دوشنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۹۸

چکیده‌ای از کتاب جهل‌مقدس


جهل‌مقدس

 ۴۱۱ سال پيش در ۱۷ فوريه ســـال ۱۶۰۰ ميلادی "جوردانو برونو" فيلسوف ايتاليايی پس از گذراندن ۸ ســـال در سياهچال‌های خوفناك دادگاه تفتيش عقايد در ميدان كامپودی فيوری شـــهر رم زنده زنده در آتش سوزانده شد
برونو كسی بود كه از حق تمام انسان‌ها برای انديشيدن بدان‌گونه كه دلشان میخواست دفاع میکرد

نوشته‌اند كه وقتی برونو را به يك ستون‌ آهنين بسته بودند و انبوهی از هيزم برای سوزاندن او جمع كرده بودند او هم ساكت بود و تسليم شده بود و چيزی نمیگفت ولی اتفاقی افتاد كه يك جمله‌ گفت كه در تاريخ ماندگار شد

آن اتفاق اين بود كه ناگهان ديدند پيرزنی نزديك شد و تكه هيزمی در دست داشت و با آوردن نام خدا بر لب آنرا روی هيزم‌ها انداخت
برونو سكوتش را شكست و گويی عمل اين پيرزن مغز استخوانش را سوزانده بود گفت: «لعنت بر اين #جهل_مقدست

مهمترين و يا لااقل يكی از اهم آفت‌های اجتماعی نه‌تنها در منطقه‌ی اسلامی بلكه شايد بتوان گفت در سراسر جهان که جوامع دينی از آن رنج میبرند جهل‌مقدس است

در چنين جهلی شخص جاهل در جهل میسوزد ولی برای خدا میسوزد

گرسنگی، فقر، فلاكت، بيماری، جنگ و دشمنی، جنايت، آدمكشی، ايذا و آزار به همنوع، همه را به قصد قربت تحمل میکند و جالب اينست كه از هرگونه روشنگری هم میهراسد آنهم برای خدا

در جهل قدسی شخص جاهل با نهادی همراه می‌شود بنام «اعتقاد» یعنی براي چنين انسانی اعتقاد بجای تفكر مینشيند

اعتقاد از ريشه‌ «عقد» یعنی بستن است شخصی كه به امری معتقد میشود فكرش را گره زده و معتقداتش را خط قرمز خويش میسازد

كسانی كه به جهل‌مقدس گرفتار میشوند جاهلانه برای خويشتن خدا میسازند خدايی كه ناخودآگاه مجموعه‌ای از خواسته‌های خود آنان است

جهل‌مقدس همراه با اعتقادهاي دينی است ولی دينی كه نه براساس تعقل، بلكه براساس هواهای نفسانی، انسان معتقد میشود و بالاترين جنايت را ممكن است مرتكب شود درحاليكه خيال میکند براي خداست و متقرب الی‌الله میشود

جهلی كه قهرمانانش دست به مهمترين جنايات میزنند به خيال آنكه كاری كه میکنند مورد خواست خداست و آنان برای خدا تلاش می‌کنند.

در يونان باستان جنگ ميان خدايان بود و در ادوار بعد در قالب جنگ اديان شكل گرفت در تاريخ اسلام جنايات و خونريزی‌هايی كه ببار آمد عموما معلول همين نوع جهل است

امروز در جامعه‌ ايران نيز جهل مقدس گاه منشأ فاجعه میشود كه به ذكر يك نمونه بسنده می‌کنیم

 در دادنامه‌ی ۱۷۲ ۱۶/۲/۱۳۸۲ پرونده‌ی كلاسـه‌ی ۱۱۳۱-۸۱-۹ دادگاه عمومی كرمان، از قول متهمين قتل‌های محفلی كرمان مكرراً اين مطلب آمده است كه در مورد برخی مقتولين با تسبيح استخاره گرفتيم و چون عدد ۶ آمد و عدد ۶ به معنای لزوم تعجيل در عمل است تصميم گرفتيم كه او را بكشيم و كشتيم!😳

گاهی اوقات جهل كه لباس تقدس می‌پوشد يك ملت را در تاريكی و جهنم ابدی فرو میبرد نمونه‌اش در عصر حاضر مردم كره‌شمالی هستند

در كشور كره شمالی مردمی زندگي میکنند كه از حداقل شرایط حيات يك انسان برخوردار نيستند ولی تبليغات حاكميت فكر آنان را چنان ساخته كه خيال میکنند در بهشت برين‌اند!

اين افراد در تاريكی هستند ولي قدرت مشت آهنين اجازه‌ روشنگری به هيچ فردی نمی‌دهد در كره شمالی تنها كسی كه حق فكر كردن دارد رهبر حكومت است كه فرمانده‌ بزرگ ناميده میشود وقتی فرمانده‌ بزرگ درباره‌ مسئله‌ای حرفی زد ديگر هيچكس حق ندارد در آن زمينه اظهارنظر كند!

چکیده‌ای از کتاب جهل‌مقدس

هیچ نظری موجود نیست: