چهارشنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۹۴

ملاک سنجیدن و اندیشیدن خرد است


هشدارهایی به جوانان در برابر روشنفکری‌های ما
 (آرامش دوستدار)

دیدگاه ،   ۱ تیر ۱۳۹۴ / 22 ژوئن 2015 

نخستین هشدار این است که آنچه در این بخش و در پی آن می‌آید نسنجیده و نیندیشیده نپذیرند. ملاک سنجیدن و اندیشیدن خرد است. فرودسی شاعر بزرگ ما گفته است:
به نام خداوند جان و خرد                 کزین برتر اندیشه بر نگذرد

 
 

 
 

آرامش دوستدار

حرف‌های مرا نیز نسنجیده و نیندیشیده نپذیرید

بهتر از این نمی‌شد سخنی در خور و سزاوار خرد گفت. اگر فردوسی خرد را مهتر و سرور می‌دانست. اما چنین نبوده است. جلال خالقی مطلق منظور فردوسی را چنانکه باید این طور می‌فهمد: «سخن را به نام آفریننده جان و خرد آغاز کنیم که از این برتر اندیشه نمی‌گذرد» (یادداشت‌های شاهنامه، بخش یکم، ص۱) این هم سخن فردوسی در تأیید این نظر:

خرد را و جان را همی سنجد او        در اندیشه سخته کی گنجد او

سخته یعنی سنجیده، برآورد شده، و به این سبب در اینجا یعنی محدود. و چون خدای نامحدود در خرد محدود که نتیجه آفریدگی‌اش باشد نمی‌گنجد، خرد محکوم است از درک خدا محروم بماند و سخن‌اش را با بسنده کردن به بردن نام او آغاز نماید. فردوسی در یکی از بیت‌های آخرین دیباچه و پیش از «گفتار اندر ستایش خرد» این بیت معروف را می‌سراید:

توانا بود هر که دانا بود             به دانش دل پیر برنا بود

لااقل این سخن شعری می‌توانست گواه مهتریِ خرد پس از جایگاه برترین خدا باشد. اما این امکان نیز در «گفتار اندر ستایش پیغمبر» با این دو بیت از خرد گرفته می‌شود:

به گفتار پیغمبرت راه جوی       دل از تیرگی‌ها بدین آب بشوی

چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی      خداوند امر و خداوند نهی

خردی که امر و نهی پذیرد، سرور و خودآیین  نیست تا به نیروی خویش درست را از نادرست باز شناسد، دست پرورده دیگری‌ست. مستمند و غلام حلقه به گوش خدای اسلامی و پیغمر اوست که وحشت تخطی از اوامر و مناهی‌اش، مجال سنجیدن و اندیشیدن به او نمی‌دهد. تازه به زعم فردوسی چنین خردی بهترین چیزیست که خدا به آدمی داده است: خرد بهتر از هر چه ایزدت داد!

کاش فرودسی که باید او را ایرانی‌ترین شاعرِ ما دانست، چنین سخنی درباره خرد نمی‌گفت. اما او هم از این نظر استثناء نبوده است. اگر درست بنگریم و بکاویم درخواهیم یافت که خردی چنین خوارشده با نام مستعار «عقل» قرآنی، آنجا که سرکوب یا دلباخته عرفان نگشته و داوطلبانه انتحار نکرده، در مسلخ کلام ذبح شده است. یعنی در واقع فرهنگ اسلامی ما از سر حماقت فطری شده‌اش خود را از سرپرستی خرد خویشمند معاف کرده بوده است.

در هزار سال تخدیر و تخمیر این فرهنگ نابخرد تنها فیلسوف و متفکری که خرد را سرور و خویشمند دانسته، نه کهتر و پیشکار دین، زکریای رازی بوده است که از جمله به این علت نیز بغض و کینه ابن سینای «فیلسوف» را نسبت به خود برانگیخته (نگ. امتناع تفکر در فرهنگ دینی، چاپ اول، ص ۱۵۸، پانویس؛ چاپ دوم، ص۱۵۹، پانویس)، «فیلسوفی» که با «بسم‌الله الرحمن الرحیم سپاس و ستایش مر خداوند آفریدگار و بخشاینده خرد را»‌ به جا می‌اورد و  «درود بر پیامبر گزیده وی محمد مصطفی و اهل بیت و یاران وی»‌می‌فرستد (دانشنامه علایی، رساله منطق، ص۱، تهران ۱۳۵۳)


رسم ما این است که آثار هشیارکننده رازی را سر به نیست کنیم و آثار «شفابخش» ابن سینا را پس از هزار سال هم به فارسی برنگردانیم تا ندانیم این آخری چه گفته و آن  اولی چه اندیشیده است. به جایش آثاری از کانت، هگل، نیچه، مارتین هایدگر، ارنست کاسیرر، میشل فوکو، پیر بوردیو، یورگن هابرماس و… را ترجمه کرده‌آیم که نه زاده و پرورده فرهنگ ما هستند تا بغرنج‌های ما را دریابند، و نه به همین علت، ما آنها را از درون فرهنگ‌شان می‌فهمیم. و گیریم بفهمیم، این بدان نمی‌ماند از خوراکی که دیگران از محصول زمین خویش برای گوارش خود ساخته‌اند تغذیه کنیم؟

و ما در این صد و بیست سال، پس از آخوندزاده که به هر حال جوهر اسلام را غریزی می‌شناخته، با کدام الگوها و ایده‌ها خردمان را به کار انداخته‌ایم؟ نمونه‌هایی چند: با گربه‌رقصانی‌های متجددانه در برابر صدها و صدها معضل فرهنگی قدیم و جدید که نه توانسته‌آیم و جرأت کرده‌ایم طرفشان برویم و نه حتی این مهم را وظیفه خود دانسته‌ایم، با الگوی اروپایی شدن تقی‌زاده‌یی که هوادارانش هنوز از آن آبستن نشده سر زا رفتند. با ایده و الگوی حزب توده‌ایی نجات خلق‌های محروم که یکی از آنها را که محروم هم نبود کَت بسته تحویل جمهوری اسلامی داد تا باقی عبرت بگیرند. با الگوی روشنفکری مقپزمآبانه در سنجش و سبک سنگین کردن «غرب‌زدگی» فردیدی- آل احمدی و «دشمنانش»‌ که هنوز از مُد نیفتاده است. با الگوی سرقت مفاهیم و اجبارا چراغانی کردن آن که اقتباسی‌ست از حجله‌سازی جمهوری اسلامی برای از جان گذشتگانش. با ایده و الگوی مکاشفات یوحنایی- هانری کُربَنی به منظور در نوردیدن شرق و غرب و مقایسه مزایا و مضار هر دو و حق هر یک را چنان به جا آوردن که هر دو خرسند باشند. با ایده پیشاهنگی هرمنوتیک، پرچم این شعار را بارها به اهتزاز در آوردن که قرآن، چون به دست پیکی جبرییل‌نام به پیغمبر اسلام رسیده، کلام خدا نیست و هر بار آن را از نو غلاف کردن. با «قبض و بسط»نویسی‌های خررنگ‌کن به نفع ظلوم و جهول که هر دو برای دیدن تی‌تیش مامانی‌های زیلوبافت بر تن هیولایی اسلام سر و دست می‌شکنند. با خواب‌نما شدن و از خواب پریدن که ای دل غافل ارسطو دو هزار سال پیش گفته بوده است که «جهان بر پایه قانون علیت» می‌گردد و ما نمی‌دانستیم، وو حالا تا دیر نشده قانون ارسطو را «علیت‌باوری» بنویسیم و «دِترمینیسم» بخوانیم (به نقل از «یا مرگ یا تجدد»، ۱۲۲)، کی به کی است. ما که نمی‌دانیم علیت ارسطویی هدفمندی هستانی است و دترمینیسم نه در فیزیک اعتبار دارد، نه در فلسفه رفتار اخلاقی، نه در روان‌شناسی، نه در جامعه‌شناسی و نه در هیچ یک دیگر از علوم انسانی! مهم این است که به «رمز چیرگی و برتری اروپاییان» که بر خلاف جزیی‌بینی ما کلیت‌نگری‌ست پی بریم، آنچنان که مثنوی آن را در یکی از احمقانه‌ترین داستان‌ّهایش که فیل‌شناسی هندیان در تاریکی باشد به ما می‌آموزد (همان ۱۱۵). داستانی که به همان اندازه برای شیرفهم کردن مطلب به دهاتی‌های اصلاح‌طلب ضرورت دارد که برای کُندذهن کردن جوانان می‌تواند مناسب باشد. و سرانجام زیر عنوان «امتناع و امکان روشنفکری» با این گونه نقل از گفته نویسنده معروف کتابی به نام «سیری در تاریخ روشنفکری در ایران و جهان»: «اگر بخواهیم برای تعریف روشنفکر نظیری در فرهنگ خودمان پیدا کنیم، به نظرم بیانی از نهج‌البلاغه که من آن را بسیار دوست می‌داریم بیان بسیار نزدیکی به واقعیت است. حضرت علی (ع) خود را به عنوان عالم ذکر می‌کند و می‌گوید خداوند از عالمان عهد گرفته تا در برابر ظلم بایستند و از مظلوم دفاع کنند و اگر این نبود من حکومت را قبول نمی‌کردم» (مهرنامه، شماره ۳۵، ۲۱۶).

با وجود این و شاید به ویژه به این سبب ما نه مجازیم زیر بارهایی از این نوع به زانو در آییم که دنباله‌اش هم‌چنان خود را در ما می‌کشاند، نه می‌توانیم خود را در نتیجه برهنه دیدن کنونی اسلام از آن مبرا بدانیم، و نه هرگز از دایره سحر و نفوذ قدما خارج بپنداریم. این آخری را باید لااقل به اندازه دومی جدی گرفت، چون زنجیری‌ست نامریی و نیرومند میان تجدد دروغین و اسلام سمج و کهنه‌کار.

میدان زورآزمایی نه خارج بلکه ایران است، اما نه به اتکای ایران باستان که ما وارثان بیگانه از «خویشتنِ» آنیم، بلکه همین ایران اسلامی که قدمای ما در آن خفته‌اند. اگر ما این خفته‌ها را تکان دهیم تا بیدار شوند و به ما حمله برند، خواهیم دید که از کشمکش با آنها خودمان نیرومند می‌شویم. قدمای ما انرژی پتانسیل‌اند، باید آن را در خودمان به انرژی سینتیک تبدیل کنیم و بر آنها چیره شویم. این کار ممکن است.

۳۱ خرداد ۱۳۹۴

پنجشنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۹۴

مصاحبه با رضا اصلان در تلویزیون سی ان ان

 
 
Reza Aslan (born May 3, 1972) is an Iranian-American professor of creative writing at the University of California, Riverside.
Reza Aslan has a thing or two to say about media coverage of Islam. Speaking with CNN on Monday Aslan criticized comedian Bill Maher
 

ویدیو نطق محسن کدیور

ویدیو نطق محسن کدیور در مخالفت با جمهوری اسلامی و در طرفداری از دموکراسی


 
https://drive.google.com/open?id=0B6je25eTZ-12Z0Y2T2VTV3ZYU3c

جمعه، تیر ۲۶، ۱۳۹۴

داستان مشروب فروش و امام جماعت

 
 
 
 
 
مسجدی کنار مشروب فروشی قرار داشت و امام جماعت آن مسجد درخطبه هایش هر
 روز دعا می کرد : "خداوندا زلزله ای بفرست تا این میخانه ویران شود ."

روزی زلزله آمد و دیوار مسجد روی میخانه فرو ریخت . و می خانه ویران شد . صاحب میخانه نزد امام جماعت رفت و گفت : "تو دعا کردی میخانه من ویران شود پس باید خسارتش را بدهی !"

امام جماعت گفت : "مگر دیوانه شدی ! مگر می شود با دعای من زلزله بیاید و میخانه ات خراب شود !"

پس هر دو به نزد قاضی رفتند . قاضی با شنیدن ماجرا گفت : "در عجبم که صاحب میخانه به خدای تو ایمان دارد ، ولی تو که امام جماعت هستی به خدای خود ایمان نداری ! ! !ا"

پنجشنبه، تیر ۲۵، ۱۳۹۴

مضرات روزه

روزه نه تنها برای بدن مفید نیست بلکه بسیار مضر است




نوشته‌شده در اوت 24, 2009 توسط بهروز



بر خلاف آنچه آخوندها و پزشک نماهای فرصت طلب می گویند روزه نه تنها برای بدن مفید نیست بلکه بسیار مضر است و گاه منجر به مرگ می شود.

زیانهای روزه:

1- مرگ سلولهای مغز در اثر کمبود گلوکز در بدن

2- به هم خوردن سیستم کنتزل هوشمند بدن، سیستم هومونی عصبی، به دلیل پرخوری و گرسنگی مداوم در طول یک ماه

3- زخم معده و زخم روده دوازدهه

4- ابتلا به بیماری دیابت برای کسانی که لوزالمعده حساس دارند

5- سنگ کیسه صفرا که یکی از وحشتناکترین دردهای جهان است

6- پانکرانیت حاد که منجر به مرگ می شود

7- از کار افتادن و یا نارسایی کلیه ها برای کسانی که کلیه های آنها در شرایط مرزی کار می کند.


1- مرگ سلولهای مغز در اثر کمبود گلوکز در بدن

:

زمانی که بدنی گرسنه میماند، شروع به استفاده از چربیها میپردازد و چربیهای ذخیره شده را به نوعی کتون (cetone) تبدیل میکند. ( بوی بدی که از دهان روزه دار میآید، از همین کتون است)
بیشتر سلولهای بدن این کتون را بعنوان ماده مغذی بکار میبرند.
بغیر از مغز!
مغز فقط از گلوکز برای تهیه انرژی جهت فعالیتهای خود بهره میبرد.با توجه به اینکه گلوکز در بدن وجود ندارد مغز ماده مغذی ندارد که کمبود ماده مصرفی مغز باعث مرگ سلولهای مغزی به خصوص در مغز دختربچه ها می گردد.

گاهی اسلامگراها در باره تعداد سلولهایی سخن میگویند که در اثر استفاده از الکل از بین میرود.

2- به هم خوردن سیستم کنتزل هوشمند بدن، سیستم هومونی عصبی، به دلیل پرخوری و گرسنگی مداوم در طول یک ماه


دستگاه گوارش انسان دارای هورمونهای بخصوصی است که بشکل سیستم پیچیده و بسیار دقیقی دستورات لازمه را برای کل بدن صادر میکند.
وقتی بدنی گرسنه میماند، بدن خود را به حالت شبیه کشوری (البته با مدیریت خردمندانه) در معرض قحطی میبیند. به همه سلولهای بدن دستور میرسد که کمتر مصرف کنند، میزان انتقال مواد مغذی به سلولها هم کاهش مییابد.
یعنی متابولیسم بدن کند میگردد.
حالا تصور کنید که معده فردی با خوردن سحری تا خرخره پر شود. هورمونهای بدن دستور مصرف بیشتر می دهند و متابولیسم بدن تند می گردد.
بعد این بدن 16 ساعت گرسنگی بکشد، هورمونها دستور کاهش مصرف می دهند و سپس سر افطار تا خرخره پر شود. هورمونهای بدن دوباره دستور مصرف بیشتر می دهند و متابولیسم بدن تند می گردد.
رسماً هورمونها به حالتی مانند دیوانگی خواهند رسید.
نهایتاً در آخر چند روز متابولیسم بدن فلج میشود.

در طب بهترین نوع غذا خوردن اینست کهبمقدار کمو بهفواصل کمخورده شود.

هر کس خلاف این مسئله را بگوید یا از متابولیسم بدن زنده خبر ندارد یا انگیزه های دیگری دارد.
تصفیه خون و پاکسازی بدن در اثر روزه و… حرف های نادرستی ست که پایه ی علمی ندارد و یا از جانب پزشکان بی مسئولیتی گفته میشود که مصلحت و سودجویی خود را به حقیقت می فروشند.

نگاهی بیندازید به روزه داران:

موجود باد کرده و پف آلود
تنی چون پنبه، بی شکل
و ضعیف!


زخم معده و زخم دوازدهه (اثنی العشر):

یکی از کارهای قسمتی از این هورمونها، تنظیم میزان ترشح اسید معده، همچنین باز و بسته کردن دروازه خروجی معده است.
با زیاد غذا خوردن در سحر و بعد گرسنگی طولانی در روز و سپس غذای زیاد خوردن در افطار این هورمونها را دیوانه کردیم
چه اتفاقی میافتد؟
میزان ترشح اسید معده از کنترل خارج میشود، مخاط دوازدهه حساس میگردد و خروجی معده گاهی محتویات اسیدی را بداخل دوازدهه میریزد که باعث زخم معده، زخم دوازدهه می گردد و استفراغ های شدید آغاز می شود.
هفته اول رمضان، مراجعات به بخش اتفاقات نسبتاً کم است.
اما در هفته های بعدی استفراغهای جهنده خونی کف و دیوارهای سفید اورژانش را رنگین میکند.



ابتلا به بیماری دیابت برای کسانی که لوزالمعده حساس دارند

یکی از هورمونهایی که ستون فقرات تنظیم متابولیسم است، انسولین میباشد. انسولین در لوزالمعده ساخته می شود. هنگامی که انسولین به اندازه کافی در بدن تهیه نمی شود یا بافت های بدن به آن دسترسی پاسخ نمی دهند فرد دچار بیماری دیابت می گردد. انسولین میزان قند خون را تنظیم میکند. اگر قند زیاد در دست و بال باشد، انسولین بداخل خون ترشح شده،میزان مصرف قند توسط سلولها را افزایش میدهد. از طرفی دیگر به کبد دستور میدهد که قند را گرفته و بچربی تبدیل سازد.
برعکس همین مسائل در هنگام گرسنگی پدید میآید.
حالا سی روز، به تواتر چند ساعت، تا خرخره بخوریم و بعد گرسنه بمانیم.
چه بلایی بر سر تنظیم انسولین میآید؟ تنظیم انسولین بدن کاملا به هم می خورد.
برخی از لوزالمعده ها بشکلی در ساختن انسولین تنبل هستند (حالا بعلت ژنتیکی یا به سایر دلایل دیگر تا بحال بشکل کجدار مریضی، میزان انسولین بدن را تأمین میکردند اما در برخورد با این فراز و نشیب های ناگهانی در ماه رمضان به ورشکستگی خواهند رسید. این افراد دچار بیماری دیابت می گردند.
آیا کسی خبر دارد که یک ماه رمضان چند بیمار دیابتی به جامعه هدیه میدهد؟
آیا عوارض نهایی دیابت را میدانید؟ (کوری، از دست دادن کلیه ها، التیام نیافتن زخمها، که حتی گاهی به قطع اندامها میانجامد و…)
آیا میدانید که هزینه یک بیمار دیابتی برای جامعه چقدر است؟


سنگ کیسه صفرا که یکی از وحشتناکترین دردهای جهان است

صفرا ماده ایست که برای هضم غذا از طرف کبد تولید و در کیسه ای به همین نام ذخیره میگردد.
وقتی که یکباره غذای چربی میخوریم، به این کیسه دستوری صادر میشود که محتویات خود را در داخل دوازدهه خالی کند. در مدت زمانی که بدن روزه است و غذایی نمی خوریم، صفرا در درون کیسه میماند و ته نشین شده و تشکیل سنگهای ریز و درشتی را میدهد.
حالا باز تصور کنید که سر افطار، فرد روزه دار غذای چرب و نرمی را بعد از مدت مدیدی گرسنگی شدید می خورد. این سنگها به طرف دوازده راه میافتند و چون اغلب ضخامت این سنگها از مجراها بزرگترند، در وسط آنان گیر میکنند.

آری فرد به بیماری سنگ کیسه صفرا دچار می گردد که درد آن یکی از وحشتناک ترین دردهای جهان است.
فقط محض امتحان بروید و نگاهی به لیست عمل بخش جراحی عمومی در هفته های پایانی رمضان بیاندازید


پانکرانیت حاد که سبب مرگ روزه دار می شود

بدن برای هضم پروتئینها از آنزیمهایی بسیار قوی استفاده میبرد.این آنزیمها بشکلی است که در خارج از دوازدهه بی اثرند اما زمانی که با صفرا مخلوط شدند، صفرا چون چاشنی عمل کرده و به آنان قدرت می بخشد. پروتین ها در داخل روده دوازدهه توسط مخلوط آنزیم و صفرا هضم می شود. این مخلوط قدرت حل کنندگی بسیار زیاد دارد و حتی می تواند اعضای بدن انسان را در خود حل کرده و نابود کند. تنها مکانی از بدن که در مقابل این اسید قوی مقاوم است دوازده ه است زیرا دارای روکش مخاطی خاصی است که این اسید قوی بر آن بی اثر است.
عموماً مجرای این آنزیمهای لوزالمعده با صفرا جداگانه بوده اما هنگام نزدیک شدن به دوازدهه بهم ارتباط مییابند. این ورودی که میگویم بسیار ظریف و کوچک است.
حالا تصور بفرمائید که مخاط دوازدهه ملتهب باشد یا اینکه سنگی که از کیسه صفرا براه افتاده و اتفاقاً سر دوراهی ایندو مجرا گیر کند
این آنزیمی قوی در جایی خارج از دوازدهه به صفرا می رسد. اسید بسیار قوی خطرناک خارج از دوازدهه تشکیل می شود و بدن شروع به هضم کردن خود میکند!! و درنهایت موجب مرگ فرد می شود.
علیرغم پیشرفت طب هنوز هم شانس مرگ برای پانکراتیت حاد بسیار بالاست.
آیا کسی حق یا بهتر بگویم “جرأت” آمار گیری تعداد پانکراتیتهای حاد ماه رمضان را دارد؟

از کار افتادن و یا نارسایی کلیه ها برای کسانی که کلیه های آنها در شرایط مرزی کار می کند.

میدانیم که بیشتر بدن انسان را آب تشکیل میدهد.
آب حلال و محیط واسط فعالیتهای شیمیایی بدن است.
انتقال مواد به سلول و همچنین بعکس، توسط آب صورت میگیرد.

حال واقعاً مانده ام که فردی که متأسفانه از عنوان مقدس پزشک هم سوءاستفاده میکند، به چه منطق و چه آگاهی پیش زمینه ای، ادعا میکند که روزه یکماهه برای تصفیه بدن مناسب است؟

بدن انسان روزانه به دو و نیم لیتر آب احتیاج دارد.
البته این میزان بدون در نظر گرفتن تب و میزان تعریق (کلاً دفع آب) در نظر گرفته میشود.
متأسفانه بدن آدمی هم بگونه ای نیست که این میزان آب را به یکباره نوشیده و برای تمام روزش ذخیره کند.
دو عضو کوچک و نازنین بنام کلیه هست که علاوه بر دفع برخی از سموم از بدن، میزان آب بدن را هم تنظیم مینماید. یعنی وقتی احساس می کنند آب کمتری در بدن وجود دارد مقدار آب کمتری را ترشح می کنند و وقتی آب زیادتر در دسترس باشد، آب زیادتری ترشح می گردد.
این تنظیمات هم مانند آنچه در باره گوارش گفتم، به یک سیستم دقیق نوروهورمونال(عصبی-غددی) تکیه دارد.

حالا در نظر بگیرید که فردی در وسط تابستان، آنهم در منطقه ای بیابانی از نوشیدن آب خودداری کند. جدا از جریان سحری و افطار که و سپس تشنگی طولانی که باز سیستم نوروهورمونال را بحالت سردرگمی درمیآورد، ساده ترین حالت اینست که کلیه ها میزان کمتری آب ترشح خواهند کرد.
اما کلیه ها تا یک حدی میتوانند با خساست آب از دست رفته بدن را جبران کنند.
بعد از آن چه میشود؟
میزان آب موجود در رگها کاسته میگردد و به حالتی منجر میشود که مجراهای کلیه بسته می شود. و به بدن شوک وارد می شود اگر این شوک درمان نگردد، باعث خطرات شدید جسمی، نهایتاً مرگ میگردد.(مثلاً در وبا، انسانها از کمبود آب و شوک است که تلف میشوند ونه از میکروب.)


هنگامی که فردي، بهردلیلی مایع از دست دهد و دچار شوک شود، اگر این شوک بلافاصله درمان نگردد، سلولهای موجود در مجراهای ظریفی که در درون کلیه ادرار را جمع میکنند، میمیرند. جسد این سلولها بداخل این مجراهای ظریف میریزد و نهایتا باعث بسته شدن آنها میگردد که موجب آسیب رسیدن به کلیه ها و گاه از کار افتادن دائمی آنها می گردد.


این هم یک اظهار نظر دیگر در مورد روزه گرفتن

روزه داران عزیز بهتر است بدانید :

انسان شتر نیست. کوهان ندارد. بنابراین بدن انسان نمی تواند آب را ذخیره کند. بدن ما آب اضافی را از طریق ادرار دفع می کند . در نتیجه برای سلامتی خود نیاز داریم که آب را به صورت پیوسته و متوالی بنوشیم.

70 درصد بدن ما از آب تشکیل شده است. همه واکنش های حیاتی بدن ما به بوجود آب بستگی دارد. کمبود آب در بدن باعث سردرد ، سر گیجه ، بی حالی ، کم حوصلگی و خوابالودگی و عدم عملکرد صحیح مغز می شود. چیزی که روزه داران اکثر در ساعت های پایانی این عبادت به آن دچار می شوند.

روزه گرفتن یک رژیم غذایی برای کاهش وزن نیست!
نخوردن آب برای ساعتها ، آن هم در فصل گرما مورد تایید هیچ پزشک و متخصص تعذیه ای نیست. پس بیش از یک عبادت اجباری به آن نگاه نکنید.

کلیه و مغز انسان بیشترین آسیب ممکن را از کمبود آب می بینند.
آمار مراجعه بالای مردم به مراکز پزشکی به سبب سنگ کلیه و نارسایی ، خود شاهدی آشکار بر صحت این موضوع است. موضوعی که سال گذشته وزارت بهداشت دولت احمدی نژاد را مجبور کرد که مراکز درمانی کشور را از دادن هرگونه آمار از میزان مراجعه مردم به این مراکز در ماه رمضان برحذر دارد

و حرف آخر که نظر خودم می باشد اینکه کاش جمهوری اسلامی جرات میکرد و آمار های گورستان های کشور و بیمارستان ها و درمانگهای مملکت را بصورت مقایسه زمانی در اختیار ملت قرار میداد. مثلا، در گورستان بهشت زهرا روز قبل از شروع ماه رمضان چند بخاک سپرده شده اند و روز اول ماه رمضان چند نفر بخاک سپرده شده اند. کاش جرات میکردند و این آمار ها را بصورت نمودار در اختیار مردم قرار میدادند. لعنت بر شما که این کار را نمیکنید تا مردم بفهمند چه بلائی توی این مملکت داره بسر خودشان و هموطنانشان میاد!ا آریو دادمهر

چهارشنبه، تیر ۲۴، ۱۳۹۴

داستان پنچرگیر و آخوند

 
این داستان واقعی از روایت زائران سوریه است که با اتوبوس راهی می شدند. که در داخل اتوبوس یک روحانی هم حضور داشت.ودریکی از شهرهای ترکیه اتوبوس پنچر می شود وقتی جلو پنچر گیر جهت مرمت مسافران پیاده می شوند صاحب مغازه با لباس کار از حاج آقا سوال میکند که شغل شما چیست؟حاج آقا پاسخ میدهد که روحانی هستم نماز جماعت اقامه می کنم در مسجد سخنرانی میکنم وغیره... پنچر گیر دوباره سوال میکند اینها را می دانم شغلتان چیست؟ روحانی پاسخ میدهد شغل دیگری ندارم. پنچر گیر در انتهای مغازه لباس روحانیت را نشان می دهد و میگوید بنده هم روحانی هستم وقت نماز لباسهایم را عوض میکنم ونماز جماعت در مسجد اقامه می کنم بدون دریافت مبلغی پول وبه کارم بر می گردم مگر می شود نماز را با پول مقایسه کرد اگر برای خداست باید بی پول و بدون ریا کاری باشد.
امیر کبیر میگوید زمانی فکر میکردم مملکت وزیری دانا میخواهد بعدا فکرکردم شاید شاهی دانا میخواهد اما اکنون فهمیده ام که مملکت ملتی دانا میخواد.