻳﻦ ﺧﻮﺩﺭﻭﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ،
ﻣﻮﻗﻊ ﺣﺮﻛﺖ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻣﻴﻔﺮﺳﺘﺪ ،
ﺩﺭ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ 80 ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻜﺮﺳﻰ ﻣﻴﺨﻮﺍﻧﺪ،
ﺩﺭﺻﻮﺭﺕ ﺑﺮﻭﺯ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻓﺎﺗﺤﻪ ﻣﻴﺨﻮﺍﻧﺪ،
ﻭ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﺳﻮﺍﺭﮐﺮﺩﻥ ﺯﻥ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺧﻮﺩﻛﺎﺭ ﻭ ﺁﻧﻼﯾﻦ ﺻﻴﻐﻪ ﻣﺤﺮﻣﻴﺖ ﺟﺎﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﺪ ‼️‼️😂😂
ﻭﯾﮋﮔﯽﻫﺎﯼ ﺯﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﻓﯿﻠﻢﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ😂
۱ . دستشویی نمیرود
۲ . ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺪ آﺭﺍﯾﺸﮕﺎﻩ ﭼﯿﺴﺖ .
۳ . ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻡ ﻧﻤﯿﺮﻭﺩ .
۴ . ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺭﺍﻩ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﻭ میﺧﻮﺍﺑﺪ .
۵ . ﻫﺮﮔﺰ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﺳﮑﺘﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ .
۶ . ﻧﺎﺧﻦﻫﺎﯾﺶ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻣﯿﻠﯽ ﻣﺘﺮ ﺑﻠﻨﺪ ﺗﺮ ﻧﯿﺴﺖ .
۷ . ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﻮﺭﺍﺏ ﮐﺸﯽ ﻣﺸﮑﯽ ﺑﻪ ﭘﺎ ﺩﺍﺭﺩ .
۸ . ﺑﯿﻦ ﺷﮑﻢ ﻭ ﮔﻠﻮﯾﺶ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺪﻥ آﺭﻧﻮﻟﺪ ﺷﻮﺍﺗﺰﻧﮕﺮ ﺩﺭ ﻓﯿﻠﻢ ﺗﺮﻣﯿﻨﺎﺗﻮﺭ 2 ﺻﺎﻑ اﺳﺖ ﻭ ﻫﯿﭻ ﺑﺮﺟﺴﺘﮕﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ .
۹ . ﺗﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺑﺮ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻣﺰﺍﺩﻩﺻﺎﻟﺢ ﻣﯽﺭﻭﺩ .
۱۰ . ﻓﻘﻂ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺩﺭﺑﺴﺘﯽ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﻋﻘﺐ ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﺪ ﻭ ﺑﯽﺻﺪﺍ ﺍﺷﮏ ﻣﯽﺭﯾﺰﺩ .
۱۱ . ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺩﻋﻮﺍﯾﺶ ﺷﻮﺩ ﻭﺳﻂ ﺍﺗﻮﺑﺎﻥ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺩﻭﯾﺪﻥ ﺑﯿﻦ ﺧﻮﺩﺭﻭﻫﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ .
۱۲ . ﺗﻞ ﻭ ﮔﻞ ﺳﺮ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺩﺭﺩﺵ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ .
۱۳ . ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ xxxl ﺑﻪ ﺗﻦ ﺩﺍﺭﺩ.
از قُلی میـپرسن :
چرا در اسـلام بیشتر از چهارتا زن نمیشه گرفت...؟
قُلی میگه :
چون اگه پنج تا بشه...
خمس
بهش تعلق میگیره…!
اون وقت باید یکیشو بدیم به ملا
...!!! 😂😂😂😂
به یه مرد ایرانی میگن : نماز میخونی؟ میگه عادت ندارم😐
میگن : روزه میگیری ؟ میگه طاقت ندارم😐
میگن : مسجد میری ؟ میگه وقت ندارم😑
میگن : خیرات میکنی
؟ میگه درآمد ندارم😐
میگن : صیغه میکنی ؟ میگه آره بابا دیگه کافر که نیستم !!!!😜
به افتخار همه ی مردای ایرانی که هنوز ذره ای ایمان تو
وجودشون هست😁😜
عدالت جناب قاضی
مردی 5 سکه به قاضی داد تا در دادگاه به نفع او رای صادر کند، ولی در روز مقرر قاضی خلاف وعده عمل کرد و به نفع دیگری رای داد.
مرد برای یادآوری در جلسه دادگاه به قاضی گفت: مگر من دیروز شما را به 5 تن آلعبا قسم ندادم که حق با من است ؟
قاضی گفت: چرا، اما پس از تو آن شخص مرا به 14 معصوم قسم داد.
مدتی بود دچار بی هویتی و پوچی شده بودم. از همه چیز و همه کس بدم میامد ، امید به آینده هم نداشتم. پیش هر روانشناسی هم رفتم جواب نگرفتم.
به توصیه یکی از دوستان نامهای به یکی از علما نوشتم و مشکلم را گفتم. جواب خیلی خلاصهای داده بود، نوشته بود فقط ترکیه.
من هم بارام را بستم چند هفتهای رفتم آنتالیا و استانبول کلی بهم خوش گذشتو حالم عوض شد😍
اومدم شهرمون نامه ای که حاج عاقا داده بودو بازم خوندم دیدم نوشته تزکیه نقطش کمرنگ بوده ندیدم ولی به هرحال
خدا پدرش رو بیامرزه😂😂!!!ا
.
ﺗﻮ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺩﺍﺩ
ﺗﻮ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﮔﺪﺍ ﺭﻭ ﺍﺯ ﭘﻮﻟﺪاﺭ ،
ﺗﻮ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭ ﺍﺯ پسر ،
تو دولت دزد رو از وزير
توی خبرگان مرده رو از زنده
یه آدم مذهبی که میشناختم، عکس اینان رو گذاشته و نوشته؛ اگر اینا نوادگان حسین اند، شک نکنید، حق با یزید بوده!
آقای جا ، چه کردهای با باور این مردم؟
لاته میره روضه میخونه تموم که میشه از آخونده میپرسه چطور بود؟ آخونده میگه به شش نکته توجه نداشتی:
1. یزید ظالم بود نه ک.. کش.
2. «حر» به یزید پشت کرد، ...یر نزد.
3. هفتاد و دو تن شهید شدند نه اینکه بگا رفتند.
4. روز عا شورا هوا گرم بود نه تخمی.
5. حضرت زین العابدین بیمار بود ... نه کون گشاد.
6. هفتاد و دو تن عاشق امام بودن ... کس خل نبودن.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر