چهارشنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۹۹

خشايار ديهيمی: آقای خامنه ای کور خوانده ای!


خشايار ديهيمی

آقای خامنه ای!
 تا کنون با نوکرانت و مزدورانت حرف زده ام. و شاید خیال کرده ای که شهامت حرف زدن مستقیم با تو را ندارم. کور خوانده ای. شهروند نمی ترسد. تازه به آن خدایی که خدای من است قسم می خورم که حتی به فکر عاقبت تو هم هستم. نمی توانی و نباید آمال هفتاد میلیون نفر را به پای غرور و کین توزی شخصی ات قربانی کنی. من از خارج از کشور نمی نویسم. من همین جایم. در محضر مزدورانت. اما با همهء اعتدالم و دندان به جگر فشردنم دیگر نمی توانم شاهد بدبختی مردم به خاطر هوا و هوس تو باشم. من برانداز نیستم. تو براندازی. تو نوکری. من آزاده ام. مزدورانت را بفرست. زیر شکنجه می میرم. اگر قانون سرت می شود من تو را به محکمه می خوانم. تا از محکمه کی سر بلند آید بیرون. نمی توانم دیگر این همه خفت و دروغ را تحمل کنم. مرد میدانی اگر بیا. وگرنه همان مزدورانت را بفرست سراغ من هم. فرزندان پاک اندیشم در بندند. چه باک... یکی به آنها اضافه  کن. گرچه پیرم و دوام نمی آورم اما سخنم باید با عملم یکی باشد. جز خیر و صلاح مردم نخواستم و فرای قانون سخنی نگفتم... به خلاف تو. نام و نشانم معلوم و منتظر مزدورانت... والسلام.

هیچ نظری موجود نیست: