ایمان مطلق و تعبد، دشمن خردورزی و سبب فقر است.
===============================
* تعارض دین با منزلت آدمی!
------------------------------------
از دکتر مهرآسا
تعبد و عبادت از اعمال بردگی است و عبد و عبید که معنای برده را میدهد، از همین ریشه است. عبادت یعنی بندگی کردن، پرستیدن، اطاعت کورکورانه و خاشع بودن… سهم عمده ی متن قرآن درمورد خضوع و خشوع و متعبد بودن مؤمن نسبت به قرآن و الله است. واژۀ اسلام برخلاف نظر باورمندان، مفهومش مسالمت نیست و معنایش تسلیم است؛ تسلیم به آنچه شریعت دستور میدهد؛ و اطاعت کورکورانه ی پیروان نسبت به وجودی موهوم به نام «الله» و البته به تبع آن فردی که معرف این الله است.
------------------------------------
ایمان مطلق، خطرناکترین و مضرترین آلودگی در آدمی است و محرکی است برای انجام هرگونه جنایات.
------------------------------------
اصولاً مدعیان رسالت، خدائی مستبد و خودشیفته و زورگو را معرفی کرده اند و او را در تاریکی مطلق و هاله ی تقدس ناشی ازترس و خوف پوشانده اند تا به خواسته و منظور خود که چیزی جز سروری و حکومت نبوده است برسند. خداشناسی یک امر علمی نیست، بلکه ادعائی تخیلی است؛ و هرگونه تلاش در راه اثبات چنین موجودی، اتلاف وقت است.
هیچ الزامی برای منکران وجود خالق نیست که در پی اثبات عدم وجود باشند. زیرا نیستی و نبود اثبات نمی خواهد؛ این هست و وجود است که باید ثابت شود. بی تردید حتا اگر سخن مدعیان پیامبری را بپذیریم و چنین موجودی نادیده و ناپیدا را واقعیّت پنداریم، عبادت و خشوع آدمی نسبت به او، نشان کمال خودپرستی، استبداد و استکبار این موجود است.
دستور انجام فریضه های دین به مسلمانان، هیچ علتی جز مطیع و مقید کردن مؤمنان نداشته است. به سخنی دیگر، مدعیان رسالت به منظور تحکیم مقام و موقعیّت خویش فریضه های عبادی را وضع و پیشنهاد کرده اند. رکوع رفتن درنماز، همان تعظیم است؛ و سجده کردن نیز به خاک افتادن درجلو پای سلاطین و خداوندان زور، هرچند در ظاهر سجده به موجودی نامرئی به نام الله باشد. این افیون دین است که امتش را به صورت همان بردگان زمان برده داری قالبریزی کرده و آنان را به مانند حیوانات به خدمت مدعیان رسالت می گیرد. براین سخن چه دلیلی بهتر از این می توان ارائه داد که در هیچ یک از آئینهای ابراهیمی برده داری منع نشده است؛ و پیغمبر اسلام، هم برده داشته است و هم کنیز.
اصولاً برخلاف ادعای متدینان، دینها نه تنها در جهت حفظ و ارتقای شأن و کرامت انسان گامی برنداشته اند، بلکه واژگونه ی آن، هدفی جز تحقیر شأن ومنزلت آدمی ندارند؛ و پیامبران تمام همتشان دراین بوده است که مردمان را ذلیل و حقیر بارآورند. این حرکات و کردار بهیمه ای که از افراد القاعده و طالبان سرمیزند، واکنش حقارت و ذلالتی است تعبد دین برایشان ایجاد کرده است. عبادات، شامل نماز، روزه، حج، زکات و بدتر از همه جهاد، اعمالی است که روان آدمی را از اتکاء به نفس و پایداری تهی کرده و او را به فردی مطیع و مقید مبدل میسازد. نماز مسلمانان، که درظاهرعبادت خداست، چیزی جز اظهار بندگی و خشوع نسبت به«محمد»نیست. امروز- درقرن 20 و 21- چنین نمایشی به نام نماز یکی از حقارتبارترین کاری است که آدمی ممکن است از خود بروزدهد. نگاهی ازروی دقت و انصاف به صف نمازگزاران مسلمان هنگامی که به سجده می روند بیندازید تا میزان خفتی را که مؤمنان روزانه 34 بار برای خود می خرند دریابید. درظاهر امر، فرد مؤمن با این عبادات، دربرابر پروردگاری که دوزخ دارد و انسان را درآن کباب میکند قرار می گیرد، اما در واقع، اظهار بندگی و خشوع نسبت به نماینده ی خدا یعنی محمد است.
دین عیسی رسماً می گوید:«آدمی گناهکار به دنیا می آید...» چرایش را باید از پاپ هائی که در مراسم رسمی تاج پادشاهی برسر می نهند پرسید. باید از این سلاطین دین مسیح سوآل کرد: این چه خالقی است که نوزاد را گناه کار به دنیا می آورد؟!
این تعظیم ها و سجده ها و کرنشها در دین اسلام، و آن زانوزدن عیسویان در جلو محراب کلیساها و صلیب کشیدن برسینه، و آن تکان دادنهای سر و بالاتنه درمیان یهودیان، و توهینی که بهاءالله در مورد پیروانش رواداشته و آنان را اغنام الله یعنی گوسفندان خدا می نامد، همه برای حقیر کردن آدمی و بندگی در خدمت کسانی است که خود را فرستاده ی لاهوت معرفی کرده اند. نماز، کرنش مسلمانان به محمد است و خدا دراین میان وجه المصالحه است.
تاریخ در هرمورد نشان داده است که پدیده ی دین، مانیفست حکومت رسولان و بندگی ی مؤمنان بوده است. مسائل دین همه درماوراء زندگی می چرخد و مربوط به دنیای تاریکیها و پس از مرگ است. دینها و مذاهب به طور اعم، و دین اسلام به صورت ویژه، نه ظهورشان و نه دستورها و تلاششان برای تولید سعادت و رفاه آدمی درزندگی نیست. ادیان ضمن تأمین اهداف معمارانش در رسیدن به قلهی شهرت، دستاوردی جز بندگی و حقارت ندارند. مردم عربستان پیش از ظهور دین محمد، هیچ مشکلی با بتپرستی نداشتند و درتاریخشان هیچ جنگ مذهبی برسر پرستش فلان یا بهمان «بت» روی نداد. اما محمد با آوردن ده ها آیة که امر به کشتار میدهد، این مردم را به دشمنان خونی تبدیل کرد و اقوام را به جان هم انداخت و پس ازاو جانشینان نیز جهان را به هم ریختند.
البته اسلام درضمن راهی است برای خیالپردازی و فریب مؤمنان درمورد لذت جوئی از حور و غلمان؛ و لمیدن درمکان امن و نوشیدن مَی خوشگوار درزمان پس ازمرگ. اگر دستوری برای انجام اعمال دنیائی داده باشند، بیشتر در اطراف همان عبادات و شهوترانی است که چگونه به حمام روند و چگونه خودرا دوباره آماده ی عبادت کنند... که سرانجامش یا به بهشت موعود میرسد و یا در صورت تمرد، به «جهنم التی توعدون...» و سودی دردنیای زندگان عاید فاعل و مؤمن نمیکند. هیچ یک از تعالیم دین و اعتقادات آسمانی به دلیل تضادشان با دانشهای تجربی و خردگرائی، قادر به پاسخگوئی به واقعیّتهای زندگی و مسائل مادی نیست. در تمام قرآن و انجیل، حتا یک کلمه در مورد زراعت و کارکردن و کیفیّت تأمین معاش وجودندارد. برعکس، قرآن اهل دنیا، یعنی کوشندگان مادی را به شدت سرزنش کرده و آنان را یا شایسته ی کشتن میداند و یا درزمرۀ دوزخیان.
با نگاهی کنجکاو به جوامع مسلمان و کاتولیک مؤمن، منظره ی زشت عقبماندگی و فلاکت این جوامع تأثیر ایمان متعبد را در زندگی ی این مردمان فریاد میزند. این خسران و عقبماندگی علتی جز تفوق تفکر دینی برساختار جامعه، و استیلای اندیشه ی متافیزیک براذهان خاص و عام ازیک سو، و استبداد حاکمان محل ازدیگر سو ندارد. این درحالی است که استبداد فرمانروایان نیز از همان باور ژرف دینیی عوام سرچشمه میگیرد و نتیجه ایمان عوام است؛ و مستبدان به پشتیبانی دین و کمک متولیان دین، زورگو و ظالم شده و میشوند؛ و عوام به تبعیّت دین مطیع و برده و بره شده اند. زیرا ذات دین استبدادی و مستبد پرور است.
هرچه میزان بردگی و سرسپردگی به دین و لاهوت در جوامع بیشتر باشد، به همان نسبت، فقر و عقبماندگی بیشتر و چشمگیرتر است. کشورهای کاتولیک، دنیای اسلام، پیروان معابد بودا و هندو و بالاخره دیگر پرستندگان متعبد موهومات، کلاً از کاروان دانش و تکنیک و پیشرفت وامانده اند و در فقر و مذلت می زیند. امروز دین نه تنها لازم نیست، بل غل و زنجیری است بردست و پای آدمی و سدی است در راه پیشرفت بشر.
جاوید ایران زمین و درود بر ایرانیان آزاده و خردمند. اولین چیزی که ایرانیان آزاده باید به نسل جدید و فرزندان کوروش یاد بدهند دوری از دین و خرافه و خدا باوری و خدا پرستی و مبنا قرار دادن خرد و دانش در زندگی است!
===============================
* تعارض دین با منزلت آدمی!
------------------------------------
از دکتر مهرآسا
تعبد و عبادت از اعمال بردگی است و عبد و عبید که معنای برده را میدهد، از همین ریشه است. عبادت یعنی بندگی کردن، پرستیدن، اطاعت کورکورانه و خاشع بودن… سهم عمده ی متن قرآن درمورد خضوع و خشوع و متعبد بودن مؤمن نسبت به قرآن و الله است. واژۀ اسلام برخلاف نظر باورمندان، مفهومش مسالمت نیست و معنایش تسلیم است؛ تسلیم به آنچه شریعت دستور میدهد؛ و اطاعت کورکورانه ی پیروان نسبت به وجودی موهوم به نام «الله» و البته به تبع آن فردی که معرف این الله است.
------------------------------------
ایمان مطلق، خطرناکترین و مضرترین آلودگی در آدمی است و محرکی است برای انجام هرگونه جنایات.
------------------------------------
اصولاً مدعیان رسالت، خدائی مستبد و خودشیفته و زورگو را معرفی کرده اند و او را در تاریکی مطلق و هاله ی تقدس ناشی ازترس و خوف پوشانده اند تا به خواسته و منظور خود که چیزی جز سروری و حکومت نبوده است برسند. خداشناسی یک امر علمی نیست، بلکه ادعائی تخیلی است؛ و هرگونه تلاش در راه اثبات چنین موجودی، اتلاف وقت است.
هیچ الزامی برای منکران وجود خالق نیست که در پی اثبات عدم وجود باشند. زیرا نیستی و نبود اثبات نمی خواهد؛ این هست و وجود است که باید ثابت شود. بی تردید حتا اگر سخن مدعیان پیامبری را بپذیریم و چنین موجودی نادیده و ناپیدا را واقعیّت پنداریم، عبادت و خشوع آدمی نسبت به او، نشان کمال خودپرستی، استبداد و استکبار این موجود است.
دستور انجام فریضه های دین به مسلمانان، هیچ علتی جز مطیع و مقید کردن مؤمنان نداشته است. به سخنی دیگر، مدعیان رسالت به منظور تحکیم مقام و موقعیّت خویش فریضه های عبادی را وضع و پیشنهاد کرده اند. رکوع رفتن درنماز، همان تعظیم است؛ و سجده کردن نیز به خاک افتادن درجلو پای سلاطین و خداوندان زور، هرچند در ظاهر سجده به موجودی نامرئی به نام الله باشد. این افیون دین است که امتش را به صورت همان بردگان زمان برده داری قالبریزی کرده و آنان را به مانند حیوانات به خدمت مدعیان رسالت می گیرد. براین سخن چه دلیلی بهتر از این می توان ارائه داد که در هیچ یک از آئینهای ابراهیمی برده داری منع نشده است؛ و پیغمبر اسلام، هم برده داشته است و هم کنیز.
اصولاً برخلاف ادعای متدینان، دینها نه تنها در جهت حفظ و ارتقای شأن و کرامت انسان گامی برنداشته اند، بلکه واژگونه ی آن، هدفی جز تحقیر شأن ومنزلت آدمی ندارند؛ و پیامبران تمام همتشان دراین بوده است که مردمان را ذلیل و حقیر بارآورند. این حرکات و کردار بهیمه ای که از افراد القاعده و طالبان سرمیزند، واکنش حقارت و ذلالتی است تعبد دین برایشان ایجاد کرده است. عبادات، شامل نماز، روزه، حج، زکات و بدتر از همه جهاد، اعمالی است که روان آدمی را از اتکاء به نفس و پایداری تهی کرده و او را به فردی مطیع و مقید مبدل میسازد. نماز مسلمانان، که درظاهرعبادت خداست، چیزی جز اظهار بندگی و خشوع نسبت به«محمد»نیست. امروز- درقرن 20 و 21- چنین نمایشی به نام نماز یکی از حقارتبارترین کاری است که آدمی ممکن است از خود بروزدهد. نگاهی ازروی دقت و انصاف به صف نمازگزاران مسلمان هنگامی که به سجده می روند بیندازید تا میزان خفتی را که مؤمنان روزانه 34 بار برای خود می خرند دریابید. درظاهر امر، فرد مؤمن با این عبادات، دربرابر پروردگاری که دوزخ دارد و انسان را درآن کباب میکند قرار می گیرد، اما در واقع، اظهار بندگی و خشوع نسبت به نماینده ی خدا یعنی محمد است.
دین عیسی رسماً می گوید:«آدمی گناهکار به دنیا می آید...» چرایش را باید از پاپ هائی که در مراسم رسمی تاج پادشاهی برسر می نهند پرسید. باید از این سلاطین دین مسیح سوآل کرد: این چه خالقی است که نوزاد را گناه کار به دنیا می آورد؟!
این تعظیم ها و سجده ها و کرنشها در دین اسلام، و آن زانوزدن عیسویان در جلو محراب کلیساها و صلیب کشیدن برسینه، و آن تکان دادنهای سر و بالاتنه درمیان یهودیان، و توهینی که بهاءالله در مورد پیروانش رواداشته و آنان را اغنام الله یعنی گوسفندان خدا می نامد، همه برای حقیر کردن آدمی و بندگی در خدمت کسانی است که خود را فرستاده ی لاهوت معرفی کرده اند. نماز، کرنش مسلمانان به محمد است و خدا دراین میان وجه المصالحه است.
تاریخ در هرمورد نشان داده است که پدیده ی دین، مانیفست حکومت رسولان و بندگی ی مؤمنان بوده است. مسائل دین همه درماوراء زندگی می چرخد و مربوط به دنیای تاریکیها و پس از مرگ است. دینها و مذاهب به طور اعم، و دین اسلام به صورت ویژه، نه ظهورشان و نه دستورها و تلاششان برای تولید سعادت و رفاه آدمی درزندگی نیست. ادیان ضمن تأمین اهداف معمارانش در رسیدن به قلهی شهرت، دستاوردی جز بندگی و حقارت ندارند. مردم عربستان پیش از ظهور دین محمد، هیچ مشکلی با بتپرستی نداشتند و درتاریخشان هیچ جنگ مذهبی برسر پرستش فلان یا بهمان «بت» روی نداد. اما محمد با آوردن ده ها آیة که امر به کشتار میدهد، این مردم را به دشمنان خونی تبدیل کرد و اقوام را به جان هم انداخت و پس ازاو جانشینان نیز جهان را به هم ریختند.
البته اسلام درضمن راهی است برای خیالپردازی و فریب مؤمنان درمورد لذت جوئی از حور و غلمان؛ و لمیدن درمکان امن و نوشیدن مَی خوشگوار درزمان پس ازمرگ. اگر دستوری برای انجام اعمال دنیائی داده باشند، بیشتر در اطراف همان عبادات و شهوترانی است که چگونه به حمام روند و چگونه خودرا دوباره آماده ی عبادت کنند... که سرانجامش یا به بهشت موعود میرسد و یا در صورت تمرد، به «جهنم التی توعدون...» و سودی دردنیای زندگان عاید فاعل و مؤمن نمیکند. هیچ یک از تعالیم دین و اعتقادات آسمانی به دلیل تضادشان با دانشهای تجربی و خردگرائی، قادر به پاسخگوئی به واقعیّتهای زندگی و مسائل مادی نیست. در تمام قرآن و انجیل، حتا یک کلمه در مورد زراعت و کارکردن و کیفیّت تأمین معاش وجودندارد. برعکس، قرآن اهل دنیا، یعنی کوشندگان مادی را به شدت سرزنش کرده و آنان را یا شایسته ی کشتن میداند و یا درزمرۀ دوزخیان.
با نگاهی کنجکاو به جوامع مسلمان و کاتولیک مؤمن، منظره ی زشت عقبماندگی و فلاکت این جوامع تأثیر ایمان متعبد را در زندگی ی این مردمان فریاد میزند. این خسران و عقبماندگی علتی جز تفوق تفکر دینی برساختار جامعه، و استیلای اندیشه ی متافیزیک براذهان خاص و عام ازیک سو، و استبداد حاکمان محل ازدیگر سو ندارد. این درحالی است که استبداد فرمانروایان نیز از همان باور ژرف دینیی عوام سرچشمه میگیرد و نتیجه ایمان عوام است؛ و مستبدان به پشتیبانی دین و کمک متولیان دین، زورگو و ظالم شده و میشوند؛ و عوام به تبعیّت دین مطیع و برده و بره شده اند. زیرا ذات دین استبدادی و مستبد پرور است.
هرچه میزان بردگی و سرسپردگی به دین و لاهوت در جوامع بیشتر باشد، به همان نسبت، فقر و عقبماندگی بیشتر و چشمگیرتر است. کشورهای کاتولیک، دنیای اسلام، پیروان معابد بودا و هندو و بالاخره دیگر پرستندگان متعبد موهومات، کلاً از کاروان دانش و تکنیک و پیشرفت وامانده اند و در فقر و مذلت می زیند. امروز دین نه تنها لازم نیست، بل غل و زنجیری است بردست و پای آدمی و سدی است در راه پیشرفت بشر.
جاوید ایران زمین و درود بر ایرانیان آزاده و خردمند. اولین چیزی که ایرانیان آزاده باید به نسل جدید و فرزندان کوروش یاد بدهند دوری از دین و خرافه و خدا باوری و خدا پرستی و مبنا قرار دادن خرد و دانش در زندگی است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر