داعش، اسلام و آقای یوسفی اشکوری، جلال ایجادی
جلال ایجادی تلاش آقای اشکوری در
پی غیر اسلامی نشان دادن کار داعشیان است. این تلاش بیهوده و بی اساس است زیرا
مطابق با واقعیت نیست و جعل تاریخی است. سراسر قرآن با خشونت و تمایل به خشونت
آغشته است
پیدایش و رشد داعش و الگوی دولتی
جریان تروریستی اسلامی، داعش، پس از مداخله آمریکا در عراق
و سقوط رژیم صدام و بیرون افتادن کادرهای سنی مذهب از دستگاه اداری و نظامی توسط
دولت شیعه عراق، بوجود آمد. بدنبال آشفتگی های عراق و پس از اعلام «دولت اسلامی
عراق» توسط القاعده، جریان داعش در سال ۲۰۰۶ اعلام وجود کرده و در ۹ آوریل سال ۲۰۱۳ این جریان خود را گسترش
داده و «دولت اسلامی عراق و شام» اعلام می کند. داعش در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۴ خود را دولت خلیفه، جانشین
پیامبر اسلام، معرفی می نماید. همانگونه که مداخله آمریکایی ها در افغانستان با
حمایت و دوستی طالبان صورت گرفت، و در مرحله بعدی طالبان علیه آمریکا وارد جنگ می
شوند. این جریان بنیادگرا نیز در ابتدای پیدایش از حمایت قطر و عربستان و نیز
آمریکا برخوردار می شود ولی سپس برای دولتهای غربی به یک معضل بزرگ تبدیل می گردد.
در ابتدا استراتژی براندازی رژیم اسد در دستور قرار گرفته شد و بشار اسد که مورد
پشتیبانی روس ها و جمهوری اسلامی شیعه ایران و حزب الله لبنان بود، برای غرب و
رژیمهای سنی قابل قبول نبود. غرب در پی سرنگونی اسد برمی آید و در این شرایط
عربستان متحد آمریکاست، قطر و سعودی ها از فرانسه تجهیزات نظامی می خرند، اختلافات
با روسیه در مورد کریمه در حال اوجگیری است و بحران ناشی از پروژه اتمی در مناسبات
با ایران تاثیر گذار است. بنابراین شرایط برای کمک به داعش بطور مستقیم و غیر
مستقیم فراهم است و یا برخی ها خود را بخواب می زنند. داعش رشد می کند، بخصوص در
زمانی که دولت شیعه عراق با حمایت آمریکا افراد و فرماندهان صدامی را از دستگاه
نظامی و دولتی اخراج می کند. منافع و احساسات زخمی شده سنی های رانده شده از دولت
عراق، و مقابله آنها در برابر شیعه و علوی ها، زمینه ساز قدرت گیری داعش می شود.
داعش به یک قدرت با سازماندهی نظامی و ایدئولوژیکی و مالی تبدیل شده و نزدیک ۱۰ میلیون جمعیت را زیر کنترل
خود قرار می دهد. این جریان بنیادگرای اسلامی قلمرو سازی می کند و خود را برای
تخریب در سطح جهانی ساماندهی می کند. استراتژی تصرف قدرت سلافیسم اسلامی، به
استراتژی ترور در دنیا می رسد.
جریان داعش بعنوان یک پدیده پیچیده جامعه شناسانه قابل
تحلیل میباشد. نگاه ساده انگارانه برخی چپ ها با تئوری امپریالیسم صدساله خود، بحث
را فقط به اقدامات دولتهای غربی در منطقه محدود کرده و استراتژی مداخله گری و
منافع غربی را تنها ملاک جدی می داند. حال آنکه باید جوانب اسلامی، تاریخی، ذهنی،
قبیله ای، بافت روانی اسطوره گرا، رقابت سنی/شیعه، جدال قدرتهای منطقه ای، نقش
ایدئولوژی در جهان کنونی، رقابت میان گروههای تروریستی، جهانی بودن تروریسم، کهنه
گرائی و استبدادگرایی توده و حکومتگران در سرزمینهای اسلامی، دیپلماسی جنگی غرب در
خاورمیانه و رادیکالیسم پریشان و بیمار و نیهیلیستی برخی از جوانان در غرب را نیز
مورد بررسی قرار داد. جریان داعش با الهام اسلامی و بوی نفت و طعم قدرت بوجود می
آید. جریان داعش در استراتژی رشد و تحکیم خود بناگزیر در برابر تمام گروههای اسلامی
دیگر، ویژگی خود را پررنگ نموده و هویت مستقلانه را بنمایش می گذاشت. این جریان
تروریستی این بار دارای قلمرو وسیع و دستگاه دولتی و نظامی خود بوده و برای
مشروعیت بخشیدن به خود و الگوی اجرای قدرت سیاسی اش، خصوصیت قدرت پیامبر را در
خطوط اصلی سرمشق خود قرار می دهد.
ایدئولوژی و ویژگی های قدرت داعشی کدامند؟
یکم، تاکید بر این اسطوره که اسلام آخرین دین است و همه
باید از آن پیروی کنند زیرا بر حق نیستند. دوم، الگوی خلیفه گری بعنوان شیوه
حکومتی، یعنی الگوئی که بیعت نموده و ادامه دهنده سنت پیامبر می باشد. سوم، شیوه
کسب و حفظ قدرت با تجاوزجهادی و خشونت و سربریدن کفار و منافق و یهود و نصارا و
ملحد یک امر مقدس است. چهارم، نظام مالیاتی و مالی مبتنی بر جزیه و چپاول و راهزنی
و سکس و بردگی مانند زمان محمد و خلفا و فروش فسفات و پنبه و غلات تولیدی کشاورزان
زیر کنترل خود می باشد، و البته این نظام مالی با فروش قاچاق نفت و اشیا عتیقه و
آثار باستانی کامل می شود. پنجم، اسطوره هجرت که سرآغاز یک حکومت الهی بوده و
همانگونه که محمد از مکه به مدینه هجرت کرد، امروز همه بسوی این قلمرو اسلامی باید
حرکت کنند. تبلیغ و جذب جوانان در غرب و کشورهای دیگر و کشاندن آنها به سوریه برای
غزوات و آمادگی برای تروریسم و جهاد جهانی بازتاب این هجرت گرایی است.
علیرغم الگوی خلیفه گری و همگونی ویژه گی های جریان داعش
(دولت اسلامی) با خلافت پیامبر اسلام، داعش بمثابه یک جریان بین المللی عمل کرده و
در میان همه جریانات اسلامیستی دارای قدرت تبلیغاتی و بازاریابی گسترده و قدرت
مالی وسیع می باشد. برای سال ۲۰۱۵
داعش از بودجه ای بیش از دو میلیارد دلار برخوردار است و دارائی های زیر کنترل این
سازمان تروریستی اسلامی میزان ۲۲۶۶
میلیارد دلار ارزیابی می گردد. این جریان دارای برنامه ریزان و متخصصان کامپیتری و
شگردهای مدرن تبلیغاتی می باشد و با آگاهی تمام در مضمون اساسی تبلیغات خود،
شدیدترین خشونت جنایتکارانه را بکار می گیرد تا روان را شیفته و جذب کند. بعلاوه
داعش شمشیر را با تکنولوژی نظامی مدرن ادغام نموده و بخشی از مهمات نظامی اش از تکنیک
بسیار مدرن برخوردار است. سیاست مجازاتی داعش در دفاع از شریعت اسلامی بوده و
تنبیه و مجازات با شلاق اسلامی و سربریدن افراد غیرخودی، متکی بر احکام اسلام می
باشد. به این ترتیب داعش یک نظام «ایبرید» یا مخلوط و التقاطی بوده که با آیات
قرانی و نفت و دلارهای سعودی و پرچم سیاه و شمشیر لشگر اسلام و تانکهای مدرن غربی
و انترنت جهانی عجین شده است. کهنه گرایی و ارکائیسم و سنت پیامبر با ابزارهای
تکنولوژیک و نیزعطش خون ریزی و ترساندن دیگران، با هدف تخریب تمدن غرب، نیروی
محرکه جریان داعش می باشد. داعش تجلی اراده جنگ علیه
تمدن غرب و ضدیت با ارزش های اومانیستی، برای قدرت گیری بربریت است. استالینیسم و
نازیسم و نظام خمرهای سرخ و کشتار در ویتنام توسط آمریکا و کشتارهای خمینی و خشونت
داعش دارای یک وجه مشترک است و آن نفی انسانیت و آزادی و نابودی آدمی است،
هر چند هریک از این جریانات دارای ابعاد و ویژگی های مشخص و تاریخی خود هستند.
آقای اشکوری جعل نکنید
یکی از ویژگی نخبگان و نمایندگان شیعه ایران چسبیدن به
اسلام سنتی و فقاهتی و توجیه بدون قید و شرط شریعت اسلام است. این افراد گاه خود
را نواندیش معرفی می کنند ولی در لحظات حساس به کمک اسلام خشن می شتابند، بجای
اعلام موضع علیه انبوه آیات و سنت ها و احکام تبعیض گرا، آسمان و ریسمان را بهم می
بافند تا اسلام نجات یابد. اینان جواب همه پرسش های این جهان پیچیده را در قرآن می
جویند و بناگزیر به کجراه می روند زیرا از این قرآن و دین محمد هیچ نوری برنمی
تابد. یکی از این نواندیشان جناب یوسفی اشکوری است.
آقای اشکوری می نویسد: «به دلایل مستند قرآنی و شرعی،
اقدامات تروریستی داعش با سه حرمت شرعی همراه است.» از نظر اشکوری این سه حرمت
عبارتند از حرمت شرعی ترور، حرمت کشتار غیرنظامیان و بیگناهان، حرمت شرعی محاربه و
ارعاب. او می افزاید: «طبق نظر مفسران و فقیهان ایجاد اخافه و ارعاب و ناامنی در
جامعه چندان سنگین است که در حکم جنگ با خدا و پیامبر و افساد در زمین است و به
همین دلیل عقوبت تجاوز به حریم مردم چنین سنگین است.»(مقاله در سایت گویا).
تلاش آقای اشکوری در پی غیر اسلامی نشان دادن کار داعشیان
است. این تلاش بیهوده و بی اساس است زیرا مطابق با واقعیت نیست و جعل تاریخی است.
سراسر قرآن با خشونت و تمایل به خشونت آغشته است. براحتی می توان بیش از ۷۰۰ آیه در ستایش و توجیه خشونت
(کشتن، قتل، دار، گردن زدن، محاربه، شکنجه، عذاب، کتک زدن زن،...) پیدا کرد.
خشونتی که بنام الله است «مقدس» است. غزوات متعدد پیامبر اسلام علیه مخالفان و
برای راهزنی، منطبق با آیات قرآنی و ناشی از تضاد میان منافع قبیله ای و خانوادگی
و قدرت طلبی پیامبر اسلام بود. از نظر تاریخی و از نگاه هرمنوتیک، خشونت مورد
حمایت قرآن از آسمان نمی آید بلکه ریشه در جامعه و تاریخ و ریشه در ایدئولوژی سلطه
طلب و تبعیض گرای اسلام دارد و امروز این خشونت «مقدس و حلال»، نیروی محرکه
ایدئولوژیک و احساسی برای افراد فناتیک و پریشان است. باید از دترمینیسم اقتصادی
نازا بیرون آمد و نقش ایدئولوژی را در برانگیختن عقده ها و احساس ها و ناخودآگاه
آدمی با دقت مورد بررسی قرار داد. خشونت اسلام گرا در پاریس می کشد، در تونس می
کشد، در لبنان می کشد، در سوریه می کشد و در آفریقای سیاه می کشد. خشونت فراطبقاتی
است که از قرآن مایه می گیرد و با بربریت معاصر درهم می آمیزد. در اسلام دیروز
ترور حرام نبود و در قرآن امروز نیز خشونت و ترور حرام نیست. قرآن می گوید:
هر جا مشرکان را یافتید به قتل رسانید و از شهر هایشان
برانید (بقره، ۱۹۱)
ای مؤمنان کافران را بکشید که در زمین فتنه و فساد دیگری
نماند و آئین همه دین خدا گردد (انفال، ۳۹)
شما مؤمنان چون با کافران روبرو شدید باید آنان را گردن
زنید (محمد، ۴)
بکشید در راه خدا که خدا به گفتار و کردار خلق شنوا و
داناست.(بقره، ۲۴۴)
شما ای اهل ایمان کافران را بکشید و با آنان کارزار کنید
تا خدا آنان را بدست شما عذاب کند و خوار گرداند.(توبه، ۱۴)
آنان در دین شما تمسخر و طعن زنند، آنان را بکشید که انان
را سوگند استواری نیست، تا از ترس شمشیر از طعن زدن به اسلام بس کنند.(توبه، ۱۲)
همانا کیفر آنان که با خدا و رسول او به جنگ برخیزند و در
زمین به فساد کوشند جز این نباشد که انها را به قتل رسانند یا به دار کشند و یا
دست و پایشان به خلاف ببرند، یا با نفی بلد و تبعید از سرزمین صالحان دور کنند،
این ذلت و خواری عذاب دنیوی انهاست و اما در آخرت باز در دوزخ به عذابی بزرگ معذب
خواهند بود.(مائده، ۳۳)
پس، از نظر اسلام، سزای افراد مشرک و کافر و تمسخر کنندگان
دین و کسانی که در برابر قدرت طلبی پیامبر اسلام به مخالفت دست زده، جز مرگ چیز
دیگری نیست. در کلام قرآنی مشرک و کافر کسی است که نسبت به دین محمد شک داشته و
آنرا قبول ندارد و کسی است که نسبت به الله ناباور است و چه بسا الله و دین الله
را مورد تمسخر قرار می دهد، و چنین کسانی بر اساس حکم قرآنی باید کشته شوند و به
دار آویخته شوند. شاید آقای اشکوری می خواهد بگوید که واژه «ترور» در قرآن وجود
ندارد و این کار «حرام» است. این شگرد غیرصادقانه نمی تواند خشونت ذاتی قرآنی را
پنهان کند. شاید بتوان بیش از صد تعریف برای واژه «تروریسم» پیدا کرد، ولی عمل
ترور بمثابه اقدام جنایتکارانه و متکی به استفاده از خشونت است. اهداف ترور،
ایدئولوژیک، سیاسی، دینی بوده، در پی ایجاد هراس و اضطراب در جامعه و نابودی
فیزیکی بوده و از جانب فرد، گروه، دولت، سازماندهی می شود. اجرای ترور متفاوت بوده
و اسلحه و مسلسل و بمب و نارنجک و چاقو و شمشیر از جمله وسایل مورد استفاده
تروریست ها می باشد. بنابراین تعریف کامل و یگانه و همه پسند وجود ندارد، ولی آنچه
که بیان شد مورد توافق سازمان ملل و متخصصین بین المللی می باشد.
آنچه که در زمان پیامبر اسلام برای سلطه بر دیگران اجرا شد
مجموعه ای از غزوات و سربریدن و دارزدن و ایجاد وحشت بود. همین سنت خون ریزی و
وحشت آفرینی با چهار خلیفه ادامه یافت. علی و یارانش در یک روز ۲۵۰۰ نفر از خاندان «ازد» را سر
بریدند(مروج الذهب، جلد اول، برگ ۷۲۹). علی
در نبردی بنام «لیله الحریر» تعداد ۵۰۰
تا ۹۰۰
نفر را از دم تیغ گذارند.(منتهی الامال، جلد یکم، برگ ۱۵۳). بعلاوه تجاوز قوای اسلام به
سرزمین ایران در زمان خلیفه دوم، جز جنگ و کشتار و ترور و چپاول چیز دیگری نبود،
هر چند که این تجاوز از جانب نواندیشان شیعه و حکومتگران «فتوحات اسلامی» نامیده
می شود و چپ و جمهوری خواه معامله گر سکوت می کند. ترور در تاریخ فقه شیعه گناه
نیست. در تاریخ معاصر ایران نیز ترورهای فدائیان اسلام و حمایت آیت الله ها و
فقهای اسلام از آنها، یک واقعیت عریان است. کدام آیت الله و فقیه شیعه قتل احمد
کسروی را حرام دانست و محکوم کرد؟ در تابستان ۱۳۵۹ شاپور بختیار بدستور حکومت
آیت الله ها و مدافع اسلام شیعه ترور شد. در همان زمان حوزه ها و آیت الله ها و
فقها و نخبگان شیعه و نواندیشان شیعه چه گفتند؟ ترور بختیار حرام بود یا حلال؟ آیت
الله خمینی بارها دستور به اعدام مخالفان خود و اسلام را داد و حکم ترور شخصیت های
سیاسی و هنرمندان و نویسندگانی مانند سلمان رشدی را امضا نمود. آیت الله خمینی در
سخنرانی میلاد پیامبر اسلام در ۳۰/۹/۱۳۶۳
می گوید جنگ های محمد رسول الله همه «رحمت» بوده است و «مقاتله تا رفع فتنه» باید
ادامه یابد و تاکید می کند که کشتار باید جهانی باشد و پیام قرآن «جنگ، جنگ، تا
رفع فتنه از عالم» است.
دغدغه خاطر آقای اشکوری مانند همه نواندیشان، نه دمکراسی
متکی بر لائیسیته و آزادی کامل انتقاد، بلکه خدمت به ایدئولوژی سامی می باشد. خدمت
به جامعه ایران نه بازتولید دین اسلام، بلکه نقد دین و زیان های بیشمار آنست.
اسلام در ذات و فضای قرآنی خود، داعش پرور است.
جلال ایجادی
جامعه شناس - پاریس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر