جمعه، آبان ۰۸، ۱۳۹۴

« الفبا »

محمد مهدوی فر به اتهام سرودن شعر به دادگاه احضار شد.
محمد مهدوی فر تخریب چی و غواص دفاع مقدس به اتهام سرودن مثنوی ۳۲ بیتی الفبا ، با شکایت اطلاعات سپاه کاشان، دوباره به دادگاه احضار شد.
این شعر:
 
 « الفبا »
آ مثل آزادی بر ما شد ارزانی
آ مثل آب و برق شد مفت و مجانی
 
ب مثل یک باتوم در دست مردی شوم
روزی که می بارد بر ملتی مظلوم
 
پ پول ایرانی خاکش به سر گشته
در خواب می دیدم شاهی که برگشته
 
ت چون تجاوزگر در داخل زندان
دیگر نمی گویم از دختر ایران
 
ث ثبت دوران شد افعال زشت ما
نفرین و لعنت بر محصول کشت ما
 
ج جنتی زنده پویا و پاینده
ج جنتی جوک شد اسباب هر خنده
 
چ چاه نفت ما پولش کجا رفته
پول زبان بسته آخر چرا رفته
 
ح چون حجاب زن از کودکی تا گور
یا با زبان خوش یا با زبان زور
 
خ مثل خلخالی آدمکشی عالی
با این همه جانی جایش ولی خالی
 
د اول داعش محصول نادانی
خیلی شبیه ماست او در مسلمانی
 
ذ اول ذلت بیچاره این ملت
با این همه معتاد کو عامل و علت
 
ر اول رهبر ر آخر رهبر
ما جملگی یک تن او جمله بر ما سر
 
ز مثل زن مثل زن های معمولی
گفتم چرا می گفت از درد بی پولی
 
ژ ژنده پوش شهر یک کودک کار است
این طفلک معصوم کارش به اجبار است
 
س سایه ستار با عشق می رقصید
روزی بهشتی شد زیر کتک خندید
 
ش مثل یک شیاد بی رحم و بد رفتار
رحمت هزاران بار بر کرکس و کفتار
 
ص صورت ناهید زیباتر از خورشید
اما اسید جهل او را ز هم پاشید
 
ض ضجه ی انسان بر آسمان می رفت
شهریور ژاله مرداد شصت و هفت
 
ط چون طناب دار بالا و پر باریم
ما رتبه ی اول را در جهان داریم
 
ظ ظاهرش مثل پیغمبر خاتم
بویی نبرده او از خلقت آدم
 
ع عین عمامه دور سر طاغوت
فرجام هر طاغوت آخر شود تابوت
 
غ غزّه را باید با پول ایران ساخت
از پول نفت ما هر دفعه باید باخت
 
ف فتنه گر یاغی مطرود و بی ایمان
هشتاد و هشت درصد از مردم ایران
 
 ق مثل هر قتلی که جیره ای باشد
چون دانه ی تسبیح زنجیره ای باشد
 
ک مثل کهریزک یک جای وحشتناک
چندین جوان پاک برده به زیر خاک
 
گ مثل گورستان «کز خاوران خیزد
فریاد انسان هاست کز نای جان خیزد»
 
ل مثل لبنانی ارجح به ایرانی
این سفره پر بود از شب های بی نانی
 
م مثل یک مسئول مسئولِ پاسخگو
پاسخ نمی گوید بر هر که الا هو
 
ن اول نعلین ن آخر نعلین
هر فتنه هرجا شد زیر سر نعلین
 
و اول والی والی ولایت داشت
هرکس هرآنچه کاشت او مطلقاً برداشت
 
ه هسته ای گشته یک ملت خسته
با اندکی نرمش او هسته را بسته
 
ی یحتمل فردا شاعر غمین باشد
یا در رجایی شهر یا در اوین باشد.

هیچ نظری موجود نیست: