از ماست که بر ماست
از ماست
که بر ماست، شعارِ خودمان بود
آن دزدِ
پدرسوخته یار خودمان بود!
دادیم
به او قدرت و تویِ سرمان زد
اینمیوه
ی ممنوعه ویارِ خودمان بود!
گفتند
خَرَش می رود ایشان همه جا خوب
معلوم
شد اما که سوار خودمان بود!
میگفت
درآرَم پدر فقر ولی حیف
چیزی
که درآورد دَمارِ خودمان بود!
سهم
همه را خورد ولی سیر نمی شد
بی وقفه
سر سفره کنار خودمان بود!
چون
این کَنِه پرورده ی دست خودمان است
هر فحش
که دادیم نثار خودمان بود!
تقصیر
کسی نیست اگر ماستِمان ریخت
ظرفی
که تَرَک داشت تغار خودمان بود
راهی
که از آن دزد به کاشانه ی ما زد
در اصل
همان راهِ فرار خودمان بود!
گفتند
به دشمن بد و بیراه بگویید
دشمن
ولی از ایل و تبار خودمان بود!
از ماست
که بر ماست که بر ماست که بر ماست
از ماست
که بر ماست شعار خودمان بود..
🔻
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر